بودجه درمانی اعتیاد کشور از یک چهارم قرارداد یک فوتبالیست کمتر است
ایلنا:
معاون امور پیشگیری سازمان بهزیستی کل کشور می گوید: ۶ ماه از سال گذشته اما هنوز یک شاهی هم از ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی که برای درمان اعتیاد در سطح کشور تخصیص داده شده دریافت نکردیم. بودجه ای که یک چهارم قرارداد یک فوتبالیست هم نیست.
چندی پیش به مراسم افتتاح دو کمپ درمان اعتیاد حاضر رفته بودم. این دو کمپ با توجه به تعداد بالای معتادان حاشیه تهران، در شهر ورامین احداث شده است.
در سالهای اخیر متاسفانه بر اساس آمارهای ارائه شده از سازمان بهزیستی کل کشور نرخ اعتیاد در زنان کشور افزایش یافته است تا جایی که مسئولان سازمان بهزیستی را مجاب کرده است یکی از این دو مرکز درمان اعتیاد را به زنانی اختصاص بدهند که در دام اعتیاد گرفتار شدهاند.
این تازه اول مشکلات اعتیاد زنان است، چرا که بنابر ادعای معاون امور پیشگیری سازمان بهزیستی تنها ۱۳ کمپ ترک اعتیاد ویژه زنان در سراسر کشور وجود دارد که علت این کمبودها متاسفانه نقصهای فرهنگی در جامعه است که زنان معتاد را مجبور میکند که برای درمان به این مراکز مراجعه نکنند مگر در صورت دستگیری.
پس از گذشتن از خیابانهای طولانی و خاکی به یک مرکز درمان تازه تاسیس و تازه رنگ شده رسیدیم، آنجا نیز مانند تمام مراکز در حال افتتاح تمیز و آرام و زیبا به نظر میرسید اما آفتاب سوزان و بوی نامطبوع گاوداری جوار مرکز از یک شرایط دیگری روایت میکردند.
مسئولان مرکز و معاون امور پیشگیری در آنجا حاضر بودند تا علاوه بر برگزاری مراسم افتتاحیه، جمع خبرنگاران را از درد مرکزهای درمان اعتیاد و مددجویان تحت درمان با خبر سازند.
این مرکز درمان اعتیاد ویژه زنان بعد از گذشت دو سال تاسیس شده است. این گفته مدیر عامل موسسه پیشگامان پاک آسیا است و من را به فکر فرو برد که در این دوسال چه اتفاقاتی افتاده است که این مرکز درمانی باید تاخیر داشته باشد.
نصیر طالبی متولی ساخت این مرکز علت این تاخیر را در صدور دیر هنگام مجوز مرکز درمانی و اعتبار ناکافی در ساخت این مرکز میداند.
طالبی میگوید: متاسفانه قشر جوان ما به سمت مواد محرک همچون شیشه میروند که همین امر موجب شده است درصد تخریب مصرف کننده به مراتب بالاتر برود که توهم و روان پریشی از علایم مصرف این مواد مخرب است و معتقد است که: معتاد بیش از نیاز به خدمات پزشکی و روان پزشکی به خدمات مددکارانه نیاز دارند چرا که در جامعه ما تعریفی مناسبی از معتاد وجود ندارند به همین علت هیچ کس حتی خانوادهها از این بیماران حمایت نمیکند که در نتیجه فرد تحت درمان پس از بهبودی و خروج از کمپ در برزخ بیپناهی فرو میرود و ناچار به کف خیابان باز میگردد و دوباره قصه از نو آغاز می شود.
مشکل درمان اعتیاد از دست چند انجمن مردم نهاد و یک سازمان بهزیستی به تنهایی کاری بر نمیآید، برای رساندن یک فرد مصرف کننده علاوه بر ارادهٔ خودش، حمایت خانواده و همکاری سازمانهای دولتی و غیر دولتی از جمله ستاد مبارزه با مواد مخدر، شهرداریها، ناجا، وزارت بهداشت و وزارت کار حیاتی است.
براتی معاون امور پیشگیری سازمان بهزیستی کل کشور ضمن گلایه از همکاری سازمان های مختلف با بهزیستی میگوید: هر زمان سخن از همکاری به میان میآید همهٔ سازمانهای دولتی استقبال میکنند و از لزوم همکاری در بین دستگاه سخن میگویند اما این حرفها کجا و کی عملی شده خدا می داند.قرار نیست این افراد تا ابد در این مراکز بهبودی بمانند و یک روزی باید به اجتماع باز گردند، پس باید برنامه هماهنگی وجود داشته باشد.
براتی به صراحت حرفهایش را ادامه میدهد و میگوید: سیستم درمان اعتیاد از مسیرش خارج شده است، با گذشت ۶ ماه از سال هنوز یک شاهی هم برای درمان اعتیاد به ما پولی ندادهاند و متاسفانه پس از گذشت این مدت به ما قول تخصیص ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان برای درمان اعتیاد در سطح کشور دادهاند پولی که یک چهارم قرارداد یک فوتبالیست هم نیست.
این نماینده سازمان بهزیستی تاکیدش بر نبود هماهنگی در بین سازمانها است که منجر به تاسیس مراکز درمانی غیر مجاز در کشور شده است و میگوید: متاسفانه در برخی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی به ازای دستگیری معتادان در سطح شهر مبالغی به عنوان جایزه میدهند که این درست نیست.
به بازدید از کمپ میروم آفتاب سوزان مرا به مجاب میکند زودتربه خوابگاه زنان مددجو تحت درمان بروم، در خوابگاه ۱۴ دختر و زن جوان بودند که بر روی تختهایشان نشسته بودند اکثرا میترسیدند و مابقی غمی در صورتشان بود، غم به تاراج رفتن عمر و فرصت!
میانگین تحصیل این بیماران سیکل است، این یعنی که در زنگیشان فرصت برای پیشرفت تحصیلی بسیاز زود برایشان سوخته است. در میان این معتادان، دخترانی بودند که از چهرهای خسته آنها خیلی حرفها خوانده میشد.
نکتهٔ جالب در هم صحبتی با بیماران این بود که از ترسشان یا به خاطر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر و محرک اطلاعات متفاوت و متناقضی میدادند.
این مرکز از نظر امکانات بسیار فقیر بود اما وقتی اعتبار مناسبی نباشد احداث همین مکان هر چند با امکانات اندک، شاهکاری از مسئولان سازمان بهزیستی و انجمنهای مردم نهاد محسوب میشود.
پس از اتمام بازدید کمپ ویژه زنان به سمت یک کمپ دیگر میرویم، این کمپ برای مردان مصرف کننده شیشه است که خوشبختانه وضعیت این کمپ به مراتب بهتز از کمپ زنان است!
در این کمپ بازهٔ سنی نسبتا جوانی تحت درمان قرار گرفته است، جوانترین فرد تحت درمان ۱۸ سال دارد و پیرترین فرد تحت درمان ۴۷ ساله است.
متاسفانه تمام افراد تحت درمان این کمپ برای دفعات سوم تا پنجمی است که جهت ترک آورده شدهاند که این تکرار ترک و مصرف، خطر مرگ و آسیب را به مراتب افزایش می دهد.
بر خلاف همگان که فکر میکنند ترک کردن مهمترین مرحله بهبودی است، ماندگاری در بهبود عامل اصلی بهبود بیماران است یعنی فردی که در مراکز درمان اعتیاد به سر میبرد پس از سم زدایی و درمان اعتیاد باید به اجتماع باز گردد که اگر در این مرحله از این فرد بهبود یافته حمایتهای لازم به عمل نیاید متاسفانه تمام تلاشها و برنامهها بینتیجه میماند.
در گام اول حمایت افراد بهبود یافته، خانوادهها باید پیش قدم باشند لذا باید فرهنگ سازی مناسب و ارائه آموزشهای لازم به خانوادهها میتوان خانوادهها را به یک پایگاه مناسب برای بهبود یافتگان تبدیل کرد.
اما این همه راه نیست، حمایت از بهبود یافتگان همکاری و تلاش دستگاهها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی را میطلبد که با تخصیص اعتبار مناسب برای مراکز درمانی و اشتغال زایی میتوان در ماندگاری درمان افراد تاثیرگزار بود.
با بازنگشتن افراد به عادتهای مصرف و ماندگاری آنان علاوه بر کاهش تعداد معتادان ما شاهد کاهش چشمگیر آسیبهای اجتماعی در جامعه خواهیم بود که این امر محقق نمیشود, مگر با همت مردم و دولت!