اولین جلسه دادگاه امیر میرزایی حکمتی، متهم به جاسوسی برای آمریکا در ایران برگزار شد
نخستین دادگاه رسیدگی به اتهامات امیر میرزایی حکمتی که چندی پیش به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شده بود پیش از ظهر امروز سه شنبه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد
خبرگزاری فارس
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در کیفرخواست صادره برای امیر میرزایی حکمتی که توسط نماینده دادستان قرائت شد با استناد به گزارشات مدیرکل حقوقی قضایی معاونت جاسوسی وزارت اطلاعات آمده است که حکمتی با هدف نفوذ اطلاعاتی به سیستم اطلاعاتی کشور وارد ایران شده و با بررسی دقیقتر مشخص شد که هدف وی متهم سازی ایران به دست داشتن در تروریسم است.
…
دفاعیات متهم
پس از قرائت کیفرخواست، متهم خود را امیر میرزایی حکمتی متولد ۱۹۸۳ میلادی، مجرد، دارای لیسانس اقتصاد معرفی کرد و گفت: سال ۲۰۰۱ برای تأمین هزینههای دانشگاه وارد ارتش آمریکا شدم و قصدداشتم چندسال سربازی کنم تا هزینههای دانشگاهم فراهم شود چراکه پدرم نمیتوانست هزینههای دانشگاهم را پرداخت کند.
حکمتی ادامه داد: من ۴سال سرباز بودم و ۹ ماه در عراق حضور داشتم. بعداز سربازی در یک سازمان پژوهشی برای وزارت دفاع آمریکا استخدام شدم که کارم ترجمه و پژوهش فرهنگ و زبان عربی بود.
حکمتی ادامه داد: بعداز آن برای یک شرکت به منظور آموزش زبان و فرهنگ عربی و اسلامی استخدام شدم. من به سربازان آمریکایی یاد میدادم که چطور با مردم عرب رفتار کنند ضمن اینکه یکسری تاکتیکهای سربازی را نیز به آنها آموزش میدادم.
وی خاطرنشان کرد: سال ۲۰۰۹ مصاحبهای با سازمان جاسوسی آمریکا CIA داشتم؛ بعداز این مصاحبه به من زنگ زدند و گفتند که میخواهیم رزومه شما را ببینیم؛ بعد از ارائه رزومه و چند مصاحبه دیگر با من تماس گرفتند و من برای همکاری با DAE درنظر گرفته شدم که در این شرکت ۵ماه آموزش اطلاعاتی داشتم و پس از آن به عراق رفتم و ۹ ماه آنجا بودم؛ در این مدت کارم این بود که نحوه رفتار با سربازان عراقی را به سربازان آمریکایی یاد میدادم. این متهم خاطرنشان کرد: بعداز عراق به مدت دو سه ماه در پادگان بادران افغانستان به عنوان تحلیلگر اطلاعات مشغول شدم.
حکمتی در ادامه و در توضیح مأموریتی که به وی در رابطه با ایران سپرده شده بود گفت: به من گفتند یکسری اطلاعات را به ایران ببر و به وزارت اطلاعات بده و پول هم بگیر. این اطلاعات البته اطلاعات درستی بود. من هم فکر کردم که هیچ ضرری به ایران از این ناحیه وارد نمیشود و من نیز قصد نداشتم که ضرر بزنم. من فریب خوردم و قصد خودم این بود که در ایران زندگی کنم و به آمریکا برنگردم.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی صلواتی که میزان حقوق دریافتی شما از ارتش آمریکا چقدر بود؟ مبلغ دوهزار دلار در ماه را به عنوان حقوق خود ذکر کرد و در پاسخ به این سؤال که اولین افسر CIA که با شما ملاقات کرد چه کسی بود، از “مارک” به عنوان اولین افسر رابط خود با CIA نام برد و گفت: مارک یکسری سؤال از من کرد که بیشتر در رابطه با شخصیت من و علاقهام به کار اطلاعاتی بود.
حکمتی در پاسخ به این سؤال قاضی صلواتی که به شما چه آموزشهایی در رابطه با مأموریتت در ایران داده بودند، اظهار داشت: در واشنگتن در مصاحبهای که با مأمور CIA داشتم به بنده آموزش دادند که از کجا و چگونه وارد ایران شوم و چه اطلاعاتی بدهم و چگونه فعالیت کنم.
قاضی صلواتی به متهم گفت که به شما نقشه وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف آن و همچنین نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات را نیز آموزش داده بودند که حکمتی پاسخ داد: به من نقشه ای که گفتید را نشان داده بودند و گفته بودند که از دبی با هواپیما به ایران بیایم و اطلاعاتی که داده بودند را به مأموران وزارت اطلاعات ایران تحویل دهم.
حکمتی د رپاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر مدت حضورش در بگرام افغانستان ، مدت زمان دو ماه حدواسط ژوئن ۲۰۰۱ تا آگوست ۲۰۰۱ را میزان اقامتش در بگرام افغانستان ذکر کرد و در پاسخ به این سؤال که در بگرام چه میکردی؟ گفت: من تحلیلگر اطلاعات بودم و تخصصم طالبان بود. بیشتر گزارش میخواندم و مینوشتم و خودم نیز به گزارشهای جاسوسی درباره ایران دسترسی داشتم.
متهم در پاسخ به این سؤال که آیا شما به اطلاعات محرمانه درباره ایران دسترسی داشتید، با تأیید این موضوع گفت: از طریق سیستم محرمانهای که وجود دارد میتوانستم درباره تمام کشورهای دنیا گزارشهای سری را بخوانم. یکی از منابع این سیستم سازمان CIA بود همچنین از طریق منبع NSA شماره تلفنهایی که شنود میشوند را میتوانستم مکالماتشان را بخوانم؛ بیشتر از منبع NSA و CIA گزارشات را میخواندم و یادداشت میکردم و بخشی از آنها را به ایران آوردم.
حکمتی همچنین گفت: قبل از استخدام در سازمان CIA سه مصاحبه داشتم که اولین آنها با آقای مارک بود که درباره شخصیتم و علاقهام به کار اطلاعاتی پرسید؛ مصاحبه دومم در واشنگتن بود که به دروغ سنج نیز متصل شدم و از نظر روانی من را آزمایش کردند؛ مصاحبه سومم نیز در واشنگتن بود که درباره کار در CIA و حقوق و بیمه و مزایای کارمندان آن با من صحبت شد.
متهم همچنین در پاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه طبق گزارشات و اسناد شما با شرکت پژوهشی اطلاعاتی کوبیک CUBIC از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ همکاری داشته و سالانه ۸۵هزار دلار دریافت کردهای، گفت: شرکت کوبیک یک شرکت خصوصی دفاعی است. من کارم در این شرکت معلمی آموزشی برای سربازان آمریکایی بود که خود این سربازان مربی سربازان عراقی و افغانی میشدند. مسئولیت من این بود که از نظر فرهنگی و زبانی به آنها آموزش دهم که چطور با سربازان عراقی و افغانی ارتباط برقرار کنم.
قاضی صلواتی به متهم گفت که شما در شرکت بای سیستم(BAESYSTEMS) انگلیسی نیز دوره ۵ماهه آموزشی طی کردی؛ حکمتی جواب داد: من ۵ ماه دوره آموزشی در شعبه آمریکایی این شرکت داشتم. کسی که تجربهای در تحلیلگری اطلاعات ندارد این دره را می گذراند و من نیز در این دوره یاد گرفتام که چگونه با سیستمهای محرمانه کار کنم و چگونه گزارش بنویسم و تخلیه اطلاعاتی کنم.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که در این شرکت چه آموزش هایی در رابطه با ایران به شما داده شد گفت: درباره ایران هیچ آموزشی در این شرکت نداشتم و فقط یک دوره تحلیلگری گذراندم؛ بعد از اتمام این دوره آموزشی ۹ ماه به عراق رفتم و در آنجا کارم تحلیلگری و مصاحبه با سربازان عراقی بود.
متهم همچنین در پاسخ به این گفته قاضی صلواتی که شما به دستور CIA در شرکت X3 که در ساخت تجهیزات نظامی فعالیت دارد استخدام شدی، گفت: این شرکت یک شرکت خصوصی دفاعی است که با نیروهای آمریکایی در افغانستان قرارداد دارد و خدمات اطلاعاتی به آنها ارائه میدهد و من نیز به عنوان تحلیلگر در این شرکت استخدام شدم.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که از چه زمان مأموریت ایران به شما داده شد گفت: وقتی از عراق برگشتم از CIA با من تماس گرفتند و گفتند که به هتلی در واشنگتن میرود تا با آنها ملاقاتی داشته باشم؛ در این هتل بامأموران CIA سه روز جلسه داشتم و هر جلسه چندین ساعت طول کشید. آنها به من گفتند که میخواهیم شما بروی در بگرام اطلاعات جمع کنی و سپس به ایران رفته و آنها را به وزارت اطلاعات بدهی و پول هم بگیری و وقتی برگشتی بیشتر توضیح میدهیم و مأموریت دیگری میسپاریم.
وقتی قاضی صلواتی پرسید انگیزه شما از این مأموریت و اقدام علیه مملکت خودت چه بود؟ حکمتی پاسخ داد: من نمیدانستم کاری علیه ایران انجام میدهم؛ من نیاز به کار داشتم؛ آنها به من گفتند برو اطلاعات بده و من هم دیدم این چیزی نیست که به ایران ضرر بزند ضمن اینکه پول هم میگیرم. البته قصدم این بود که در ایران ادامه زندگی بدهم و به آمریکا برنگردم چرا که من ایران را دوست دارم. اگر به من میگفتند مثلا برو و یک نفر را در ایران ترور کن هیچ وقت این کار را نمیکردم.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که در قبال این مأموریت چقدر پول به شما پیشنهاد شد گفت: ۵۰۰ هزار دلار به من پیشنهاد کردند اما گفتند این پول را موقع برگشتن به من میدهند. وی ادامه داد: در جلسهای که در واشنگتن داشتم نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات ایران را به من آموزش داده و گفته بودند برو به مأموران اطلاعاتی ایران بگو که سرباز بودی و عملکرد دولت آمریکا را قبول نداری به همین خاطر آمدی اطلاعات بدهی و پول بگیری.
حکمتی افزود: به من گفتند اطلاعات را از طریق اینترنت در ایران تحویل بگیر چون اگر لپ تاپت باشد ممکن است آن را ببینند و بگیرند. ضمنا اطلاعات را جدا کن، یکسری از اطلاعات را به مأموران وزارت اطلاعات بده و بگو بررسی کنند اگر استقبال کردند قسمت بعدی را به آنها بده. متهم خاطرنشان کرد: من به مأموران وزارت اطلاعات ایران گفتم که از سیاستهای آمریکا و فشارهای این کشور علیه ایران ناراضی هستم و از کارم هم رضایت ندارم و میخواهم با شما همکاری کنم. البته واقعا این چیزها که گفتم (نارضایتی از سیاستهای آمریکا و کار) حقیقت دارد. حکمتی خاطرنشان کرد: هم من و هم سربازان دیگر سیاستهای آمریکا را قبول ندارند؛ البته قرار بود از این داستان به عنوان پوشش نیز استفاده کنم ضمن اینکه به من گفته بودند این حرفها را بزنم و پس از آن هیچ مشکلی نخواهم داشت و نباید نگران باشیم.
وی افزود: به من گفتند پس از این که از این مأموریت برگشتی در هر شرکتی که خواستی میتوانی استخدام شوی.
متهم در پاسخ به سوال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه در قبال اطلاعات چقدر از مأموران وزارت اطلاعات پول درخواست کرده بودی؟ گفت: من اول نصف مدارک را دادم و گفتم پول نمیخواهم. اگر راضی بودید بقیه را هم میدهم و ۵۰۰هزار دلار میگیرم اما اگر هم پولی به من نمیدادند مشکلی نبود چرا که هدفم نبود. حکمتی با بیان اینکه به من گفته بودند این پول باید در ایران بماند و به آمریکا آورده نشود اظهار داشت: خودم قصدم این بود که پول در ایران بماند و خودم هم در ایران بمانم و برنگردم.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه آیا قرار بود در ازای پولی که از وزارت اطلاعات دریافت میکنی مدرکی هم بگیری تا پس از آن هیئت حاکمه آمریکا از این مدارک علیه ایران استفاده و جو سنگینی علیه کشورمان راه بیندازند و ایران را به ارتباط با تروریسم متهم کنند گفت: قرار بود در ازای این کارم صورتحسابی از وزارت اطلاعات دریافت کنم.
متهم در پاسخ به این سؤال که چطور ریسک این مأموریت را پذیرفتی گفت: من فریب خوردم و به آنها اعتماد کردم چراکه به من گفتند هیچ مشکلی وجود ندارد و من هم پیش خودم میگفتم آنها کارشان همین است و نمیگذارند یک مأمور سازمان سیا دستگیر شود. آنها اصلا به من نگفتند که احتمال دستگیری وجود دارد.
حکمتی در پاسخ به این سؤال که چند جلسه با مأموران وزارت اطلاعات داشتی گفت: سه جلسه با مأموران وزات اطلاعات برقرار کردم در اولین جلسه یکسری اطلاعات دادم؛ در جلسه دوم از من یکسری سؤال پرسیدند که از کجا آمدهام و چه کسی هستم و من گفتم که رزومه ارائه کنم. در جلسه سوم به من گفتند رزومه خود را بنویس و امضا بده و پس از اینکه امضا دادم از آنجا که متوجه مأموریت من شده بودند گفتند یا صادقانه با ما همکاری کن یا می فرستیمت زندان.
وی در پاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه شما که می گویی قصد نداشتی به ایران ضربه بزنی چطور میخواستی صورتحسابی تهیه کنی تا از آن برای شانتاژ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود گفت: در این سه جلسه اصلا نگفتم که صورتجلسه میخواهم فقط خواستم اطلاعات به آنها بدهم و اگر دوست داشتند پول بدهند و اگر نداشتند ندهند. قصد خودم ضربه زدن نبود اما مأموریتم این بود.
متهم در پاسخ به این گفته قاضی صلواتی مبنی بر اینکه اگر دستگیر نمیشدی همه مراحل مأموریتت را انجام میدادی؛ گفت: اگر دستگیر نمیشدم یک پولی میگرفتم و در ایران زندگی میکردم.
قاضی صلواتی خطاب به حکمتی گفت: این تیزهوشی کارشناسان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد که شما را دستگیر کردند اما شما آموزشهای لازم را دیده بودید که مأموریتت را انجام بدهی و از ایران از طریق دبی با آمریکا برگردی و آنجا قرار بود با شما تماس بگیرند که آیا مأموریتت را درست انجام دادی یا خیر. حکمتی در پاسخ به خواسته قاضی صلواتی برای توضیح دادن درباره در اختیار گرفتن نقشه وزارت اطلاعات ایران از مأموران سیا گفت: یک نقشه به من نشان دادند که در آن وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف و همچنین پارک شریعتی مشخص بود؛ سپس سناریویی که نوشته بودند را به من نشان دادند تا بدانم چه باید بگویم و بقیه را نیز شفاهی به من گفتند. روز آخر نیز به من مراجعه کردند تا مطمئن شوند همه چیز را خوب فراگرفتهام.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی که آیا در برنامه توجیهی افسران CIA شما را با عظمت و رده تشکیلاتی وزارت اطلاعات ایران آشنا نکرده بودند اظهار داشت:خودم اصلا انتظار نداشتم که دستگیر شوم.