کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
28.11.2004
عهتا د.
Kurdishplatform.org
بحث آلترناتیو
قدرت در ایران در پی تحولات اخیر منطقه و بخصوص امکان ایجاد کشوری فدرال و
دمكراتیك
در عراق ابعاد تازهای به خود گرفته
است. یکی از بارزترین نمودهای تاثیر رویدادهای اخیر عراق بر این بحثها، ارائه
پلاتفورمهای جدید و متنوع برای حل مسئلهملی و ایجاد نظامی غیرمتمرکز در ایران
از سوی سازمانها و طیفهای مختلف اوپوزسیون ایرانی است. برای نمونه میتوان به
بیانیه جمهوری خواهان ایران اشاره کرد که از سیاست متکی بر توزیع مسئولیتها و
عدم تمرکز قدرت دفاع مینماید[1].
سازمان پان ایرانیست تنها راه رهایی ایران را آزادی، عدالت، دمكراسی و
برابری اقوام ایرانی در
تقسیم قدرت و ادارهی سرنوشت
مشتركشان و اعتراف به تأمین حقوق اقوام و تأمین
آزادیهای مصرح در اعلامیهی
جهانی حقوق بشر[2]
میداند و سازمان فدائیان خلق اکثریت حل دموکراتيک مسئله ملی را يکی از شروط مهم
استقرار جمهوری و دموکراسی پايدار در کشور می خواند[3].
کار دفاع از حقوق اقلیتهای ملی و قومی به آنجا کشیده است که حزب
مشروطهخواهان قطعنامه عدم تمرکز و حقوق اقوام را به تصویب رسانده و در منشور
حزب خود گنجانده است[4].
اما با وجوداین گرایش مثبت در موضعگیریهای سازمانهای سیاسی ایرانی هنوز هم فضای
سیاسی کشور از بیماریی ریشهدار و از ضعفی بنیادی رنج میبرد. هنوز هم بسیاری
ازسازمانهای
سیاسی ایران یا بالکل وجود ملتهای
گوناگون در ایران را نفی کرده یا دفاع از رفع ستم ملی را به تعهد اقوام و
ملتهای ساکن ایران به حفظ تمامیت ارضی ایران وابسته میکنند. جمهوری خواهان حل
مسئلهملی را تنها در چارچوب تمامیت ارضی ایران می پذیرد[5].
حزب مشروطه ایران بر دفاع از تمامیت ایران به هر قیمتی تاکید میکند[6]
و پان ایرانیستها همچنان لجوجانه بر نفی وجود ملتهای گوناگون در سرزمین ایران
پای میفشارند[7].
گرچه دفاع از حق تعین سرنوشت خلقها یکی از رکنهای اساسی تبلیغات احزاب و
سازمانهای چپ را تشکیل میدهد ولی بسیاری از آنان فراموش نمی کنند که همچون
فدائیان اکثریت از وجود گرایشات منفی و ناسیونالیزم افراطی در جنبش ملی سخن
برانند[8]
که البته این به نوبه خود بیانی پوشیده در دفاع از مقوله حفظ تمامیت ارضی است.
پافشاری سازمانهای
سراسری ایران بر مقوله تمامیت ارضی ایران در مباحثات و مناقشات پیرامون مسئله
ملی در ایران نه توانسته و نمی تواند نقطه آغازی درست برای دیالوگی سازنده
باشد. هدف این نوشتار گشودن باب بحثی حول پیش شرطهای امکان حل مسئله ملی و
ایجاد جامعهای فدراتیو و دمکراتیک در ایران است. پیششرطهای که بتوانند فضای
ناباوری و سوءظن حاکم بر مناسبات بین اقلیتهای ملی ساکن ایران و نیروهای سیاسی
سراسری رااز بین برده و محیطی مناسب برای دیالوگ و توافق عملی برسر اصولی که
بر اساس آن بتوان ایرانی آزاد و دمکراتیک بنا نمود فراهم سازد. بنظر من مبناو
شالوده چنین بحثی نه حفظ تمامیت ارضی بلکه اتحاد داوطلبانه ملتهای ساکن ایران
است. طبیعی است که چنین اتحادی تنها هنگامی میتواندموفق و پایدار باشد که نه با
زور یا تطمیع بلکه با اقناع و متکی بر توافقات و اقدامات مشخص و عینی شکلگرفته
باشد. اقناع و ایجاد شرایط عینی بدان معنی است که اقلیتهای ملی و قومی ساکن
ایران باور بیاورند که بودن بخشی از ایران به نفع آنان و به معنی آینده بهترو
تابناکتر برای فرزندان و نواده گان آنان است. باوری که تاریخ چند سده اخیر
ایران خلاف آنرا ثابت کرده و تیشه بر ریشه آن زده است. به همین دلیل در واقع
این وظیفه سازمانهای ایرانی است که با تجزیه و تحلیل تمامی آثارو پیامدهای
تبعیضات قومی و با ارائهی برنامه و پلاتفورمی روشن برای از بین بردن این
نابرابریها و ایجاد روحیه اتحاد طلبانه در اقلیتهای ملی ایران اقدام نمایند. به
بیانی دیگر سازمانهای سیاسی ایرانی بجای طلب تعهد از اقلیتهای ملی برای پایبندی
به تمامیت ارضی ایران باید تلاش نمایند تا آنان را قانع نمایند که زیستن در
چنین چارچوبهای بهتر و مفیدتر از ترک آن است.
ملتهای ساکن ایران
و از آنجمله ملت کرد حق دارند که به تمامی ادعاها و پلاتفورمهای ارائهشده با
دیده شک و تردید بنگرند. نگاهی به واقعیتهای امروزه جامعه ایران در تمامی
زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به آسانی عمق و دامنه گستردهی ستم ملی
حاکم بر کشور را نشان میدهد. در ایران امروزی برای شمردن تعداد مقامات درجه اول
تا درجه پنجم و ششم نظام (از رئیس جمهور، رئیس قوه قصاییه و رئیس قوهمجریه
گرفته تا استاندار و شهردار و حتا بخشداران کشور) که کرد بوده یا کرد باشند
به انگشتان یک دست هم نیاز نیست. اگرکسی برای درک بهتر این واقعیات به آمار
بیشتری نیازمند باشد، میتوان لیست بلند بالای از تحققیقات انجام گرفته از سوی
سازمانهای سیاسی و محققین داخل[9]
و خارج کشور تهیه نمود. واضحتر از ناعدالتی و نا برابری سیاسی نابرابری اجتماعی
ـ اقتصادی است. فکر نمی کنم برای اثبات تفاوت فاحش تقسیم ثروت و امکانات ملی در
بین بخشهای مختلف کشور کسی منتظر و نیازمند آمار و ارقام باشد. شاید تنها
یادآوری این نکته کافی باشد که در ادبیات سیاسی اجتماعی ایران مناطق محروم و
عقب مانده در واقع شامل مناطقی میشوند که سرزمین و مسکن اقلیتهای ملی و قومی
ساکن ایران اند.
سالیان سال رواج و
تحمیل ستم ملی بر گرده اقلیتهای ملی و قومی در ایران ، نارضایتی عمیق و بی
باوری گستردهای را در بین خلقهای تحت ستم ایجادنموده که از بین بردن آن به کار
و تلاشی بی وقفه و به ارائه مدارک و تعهداتی دقیق و مستدل نیاز مند است.
همانگونه که گفته شد بار اصلی چنین کاری نه بر دوش اقلیتهای قومی و ملی بلکه
بر دوش فعالان سیاسی و سازمانهای سراسری ایرانی است. جنبش ملی اقوام و ملتهای
ساکن ایران واقعیتی عینی و ثمره سالیان سال ستم ملی حاکم بر تمامی مناسبات
سیاسی اجتماعی و اقتصادی کشور است. واکنش نسبت به این جنبش و حل مسئله ملی در
ایران نمی تواند پاک کردن اصل صورت مسئله باشد. تهدید و سرکوب اقلیتهای ملی
تجربه ایست که بارها و بارها تکرار شده و توصل دوباره بدان تنها میتواند حفره
بسیار عمیق بین ملتهای ساکن ایران و حکومت مرکزی را باز هم عمیقتر کند.
سازمانهای سراسری ایرانی باید این واقعیت را آنچنان که هست درک و قبول کنند تا
بتوانند در یافتن راه حلی برای رفع ستم ملی موفق باشند. تازمانی که تهدید به
سرکوب و دعوت به ادای سوگند وفاداری به حفظ تمامیت ارضی از نوشتار و به طور کلی
ادبیات این سازمان ها رخت نبندد، نمی توان به صداقت آنان در این راه اطمینان
یافت یا بر شانس موفقیت آنان شرطبندی کرد.
اینک که سازمانهای
ملی کرد و بسیاری دیگراز اقلیتهای ملی، فرم فدراتیو را برای اتحاد داوطلبانه
ملتهای ساکن ایران به مثابه ساختاری مناسب برای بنای ایرانی دمکراتیک و آزاد
مطرح نمودهاند، برعهده سازمانهای سیاسی سراسری از هر طیف و گروههی که باشند
است که به وضوح مواضع سیاسی خود را در این زمینه بررسی و تدوین نمایند و با
شرکت فعال در مباحثات مربوطه به رسیدن به توافقی همگانی، جامع، روشن و مدون حول
این مقوله بپردازند. پلاتفورمهای که با کلی گویی و تکرار جملاتی بی محتوا در
مورد برابری و برادری خلقها بکوشد از جوابگویی به پرسشهای عینی فرارروی جنبش و
به خصوص مسئلهی تقسیم قدرت سیاسی خود داری کند ره به جایی نخواهد برد. برعکس
پیشنهادی کنکرت و روشن میتواند به ایجاد بحثهای زنده و رسیدن به توافقات
سازنده کمک نماید.
فعالیت گروه ما
متوجه رسیدن به توافقی همگانی بین احزاب، سازمانها ، شخصیتها و دیگر نیروهای
سیاسی کرد برای تدوین پلاتفرمی ملی است که بیشترین پشتیبانی مردمی را به همراه
داشته باشد، اما ما از مباحثاتی که هدفش تجزیه و تحلیل جنبش ملی در ایران و
یافتن راهحل ریشهای و رفع تمامی مظاهر، نمودها و پیامدهای ستم ملی باشد
استقبال نموده و بنوبه خود سعی خواهیم کرد که تلاشهای در این زمینه را نقد و
بررسی کنیم.
در خاتمه بد نیست تاکید شود که گام اول برای ایجاد زمینه مناسب در راستای رفع ستم ملی، استفاده از مقوله و ترم اتحاد داوطلبانه ملتهای ایران است که به بهترین شکلی حق مسلم ملتهای ساکن ایران را در پیوستن یا نپیوستن به این اتحاد بیان مینماید.
.......................................................................................................
[1] بیانیه
جمهوری خواهان ایران ـ
يکی از
مبانی اداره کشور واگذاری تصميم گيریهای مربوط به شرايط زندگی و اداره
امور محلی و منطقه ای به نهادهای انتخابی مردم همان محل و منطقه است.
سياست متکی بر توزيع مسئوليتها و عدم تمرکز قدرت، در چهارچوب تماميت
ارضی و اولويت مصالح ملی هـمراه با احقاق حقوق اقليتهای قومی،
هـمبستگی ملی ايرانيان را ريشه دارتر ميسازد و عامل تثبيت و تضمين
حاکميت ملی خواهد بود.
[2] بیانیه
مشترک
حزب دمکرات کردستان ایران و جزب پان ایرانیست
پاییز 1383 خورشیدی.
[3] سند
خط مشی سياسی سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت)
ـ
ما ضمن حمايت از خواسته های
آزادی خواهانه و حق طلبانه
مليت های آذربايجانی، بلوچ، ترکمن، عرب و کرد ميهن مان حل دموکراتيک
مسئله ملی را يکی از شروط مهم استقرار جمهوری و دموکراسی پايدار در
کشور می دانيم.
[4]منشور
حزب مشروطه ایران ـ
استانها و شهرستانها و همه واحدهای تقسيمات کشوری در حد خود بايد
اختيارات لازم را برای اداره امور
داخلی
شان از طريق انتخابات انجمن ها داشته باشند. ما نظام حکومت های محلی و
تقسيم حکومت و نه حاکميت
را ميان حکومت مرکزی و حکومت های محلی پيشنهاد می کنيم. استانهای ايران
بايد از طريق نمايندگی
مساوی در مجلس سنا حضور داشته باشند.
[5] بیانیه
جمهوری خواهان ایران
[6] منشور
حزب مشروطه ایران
ـ استقلال
و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر
قيمت و در هر وضعی از آن
دفاع می کنيم.
[7] پان
ایرانیستها چه میگویند
ـ پان
ایرانیستها معتقدند که ایران کشوری است کثیرالاقوام (و نه کپیر الملله)
و کپیرالمذهب که حاصل پیوند تاریخی آنها فرهنگ مشترک و ملی ایران است
که وجه مشترک همه آنهاست.
[8] سند
خط مشی سياسی سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت)ـ
جنبش هاى ملى، جمهورىخواه،
مخالف تمركز قدرت و طرفدار حكومت فدرال هستند و براى تامين خواسته هاى
دموکراتيک خود مبارزه مى كنند. در ميان اين جنبش ها در مواردى گرايش
هاى منفى حامل ناسيوناليسم افراطى نيز ديده مى شود.
[9] تنها بعنوان نمونهای ازکارهای انجام گرفته در داخل کشور میتوان به نوشتهای باعنوان اقلیتهای قومی و توسعه سیاسی از سید هاشم هدایتی اشاره کرد.
عهتا.
د
2004-11-28