روزنامه وقايعه اتفاقيه /رؤيا طلوعي
زني پانزده ساله ساعت يك بعد از ظهر روز
28/2/83 در مريوان اقدام به خودسوزي كرد. 20 روز پيش از آن نيز دختر عمومي وي
خودسوزي كرده بود. آن دو دخترعمو در يك اتاق در بخش سوختگي بيمارستان توحيد سنندج
بستري شدند. چند روز بعد هم هر دو فوت كردند. بيماران بخش سوختگي توحيد را عمدتاً
زنان سوخته تشكيل ميدهند. اغلب اين زنان به خودسوزي اعتراف نميكنند و داستان
كليشهاي و تكراري ريختن نفت در چراغ گرم و منفجر شدن آن مدام تكرار ميگردد. اين
در حالي است كه كيفيت اندامهاي سوخته «خود گواهي دهد اين راز نهان را».
من در هفته اخير با 6 مورد خودسوزي زنان مواجه شدهام كه مورد اخير صادقترين و
شجاعترين آنان است. خانم «و» زن جوان 15 سالهاي بود كه به علت خودسوزي دچار
90درصد سوختگي شده بود. او داستان غمانگيز خود را چنين آغاز كرد: برايم دعا كن
كه زودتر بميرم زيرا ميخواهم از شر همسرم خلاص شوم. 15 سال دارم، چهار ماه است
كه ازدواج كردهام، همسرم مرا مرتباً كتك ميزند. تاكنون 6-5 بار با مشت و لگد به
جانم افتاده و فحاشي كرده است.
يك بار چنان سرم را شكست كه تا مدتي نميتوانستم تكان بخورم. ديروز هم مرا كتك
زد. در خانه تنها بودم. تلفن را قطع ميكرد. اجازه ارتباط با هيچكس چه فاميل و چه
همسايه را نميداد، ميگفت كه بايد در خانه زنداني باشي. چند بار به حالت قهر به
خانه پدرم بازگشتم، اما پدرم گفت بايد به زندگي مشتركم ادامه دهم. هيچ راه گريزي
از اين زندگي نكبتبار نداشتم، به همين خاطر خودم را سوزاندم تا بميرم و پشيمان
هم نيستيم. پشيماني هم سودي ندارد. من بسيار زيبا بودم، اما داستان زندگيام در
15 سالگي اينچنين به پايان ميرسد.
هفته قبل با خوردن قرص خودكشي كردم اما نتوانستم زياد دارو بخورم بالاخره ديروز
در حمام منزل بعد از كتك مفصلي كه از همسرم خورده بودم اقدام به خودسوزي كردم.
هنگام سوختن درد بسيار عميقي داشتم، زن صاحبخانه به كمكم شتافت و آتش را خاموش
كرد. حالا اميدوارم هرچه زودتر بميرم. ميخواهم دنيا بداند كه از دست آزارهاي
همسرم خودسوزي كردم...
هنوز داستان زن مريواني به پايان نرسيده بود كه همهمهاي ديگر در بخش سوختگي به
راه افتاد. مورد جديدي از كامياران آمده بود. باز هم يك زن سوخته كه برادرش
داستان كليشهاي انفجار چراغ را تكرار ميكرد...
من از زمستان سال 82 به دنبال دليل انتخاب آتش توسط زنان كرد، بيمارستان و
بهزيستي و استانداري و پزشكي قانوني و محلات مختلف سنندج را زير پا گذاشتم و در
اين مدت با چنان صحنههاي فجيع و دلخراشي مواجه شدهام كه آه از نهاد آدمي
برميآورد.
هفته پيش خبر خودسوزي و مرگ دختر جواني در سردشت و خودكشي پسري كه عاشق وي بود در
هفتهنامه «ئاسو» در كردستان درج شد.
دو هفته پيش از آن نيز خبر دلخراش سوزاندن زني توسط همسرش در محله شريفآباد
سنندج منتشر شد. اخبار منعكس شده هنوز يك دهم حوادث فوق نيست. سؤال مهمي كه بايد
طرح كرد اين است كه چه اقدام جدي جهت جلوگيري از اعمال خشونت عليه زنان صورت
ميگيرد؟ چرا زنان بايد در اوج بيپناهي و نااميدي سوزانده شوند يا اقدام به
خودسوزي كنند؟
برخي از مراكز قانوني استان كردستان با پنهانكاري و جلوگيري از پخش آمار و
انعكاس وقايع، كمترين همكاري را داشتهاند. آيا با پنهان كردن آمارها و حقايق
ميتوان بر واقعيات تلخ اجتماع سرپوش گذارد؟ سرپوش نهادن و مخفي كردن حقايق و عدم
مقابله جدي با اعمال خشونت عليه زنان، افزايش روزافزون خودكشي و خودسوزي زنان را
به دنبال دارد. مسؤولان تا كي ميتوانند سكوت كنند؟
از سويي بايد اين سؤال را از مردان و زنان جامعه نيز پرسيد كه تا كي در فرهنگ و
رفتار خود، خشونت عليه زنان را مجاز شمرده و رواميدارند؟ زنان تا كي با ناآگاهي
از حقوق خود در مقابل خشونت سكوت نموده و سر تسليم و بندگي فرود ميآورند؟
آيا مدعيان كه با رد كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان كه از جمله بندهاي آن اعمال
قوانين حمايتي براي زنان است، پاسخي براي زنان تحقير شده از خشونت دارند؟
آيا صرفاً به علت حرام بودن خودكشي بايستي از زنان خودسوز متنفر باشيم و به فكر
هيچ چاره اساسي جهت جلوگيري از تكرار آن نباشيم؟
پنهانكاريها و سرپوش گذاشتنها موجب ممانعت از ريشهيابي مشكلات و تداوم آنها
خواهد بود.
و اما آخرين پرسش از مردان جامعه: چرا خشونت؟
خودسوزي در ميان زنان چيزي حدود چهاربرابر مردان است. در تحقيقي كه توسط خانم
امجدي و آقاي گنجي در سال 1378 در مورد خودكشي در استان كردستان انجام شده است
نيز چنين نتيجه گرفته شده كه در استان كردستان خودكشي زنان بيشتر از خودكشي مردان
است و زنان بيشتر در سنين جواني خودكشي ميكنند. همچنين در ميان زنان متأهل
خودكشي متداولتر از زنان مجرد است (64درصد متأهل در مقابل 36درصد مجرد) خودكشي
در ميان زنان متأهل بيشتر به دليل آزار و اذيب از جانب همسرانشان بوده است. آزار
همسر به ويژه براي زناني كه در سنين پايين ازدواج ميكنند سبب افسردگي ميشود و
ميتواند عامل مهمي در ايجاد انگيزه خودكشي باشد.
عمده زناني كه خودكشي كردهاند بيسواد يا كمسوادند. متأسفانه در كردستان زنان
از روشهاي خشنتر همانند خودسوزي براي خودكشي استفاده ميكنند.
در گزارش ملي خودكشي زنان متأسفانه درمييابيم كه استانهاي كردنشين كشور در مورد
خودكشي زنان در رتبههاي اول تا سوم قرار دارند به طوري كه استان كرمانشاه در
رتبه اول، استان ايلام در رتبه دوم و استان كردستان در رتبه سوم قرار گرفته است.
اولين دليل خودكشي زنان نيز همواره اختلاف خانوادگي بوده است و بعد از آن عللي
همچون نااميدي و فقر مالي از عوامل بعدي محسوب ميشوند. در استان كردستان بيشترين
موارد خودسوزي در مريوان و كامياران ديده ميشود و متأسفانه مسابقهاي شوم ميان
اين دو شهر در كسب مقام اول خودسوزي زنان در جريان است.
زناني كه مورد خشونت و ضرب و شتم و آزار قرار ميگيرند به علت عدم آگاهي از
قوانين و نيز عدم وجود پشتيباني كافي قانوني و نقايص قانون و سنت ديرينه سكوت و
تحمل كه در اجتماع ما غالب است، به قدري تحت فشار روحي و جسمي قرار ميگيرند كه
گريزگاهي جز مرگ نمييابند. اگر چنانچه قانون به حمايت قاطع از زنان پرداخته و
نيز مشاوران و روانكاوان در قالب NGOهاي فعال به ياري زنان، خصوصاً زنان حاشيه
شهرها و روستاها بشتابند و همچنين اماكن و خانههاي امن توسط سازمانهاي غيردولتي
براي پناه دادن زنان بيپناه در نظر گرفته شود، شايد بتوان از ميزان خودكشي و
خودسوزي زنان به ميزان زيادي كاست.
اميد آنكه سكوت دربرابر خودسوزي زنان به ويژه در كردستان هر چه زودتر شكسته و راه
چارهاي جدي براي آن جستوجو شود.
* دكتراي علوم آزمايشگاهي
برگرفته از سایت ایران امروز: http://zanan.iran-emrooz.de/more.php?id=5898_0_10_0_M