کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
خشونت علیه زنان
مشکلی است که تمامی جوامع را در برمیگیرد. این یک فاجعه حقوق بشر جهانی است که
نتیجهی برآمده و پیامد عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی مذهبی
میباشد. تا زمانی که ما شخصا درنیافتهایم که ما نیز نقشی در روند جاری خشونت
برعلیه زنان ایفا میکنیم، این وضعیت تبعیض و خشونت ادامه پیدا خواهد کرد.
زمان آن فرا رسیده است که ما یک پارچه زن و مرد سکوت را شکسته و چرخ گردش این روند
غیرانسانی را متوقف نماییم.
در ژوئن ٢٠٠٢ زنی سیساله بنام مختار مائی
Mokhtar Mai
بدستور شورای ریشسفیدان دهی بنام میران والا
Meeranwall
در ایالت پنجاب در پاکستان مورد تجاوز جنسی ١٤ مرد داوطلب قرار میگیرد. مختار شخصا
هیچ جرمی مرتکب نشده بود، بلکه شایعهای برسر زبانها افتاده بود که برادر ١٢ ساله
او را با دختری از خانوادهای متمول دیده بودند. این شایعه سبب گشت تا قوانین
قبیلهای که غالبا نه تنها فرای قوانین اسلامی بلکه فراسوی قوانین مدنی پاکستان نیز
عمل میکنند، چنین حکمی را صادر کنند.
طبق گزارش رسیده در دادخواست دادستان پاکستان در سال ٢٠٠٢، پسر ١٢ سالهای بنام
شکور از روستای میرانوالا در ایالت پنجاب مورد تجاوز جنسی چند تن از مردان روستای
مستوئی Mostoi
قرار میگیرد. خانواده این پسر به پلیس شکایت کردند و مجرمین را تهدید به پیگیری
مراجع قضایی مینمایند. با شنیدن این تهدید، شورای ریش سفیدان ده تشکیل میگردد و
در پی تشکیل این شورا، ناگهان اتهام بیپایه و اساس و جعلی مبنی بر رابطه نامشروع
این پسر با دختری از خانواده ثروتمند مستویی ساخته میشود. در پی جعل این اتهام،
مختار مائی، خواهر پسر مورد تجاوز قرار گرفته، برای شفاعت به جلسه ریش سفیدان
میرود تا قضیه و اتهام برادرش را پیگیری کند. ولی ریش سفیدان ده که شفاعت مختار را
میشنوند، چاره کار را در متوسل شدن به خشونت و توحش نهادینه شده در قوانین
قبیلهای یافته و برای جبران ننگی که ظاهرا بر خانواده دختر متمولی رفته که که باعث
و بانی آن شکور، برادر مختار، بوده، برادر بخشوده میگردد و حکم به تجاوز جنسی به
مختار میدهند. رای صادر شده از طرف ریش سفیدان ابتدا توسط چهار نفر مرد داوطلب که
در انتها به چهارده (١٤) نفر میرسند، اجرا میگردد.
سپس بدن مورد تجاوز گردیده مختار را برهنه در کوچههای ده در معرض نمایش اهالی
روستا قرار میدهند تا بالاخره پدر مختار با انداختن شالی بر جسم او دخترش را به
خانه میبرد.
بعد از اتمام این رویداد خشونتبار و غیرانسانی، مختار در حالیکه از درد شدید جسمی
رنج میبرد و در هالهای سنگین از شرم برآمده برخودش و خانوادهاش قرار گرفته بود،
تصمیم به خودکشی میگیرد. عده زیادی این شایعه را بر سر زبانها میاندازند که
"مختار با خوردن کود شیمیایی دست به خودکشی زده" و قضیه را خاتمه یافته میانگارند
و در این میان عدهای هم او را مورد نکوهش قرار میدهند. اما نه شرم و نه یاس و
ناامیدی مختار را از پا نمیاندازد. خانواده مختار به ترمیم جسم آسیبدیده او
میپردازند و دوستانش، نسرین و نسیم اخطار که از کودکی در کنار این معلم قرآن ٣٠
ساله بودند و او را خوب میشناختند، به ترمیم جان و روان او پرداخته و محکم و
استوار به پشتیبانی از او بر میخیزند و به گفته خود مختار، "روح مرده مرا زنده
کردند."
علیرغم پیامد معمول بر این گونه رویدادها که یا با سکوت برگزار میگردد و یا به
خشونتی خونبار منجر میگردد، مختار و یارانش راه دیگری برمیگزینند. آنان با مراجعه
به خانم اسماء جهانگیر
Asma Jahangir
که یکی از بنیانگذاران حقوق بشر در پاکستان و همچنین نماینده کمیته حقوق بشر در
سازمان ملل میباشد، قدم در راه کسب حقوق پایمال گردیده انسانیش مینهد. و بدین
ترتیب سکوت برآمده از یاس و تسلیم طلبی و پذیرش خشونت رفته بر او شکسته میشود و
فریاد اعتراضش همه جا گیر میشود.
درحالیکه درخواست احقاق حقوق پایمال گردیدهاش به دادگستری پاکستان عرضه میگردد،
سازمانهای بینالمللی حقوق زنان در خارج از پاکستان به کمک اسماء جهانگیر مصممانه
به دفاع و پشتیبانی از او برخواستند و مبلغ ١٣٣,٠٠٠ دلار برای کمک به مختار
جمعآوری کرده و در اختیارش میگذارند. اما مختار که امرار معاشش از خیاطی و درس
قرآن میگذرد، با این پول اقدام به تاسیس دو مدرسه، دخترانه با ٢٠٠ شاگرد و پسرانه
با ١٦٠ شاگرد در روستای محل سکونتش مینماید که از جمله این شاگردان فرزندان چندتن
از کسانی که طبق دستور شورای ریش سفیدان ده به او تجاوز نمودند وجود دارد.
مختار علاوه بر ایجاد این دو مدرسه اقدام به تاسیس خانه امنی برای زنان خشونت دیده
نموده و همچنین با خرید ماشین برای حمل و نقل به بیمارستان اقدام مینماید. او با
این عمل خود ثابت کرد که هیچگونه کینهای از کسانی که به او تجاوز کردند ندارد،
هرچند که افراد متجاوز باید مکافات شوند تا این جرم دگربار تکرار نگردد.
علیرغم پشتیبانی سازمانهای مدافع حقوق زنان، دولت پرویز مشرف نه تنها به دفاع و
پشتیبانی او برنخاست، بلکه در عمل سعی بر سرپوش گذاشتن، مسکوت گذاردن، و حتی
استهزاء کشاندن این رویداد فجیع دست یازید. رئیس دولتی که خود را همواره مترقی
نمایانده است، هنگامی که با پرسش ناگهانی خبرنگاری پیرامون این مساله مواجه گردید،
درحالیکه لبخند تمسخرآمیزی برلب داشت گفت "این روزها هر زنی که میخواهد اقامت
امریکا و یا کانادا را بگیرد، مدعی میشود که به او تجاوز جنسی شده است!" البته
ناگفته نماند که بعدا که دیگر امکان کتمان این حقیقت وجود نداشت، حرف خود را پس
گرفت.
اولین دادگاه تشکیل گردیده برای رسیدگی به این شکایت از آنجایی که دولت مشرف
نمیخواست شماتت و سرزنش کسانی را چه در پاکستان و چه در سطح جهانی برانگیزد، و
نمیتوانست برخلاف عرف و سنت حاکم بر جامعه پاکستان هم عمل کند، با اعلام نبودن
شاهدان عینی واقف به وقوع این اتفاق پرونده را مختومه اعلام نمود. اما بدلیل آنکه
مساله فراگیرتر از آن گردیده بود که دولت مشرف بتواند سرپوشی بر آن بگذارد و مساله
را ختم شده اعلام کند، با ممنوعالخروج کردن او از کشور و جلوگیری از مسافرتش برای
ایراد سخنرانی در امریکا و ممنوعالمصاحبه نمودن او با خبرگزاریهای غیرپاکستانی،
تحت کنترل درآوردن تلفن او و محبور کردنش به پس گرفتن درخواستنامهای که برای
گرفتن ویزای ورود به امریکا به سفارت امریکا در پاکستان داده بود، هیچکدام مثمر ثمر
واقع نگردید.
با پیگیری سازمانهای مدافع حقوق زنان، پرونده به دادگاه دیگری ارجاع داده شد.
چهاردهنفر مردانی که به مختار تجاوز کرده بودند، بازداشت شدند. شش نفر آنها محکوم
به اعدام گردیدند که دو نفر از آنها جزء اعضای شورای ریش سفیدان ده میباشند و چهار
نفر دیگر اولین کسانی هستند که داوطلب اجرای حکم صادره از طرف شورای ریش سفیدان ده
گردیدند. هشت نفر بعدی به حبس ابد محکوم گردیدند که با درخواست بازرسی مجدد از طرف
وکلای این چهارده نفر، احکام صادره به دیوان عالی کشور ارجاع گردیده است.
مختار مائی در ماه اکتبر ٢٠٠٥ برای ایراد سخنرانی به امریکا آمد. او که برای
سخنرانی در دانشگاه
DePaul
در شهر شیکاگو آمده بود فرصتی دست داد تا با این معلم قرآن دختران ده آشنا شوم.
جمع کثیری در انتظار مختار مائی جمع شدهاند. خبرنگاری از زنان و مردانی که در سالن
بودند، دلیل شرکت آنان را جویا میشود. در همین هنگام مختار میرسد. جمعیت به
احترام او برمیخیزد و صدای کف زدن زنان و مردان از هر طرف به گوش میرسد. زن جوان
و سادهای که با شال بزرگی سر و گردن و نیمی از بدن خودش را پوشانده و کمی هم
خجالتی است، همراه با دوست دیرینهاش نسیم اخطار وارد میشود. او با صورتی شیرین و
ملایم و با گویشی محلی صحبت میکند. مترجم او را معرفی میکند. مختاربیبی از همه
دوستانش خواهش میکند در مورد اینکه چه براو گذشته و به چه شکل به او تجاوز شده از
او سوالی نکنند. سپس برنامه با فیلم کوتاهی بنام
Shame
که درباره مختار تهیه شده، ادامه مییابد...دوربین از چمنزارها میگذرد و برادر
کوچک مختار را نشان میدهد که آرام و سربزیر است، و سپس مختار بیبی را که در شهر
کوچکی از پاکستان زندگی میکرده و با قرآن درسدادن و خیاطی زندگیاش را
میگذرانیده.
مختاربیبی سواد ندارد و در مدت کوتاهی که به سفرآمده خواندن و نوشتن را یاد گرفته
و از روی کاغذ متن کوتاهی را میخواند. او میگوید: "میجنگم برای آنچه حق منست و
هر مسلمانی حق دارد برای حق خود بجنگد." و ادامه میدهد "من میجنگم برای زنان و
مردانی که دولت برای آنان کاری انجام نمیدهد. دولت منافع ثروتمندان را حفظ میکند
و فقرا جایی و صدایی ندارند. من از شماها قدرت میگیرم و حقیقت پیروز است."
از او سوال میشود "تو زن شجاعی هستی، آیا آنچه بر تو گذشته، قابل فراموش کردن
است؟" و مختار پاسخ میدهد "امکان ندارد! هیچ چیزی جبران آنچه بر من گذشته نمیشود
و این درد تا ابد باقی است. ولی حالا زنان زیادی میآیند و برای مشکلات گوناگونی از
من کمک میخواهند. حالا وقتی اتفاقی برای زنی میافتد، میگویند برویم سراغ
مختاربیبی برای گرفتن کمک."
او ادامه میدهد "نمیخواستم به امریکا بیایم و آمدم تا با جمعآوری پولی بتوانم به
زلزلهزدگان پاکستان کمک کنم."
از او سوال میشود که "آیا امریکا خواهی ماند؟" و او میگوید "خیر، از اینجا میروم
سراغ زلزلهزدگان."
مختار مائی پس از اقامتی یک ماهه در امریکا به پاکستان برگشت.
منبع: ایران امروز