به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر    کلیپ و صدا    مکانی برای احزاب

اخبار روز از پیک ایران     اخبار سایت بی طرف     اخبار رادیو فردا   خارجی    سلامت و بهداشت    آرشیو     صفحه نخست

 ______________________________________________________________

2007-09-30

ديگر قرباني نخواهم شد

تجاوز و اثرات آن بر روي زن‌، خانواده‌، اجتماع

سحر تحويلي  

sahartahvili@yahoo.com 

از بدو  تولد فرزند دختر در هر خانواده و در هر جامعه اي لا اقل يكبار به او گفته مي شود كه خطري تحت عنوان تجاوز همواره در كمين اوست و وي به مثابه نگهباني كه بايد از چيزي گرانبها نگهباني كند ، بايد همواره بكوشد تا خود را از گزند تجاوز بدور نگهدارد.

اين موضوع در جوامع پيشرفته و مترقي كمتر گوشزد مي شود و اين امر به دليل امنيت بيشتر و برابري بيشتر حقوق زن با مرد مي باشد.

تجاوز در هر سن و در هر شرايطي كه روي دهد آسيب هاي غير قابل جبراني به جاي خواهد گذاشت و تنها راه كاستن اين درد ، به جامعه و شرايط حاكم بر آن باز مي گردد.

در جوامع شرقي كه عمدتا غير مترقي محسوب مي شوند اگر زني مورد تجاوز قرار گيرد بايد با بسياري از آنچه كه حقوق مسلم وي است ، وداع كند.

اين امر از دو بعد قابل بررسي است :

1-                  از لحاظ جسمي : مسئله بكارت و دست نخورده ماندن دختران در شرق امري كه ساليان متمادي هزاران زن را از مسير زندگي عادي خارج كرده و به بيراهه كشانده است . عدم داشتن بكارت در طول ساليان دراز باعث خودكشي ، دوري از اجتماع و تنها ماندن بسياري از زنان گشته است . حال اگر در اين جوامع دختري مورد  تجاوز قرار گيرد بي شك اگر بتواند زنده بماند در زمره آسيب ديدگان جسمي قرار خواهد گرفت. در بسيار ي از موارد اين دختران از سوي خانواده ي درجه يك خود مورد تهاجم به منظور آسيب جسماني و يا حتي در مواردي كشته شدن قرار مي گيرند . در برخي از كشورها مانند ايران رژيم مذهبي حاكم بر آن نيز به ياري خانواده ها شتافته و بر محكوم كردن زن مورد تجاوز قرار گرفته ، اصرار مي كند و شدت اين امر در مورد دختران بيشتر است . چرا كه دختران به منظور حفظ بكارت خود براحتي تن به مورد تجاوز قرار گرفتن نمي دهند و اين مقاومت با مجروح كردن و گاهي با كشتن متجاوز همراه مي شود.  در اينجا قانون به جاي اينكه به كمك زن بيايد به كمك مرد مي شتابد و در محكوم كردن زن از هيچ حربه اي كوتاهي نمي كند. نكته جالب توجه اين است كه در اينگونه شرايط زن هيچ عملي براي رهايي خود نمي تواند انجام دهد . اگر اجازه دهد كه به آساني مورد تجاوز قرار گيرد اين عمل او در آيين اسلام رابطه نامشروع خارج از ازدواج تلقي مي شود كه حكم آن مرگ به دردناك ترين شيوه غيرانساني آن يعني سنگسار است و اگر هم با متجاوز برخورد نمايد و كوچكترين آسيبي به وي برساند بايد در مقابل قانون پاسخگو باشد . پس نه مي تواند از خود دفاع كند و نه مي تواند نظاره گر عمل وحشيانه اي باشد كه تنها به دليل زن بودن بر او وارد مي شود . در بسياري از موارد ، تجاوز باعث وارد شدن آسيب هاي جبران ناپذيري بر زن مي گردد. وي در معرض بيماري هاي مقاربتي و بارداري ناخواسته قرار مي گيرد و در موارد متعددي چون تجاوز با زور و شدت عمل بر زن وارد مي شود به باقي قسمت هاي بدن نيز آسيب مي رساند . اما فاجعه به همين جا ختم نمي شود در كشورهاي توسعه نيافته كه در آن سقط جنين ممنوع است زن براي رها شدن از بارداري مجبور است به مراكز زيرزميني فاقد موازين بهداشتي روي بياورد تا بتواند با تحمل دردي جانفرسا و بيماري هايي كه هر لحظه در كمين او نشسته اند ‌، خود را از موجودي كه در درونش رشد مي كند و تا ابد آن حادثه را برايش تداعي مي كند ‌، رها سازد.

2-                  از لحاظ رواني : موقعيت اجتماعي و زندگي فردي شخص پس از تجاوز به كلي دگرگون مي شود.در جوامع نامترقي وقتي زني مورد تجاوز قرار مي گيرد كمتر مي تواند به ازدواج موفقيت آميز و يا داشتن شغلي آبرومند فكر كند . در اين جوامع به زن به چشم عرضه كننده اي نگاه مي شود كه اگر مورد تجاوز قرار گرفته به دليل عرضه ي خود بوده است و دردناكتر اينكه اگر زني از بند خشونت پدر ، برادر ، شوهر و قانون رها شود ، جامعه به نوعي ديگر با وي مقابله خواهد كرد و زنان اين جوامع در كمتر مواردي با او رابطه برقرار مي كنند . زنان ديگر ‌، بدون آنكه لحظه اي بي انديشند كه اين حادثه هر لحظه در كمين خودشان است ،‌ با نگاهي قهر آلود به شخص مورد تجاوز قرار گرفته ‌، مي نگرند و اين در حالي است كه بايد توجه بيشتري به اينگونه زنان كرد . اينان هموراه لحظه اي را بياد مي آورند كه در آن زندگي شان از مسير طبيعي خود خارج گرديد. لحظه اي كه مي كوشيدند دستي را كه راه دهانشان را مسدود كرده پس بزنند . لحظه اي را كه عرق ريزان با دستاني ضعيفتر از بازواني كه سخت پيكرشان را در بر گرفته بود مي كوشيدند تا خود را رها سازند . لحظه اي را كه فرياد زدند اما كسي صدايشان را نشنيد ... اين زنان بايد تا مدت هاي متمادي تحت نظر پزشك باشند تا بتواند نيروي تحليل رفته ي خود را بازيابند و به خاطر بياوردند تا قبل از اين حادثه چگونه بودند و چگونه مي خواستند باشند . اما در عوض به جاي پناه دادن اين زنان در كانون خانواده ‌و اجتماع ،  همگان از او دوري مي كنند و او را با حادثه و اندوهش تنها مي گذارند .

 

حال اينگونه زنان چه راهي پيش رو دارند؟ با جسمي آزرده از آنچه كه بر آنان روا گشته و با روحي خسته و بيمار در گوشه اي از جامعه به گدايي آنچه كه حق مسلم هر انساني است مي پردازند . زندگي و تلاش براي بقاي آن. ادامه زندگي پس از تجاوز به شرايط روحي و منزلت اجتماعي شخص برمي گردد . اين حادثه هر چه در سنين پايين تري رخ دهد اثرات مخربتري بر جاي خواهد گذاشت . دختران كم سن و سال تر كه بيشتر از باقي زنان در معرض تجاوز قرار مي گيرند كمتر مي توانند پس از تجاوز روي پاي خود بايستند . اينان كه تا قبل از تجاوز هيچگونه تجربه اي از رابطه جنسي نداشته اند همواره مي انديشند كه هرگونه رابطه جنسي حادثه اي است كه مي تواند از پاي درشان بياورد و چون آن عمل با خشونت همراه بوده است پس از آن ‌، برايشان حكم تنبيه جسماني دارد . اين دختران حتي اگر ساليان بعد بتوانند ازدواج كنند همسران موفق و مادران كاملي نخواهند شد زيرا جامعه اي كه در آن زيسته اند هموراه به خاطرشان مي آورد كه بين آنها و ساير زنان تفاوتي است كه نه با جابه جايي و نه با تغيير هويت قابل پوشش است . به همين دليل بسياري از دختران مورد تجاوز قرار گرفته شده اقدام به خود كشي مي نمايند تا شايد خاك بتواند ننگي را كه هموراه در گوشش خوانده اند ،  بپوشاند . اين امر نيز خود جاي بحث دارد اگر فرد خودكشي ناموفقي داشته باشد برگ سياه ديگري بر پرونده اش وارد مي شود و اگر مورد مداواي روحي قرار نگيرد بي شك بازهم به خودكشي اقدام خواهد كرد.

دسته ديگري از اين دختران پس از تجاوز ديگر هرگز به خانه پاي نمي گذارند و راهي خيابان ها مي شوند . اينان از ترس مجازاتي كه بي رحمانه انتظارشان را مي كشد خود را به طوفان حوادث مي سپارند و راهي ديگر در پيش مي گيرند . اين دسته از قربانيان كه از آنان با عنوان دختران فراري ‌و زنان خياباني نام برده مي شود بار ديگر خود را قرباني مي كنند .

اينان كه نه خانواده نه اجتماع و نه قانون هيچ حقي جز مرگ برايشان در نظر نگرفته است در جستجوي آنچه كه حق زنده ماندن و زيستن ناميده مي شود روزها و شب هايشان را مي كاوند و اين تلخ ترين سرنوشتي است كه مي تواند براي انساني رقم بخورد . نوجواني كه ديروز در راه رفتن به دبيرستان ربوده شد امروز حسرت آلود، دختران ديگر را مي نگرد . او يك شبه آنقدر با گذشته اش فاصله پيدا كرده است كه ديروز را رويايي شيرين و فردا را كابوسي تلخ مي بيند.

اما ماجرا به همين جا هم ختم نمي شود . او در  دام قانون سراپا تبعيض حاكم بر جامعه  مي افتد . قانوني كه مي توانست روزي حامي اش شود تا با تكيه بر آن در برابر همگان بايستد و مصرانه بگويد كه ديروزم حادثه اي بوده كه از تجربه اش براي كمك به ديگران استفاده مي كنم . اما اين قانون سراپا اشكال نه تنها ديروز به ياري اش نشتافت بلكه امروز هم در برابرش مي ايستد و او را به جرم تن فروشي مجازات مي كند . آن كس كه روزي مسبب آواره شدنش بود امروز آزادنه در پي طعمه اي ديگر ميگردد و آن كس كه امروز با او كالاگونه رفتار مي كند مي تواند با اتكا بر قانوني كه هموراه مدافع اميال حيوانيش است تمام جامعه را به چشم كالا و خود را خريدار ببيند. در اينجا قانون عرضه كننده را مجازات و خريدار را به حال خود رها مي كند. اگر زن اينبار توانست از چنگال قوانين تبعيض آميز رها شود باز هم شرايطي بدتر از پيش خواهد داشت. او ديگر آموخته است كه تنها يك قرباني است . قرباني ناامني ‌، سنت گرايي ‌و بي عدالتي تنها به جرم اينكه زن است . در سراسر جوامع سنت گرا و بالاخص مذهبي اين قربانيان كوچك مي انديشند كه تنها بايد قرباني شوند . آنان مي دانند كه باز هم قرباني خواهند شد . اما حاكمان و قانون گذاران ناآگاه مي انديشند كه با تكيه بر خرافات و سنن پوسيده و تنها با از بين بردن اينگونه از زنان خواهند توانست آن بهشت موعود را بر زمين بياورند غافل از آنكه آمارها حرف ديگري مي زنند . بهشت آنان با تكيه بر موازين خشك و ارتجاعي هر روز ناامن تر و قربانيان آن هر روز بيشتر از پيش مي شوند و روزي خواهد آمد كه سراسر جامعه را قربانيان تشكيل داده اند . قربانياني كه هر كدام به شيوه اي قرباني قوانين تبعيض آميز و نابرابرانه بوده اند و چون تعدادشان روزافزون گشته است ديگر قبح و زشتي آن از بين رفته است . چرا كه هر چيز كه فراگير شد روزي به عادت تبديل مي شود. بالاخره روزي خواهد آمد كه

اين قربانيان در نبرد نابرابرانه ي قرباني شدن ، طغعيان كرده و در جستجوي مسبب ، قانون و قانون گذار را لگد كوب خواهند كرد . آن زمان ديگر نخواهند گذاشت كه نه خود و نه ديگري قرباني شوند. آنان ديگر قرباني نخواهند شد.