|
______________________________________________________________
2009-03-08
فرخنده باد روزجهانی زن!
جنبش زنان وچند چالش پیشاروی آن!
تقی روزبه
هشت مارس همواره فرصت مناسبی بوده است که علاوه برتبریک این روزفرخنده، فعالان وعلاقمندان جنبش زنان نگاهی به مسیرطی کرده و کاستی ها و نقاط قوت آن و نیز شرایط متحول ِحاکمی که در دل آن پیشروی می کنند، بیافکنند. بی شک یک جمع بندی برآمده از متن گفتگو (و دیالوگ) خود فعالین جنبش از ارزش عملی والائی برخوردار است و هیچ ارزیابی دیگری نمی تواند جای خالی آن را پرنماید. ولی تأکید براین نکته درست نافی ارزیابی و نقد دیگرانی که دور از صحنه ولی ناظر بر آن هستند و این تجربیات را دورادور بررسی می کنند نیست و نوشته کوتاه حاضر هم نگاهی است از همین منظر به برخی از نقاط قوت و نیز برخی چالش هائی که جنبش زنان درسالی که گذشت با آن مواجه بودند و نیز آنچه که درسال پیش رو با آن مواجه اند:
الف- مهمترین نقطه قوت فعالین جنبش زنان، تمرکز آنان بروی خواست های ملموس و بی واسطه و فراگیر زنان است. هیچ حرکت و فعالیت معطوف به جنبش، بدون گذاشتن پای خود برچنین تکیه گاه محکمی، نمی تواند امیدی برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای و قادر به تغییر شرایط اجتماعی داشته باشد.
ب- با این وجود داشتن چنین نقظه اتکائی، فقط یکی از شروط پایه ای موجودیت یک جنبش فراگیر و قادر به تغییراست. برای تبدیل شدن به یک جنبش واقعا توده ای علاوه برآن، باید ازدو سو پیشروی صورت گیرد: از نظر عملی جنبش فعالین باید بتواند گام بگام با بدنه توده زنان و مبارزات آنان در کوچه و خیابان و محلات و کارخانه ها و سایر اماکن کار، و در مدارس و دانشگاه ها و ... پیوند تنگاتنگ برقرار نماید. و از نظر نظری و آگاهی بتواند گام بگام حوزه مطالبات بیواسط را با مطالبات معطوف به ریشه ها و خواست های کلان و به سمت رهائی و ساختن جهان نو گره بزند.
ج- در پیش روی به سوی دو هدف پایه ای فوق، بی شک چالش های متعدد و واقعی وجود دارند که شماری از آنها بدین قرارند:
1- تشدید سرکوب و مزاحمت های هم جانبه حاکمیتی که تا مغز استخوان ضدزن است. هدف رژیم مسدود کردن فضاهای موجود فعالان زن اعم از قلمروهای واقعی و یا مجازی و تشدید هزینه مبارزه است. بنابر این یافتن فضای های جدید، دور زدن مسیرهای سدگزاری شده و تقویت اعتماد به نفس و روحیه مقاومت از مهمترین دعدغه های کنونی جنبش زنان است. بی شک رژیم جمهوری اسلامی علیرغم تشدید سرکوب، قدرت سرکوب همه را ندارد و در همان حال با افزودن بردامنه نارضایتی علیه خود و قراردادن هرچه بیشتر زنان در برابر خویش، علیرغم میل خود فضاهای بالقوه و بالفعل جدیدی را بوجود می آورد. رژیم در مستی ابلهانه خود بسوی اعماق کویر شن زار به پیش می رود. آنچه که مهم است آگاهی جنبش بر این نکته است که هدف رژیم از تشدید سرکوب فعالین، قطع پیوند آنها با پهنه بیکران و ترمیم کننده توده زنان جامعه است که جملگی از تبعیض جنسی در کنار سایر تبعیضات در رنج و خشم اند. و بی شک حفظ این پیوند و تقویت آن می تواند مهمترین شاخصی باشد که موفقیت های بعدی جنبش زنان را رقم خواهد زد. تشدید سرکوب در کوتاه مدت ممکن است موجب کاهش دامنه فعالیت در مقایسه با شرایط علنی بشود و این امر غیرعادی نیست. اما مهم آنست که رژیم نتواند به هدف اصلی خو، گسستن رابطه در حال تکوین فعالین با بدنه توده ای و پاشیدن بذر ناامیدی، برسد. نباید فراموش کنیم که رژیم قادر نخواهد بود که همین ریتم سرکوب را بطور طولانی ادامه بدهد. و همواره مقاطعی و شرایطی-که خود ناشی از فشارهای گوناگون و بویژه فشار توده ای از پائین است- بوجود می آیند که کنترل رژیم را لااقل برای مدتی، دچار وقفه و سستی و انواع تنگناهای گوناگون می سازند. در چنین فضائی "خرده جنبش هائی" که سمت وسوی خود را ازدست نداده باشند می توانند یک شبه ره صدساله بروند وهم چون لاله های بهاری دشت ها را درخود غرق کنند.
در هر حال اقدام براساس فصل مشترک ها در کنار اختلافات، و گشودن دیالوگ و گفتگو حول اختلافات و تجربه ها -هم تجربیات خود وهم جهانی- دو اهرم گشاینده ای هستند که عرصه های جدا نشدنی عمل و نظر را بهم پیوند میزنند و موجب ارتقاء آگاهی و تقویت مبارزات اجتماعی می شوند.
2- یکی از نقاط قوت جنبش زنان باور آنان به حرکت و ساختارهای جنبشی -شبکه ای و احتراز از سازمان یابی سنتی و متمرکز و مبتنی برسلسه مراتب است. با این همه همین نقطه قوت نه تثبیت و تضمین شده است و نه کامل. در زیرجو سرکوب و رسوبات باور به سازماندهی های سنتی و دم دست و در پاسخ به هم آهنگی بیشتر و قوام دادن به حرکت جمعی، همواره آزمون قرار گرفتن در برابر دو راهی های برآمده ازسؤال "کدام نوع سازماندهی؟" وگزینش در میان آن ها مطرح است. و بنابر این همواره امکان رویکرد مبتنی بر عدم تحمل پلورالیسم و تک نظری و توسل به سازمان یابی های تمرکزگرا وجود دارند. بویژه با توجه به آنکه نوع سازمان یابی جنبشی و مبتنی بر یک دموکراسی فعال و مشارکت جویانه بدنه، تجربه تازه ای است که باید در هر گام پیشروی، راه خود را بگشاید و برای اینکار باید با سلوک و فرهنگ و عادات ریشه دارکهن و جایگیر شده و بعضا تبدیل شده به غزائز ثانوی در خود و در صفوف خود به مقابله بپردازد.
3-جنبش زنان ایران تاهمین جا به عنوان یکی ازجنبش های زنده و مهم منطقه وجهان خود را مطرح ساخته است.بی شک این یکی ازدست آوردهای مهم آن است وبسهم خود می تواند فرصت هائی را برای جنبش تحت فشار قرار گرفته زنان فراهم آورد. هدف اصلی از فعالیت بین المللی جنبش زنان علی القاعده گسترش دامنه پیوند همه جانبه و تقویت همبستگی متقابل با جنبش های اجتماعی و مترقی فمنیستی درسطح جهان و سایر جنبش های اجتماعی است. اما در این میان نباید فراموش کرد که نهادهای رسمی و بوروکراتیزه شدن جهانی نیز وجود دارند که بدنبال تأثیرگذاری بر جنبش برای نیل به اهداف خویش اند؛ اهدافی که الزاما با اهداف رهائی بخش جنبش زنان خوانائی ندارد. بنابر این باید هوشیار بود که برقراری روابط رسمی جایگزین رابطه با جنبش ها نگردد.
2009-03-07 / 16-11-87
-------------------------------------------------------
منبع: