کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
زنان عراق و افغانستان در کشورهای تحت اشغال
نوشته: دلال اسعد
ترجمه: صفار ساعد /
saffaars@hotmail.com
دلال اسعد از فعالین
سازمان زنان عراق است. وی برای روشنساختن وضعیت زنان تحت اشغال دول امپریالیستی
سخنرانیهائی ایراد و فیلمهای مستند ساخته است.
مقصود وی از این فعالیتها این است که نشان
دهد امپریالیستها بویژه امپریالیسم سرمایهداری امریکا برای دموکراسی قدمی
برنخواهد داشت. چرا که هر دموکراسی در هر نقطهای از جهان، در حقیقت چفتکنندهی
دریچههای چپاول آنها خواهد بود.
امپریالیسم اصولا با چپاول معنی پیدا
میکند. این دول هرکجا که مردم بخواهند سرنوشت خویش را خود بدست گیرند، توطئه،
دسیسه، کودتا و در مراحلی جنگ در قالب لشکرکشی را سازمان میدهند. نمونه بسیار
روشن آن را در حال حاضر در کشور عراق شاهد هستیم.
هُشیار باشیم
میخواهم در مورد زنان عراق و افغانستان در حال حاضر که هر دو کشور تحت اشغال هستند
مطالبی را بیان کنم. ولی ابتدا بسیار کوتاه در مورد وضعیت زنان در زمان صدام حسین
ملاحظاتی را به سمع میرسانم. رژیم صدام مسئولیت 3 جنگ وحشتناک را در طول 20 سال
بر دوش دارد. هشت سال جنگ ایران ـ عراق به وسیله آمریکا و انگلیس و اروپا پشتیبانی
شد. وزیر دفاع فعلی آمریکا آن زمان فرستاده ویژه آمریکا به کشور عراق در سال 1980
بود.
از نتایج این جنگ آن بود که پای دولت آمریکا در منطقه به طور رسمی باز شود و آمریکا
برخی نیروهای نظامیاش را در منطقه خلیج مستقر کند. همه میدانند که بسیاری از
سلاحهای کشنده که در این جنگ بکار برده شد، به طور وسیعی از آمریکا صادر شده
بودند. از جملهی یکی از این صادرات اورانیوم رقیق شده بود.
در دومین جنگ خلیج (اشغال کویت به وسیله صدام) آمریکا پایگاههای نظامیاش را دیگر
در سرتاسر خلیج گستراند. فراموش نباید کرد که در آن زمان، آمریکا کمکهای بسیار
زیادی را به دولت صدام نمود تا شورش مردمان به پا خاسته را سرکوب کند. ما مردم
عراقی که قربانی یک دیکتاتوری فاشیستی بودیم، با اشغال عراق توسط آمریکا و متحدینش،
حاکمیت خود را از دست دادیم. دیگر نمیتوانیم تعیینکننده سرنوشت خویش باشیم. ما
حق آن که چه حکومتی را داشته باشیم، از دست دادیم. ما فعلا نمیتوانیم ارتشی را
بسازیم که از حق ما دفاع کند. اشغال عراق به وسیله آمریکا و متحدینش، ما مردم عراق
را در طبق اخلاص هر جانی، خرابکار متجاوز و تاراجگر قرار داد.
آمریکا و متحدینش به مدت 12 سال از سال 2003 – 1991 کشور عراق را (در حقیقت مردم
عراق را) تحریم اقتصادی کردند. این عمل آنها باعث مرگ 000/500 کودک در عراق
گردید. کشتار مردم عراق به وسیله آمریکا و متحدینش پس از اشغال این کشور ادامه
پیدا کرد. طبق آمار تاکنون بیش از 000/150 نفر از مردم عراق قربانی اشغالگری دول
سرمایهداری امپریالیستی غربی شدهاند. این یکی از بالاترین رقمی است که
سرمایهداران غربی بعد از جنگ ویتنام برای برآوردن مطامع خود از کشورهای تحتسلطه
خویش قربانی گرفتهاند.
سربازان آمریکائی زنان عراقی را به همراه خانوادههایشان سر به نیست میکنند.
این سربازان با بکار بردن تاکتیکهای غیرانسانی و جنایتکارانه میخواهند از زنان
طعمههائی بسازند که به وسیله آن به عبث نیروهای مقاومت ضداشغالگری را به دام
بیاندازند و سرکوب کنند.
بمبارانها، به توپ بستنها، شکنجه کردنها و به هیچ موجود زندهای رحمنکردنها
فعالیت روزانهی سربازان اشغالگر است. در ذهن آنها این کلمه نقش بسته است: «برای
آن که کشته نشوی پس بکش».
به طور مداوم ما سازمانهای زنان از حکومتهای عراقی پس از اشغال درخواست کردهایم
که به مسائل خشونت بکار بردهشده در مورد زنان و تبعیض علیه آنها و قربانیشدن
آنها، که از طرف نیروهای اشغالگر و یا از درون خانوادهها و یا جامعه روا میشود
رسیدگی عاجل نمایند. اما تا به حال چنین خواستههای مدنی و انساندوستانه از طرف
این حکومتها به گوش گرفته نشده است.
بیش از 400 زن عراقی فقط در چهار ماه اول اشغال این کشور ربوده شده و مورد تجاوز
جنسی قرار گرفتند. تسلیحات جنگیای که در آن اورانیوم رقیقشده به کار برده شده
است و روزانه مورد استفاده نیروهای اشغالگر قرار میگیرد، تن زنان ما را مسموم کرده
است.
استفاده از اورانیوم رقیقشده به خصوص در بدنهی تانکها و سایر مهمات در این جنگ
از طرف نیروهای اشغالگر باعث شد که اختلالات مختلف در ارگانهای تولید مثل و عادات
ماهیانهی صدها هزار زن عراقی بوجود آید. نتیجهی این نوع اختلالات، عدم باروری و
سقط جنین است که امروزه به وفور در عراق شاهد آن هستیم.
دولتهای آمریکا و انگلیس تجاوز به کشور عراق را تحت پوشش دروغین «مقابله با خطر
تسلیحات کشتار جمعی» آغاز کردند. در راستای این تجاوز نه فقط مردم عراق آزاد
نگشتند، بلکه ما هدف بربریت ارتشهائی قرار گرفتیم که تمامی ارگانهای فرهنگی -
اقتصادی ما را از بین بردند و به زبانی دیگر تمدن ما را به نابودی کشاندند.
چرا آنها این کار را کردند؟ برای آن که مردم عراق در آینده با تعیین سرنوشت خویش
به آزادی و دموکراسی نایل نشود. مردم ما و به ویژه زنان و کودکان و کهنسالان ما
قربانی میلیونی تحریم اقتصادی آمریکا گشتند و از این جهت هم بود که ما از همان
ابتداء بربریت جنگ و اشغالگری را شناخته و علیه آن قد برافراشتیم.
مردم عراق همیشه طالب صلح و همبستگی با دیگران میباشند. ما طالب آن نیستیم که
مداوما بمباران شویم. ما برای آزادی جنگیدهایم و علیه فرمانروایان دیکتاتور کشته
دادهایم. ما میدانیم که خواستههای عادلانه مردم عراق برای آزادی – دموکراسی و
یک زندگی بهتر هیچ گاه به وسیله تهاجمات نظامی و بردگی کلنیالیستی بدست نمیآید.
تهاجم آمریکا و متحدینش به عراق باعث شد که مردم عراق نتوانند خود با برکناری رژیم
صدام حسین سرنوشت خویش را بدست گیرند و سرزمین خود را و از جمله ثروتهای طبیعی آن
چون نفت را از شر چپاولگری برهانند. اگر امریکا از دیکتاتوری رژیم صدام حسین
پشتیبانی نمیکرد، مردم ما قادر بودند خیلی پیشترها از شر او خلاص شوند.
اکنون زنان عراق در محیطی بس خطرناک زیست میکنند. آنها جرأت ندارند و قادر
نیستند که خانههایشان را حتی در روز روشن ترک کنند. شما نمیتوانید زنی را تنها
در خیابان ببینید مگر آن که در معیت یک مرد باشد.
مادران از این که دخترانشان را به مدرسه بفرستند، ترس دارند. سربازان مرد آمریکائی
زنان را در پاسگاههای بازرسی تحت لوای بازدید بدنی مورد آزار و اذیت جنسی و گاها
تجاوز قرار میدهند. این خود مشکل بسیار بزرگی برای زنان در حال حاضر میباشد.
هیچ سربازی به خاطر این جنایات بزرگ تا به حال توبیخ نشده است. این چنین افعالی
ویژهی هر ارتش اشغالگر میباشد. در جنگها و اشغالگریها، اولین کسانی که از نظر
اقتصادی ضربهپذیر هستند، زنان و کودکان میباشند. زنان بار بسیار سنگینی را از
جنگ و اشغالگری بر دوش میکشند.
پیامی که از مردم عراق داریم این چنین است: ما آب، گاز، برق و غذا نداریم.
اشغالگران این مواد اساسی برای یک زندگی طبیعی را از ما دریغ کردهاند تا شخصیت ما
را بشکنند و بدین وسیله ما را تحقیر کنند. در حال حاضر به دلیل نبودن هیچ چیز برای
زندگی، بسیاری مجبورند برای بدستآوردن مواد غذائی از روی ناچاری دست به سرقت
بزنند. هیچ افقی وجود ندارد که به مردم مژده کار و درآمد را بدهد و به همین دلیل
دزدی سیر صعودی روزانه میپیماید.
ولی آیا وضعیت زنان افغانستان بهتر است؟
مطالعات و تحقیقات نشان میدهند که بعد از اشغال افغانستان در سال 2001 وضع زنان
افغانستان بسیار وخیم است. طبق گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر شاخه کودکان:
«انسانهای زیادی خارج از افغانستان فکر میکنند که وضعیت زنان و دختران و حقوق
انسانی آنها بهبود یافته است. این تفکر اما حقیقت ندارد، زنان هنوز مورد
بدرفتاری، تجاوز و تهدید چه به وسیله سربازان و چه به وسیله صاحبمنصبان حکومتی
قرار میگیرند.»
به طور متوسط از هر سه دختر که دست به خودکشی زدهاند و به بیمارستان دولتی هرات در
هر هفته آورده میشوند، دارای سوختگیهای بیش از 40درصد و جراحات عمیق هستند.
طبق گزارشات پزشکی در سال جاری بیش از صد زن جوان در هرات دست به خودکشی زدند که
بیشتر آنان در اثر جراحات فوت نمودهاند.
طبق آمار صندوق جمعیت افغانی سازمان ملل، هر ساعت دو زن به هنگام زایمان میمیرند.
این بالاترین درصد مرگ و میر در موقع زایمان، در آسیا میباشد.
بخشی از مرگ و میر در وقت زایمان به خاطر فقدان کادرهای پزشکی و بخش دیگر به خاطر
آماده نبودن دختر برای زایمان است.
به مانند عراق، در افغانستان هم صدها هزار زن به خاطر تأثیرات اورانیوم رقیقشده بر
اندامهایشان مریض و مجروح شدهاند. تأثیرات روانی این جراحات در زنان بسیار زیاد
است.
در افغانستان هنوز مینهای کاشتهشده قربانی میگیرد. شما شاهد آن هستید مادری که
یک پایش را بر اثر مین از دست داده، کودکاش را که او هم بر اثر مین عضوی را از دست
داده است، بزرگ میکند. از آنجائی که صدها مرد در اثر تصادمات جنگی کشته میشوند
زنان تنها افرادی در خانواده هستند که باید از لحاظ اقتصادی و سلامتی، خانواده را
به چرخاند. و درست در همین رابطه هست که غالب آنها مورد خشونت و تجاوز جنسی قرار
میگیرند.
مرگ و میر کودکان از 8/58 به 3/83 در هر هزار نفر رسیده است. طول عمر زنان به طور
متوسط 4 سال کمتر شده است.
با دیدن این زندگی غمبار، من زنان جهان را فرا میخوانم که از زنانی که در عراق،
افغانستان، فلسطین و یا سایر جاهائی که تحت شرایط جنگی زندگی میکنند، پشتیبانی
نمایند.
از خواستههای این زنان که خاتمه اشغالگری در سرزمینهایشان هست پشتیبانی نمائید.
برخی از زنان در مناطق تحت اشغال توانستهاند به شکلی از اشکال رهبری مقاومت علیه
اشغالگری را بر عهده بگیرند. از آنان پشتیبانی نمائید. باید بگویم از آنجائی که
زنان در تحت اشغالگری امپریالیستی رنجها و زجرها میکشند میبایستی رهبری جنبشهای
ضدجنگ را عهدهدار شوند تا در دفاع از خواهران خود و در همبستگی با آنان یاور
همدیگر باشند.