تا دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگرى بالاى ۳۰ سال بود اما اکنون این سن حتى ۱۰ سال نیز رسیده است
با گامهاى لرزان، با بغض کنار خیابان ایستاد، تمام فکرش پیش فرزندش بود و بختى که سیاه بود، آنقدر سیاه که جز بغض مرگ تمام آرزوهایش هیچ نداشت …
پارسینه:
کنار خیابان ایستاده، با صورتى غرق در رنگ هایى براق، رنگ هایى که صورت غم زده اش را شاد نشان میدهد .شادى اى کاذب که ماه ها و سال هاست همراه او است. رنگ هایى که وقتى بر صورتش مى کشد، بغض در گلویش مى نشیند، بغضى هر روزه که رهایش نمى کند. بغضى که هر بار او را یاد حرف مادر بزرگ مى اندازد که مى گفت: «دست به سرخاب مادرت نزن، روزى که عروس شدی، روزى که آن لباس سپید را بر تن کردی، سرخاب بزن تا زیباترین عروس دنیا شوى در چشمان مردى که مرد زندگیت خواهد بود، تکیه گاهى براى همیشه زندگیت»
این روزها هر بار که سرخاب مى زند، بغض مى کند به یاد روز عروسى که لباس عروس را که پوشید مادر بزرگ ماه ها بود که نفس زندگیش خاموش شده بود و او را میان آن تورهاى سفید که مى گفتند سفید بخت مى شوى و سیاه بخت شد ندید، همان بهترشد که ندید…تنها یکسال بعد همسر معتادش آنقدر مواد مخدر کشید که مرد، مرگى که حتى تولد فرزندش را که سه روز بعد ازمرگ او به دنیا آمد ندید…او ماند و تنهایى. نه مادری، نه پدری، او ماند و دنیایى پر از تنهایى و گریه هاى بى امان کودکش که مى گریست از گرسنگى …
با گامهاى لرزان، با بغض کنار خیابان ایستاد، تمام فکرش پیش فرزندش بود و بختى که سیاه بود، آنقدر سیاه که جز بغض مرگ تمام آرزوهایش هیچ نداشت …
بغض هاى پنهان
«همه پدیده هاى آسیب شناسى به هم وابسته هستند، مانند یک شبکه که با عناصر چیده شده کنار هم شکل مى گیرد و اگر این عوامل موجود نباشد، سامانه اى به نام یک معضل اجتماعى ساخته نمى شود.»
دکتر مهدیس کامکار روانشناس و متخصص سکس تراپى با بیان این جملات اینگونه ادامه داد: عناصر تشکیل دهنده آسیب اجتماعى به عوامل بیرونى و درونى بستگى دارد. عوامل بیرونى آسیب هاى اجتماعی، شرایط اجتماعى فرد، مسائل اقتصادی، فضاى فرهنگى و عرف ها و سنت هاى هر جامعه است.
وى با تاکید بر اینکه عنصر مشکل اقتصادى در بروز معضل رشد روسپى گرى در هرجامعه اى از ارکان اصلى محسوب مى شود، گفت: وقتى عنوان مى شود که کاهش سن روسپیگرى در کشور داریم و این اعلام از سوى مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعى سازمان بهزیستى کشور است، نشان از یک زنگ خطراست، زنگ خطرى که در ابتدا براى مسئولان نواخته مى شود.
«کشورى که در آن هوش، شرافت، اخلاقیات، انسانیت، منطق، عرف هماهنگى مناسبى با یکدیگر نداشته باشند، جوانه این معضل شکل مى گیرد. وقتى این ناهماهنگى ایجاد مى شود، خودآگاه انسان دچار فروریزى شده و همراه شدن فشارهاى اقتصادى با این ناهمگونى ها با گذر زمان به ختم زمان حفظ شرایط اخلاقى و فرهنگى در عده اى افراد ختم شده و باعث خارج شدن اکثرا به اجبار آنان از مسیر سالم زندگى مى شود»
دکترکامکار با بیان این موضوع ادامه داد: اخلاقیات تا یک زمانى جواب مى دهد تا زمانى که فروپاشى شخصیتى ایجاد نشود. وقتى فرد به جایى مى رسد که مثلث زیستى ،روانى و اجتماعى وى دچار بحران مى شود کم کم تاب تحمل را ازدست داده و براى ادامه زیستن شایدمسیر نادرست را آنهم به اجبار طى مى کند.
«تا دهه ۶۰ و۷۰ سن روسپیگرى بالاى ۳۰ سال بود اما اکنون این سن حتى ۱۰ سال نیز رسیده است. این معضل اجتماعى تنها بیان یک امار از میان هزاران آمارى نیست که سالانه در خصوص معضلات اجتماعی، فرهنگى یک جامعه بیان مى شود. این کاهش سن روسپیگرى پیش زمینه هایى دارد که از جمله آن بیکارى زنان و حتى مردان که حکم همسر یا پدر آنها را نیز دارد، برمى گردد. این زنان قربانى هستند و باید با نگاه قربانیان معضلات دیگر به آنها نگاه کرد»
حسین علی زاهدی پور -جامعه شناسی اینگونه مى گوید: ۷۰ درصد زنان خیابانی به اختلال روانی دچار و نیازمند درمانهای روانی هستند. به این ترتیب علاوه بر توانمندسازی اقتصادی، باید در راستای حمایتهای روانی و اجتماعی به این زنان تلاش فراوان صورت گیرد.
بعضی از این افراد به خاطر انتقام و انتقام جویی و تنفر از خانواده و جامعه وارد این حیطه میشوند ولى این عده آمار اندکى را به خود اختصاص داده اند و عده کثیرى ازاین قشر افرادى هستند که با دلى ناخوش و ازروى اجبار این حرفه دوست نداشتنى براى خود را براى خویش انتخاب مى کنند.
نبود شغل مناسب براى اشتغال مشروع، عدم وجود شغل مناسب با درآمد مناسب براى زنان، نبود یک سازمان تامین اجتماعى که زنان آسیب دیده و بى سرپرست یا فاقد منابع مالى را تحت پوشش قراردهد. ناسازگارى هاى زناشویى و مشکلات در روابط اجتماعى درون خانواده وعدم حمایت اجتماعى ،روانى همسر، انتخاب راهبردى نامناسب براى رسیدن به استقلال، طغیان اجتماعى در برابر مردسالارى و پاسخ غیرمنطقى از این دست در برابر سلطه مردانه، کاهش کارایى برخى از نهادها، سازمان ها و گروهاى اجتماعى نظیر خانواده، خویشاوندان …، تضعیف بودن شرایط موجود براى شناسایى استعدادهاى حرفه اى زنان و کسب مهارت هاى اجتماعى آنان در شرایط مطلوب و صحیح، مشکلات در ملاک هاى همسرگزینى و احساس عدم رضایت زنان از همسرانشان در هنگام انتخاب همسر و تحمیلى دانستن ازدواج، وجود محل هاى فاسد و افراد فاسد که نقش اغواگرآنان را پیدامى کنند.
عللى فردى مانند وابستگى شدید به مادر وفقدان روابط محبت آمیز با پدر، جنون یا عقد روسپى گری، جاه طلبى و داشتن رویاهاى شهرت، ثروت، قدرت وع شق به تجمل، دارا بودن منش ناثابت و کودکانه و سرد مزاجى جنسی، تنبلی، عدم مهارت درکار، کم هوشى وضعف مبانى عقلی، کمى سطح فکر و دانش عمومى و … را مى توان از موارد گرایش زنان به روسپى گرى در جوامع مختلف برشمرد.
«مذهب و تدین بزرگترین مانع براى جلوگیرى از کجروى افراد حتى در شرایط سخت زندگى است ،این نکته حائز اهمیت زمانى مى تواند در داشتن جامعه اى سالم یارى دهنده مسئولان دلسوز کشور باشد که براى سبزنگهداشتن حس دیندارى افراد از روش هاى درست و هماهنگ با زمان امروزى استفاده کنند. روش حک دیندارى در قلب، روح، کردار با روش قانون مسیر سنگلاخ است در حالى که با رفتار نیک و ایجاد شرایط سالم و مناسب و ایده آل با روش درست که دیدن مسیر آن را نشان داده است بى هیچ نیازى به وضع قانون گام ها درمسیر صحیح دیندارى پیش مى رود و وقتى این حرکت آغاز شود چون نیاز ها برآورده است، هیچ نیازى به حرکت به سوى انحراف نیست»
دکتر کامکار با بیان این توضیحات گفت: تن فروشى یا همان روسپیگرى ایده آل انتخاب شغل هیچ زنى نیست. وقتى فرد احساس امنیت اقتصادى کند و بداند حداقل تا چهارسال آینده شرایط اقتصادى جامعه اش ثبات دارد با برنامه ریزى وحتى قناعت مى تواند زندگى سالم را ادامه دهد ولى اقتصاد بهم ریخته و ستون آمارى متغییر روزانه آنهم در مسیرتورم پیامدهاى مختلفى را به همراه دارد که یکى زا آنها کاهش سن روسپیگیرى است.
وى در ادامه با تاکید اینکه اگر به دنبال راه حل مناسب نباشیم کاهش سن روسپیگیرى از شرایط کنونى نیز خطرناک ترخواهد شد، گفت: یکى از علت کاهش این آمار بروز بیمارى هاى مراقبتى دراین نوع روابط نامشروع است. فرد متقاضى با تصور اینکه روسپى با سن کم دچار بیمارى هاى کمترى نیز خواهد بود روندى را در پیش مى گیرد که به کاهش سن روسپیگیرى درجهان ختم مى شود. براى ریشه کنى هر معضل اجتماعى برنامه ریزی، زمان اجرا و صبر براى نتیجه گرفتن نیازمند است. روسپیگیرى مختص کشورایران نیست. براى از بین بردن این معضل باید ریشه یابى کرد و علل را حل کرد به طور درکشورهاى اسکاندیناوى براى به جاى نگاه مجرمانه به روسپى ها متقاضیان این نوع افراد را مجرم شناخته و براى آنان مجازات تعیین مى کنند. وقتى خریدارى براى جنس نباشد به حتم آن جنس دیگر تولید یا دربازار عرضه نمى شود، این نوع برخورد درمسئله حل این معضل جهانى نیز کارآمد است. وقتى به روسپى به چشم مجرم نگاه نکرده و او را قربانى شرایط بدانی، به حتم سنجیده ترین راه حل و برخورد با این قربانیان را یافته و جامعه را به سوى سلامت پیش خواهیم برد.
«بزهکارى یک میکروب اجتماعى است. این میکروب در محیطى که آمادگى پروراندن بزهکار نداشته باشد، بروز نکرده و جرمى اتفاق نمى افتد. بدین اعتبار، هر جامعه اى بزهکارانى دارد که شایسته همان جامعه است، زیرا محیط اجتماعى بر اثر عوامل مختلف در فرد اثر کرده و او را به طرف انحراف از هنجارها و ارتکاب جرم مى کشاند»
وى با بیان این جملات تاکید کرد: جرم خیز شدن یک لایه اجتماع، نشانهاى است از تغییرات بنیادى در روش ها و منش هاى آن لایه است. پدیده اى به نام روسپیگرى زنان نشانه اى از تغییرات در لایه اجتماعى زنان و دختران مى باشد که در سنوات اخیر، فرار دختران از خانه و زنان خیابانى رنگ بیشترى به ان داده است.
بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی معتقدند؛ نگاههای تک بعدی مسئولان و باورهایی با زیربنای نادرست به طرحها و تصمیمات اشتباه منجر میشود که در نهایت هیچ سودی به حال جامعه ندارد و یا آنطور که انتظار میرود، تأثیرگذار نخواهد بود. همین گذران طولانی زمان و جای خالی نظریهای کارآمد خود یکی از دلایل افزایش پدیده ناهنجار روسپیگری در جامعه محسوب میشود.
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.