هفتهخوانی… عشق جدید محمود: قاهره!
آقا این احمدینژاد بدجوری کلید کرده که یک سفری به قاهره داشته باشد و این جور هم که از ظواهر امر بر میآید تا عزم خودش را جزم کرده به هر شکل ممکن در این چند ماه باقی مانده تا دولت دهم، شده به عنوان کارگر روز مزد خودش را به قاهره برساند این کار را بکند تا مصر ندیده از دنیا، ببخشید از پاستور نرود. ….
خودنویس:
هفتهخوانی…عشق جدید محمود: قاهره!
آقای هفته زاده
در حسرت دیدار تو آوارهترینم؛ قاهره!
این گیر سه پیچ احمدینژاد برای رابطه برقرار کردن با دولت جدید مصر که تقریباً از نظر پاچهخاری دست دامبول السلطنه را از پشت بسته بدجوری به مذاق برادران ارزشی سایتهای اصولگرا بد آمده است.
چون هفته قبل رسانههای اصولگراها احمدینژاد را متهم کردند که «ولع بی حد و حصری برای سفر به قاهره دارد» و با «سخن گفتن غیر دیپلماتیک» خود پاک آبروی کشور را جلوی در و همساده برده است.
احمدینژاد یک بار که گفته بود «به خدا قسم من یک بار عبور از آسمان مصر را با صدها بار سفر به واشنگتن و نیویورک عوض نمیکنم و من این را با افتخار میگویم» اخیراً هم در راستای دیپلماسی پاچهخارانه خود گفته است: «به محض اینکه دعوتی از مسؤولان مصری دریافت کنم بلافاصله با افتخار به زیارت مردم مصر خواهم شتافت؛ کجا بهتر از مصر؟!»
و البته در روزهایی که در مملکت خودمان به برکت دولت خدمتگزار هشتمان گرو شانزده است، احمدینژاد به مصریها پیشنهاد داده که اجازه دهند کارگریشان را بکند و گفته که «برای سازندگی مصر و خروجش از وضعیت کنونی حاضر است در یکی از کارخانههای مصر کار کند!»
بعد جالب اینجاست مصری ها این دستمال به دستی احمدینژاد را اصلا به پوشک بچه شان هم حساب نمیکنند و در پاسخ به این اظهار تمایل احمدی نژاد گفتهاند: «برقراری روابط و سفر رئیس جمهور ایران، مستلزم بررسی های دیپلماتیک و تصمیمات پارلمان جدید مصر است».
بیمحلی به آقا
آقا این احمدینژاد دیگر شورش را درآورده است، یعنی دقیقاً هر چیزی که روی اعصاب آقاست که البته طرفداران آقا به آن میگویند «دغدغههای رهبری» را یا به هیچ جایش حساب نمیکند یا برعکسش را انجام میدهد.
در هفتهای که گذشت تارنمای «برهان» نوشت که محمود احمدینژاد به دغدغههای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی بیاعتنایی میکند و آن را باور ندارد.
حالا ماجرا چه بوده؟ این که محمود احمدینژاد ۱۹ اردیبهشت ماه، گفته که اعتقادی به تهاجم فرهنگی ندارد!
یعنی احمدینژاد، همین تهاجم فرهنگی که آقای خامنهای ده، بیست سالی است که خودش را جر داده که باید جدی بگیرید را جدی نمیگیرد.
البته شما بگو این احمدینژاد اصلا چی را جدی گرفته است که بخواهد این یکی را جدی بگیرد؟
تو روز روشن میرود مجلس شورای اسلامی که امام راحل گفته بود در «راس امور است» بعد می گوید که آمدهام اینجا تا دور هم صفا کنیم!
یکی به تعداد انبیا اضافه شد
هفته قبل صد و بیست و چهار هزار و یکمین پیامبر هم اعلام بعثت کرد و بالاخره آقای خامنهای از طریق نمایندهشان در سپاه یعنی علی سعیدی٬ این خبر را به گوش جهانیان رساند که «اختیارات ولایت فقیه٬ انبیاء و معصومین یکسان بوده است».
سعیدی هفته گذشته در جمع گروهی از مردم شهر دیباج گفته که «به همان اندازه که از امامان و انبیا تبعیت واجب است، تبعیت از رهبری هم واجب است و این دو با هم فرقی ندارد».
حالا باید منتظر کتاب یا حداقل جزوه این نبی جدید هم باشیم. هفت-هشت-ده سال پیش که ایشان خودشان را مرجع تقلید اعلام کردند در پاسخ به این سوال که «رسالهات کو؟» گفتند: رساله ایشان همان رساله امام راحل است؟
موضوعی که با واکنش آیتالله منتظری همراه شد و ایشان در آن سخنرانی معروف در ۱۳ رجب ۷۶ گفتند رساله آقای خمینی به شما چه مربوط؟
حالا الان هم شانس بیاوریم که نگویند عیسی بن مریم یا پیامبر اسلام انجیل و قرآن را با همکاری آقای خامنهای نوشتهاند و نشان به آن نشان که آقای جنتی به عنوان نماینده رهبری در زمان پیامبر شخصاً حضور داشته و موارد لازم را متذکر شدهاند!
لودویک رحیم یوهان ویتگنشتاین مشایی!
یعنی این رحیم مشایی عجب موجود عجیب غریبی است تو نمیری!
هشت سال است کلا بسیج و سپاه و رهبری و مراجع تقلید و ملت همیشه در صحنه و … تمام زورشان را زدند که این بابا را یک جوری بزنند که بلند نشود اما لامصب مثل فرانکی در رینگ خونین هر چه کتک می خورد باز بلند می شود بر و بر نگاه می کند و انگار نه انگار!
رحیم مشایی بعد از آن بامبولهایی که بر سر جنگیری و رمالی برایش پیش آوردند و بعد هم ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی در تازهترین مورد هم جمعی از شاگردان استاد تمساح یزدی گیر سه پیچ دادند نا جور که باید بیایی با ما مناظره کنی!
این موضوع پس از اظهارات شریف زاده در گفتگو با روزنامه شرق درباره بینش عرفانی رحیم مشایی بود که باعث شد شاگردان مصباح یکی یکی راه بیافتند و برای مناظره حریف بطلبند!
اول محمود نبویان، که حالا برای خودش نماینده مجلس شده گفت: «بنده برای چندمین بار پیاپی اعلام میکنم اگر آقای مشایی خود را صاحب فکر میداند، آمادگی مناظره با ایشان را در حضور رسانهها را دارم. و من فقط و فقط با شخص مشایی مناظره میکنم».
بعد حاج قاسم روانبخش از آن شاگردهای خالص مصباح چهار تا تیکه بار مشایی کرده که خدا وکیلی من خجالت کشیدم و گفته که «فکر میکنم مشایی توهم نظریهپردازی دارد و فکر میکند که همانند اندیشمندی همچون «لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین» و یا نظریهپردازی چون «مارکس» است که میخواهد دیگران را برای دفاع از تفکرش جلو بفرستد و خود در حاشیه امن بماند»
سه تابعیتی بهتر است
هفته قبل سایت جوان وابسته با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (آخه بگو سپاه پاسدارن را چه به سایت) از قول یکی از مسئولان دولتی که درباره مدیران دو تابعیتی سخن میگفته نوشت که «چنانچه بخواهیم مدیران دو تابعیتی را کنار بگذاریم، کشور از لحاظ مدیریتی دچار مشکل خواهد شد».
خب لااقل خدا پدر این یکی را بیامرزد که کل قضیه را از بیخ و بن تکذیب نکرد و قبول دارد که اکثر مدیران دولت خدمتگزار گرین کارت به جیب هستند و فقط نگرانی این بنده خدا این است که با کنار گذاشتن این ها کشور خدای نکرده دچار مشکل مدیریتی نشود!!
یعنی ببین چند تا مدیر لنگه خاوری مدیر سه هزارمیلیارد دلاری ساکن کانادا در دولت داریم که اگر بخواهیم آن ها را برکنار کنیم کلا کشور کن فیکون خواهد شد!
بعد هم داشتم با خودم فکر می کردم حالا که به برکت مدیران دو تابعیتی توانستیم به قول مقام منظم رهبری تمامی قلههای افتخار و پیشرفت را طی بکشیم! ببخشید منظورم طی بکنیم بود، خلاصه وقتی با دو تابعیتی این قدر پیشرفت کردهایم خب چرا مدیرانمان سه تابعیتی نباشند که هم پیشرفت بکنیم هم اگر مثل خاوری بعد دزدی به کشور ثالث فرار کردند اگر پلیس آن کشور مزاحمتی برایشان پیش آورد بتوانند به کشور ثالث بروند و مدتی هم آن جا اقامت داشته باشند!
به هر حال این هم یک پیشنهادی است به نظر من می شود نشست رویش و فکر کرد!
محمود: داود پول میخواست، ندادم
هفته پیش محمود احمدینژاد بالاخره مشخص کرد که اختلافش با داود بر چه اساسی است و این دو تا که مثل پت و مت از اول در کنار هم بودند یک دفعه چه شد که به تیپ و تاپ هم زدند و هر روز سیفون را به روی یکدیگر میکشند!
ماجرا هم این بوده که محمود میگوید درست است که داود داداش بزرگتر است اما از من پول تو جیبی میخواسته و این پول تو جیبی هم احتمالا در حد پول تو جیبی ای که «مه آفرید امیر خسروی» در دادگاه اختلاس اعلام کرد به خانمش میداده یعنی ۲۵ میلیون تومان ماهیانه! بوده و خب محمود هم گفته از کجا بیاورم مرد حسابی! و در حالی که کف دستش را به طرف برادرش دراز کرده بوده گفته: «بیا اگر مویی داره بکن!»
هر چند هفته پیبش داود احمدینژاد برادر بزرگتر در گفتوگو با خبرگزاری فارس در واکنش به اظهارات محمود احمدینژاد برادر کوچکتر گفته که من تا به حال خواسته مالی از برادرم نداشتم».
محمود که در یادداشتی خودش را امام علی و داود را عقیل دانسته بود نوشته است: «در اجرای عدالت انسان به ناگاه چشم باز کرده و خود را در مقابل برادرش میبیند. همانطور که امام علی (ع) در مقابل برادرش قرار گرفت».
اما داود می گوید که «تنها خواسته من از وی این بوده است که تعدادی از این عناصر بیهویت را از کنار خود دور کند، آیا این خواسته طوری است که من در جایگاه «عقیل» قرار گیرم؟»
منظور از «افراد بیهویت» یعنی «رحیم اینا» یه وقت فکرتان نرود یک جای دیگر!