بهاریه ای از مادران عزادار

هموطنان
با درود بی پایان
فرا رسیدن سال نو و بهاری دیگر را تبریک عرض می نماییم .

بهار می آید بدون اینکه هیچ قدرتی بتواند جلودارش باشد ولی در خانه این عزیزان بهار چگونه می آید ؟ در خانه ای که مادر نیست تا سبزه عید را سبز کند و سفره هفت سین بچیند ، پدر نیست تا لباس نو بر تن فرزندان کند و فرزند نیست تا شور و شادی بر سر سفره هفت سین بیاورد و پدر و مادر در سکوت با قطره ای اشک بهار خود را آغاز می کنند .
آیا این رواست ملتی که همه تاریخش را بنگری جشن و شادی و صلح و صفا بود اینگونه به تماشای بهار بروند ؟
بهار من کجاست ؟ زمانی که نوروز ایران جهانی شده است نوروز ایرانیان کی می رسد؟

گل مریم تنت دلتنگ باغه
می‌دونم قصر اونجا بی‌چراغه
میگن آب و هوای قلبا سرده
گل یخ روی خاکش خونه کرده
تموم لحظه‌ها از جنس سنگه
برای اون دلی که تنگ تنگه
گل مریم ببین راهت چه دوره
فضای خونه بی تو سوت و کوره
گذشتی از همه بارت رو بستی
غریبونه یه جای نو نشستی
یه جا که خیلی بارونی نباشه
همیشه ترس ویرونی نباشه
کسی از حسرت بودن نمیره
کسی عشقو از آیینه نگیره
یه جایی که نفس، دزد نفس نیست
جواب هیچ فریادی قفس نیست
کسی فکر فراموشی نباشه
دوای درد بیهوشی نباشه
گل مریم اگه ابرا سیاهه
از اینجا تا بهار چند کوچه راهه؟
بیا باغ از غم دوریت نمیره
ببین باغ بدون گل کویره
گل مریم بیا، ریشه‌ات چی میشه؟
نگو سخته پس اندیشه‌ات چی میشه‌؟
قفس که قد آزادی نمیشه
واسه تن جز وطن وادی نمیشه
بیا دشت گل ها هرزه علف هاش
نباشه گل علف میشینه رو جاش
گل مریم بیا باهم بسازیم
بیا مریم بیا با هم بسازیم
خزون میره به سرما دل نبازیم
گل آزاده گلدونی نمیشه
بیا اندیشه زندونی نمی شه
بیا با من بخون از عشق و ریشه
من این‌جا ریشه در خاکم همیشه

————————————–

http://madaran.tk

ارسال دیدگاه