به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

"فرشته مرگ" در برابر دادگاه

 

منيره برادران

زمانی که تازه، تجمع و حرکت مادران ناپديدشدگان در آرژانتين برای روشن شدن سرنوشت وابستگان شان آغاز شده بود، مرد جوانی با انتخاب نامی دروغين، به عنوان برادر يکی از ناپديدشدگان خود را در بين خانواده ها جا زد. اما در واقع اين جوان موبور، که ظاهر مهربانی هم داشت، افسر نيروی نظامی بود و آلفردو آستيز نام داشت. او ماموريت کثيفی را دنبال می کرد: شناسائی مادران فعال و قتل آنها.

نخستين گردهمآئی علنی مادران ناپديدشدگان در سال 1977، يک سال بعد از کودتای نظاميان عليه حکومت خانم پرون صورت گرفت. پيش از آن، مادران در کليسائی در مرکز شهر دور هم جمع می شدند. بنا به پيشنهاد خانم آزوسنا ويلافلور، که چند ماه بعد توسط آلفردو آستيز به جرگه ناپديدشدگان پيوست، مادران محل تجمع شان را به ميدان مايو، ميدان اصلی شهر انتقال دادند. در نخستين راهپيمائی تنها 14 مادر شرکت داشتند.
درشرائطی که ارعاب ناشی از کودتا همه جا حکمفرما بود و هيچ مطبوعات آزادی وجود نداشت که مفقودالاثر کردن انسانها را انعکاس دهد، حرکت مادران در ملاعام اقدامی بسيار جسورانه بود. خشم و درد از دست دادن فرزند، همسر، خواهر يا برادر چنان سنگين بود که آنها در حرکتشان درنگ و پروا نکردند. بيشتر اين مادران، زنان خانه دار و عامی بودند که پيشترها علاقه چندانی به سياست نداشتند. اما همين مادران "غيرسياسی" يکی از بزرگترين حرکات سياسی آمريکای لاتين را در دو دهه آخر قرن 20 به راه انداختند. آنها در ادارات دولتی و مقر پليس با همديگر آشنا و از سرگذشت مشترک يکديگر آگاه شدند. سربند سفيد را در راهپيمائی ها برای خود برگزيدند که ابتدا چيزی نبود جز مانده هائی از قنداق کودکی فرزند گم شده شان. بعدها اين سربندهای سفيد، سمبل صلح، زندگی، رابطه مادرانه و ضديت با خشونت گرديد.
بزودی بر تعداد آنها افزوده شد و آوازه شان به مطبوعات خارجی هم کشيد. با اينهمه در روزنامه های آرژانتين همچنان در باره حضور آنها سکوت حکمفرما بود. اما تجمع منظم آنها در مرکز شهر، خود برای کسانی که خواهان ديدن واقعيت بودند، کفايت می کرد. حرکت آنها ضمن اينکه مقابله با سکوتی بود که حاکمان نظامی بر کشور حاکم کرده بودند، در نفس خود فرياد اعتراض و دادخواهی بود.
در اواخر آن سال مادران مايو، که حال تعدادشان از 150 نفر هم تجاوز می کرد، در صدد ايجاد تشکلی در بين خود و در تلاش گسترش حرکتشان برآمدند. آنها بيانيه ای نوشتند که با اين عنوان شروع می شد "ما چيزی نمی خواهيم جز حقيقت"، و آن را به يکی از روزنامه های پرتيراژ آرژانتين فرستادند.
نظاميان دشمن حقيقت بودند. در دسامبر 1977 ده تن از بنيان گذاران حرکت مادران ناپديدشدگان، مفقود الاثر شدند. هيچ رد و نشانی از آنها به خانواده شان داده نشد. بعدها روشن گرديد آنها را هم پس از بازجوئی و شکنجه، بيهوش کرده، مثل صدها ناپديد شده ديگر به دريا ريخته اند. خانم ويلافلور و دو راهبه فرانسوی الاصل، که به مادران بی پناه کمک می کردند، از جمله اين ناپديدشدگان بودند. نظاميان برای طفره رفتن از فشارهای بين المللی و به ويژه فشار دولت فرانسه، که خواهان روشن شدن سرنوشت راهبه های فرانسوی بود، دست به دروغ و تحريف واقعيت زدند. آنها مبادرت به چاپ عکسی کردند که دو خواهر راهبه را زير پرچم گروه چريکی مونتونرو نشان می داد. اين عکس همانطور که بعدها با شهادت زندانيان آزادشده اثبات گرديد،در زندان بدنام اسما برداشته شده بود.

پس از برکناری نظاميان از قدرت، وقتی که بتدريج حقيقت برملا شد، معلوم گرديد که ربوده شدن مادران و خواهران راهبه در ارتباط با حضور مرد جوانی، که خود را گوستاو نينو معرفی کرده بود، در جمع خانواده ها بوده است. مادران به اين مردی، که پشت ظاهر بور و مهربان خود نقش جلاد را حمل می کرد، به طنز لقب "فرشته مرگ" دادند و خواستار محاکمه وی شدند. دولت فرانسه هم خواهان تحويل او بود، که دولت آرژانتين از آن سرباز مي زد. پس از اينکه مسئوليت آلفردو آستيز در قتل راهبه ها قطعی شد، يک دادگاه فرانسوی در سال 1990 وی را غيابی محاکمه و به حبس ابد محکوم کرد. در اين ميان شکايتی هم از طرف دولت سوئد عليه آستيز به جريان افتاد. در اين پرونده آستيز متهم بود که يک جوان سوئدی را، که به اشتباه بجای کسی ديگر قصد دستگيری اش را داشت، هدف شليک گلوله قرار داده است. پيکر مجروح جوان به زندان انتقال داده شد و از آن پس خبری از او دريافت نشد.
به رغم اين واقعيتهای انکارناپذير، اما آلفردو آستيز تا چندی پيش آزادانه در کشور زندگی می کرد. قانون "نقطه ختم"، که به محاکماتی که بلافاصله بعد از برکناری نظاميان صورت گرفت، پايان می داد و نيز قانون عفوی، که نظاميان پيش از ترک قدرت به نفع خود گذرانده بودند، مانع محاکمه جنايتکارانی چون آستيز بود. از دو سال پيش با لغو نهائی اين قوانين راه برای محاکمه آنها باز شده است. حال نوبت آلفردو آستيز است که در مقابل دادگاه پاسخگوی اعمالش باشد.

 

منبع: اخبار روز