گونتر گراس: آنچه باید گفته شود
با آخرین قطره جوهر میگویم که کشور اسراییل به مثابه یک قدرت اتمی، صلحِ در هر حال شکنندهِ جهان را تهدید میکند؟ زیرا آنچه میتواند فردا دیگر دیر شده باشد، امروز باید گفته شود. ….
آنچه باید گفته شود
گونتر گراس
برگردان و مقدمه از الاهه بقراط
اینکه آیا درخواست و یا تأثیر افراد و محافل شناختهشده ایرانی در آلمان بر گونتر گراس جهت نوشتن این متن تا چه اندازه بوده و یا اساسأ وجود داشته یا نه، بعدأ معلوم خواهد شد ولی نظر گونتر گراس برای ایرانیان ناآشنا نیست و علاوه بر جمهوری اسلامی، برخی از ایرانیان نیز در صلحجویی خود، نقش ویرانگر حکومت اسلامی را یا کمرنگ میکنند و یا نادیده میگیرند
گونتر گراس نویسنده ۸۴ ساله آلمانی و برنده جایزه ادبیات نوبل در متنی که امروز (چهارشنبه ۴ آوریل ۲۰۱۲) در روزنامه معتبر «زود دویچه تسایتونگ» منتشر شد، سیاست دولت اسراییل و فروش لوازم جنگی از سوی آلمان به آن کشور را مورد انتقاد شدید قرار داد. این متن همزمان در روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز»، روزنامه ایتالیایی «لا ریپوبلیکا» و روزنامه اسپانیایی «اِل پائیس» منتشر شد.
برای جلوگیری از هرگونه تحریف به ویژه از سوی رسانههای جمهوری اسلامی، من ترجمه متن کامل آن را در اینجا در اختیار علاقمندان قرار میدهم.
اینکه آیا درخواست و یا تأثیر افراد و محافل شناخته شده ایرانی در آلمان بر گونتر گراس جهت نوشتن این متن تا چه اندازه بوده و یا اساسا وجود داشته یا نه، بعدا معلوم خواهد شد ولی بخشی از نظر گونتر گراس برای ایرانیان ناآشنا نیست و علاوه بر جمهوری اسلامی، برخی از ایرانیان نیز در صلحجویی خود، نقش ویرانگر حکومت اسلامی را یا کمرنگ میکنند و یا نادیده میگیرند.
گونتر گراس بلافاصله پس از انتشار این متن، چه در آلمان و چه در دیگر کشورهای اروپایی مورد انتقاد شدید قرار گرفت. هنریک ام. برودر، طنزپرداز آلمانی که چند سال پیش روزنامه کیهان تهران نوشته طنز وی را درباره یهودیان به عنوان یک مقاله جدی منتشر کرد، در آنچه در روزنامه «دی ولت» منتشر شد، نوشت، گونتر گراس همیشه یک ضدیهودی بوده ولی هرگز به این صراحت آن را اعلام نکرده بود. برخی نیز پیشینه گونتر گراس را دستاویز قرار دادهاند تا گرایش یهودستیزی وی را نشان دهند. گراس در رمان «هنگام پوست کردن پیاز» که از زندگی خودش الهام گرفته و در سال ۲۰۰۶ منتشر شد اعلام کرد که در هفده سالگی هنگامی که جنگ جهانی دوم به پایان نزدیک میشد، داوطلبانه به سازمان مخوف «اس اس» پیوسته است.
به هر حال، گذشته از جنجالی که بر سر این متن به راه افتاده، به نظر من اگر هر فرد یا گروهی بر نقش هر دو دولت کنونی ایران و اسراییل در بروز یک جنگ احتمالی که تنها آن دو میتوانند در وقوع یا جلوگیری از آن نقش بازی کنند، تأکید کند و در عین حال سیاست «دورویی» غرب را نیز چه در رابطه با جنبش صلح اسراییلیها و چه در مورد جنبش آزادیخواهی ایرانیان به نقد بکشد، شاید آنگاه بتوان فرهنگ «انگ» و «برچسب»زنی را محدود کرد. با این همه متن گونتر گراس یک بیان روشنفکرانه در دفاع از صلح است که نتیجهگیری پایانیاش در عالم سیاست و در برخورد با واقعیت افراطیونی که در اسراییل و ایران نقش بازی میکنند، و هم چنین در سنجش منافع اقتصادی غرب، بیشتر سادهاندیشی به شمار میرود.
نثر گونتر گراس در رمانهایش نیز اساسا خشک و بدون انعطاف است. این متن نیز اگرچه برخی رسانههای آلمانی از آن به عنوان «شعر» یاد کردهاند، ولی موضوعیتر و جدیتر از آن است که به جز چند فراز کوتاه، شباهتی به شعر از نظر ما ایرانیان داشته باشد. به ویژه آنکه امروز، پس از دو جنگ جهانی و چه بسا قرار داشتن در آستانه سومی، انتقاد از دولتها و توصیه به آنها، موضوعی نیست که بتوان دربارهشان غزلسرایی کرد و «شاعرانه» سخن گفت!
*****
«چرا سکوت می کنم، چرا اینقدر طولانی کتمان میکنم، آنچه را که آشکار است، آنچه را که حتا در رزمایشها، تمرین شده و در پایانش ما به مثابه بازماندگان، در بهترین حالت، زیرنویسی بیش نیستیم.
و آن، ادعای حقِ وارد آوردن ضربه نخست است که میتواند به نابودی مردمِ زیرِ یوغ و رهبری شده در هوراکشیهای سازمانیافته یک پهلوانپنبه در ایران بیانجامد چرا که حدس زده میشود در قلمروِ قدرتش بمب اتمی تولید میگردد.
ولی چرا خود را از بر زبان آوردن نام آن کشوری منع میکنم که سالهاست، حتا اگر به طور مخفی، دارای توان هستهای فزاینده اما کنترل ناپذیر است زیرا که امکان بازرسی از آن وجود ندارد؟
کتمان همگانی درباره این واقعیت که سکوت من نیز از آن تبعیت میکرده است، به نظر من یک دروغ مجرمانه و محدودیتی است که اگر به آن توجه نشود، قابل مجازات است. انگ «یهودستیزی» برچسب آشنایی است.
اینک اما، من میگویم، آنچه را باید گفته شود. آن هم در حالی که به نوبه خود از کشور من، که هر بار جنایت انکارنکردنی و مقایسهناپذیرش مورد اشاره و بحث قرار میگیرد، قرار است یک زیردریایی جنگی دیگر به اسراییل فرستاده شود. و البته این کاملا در جهت منافع اقتصادی است و با زیرکی تمام به حساب پرداخت غرامت نوشته میشود. یک زیردریایی که ویژگی آن در این است که میتواند کلاهکهای انفجاری را که قادرند همه چیز را نابود کنند، به نقطهای هدایت کند که وجود یک بمب اتمی در آن هنوز ثابت نشده است، ولی نگرانی از وجود آن ظاهرا به اندازه مدرک، ارزش استناد دارد.
لیکن چرا تا کنون سکوت میکردم؟ زیرا بر این باور بودم، تبارِ من، که به خطایی جبرانناپذیر آلوده است، روا داشتن این واقعیت را به مثابه یک حقیقت اعلام شده درباره اسراییل، کشوری که من با آن احساس همبستگی میکنم و میخواهم این همبستگی را حفظ کنم، مجاز نمیشمارد.
ولی چرا تازه حالا در سالخوردگی و با آخرین قطره جوهر میگویم که کشور اسراییل به مثابه یک قدرت اتمی، صلحِ در هر حال شکنندهِ جهان را تهدید میکند؟ زیرا آنچه میتواند فردا دیگر دیر شده باشد، امروز باید گفته شود. ولی به این دلیل نیز که ما آلمانیها که به اندازه کافی بار بر شانه داریم، ممکن است به تأمین کننده منابعِ جنایتی تبدیل شویم که پیشبینی پذیر است و از همین رو نمیتواند همدستی ما را در آن با بهانههای رایج توجیه کند.
و بیافزایم که، من دیگر سکوت نمیکنم زیرا از دوروییِ غرب بیزارم. بعلاوه، این امید هست که شاید بسیاری خود را از این سکوت برهانند و از عاملان این خطرِ آشکار بخواهند که از خشونت چشم بپوشند و همزمان اصرار بورزند که دولتهای هر دو کشور اجازه دهند تواناییِ اتمیِ تأسیسات اسراییل و ایران توسط یک مرجع بینالمللی مورد بازرسی مداوم و بدون مانع قرار گیرد.
تنها از این راه میتوان به اسراییلیها و فلسطینیها و بیش از آن، به همه انسانهایی که در منطقهای که توسط جنون اشغال شده، تنگاتنگ یکدیگر در دشمنی زندگی میکنند، و نیز سرانجام به ما، یاری رساند.»
—————————-
منبع: ویژه خبرنامه گویا