۲۹ بهمن روز اعدام گلسرخی و دانشیان
ماه بهمن، عجب ماه عجیبی در دوران معاصر ایران است. ماه عشق، خون، گریه، زندان، اعدام و ….
۲۹ بهمن روز اعدام گلسرخی و دانشیان است.
عجیب انسانی بود گلسرخی. شاعر بزرگی نبود، بزرگتر از شاعران بزرگ اما مرگ را به بازی گرفت. او چریک نبود اما به همان میزان تأثیر گذاشت بر نسل ما.
احکام دادگاه گروه موسوم به “گروه گلسرخی و دانشیان”:
در دادگاه اول، ۷ نفر از دستگیرشدگان یعنی گلسرخی، دانشیان، سلیمی، بطحائی، سماکار، علامهزاده، جمشیدی به اعدام محکوم شدند، اتحادیه و سیاهپوش به پنج سال حبس و سه نفر شامل شکوه فرهنگ، ابراهیم فرهنگ و قیصری هر یک به ۳ سال حبس محکوم شدند. در دادگاه تجدیدنظر که در سه شنبه دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد، حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و پنج نفر از متهمان شامل بطحائی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامهزاده همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامههای روز ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۲ انتشار یافت، سه نفر از محکومین یعنی بطحائی، سماکار و علامهزاده از مجازات اعدام عفو و به حبس ابد محکوم شدند، اما حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان را یک روز بعد از عفو “ملوکانه شاه”، در بامداد ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ در میدان چیتگر تهران تیرباران کردند.
شعر بامداد در ستایش “خسرو گلسرخی”:
زاده شدن
برنیزهی تاریک
همچون میلادِ گشادهی زخمی.
سِفْرِ یگانهی فرصت را
سراسر
در سلسله پیمودن.
برشعلهی خویش
سوختن
تاجرقهی واپسین،
برشعلهی حرمتی
که درخاک راهش
یافتهاند.
بردگان
این چنیناند.
این چنین سرخ و لوند
برخار بوتهی خون
شکفتن
وینچنین گردن فراز
برتازیانه زارِ تحقیر
گذشتن
و راه را تاغایتِ نفرت
بریدن.
آه، ازکه سخن میگویم؟
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگِ خود آگاهان اند.”
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.