از دادگاه سقراط تا کشتار دگراندیشان ایران در دهه شصت

مراسم گرامی‌داشت ۲۵ امین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ روز شنبه (۱۲ اکتبر/۲۰ مهر) در شهر کلن آلمان برگزار شد. یکی از سخنرانان مراسم تاکید داشت که بزرگداشت کشته‌شدگان دهه شصت “بزرگداشت دگراندیشی و مخالفت” است. ….

دویچه وله:

مراسم گرامی‌داشت قربانیان کشتار تابستان ۱۳۶۷ در ایران با تلاش مرسده محسنی، خاطره معینی و جمعی دیگر از خانواده‌های زندانیان سیاسی دهه ۱۳۶۰ سازماندهی شده بود.

محمدرضا نیکفر، کاظم کردوانی، فواد تابان، امیر معماریان و ایراندخت انصاری سخنرانان این مراسم بودند. دو تن از بازماندگان زندانیان اعدام شده در دهه ۱۳۶۰ در پایان برنامه خاطرات خود را بازگو کردند. بهرخ بابایی نیز در میان برنامه تصنیف‌ها و سرودهایی را اجرا کرد. محمدرضا نیکفر، پژوهشگر در زمینه فلسفه سیاسی، سخنان خود را با توصیف دادگاه سقراط در ۳۹۹ سال پیش از میلاد آغاز کرد. او با ذکر جملاتی از سقراط در دادگاهش، آن را با کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ ایران مقایسه کرد.

سقراط در دادگاه خود از جمله گفته بود: «مرا به کام مرگ می‌فرستید تا کسی نباشد به حساب زندگی شما رسیدگی کند». آقای نیکفر با اشاره به این جمله گفت در دادگاه سقراط مرگ وسیله‌ای است برای ترساندن و خفه کردن صدای حقیقت. «حقیقتی که سقراط به خاطر آن اعدام شد، نه آموزه و کیشی خاص بلکه پرسش‌گری و پی جویی حقیقت بود».

این پژوهشگر سپس به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اشاره کرد که با زمینه‌های مختلفی تعبیر و تفسیر شده است. اما او می‌خواهد از «حقیقت» آن بپرسد. از اینکه این انسان‌ها چه می‌گفتند، چه می‌خواستند، برای چه به زندان افتادند و هویت آنان چیست.

رضا نیکفر: بزرگداشت کشته شدگان باید بزرگداشت دگراندیشی و مخالفت باشد

به عقیده آقای نیکفر در اکثر تفاسیر حقوق بشری از کشتار سال ۶۷، قربانیان منفعل‌اند و تنها صدایی که از آن‌ها شنیده می‌شود صدای شلاق است و بازجو و شلیک گلوله، انگار خود حرفی برای گفتن نداشته‌اند. این پژوهشگر سپس ادامه داد که این کشته‌شدگان به خاطر حقیقت می‌زیستند و همه آن‌ها به خاطر دیگربودگی‌شان آماج سرکوب قرار گرفتند. نیکفر در ادامه سخنانش گفت: «آنان مخالف بودند و در این مخالفت حق داشتند. دیدند که نیرویی ناراست، از ابتدا دروغگو و وعده شکن، نیرویی متکی بر جهل و دورویی و تعصب و کینه، نیرویی به غایت خودخواه و انحصارطلب قدرت را در دست گرفته است. آنان در مخالفتشان با این نیرو حق داشتند».

این سخنران، حقیقت پایدار کشته شدگان دهه ۶۰ را دگراندیشی آنان دانست و تاکید کرد که این قربانیان به ترحم نیاز ندارند بلکه به بازگویی حقیقتشان نیاز دارند که دگراندیشی، مقاومت و طغیان است. نیکفر با نام بردن از آیت الله منتظری او را در ‌‌نهایت کسی دانست که دلش به حال قربانیان به رحم آمده بود اما مخالفت و دگراندیشی آنان را به رسمیت نشناخته بود. به باور نیکفر، بزرگداشت کشته شدگان نباید بر اساس ترحم بر آنان بلکه باید بزرگداشت دگراندیشی و مخالفت باشد.

«فاجعه فراموشی نیست؛ ناآگاهی است»
امیر معماریان فعال دانشجویی سخنران بعدی این مراسم بود. محور اصلی سخنان او بر ناآگاهی هم نسلانش از آنچه که در دهه ۶۰ بر دگراندیشان رفته است متمرکز بود. او با ذکر این نکته که حامل پیام خوبی برای نسل بازمانده از کشتار ۶۷ نیست گفت: «فاجعه فراموشی نیست، مسئله اینجاست که نسل من اصلا نمی‌داند در آن سال‌ها چه اتفاقی افتاده است. نسل من اصلا نمی‌داند چه چیزی را نباید ببخشد و چه چیزی را نباید فراموش کند».

به عقیده این فعال دانشجویی سابق، باید جنبش ضد فراموشی به راه بیفتد و تمامی اتفاقات آن دهه بازسازی شود. معماریان از مصطفی‌پور محمدی به عنوان «آیشمن» نسل دهه ۶۰ نام می‌برد که حالا وزیر دادگستری شده است و این اتفاق را نتیجه ناآگاهی هم‌نسلان‌اش و فراموشی نسل پیشین می‌داند. در دوره حکومت نازی‌ها در آلمان، دستور فرستادن بسیاری از یهودیان به «کوره‌های آدم‌سوزی» را آیشمن صادر کرده‌ بود. به اعتقاد آقای معماریان، شعار نسل او بخشیدن همه چیز است. وی برای این گفته خود شرکت مجدد در انتخابات ریاست جمهوری را چهار سال پس از «کودتا» مثال ‌آورد و گفت: «حتی چپ امروز ما حاضر است در انتخاباتی شرکت کند که یک فرد امنیتی کاندیدای آن است».

«شعار ببخش ولی فراموش نکن الان موضوعیت ندارد»
فواد تابان، فعال سیاسی و سردبیر سایت اخبار روز سخنران بعدی این مراسم بود. او گفت برایش عجیب نیست که نسل امیر معماریان چیزی از کشتار دهه ۶۰ نمی‌داند و برایش عجیب هم نخواهد بود اگر نسل بعدی چیزی از کشتار سال ۸۸ نداند چرا که به نظر او کل نظام با یک توافق از پیش تعیین‌شده مانع به خاطر سپاری این وقایع شده است.

فواد تابان: وقتی جامعه به مرحله‌ای برسد که این جنایات را محکوم کند و دادگاه‌هایی تشکیل شود و احکامی صادر کند آن وقت می‌شود بحث بخشش احکام را مطرح کرد

آقای تابان که خود برادر یکی از اعدام شدگان سال ۶۷ است بر لزوم گسترش جنبش دادخواهی تاکید می‌کند و می‌گوید: «ما وقتی از دادخواهی حرف می‌زنیم قصد نداریم طناب دار بر گردن کسی بیندازیم یا آتش کینه و نفرت را شعله‌ور کنیم. این دادخواهی بر دو پایه خواست عمومی جامعه و خواست فردی بازماندگان است و در صدد انتقام نیست». فواد تابان همچنین از شعار «ببخش اما فراموش نکن» نیز انتقاد کرد که به گفته او از چند سال پیش خطاب به بازماندگان کشتار ۶۷ مطرح می‌شود. این فعال سیاسی گفت: «این بحث که ما ببخشیم کلا بلاموضوع است. ما چه چیز را باید ببخشیم؟ وقتی جامعه به مرحله‌ای برسد که این جنایات را محکوم کند و دادگاه‌هایی تشکیل شود و احکامی صادر کند آن وقت می‌شود بحث بخشش احکام را مطرح کرد. فعلا ما در موقعیت بخشش نیستیم بلکه ظاهرا این آقای پورمحمدی است که باید لطف کند و زندانیان ما را ببخشد».

«استبداد حکومتی به استبداد اجتماعی تبدیل شده است»

کاظم کردوانی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه سخنران بعدی مراسم یادبود کشتار ۶۷ بود. او سخنانش را با این یادآوری آغاز کرد که کشتار مخالفان از دهه ۶۰ شروع نشد بلکه کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب و در ترکمن صحرا با کشتن مخالفان آن خطه آغاز شد. وی سپس به طرح این پرسش پرداخت که چرا جان انسان که تنها ارزش مشترک تمامی جوامع بشی است در ایران اینقدر بی‌اهمیت است و به حق انسان در حفظ جانش توجهی نمی‌شود. آقای کردوانی دلایل گوناگونی را برای این مسئله برشمرد از جمله بی‌خبری مردم که نتیجه نبود آزادی مطبوعات و رسانه‌های مستقل است و نیز نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی.
این استاد دانشگاه اما مهم‌ترین دلیل این امر را استبداد دیرپای تاریخ ایران دانست که به گفته او از سه هزار سال پیش تا کنون ادامه داشته و تنها عنصر ثابت تاریخ ایران بوده است.

کاظم کردوانی: یکی از دلایل نداشتن بازتاب درخور کشتار مخالفان در بین مردم تبدیل استبداد حکومتی به استبداد اجتماعی است

کاظم کردوانی گفت این استبداد حکومتی به استبداد اجتماعی تبدیل شده و در بطن جامعه و تک تک اعضای جامعه وجود دارد و همین یکی از دلایل نداشتن بازتاب درخور کشتار مخالفان در بین مردم است. آقای کردوانی به فیلم مستندی که مازیار بهاری درباره اعدام «خفاش شب» قاتل زنجیره‌ای زنان خیابانی در مشهد، ساخته اشاره کرد. در این فیلم نشان داده می‌شود که نه تنها جمعیت زیادی برای تماشای اعدام خفاش شب در میدان شهر جمع شده‌اند بلکه حدود ۳۰۰ نفر با گالن‌های بنزین و نفت آمده‌اند تا او را آتش بزنند.کاظم کردوانی این رفتار را نتیجه استبداد ریشه دوانده در بطن جامعه دانست و گفت الیت جامعه باید به این نکته توجه کنند و به خاطر داشته باشند که علاقه‌مندی به مردم با تبعیت از آنان فرق دارد و ما نباید تابع مردم باشیم.

دادخواهی برای پرهیز از تکرار خشونت
ایراندخت انصاری همسر و خواهر دوتن از کشته شدگان دهه ۶۰ آخرین سخنران این مراسم بود. وی در ابتدا به این مسئله اشاره کرد که اگر دادگاه‌های اول انقلاب برای محاکمه سران رژیم پهلوی با عدالت برگزار می‌شد شاید جمهوری اسلامی نمی‌توانست چند سال بعد به راحتی دست به چنین کشتاری بزند. خانم انصاری همچنین متذکر شد که در بسیاری از شبه دادگاه‌های اول انقلاب برای محاکمه سران رژیم پهلوی، نیروهای چپ به عنوان شاهد حضور داشتند اما به روند آن دادگاه‌ها اعتراضی نکردند.

ایرندخت انصاری: دادخواهی ما وسیله‌ایست برای اینکه جامعه ایران بتواند با خشونت تعیین تکلیف کند

ایراندخت انصاری سپس به لزوم دادخواهی اشاره کرد و متذکر شد که خود او به عنوان شاکی خصوصی خواستار پیگیری پرونده کشتار دهه ۶۰ نیست بلکه به نظر او این وجدان عمومی جامعه است که نمی‌تواند در برابر چنین فجایعی سکوت کند. خانم انصاری در پاسخ به گروهی که معتقدند اصرار بر دادخواهی منجر به تکرار چرخه خشونت می‌شود گفت: «برای جلوگیری از تکرار چرخه خشونت در ایران این قضیه باید حقیقت‌یابی شود و ما باید از چگونگی این کشتار باخبر شویم. دادخواهی ما اتفاقا وسیله‌ای‌ست برای اینکه جامعه ایران بتواند با خشونت تعیین تکلیف کند».

بازگویی خاطراتی از سوی منیر فرهودی همسر مهرداد پاکزاد که در پنجم تیرماه سال ۱۳۶۴ اعدام شد و نیز خاطره معینی، خواهر هبت‌الله معینی، که در سال ۶۷ اعدام شد، پایان بخش مراسم روز شنبه در شهر کلن بود.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.