فراخوان گزارشگران: افشین اسانلو قربانی تازه حاکمان!
ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی عقیدتی هستیم و میدانیم که این برگ از پرونده سیاه جمهوری اسلامی نیز بسته نشده و بفراموشی سپرده نخواهد شد. ….
افشین اسانلو کارگر دربند تا آخرین نفس، مسئولانه و شجاعانه از حقوق هم طبقه ای های خویش و محرومان دفاع کرد. او در خاموشی و سکوت مطلق در کنج زندان حاکمان قربانی جنایت نظام جمهوری اسلامی شد. او که بجرم دفاع از حقوق کارگران در زندان بسر میبرد به علل نامشخص و بر طبق گزارشات حکومتی, بعلت حمله قلبی و بی توجهی مسئولان رژیم محکوم بمرگ تدریجی شد و جان سپرد. مسئولیت جان باختن افشین اسانلو که هشت ماه از محکومیت پنج ساله اش باقیمانده بود با حکومت جمهوری اسلامی است که برای سلامتی جسمی و روانی زندانیان سیاسی محبوس تا کنون پشیزی ارزش قائل نبوده و نیست.
بی اعتنائی آنان به جان اسیران در بند و شرایط زیستی و امکانات درمانی شان امری ناشناخته نیست و اول بار نیست که زندانی سیاسی در دخمه ها و سیاهچالهای استبداد حاکم تحت شکنجه های وحشیانه و یا عدم رسیدگی درمانی جان میدهد. هم اکنون نیز بسیاری از زندانیان سیاسی نیاز فوری به درمان و مراقبت های پزشکی دارند و نه تنها با بی توجهی مسئولین زندانها روبرو هستند که بر اساس رفتار ضد انسانی و خشونت آمیز حاکم بر زندانها بیماری آنها تشدید میشود.
مرگ تدریجی زندانیان سیاسی در زندانها با نام جنایت خاموش حکومتگران آمیخته است و در سکوت جامعه مدافع زندانیان سیاسی میتوان کماکان شاهد قربانیان بیشتر خشونت و شکنجه عوامل این رژیم در زندانها بود.
ما فعالین سیاسی اجتماعی و فرهنگی به این جامعه هشدار میدهیم و یکصدا رفتار جنایت کارانه مسئولین جمهوری اسلامی در زندانهای کشور را محکوم می کنیم.
ما با تمام توان و با شیوه های مبارزاتی ممکن برای آزادی این انسان های مبارز تلاش کنیم و فریاد اعتراض خود را به گوش جهانیان میرسانیم
ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی عقیدتی هستیم و میدانیم که این برگ از پرونده سیاه جمهوری اسلامی نیز بسته نشده و بفراموشی سپرده نخواهد شد.
۲۴٫۶٫۲۰۱۳
gozareshgar1001@yahoo.de
اسامی:
آزیتا سیدی – فعال حقوق بشر
ابراهیم آوخ – فعال سیاسی
اسماعیل مولودی – فعال سیاسی
امین بیات – فعال سیاسی
آشور توماج – فعال حقوق بشر – ترکمن
انور میرستاری – عضو حزب سبز بلژیک
ایرج مصداقی – زندانی سیاسی سابق
افسانه وحدت - فعال حقوق کودک
احمد بخرد طبع – فعال کارگری
آراز فنی – فعال حقوق بشر
آمادور نویدی – فعال سیاسی
اکبر پور احمدی – فعال حقوق بشر
اکبر سوری – فعال سیاسی
ا. م. شیری (ابراهیم شیری) فعال سیاسی، نویسنده و مترجم
آریا خسروی – فعال سیاسی
امیر جواهری لنگرودی – فعال کارگری
اصغر ارسنگ – فعال سیاسی
بتول جعفری نژاد – فعال سیاسی
بهزاد کریمی – فعال سیاسی
بهمن امینی – فعال سیاسی و حقوق بشر – زندانی سیاسی سابق
بیژن سعیدپور – فعال سیاسی
پروین حاجیلو – فعال سیاسی
بهزاد جوادیان – فعال پناهندگی و سیاسی
بهنام چنگائی – فعال سیاسی
بینا داراب زند – فعال و زندانی سیاسی سابق
بابک اجلالی – فعال حقوق زندانیان سیاسی
باقر ابراهیم زاده – فعال سیاسی
بهروز سورن – فعال و زندانی سیاسی سابق
پرویز مختاری – فعال سیاسی و حقوق بشر
پیروز زورچنگ – فعال و زندانی سیاسی سابق
پرویز داورپناه – فعال سیاسی
پویان انصاری – فعال سیاسی
پروین ریاحی – فعال جنبش زنان
پرویز میر مکری – شاعر
تقی روزبه – تحلیل گر سیاسی
جواد اسکوئی – فعال سیاسی
جمشید صفاپور – فعال کارگری
جعفر امیری – فعال سیاسی
حسن حسام – شاعر و فعال سیاسی
حسین قاضی – فعال سیاسی
حمید موسوی پور اصل – فعال سیاسی
حمید رحیمی – نویسنده
حسین نقی پور – خبرنگار و فعال سیاسی
ح ریاحی – فعال سیاسی
حسن نایب هاشم – فعال حقوق بشر
حسین مختار زیبائی – فعال و زندانی سیاسی سابق
حبیب بهره من – فعال پناهندگی و سیاسی، زندانی سیاسی سابق
حامد تهرانی – کنشگر مدنی و فعال سیاسی
خسرو بندری – فعال حقوق بشر
رسول شوکتی – فعال و زندانی سیاسی سابق
رضا بی شتاب – شاعر
رضا طالبی- روزنامه نگار
رضا تیموری زاده – فعال سیاسی
رحیم استخری – فعال سیاسی
زمان مسعودی – فعال سیاسی
سام محمودی سرابی – روزنامه نگار
سوسن شهبازی – فعال کارگری
سعید صارمی – فعال سیاسی
سیمین دبیری – فعال سیاسی
سیاوش عبقری – استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر
سوگند علیخواه – روزنامه نگار
سیامک مویدزاده – فعال کارگری
سیاوش شهابی- روزنامهنگار,فعال رسانهای
سایه سعیدی سیرجانی – فعال سیاسی
سیما بهاری – فعال سیاسی
شهلا بهاردوست – شاعره
شاهو منصوری – فعال کارگری
شیرین شکرزاده – فعال سیاسی و جنبش زنان
شاهین انزلی – فعال سیاسی
شهرام حاجی حسینی – فعال سیاسی
صدیق جهانی – فعال کارگری
صمد شمس – فعال سیاسی
عسگر شیرین بلاغی – فعال سیاسی
علی دماوندی – فعال سیاسی
عباس مظاهری – فعال و زندانی سیاسی سابق
علی عدالتی – فعال سیاسی
عاطفه اقبال – فعال و زندانی سیاسی سابق
علی دروازه غاری – فعال و زندانی سیاسی سابق
علی مختاری – فعال حقوق بشر
عزیز میرانی – فعال سیاسی
غلام رضا غلامحسینی – فعال کارگری
فریبا ثابت – فعال جنبش زنان و زندانی سیاسی سابق
فریدون گیلانی – نویسنده و شاعر
فرج آلیاری – فعال سیاسی
مینا زرین – زندانی سیاسی سابق
فرهاد شعبانی – عضو اتحادیه کارگران حمل و نقل در سوئد
فرزاد سلطانزاده نادری – فعال حقوق بشر
فریبا راد – فعال سیاسی
فرامرز عبادت طلب – فعال سیاسی
فرهنگ قاسمی – فعال سیاسی
فرخ قهرمانی – فعال و زندانی سیاسی سابق
ک الوند – فعال سیاسی
لیلا جدیدی – فعال سیاسی
مینو همیلی – فعال پناهندگی و زندانی سیاسی سابق
محسن قائم مقام – فعال سیاسی
میثم محمدی – فعال کارگری
مجید تمجیدی – فعال سیاسی
محمد امیرانی – فعال سیاسی
محمد کسائی زاده – فعال سیاسی
مهران سیرانی – فعال سیاسی
مهرداد مهرپور محمدی – نویسنده
میثاق پارسا – فعال سیاسی
مسعود فروزش راد – فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
محمد اشرفی – فعال کارگری
مسعود نوری جاوید – فعال حقوق بشر
محمد برزنجه – فعال سیاسی
منصور معدل – مدافع حقوق زندانیان سیاسی
محمد تقی سید احمدی – فعال سیاسی
مهدی جباری – فعال سیاسی
مریم محسنی – فعال سیاسی
مریم افشاری – فعال سیاسی
مجید موسوی (بیدار)، زندانی سیاسی سابق
ناهید فرهاد – مدافع حقوق زندانیان سیاسی
ندا نوآور – فعال حقوق زنان
نادر ثانی – فعال سیاسی
ندا فرخ – فعال حقوق بشر
همایون مهمنش – فعال سیاسی
هدایت غلامی – فعال سیاسی
یوسف عزیزی بنی طرف – نویسنده و پژوهشگر
یوسف اردلان – فعال سیاسی
نهادها:
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران ـ پاریس
کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران – کلن
کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ
حزب سوسیالیست ایران
فدراسیون اروپرس
کانون فرهنگی و اجتماعی اندیشه
کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین
رادیو آوا بخش فارسی رادیو فلورا – هانور
اتحاد برای ایران ـ بلژیک
کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران
رادیو پیشگام
کانون پناهندگان ایرانی در سوئد
انجمن حقوق بشر و دمکراسی برای ایران – هامبورگ
انجمن سکولار دمکراسی – هامبورگ
بنیاد سیمای آزادی اندیشه و بیان
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران در دانمارک
اینفو ایران
شورای همآهنگی ایرانیان هامبورگ
رسانه ها:
سایت آزادی بیان
سایت علیه ستم جنسیتی
سایت لج ور
سایت راه کارگر
سایت اتحاد کارگری
راه کارگر خبری
http://www.rahekaregarnews.com
وبلاگ پرتو
سایت رنگین کمان
سایت گزارشگران
وبلاگ گزارشگران
http://gozareshgaran1.wordpress.com
وبلاگ آهنگر
وبلاگ رضا بی شتاب
http://rezabishetab.blogfa.com
سایت ایرج مصداقی
سایت ریشه ها
http:// www.nadersani.net
سایت اطلاعات نت
سایت هزل دات کام
احترام آزادی
http://ehterameazadi.blogspot.co.at
وبلاگ تقی روزبه
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
وبلاگ اشتراک
اندیشه نوین
http://andishehnovin.blogspot.de
سایت بینا داراب زند
فیسبوک اریا خسروی
http://www.facebook.com/aryanevesht
بازآفرینی واقعیت ها
http://bazaferinieazad.blogspot.fr
البرز ما
http://aleborzma.wordpress.com
سایت اسماعیل مولودی
وبلاگ اندیشه آینده
http://andishehayandeh.wordpress.com
وبلاگ اندیشه
سایت کانون همبستگی
http://www.hambastegibakargaran.se
وبلاگ دفاع از مبارزات کارگران ایران
وبلاگ مینا زرین
متن نامه افشین اسانلو به اتحادیه های کارگری
کوچکترین اعتراض و درخواست ما با زندان شکنجه و اذیت و آزار براى خودمان و خانواده هایمان همراه است.
من افشین اسانلو از فعالین جنبش کارگرى ایران و راننده اتوبوس حمل و نقل بین شهرى هستم و هم اکنون در زندان گوهردشت کرج ( رجایى شهر) بسر میبرم . در پاییز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمینال مسافرى توسط افراد مسلح که همگى لباس شخصى بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات یا همان بند ٢٠۹ زندان اوین منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سولهاى انفرادى ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجوى و شکنجه قرار گرفتم. ,, شکنجه هاى نظیر زدن کابل به کف پا , وادار کردن به دویدن با همان پاهای زخمى و کابل خورده , بازجوییهای طولانى مدت به مدت هفده – هجده ساعته, فحشهای رکیک و ضرب و شتم این جانب به صورت دسته جمعى که باعث شکسته شدن چند تا از دنده ها و همینطور دندانهایم شد, در طى این پنج ماه خانواده ام هیچگونه خبرى از من نداشته و پیگیریهایشان هم به جایى نرسید به من حتى اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنجکشیده که غم زندانى شدن پسر دیگرش آقاى منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکاى شرکت واحد تهران را هم بر دوش میکشید را هم ندادند.
من متاهل و داراى دو فرزند پسر میباشم و همان اغاز تشکلیل خانواده به مدت ٢ سال در قرارگاه سازندگى خاتم الانبیا سپاه مشغول به کار شدم و به بعنوان راننده ماشین الات سنگین در شهرستانهاى محروم و جنگزده در جنوب کشور در پروژه هاى مهم از قبیل ساخت خط خاکى کرخه و اسکله سنگى بندر ماهشهر, کانال کشى آب از سد کرخه تا حمیده اهواز کار کردم. عشق به وطن باعث میشد که دورى از خانواده را تحمل کنم و به هیچ بگیرم. بعد از دو سال با تمام راننده گانى که استخدامیشان قرردادى و موقت بود تسویه حساب کردند و همه ما بیکار شدیم, در سال ١٣٧۶ به استخدام شرکت واحد اتوبوسرانى تهران در آمدم , در شلوغترین خطوط اتوبوسرانى به صورت ١٢ ساعت در روز و یا در خطوط شبانه روزى با تمایل و درخواست خودم مشغول خدمت راسانی به مردم کشورم شدم,در مدت ۴ سالى که در شرکت واحد بودم همواره به همراه کارگران و رانندگان صدیق و با سابقه در کنار کار روزانه به جهت بهبود شرایط کار و کارامد تر شدن سیستم مدیریتى و جلوگیرى از فساد خیلى از مدیران و مسولین بخشها و مناطق مختلف به شرکت و حتى خود نمایندگان شوراى اسلامى کار و پیگیرى
معوقه های عیدى و پاداش و بن هاى کارگرى , لباس کار و یا قرارگرفتن شرکت جزو مشاغل سخت و زیان آور و از بین بردن قرارداهای موقت , که در بعضى از موارد به ۴ الی ۵ سال هم میرسید تلاش میکردم .
بااینکه در خیلى موارد موفق هم نمیشدیم ولى خارى بودیم در چشم زیاده خواهان, آنها تلاش میکردند به هر نحوى که شده ما را از میدان بدر کنند. ما دائما از سوى مدیرت و مامورانشان تحت فشار و تهدید به اخراج بودیم.
متاسفانه در سال ١٣۸٠ به هنگام جابجایى مسافر در یکى از خطوط شرکت واحد با فردى تصادف کردم که موجب فوت وى شد, در این رابطه از مدیریت شرکت طلب مسادعت و یاری جهت تودیع دیه فرد متوفى را کردم که مدیریت و مددکارى وقت ان زمان با تبانى با شرکت بیمه و خانواده متوفى به عمد باعث شدند که مبلغ دیه ١۵ میلیون تومانى در آن زمان به هجده میلیون در سال بعد تبدیل شود که در صورت پرداخت نشدن مبلغ ٣ میلیون تومان مابالتفاوت من به زندان میافتادم و قانونا بیمه هم از پرداخت این مبلغ معاف بود.
مراجعه به اداره کار و طرح شکایت هم راه به جایى نبرد تا اینکه مدیریت شرکت واحد پرداخت این مبلغ را منوط به استعفاى من کردند. و من هم که این مقدار پول را نداشتم مجبور به استعفا شدن که این امر باعث به هدر رفتن چهار سال سابقه کاریم شد و من میبایست پس از ۴ سال کار سخت و طاقت فرسا از صفر شروع میکردم. انها به این وسیله لطمه بزرگى به من و خانواده ام وارد آوردند و تا مدتها همسرم که در آنزمان باردار هم بود به بیماری عصبى مبتلا شد. از ان زمان به بعد تا لحظه دستگیری در بخش حمل و نقل برون شهرى مشغول به کار شدم خصوصى بودن مالکیت این ناوگان عظیم و دیر بودن پیش از پیش رانندگان از سهم و نداشتن اتحادیه قوى و مستقل مانند بسیارى از رانندگان زحمتکش و باشرف به سختى چرخه زندگى را میچرخانم و با مشکلات بیشمارى روبرو بودند و خالبا با گفتگو و همفکرى با دیگر راننگان در پى بهتر شدن شرایط کار و زندگیمان بودیم. در زندگى همواره در چهارچون قانون و احترام به ان زندگى کرده ام, قانع بوده و به کارم افتخار میکردم سعى کردم همواره به دیگران احترام بگذارم و به وطن ومردمم عشق بورزم و تمام عمر در حال کار و خدمت به جامعه ام باشم و فرزندانم را خوب و مفید تربیت کنم.
بعد از حدود یکسال بلاتکلیفى در بندهاى ٢٠۹ و ٣۵٠ در شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى صلواتی به اتهام اقدام علیه امنیت محاکمه شدم در پروسه دادرسى ازداشتن وکیل محروم بودم و دادگاهى این جانب ظرف چند دقیقه انجانب انجام گرفت و بعد از یک هفته حکم ۵ سال حبس تعزیرى به من ابلاغ شد من به حکم صادره اعتراض نمودم اما هیچگاه به من و خانواده ام در خصوص بررسى پرونده ام در دادگاه تجدید نظر و کم و کیف ان اطلاعى داده نشد. من به اتهام واهى و بى پایه و اساسى به ۵ سال زندان محکوم شدم که دقیقا ٢ سال ان را گذرانده ام مگر من چه اقدامى علیه امنیت کشور انجام داده ام؟ اینجانب نه فعالیت سیاسی میکرده ام و نه وابسته به گروه حزب و سازمانى بوده ام و تمامى فعالیت اینجانب نیز قانونى و صنفى بوده است. تنها گناه من پیگیری خواسته هاى به حقى است که کارگران شرکت واحد به ان واقف شده و ان را مطالبه میکنند که با دستگیرى و زندانى آنها این خواسته ها از بین نمیرود. ضرورتهایى مانند به وجود آمدن یک نهاد صنفى مستقل کارگرى جهت احقاق حقوق حقه و قانونى طبق موازین وزارت کار در جهت تامین امنیت شغلى , بهبود دستمزدها متناسب با میزان تورم جلوگیرى از پرداخت سلیقه اى حقوق و مزایا , عقد قراردادهای دائم بین کارگر و کارفرما , پایبند کردن دولت در کمک و تسهیل پرداخت بیمه تامین اجتماعى, نظارت در تعاونیهاى حمل و نقل که دیگر کاملا خصوصى شده و انحصاری بهره برداری میشود و تنها نام تعاونى را یدک میکشند, غیر قابل انکار میباشد.
همچنین نظارت در پیگیرى اعمال پلیس, راهها ونیروى انتظامى در وزارت راه و ترابرى و مسائل صنفى از این دست که طبق موازین قانون کار بوده و اگر اجرایى شود نه تنها امنیت ملى به خطر نمیافتد بلکه سبب رشد و بهره ورى هر چه بیشتر این صنعت سود ده و ملى میشود, تمام جرم من و امثال من خلاصه شده در واگویى این مسایل و معضلات و مطرح شدن ان در بین رانندگان و کارگران و حتى بعضى مدیران هوشمند و لایق ناوگان حمل و نقل کسانى که به واقع گوشه ای از چرخ صنعت این مملکت را دلسوزانه بدوش گرفته و میچرخانند. این جانت با شرح مطالب گفته شده از فدراسیون بین المللى کارگران حمل و نقل(آ تى اف) و سازمان جهانى کار (آ ال او) که همواره دلسوزانه و برادرانه دردها و رنجهاى برادران خود را در سراسر دنیا شنیده و درک کرده و همیاری میکنند میخواهم که وضعیت نابسامان ما کارگران بخش حمل و نقل و همینطور صدور چنین حکم ناعادلانه اى برای من و اجرایى کردن آن که تاکنون به ناحق و غیر قانونى است را از طریق نهادهى بین المللى و حقوق بشرى پیگیرى کرده و به گوش دیگر کارگران جهان به خصوص بخش حمل و نقل برسانند تا جهانیان بدانند که در کشور ما به هیچ وجه حقوق اساسى و انسانى ما کارگران و زحمتکشان رعایت نمیشود و کوچکترین اعتراض و درخواست ما با زندان شکنجه و اذیت و آزار براى خودمان و خانواده هایمان همراه است
با آرزوى فرداى بهتر براى همه
افشین اسانلو- ٧آگوست ٢٠١٢
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.