ایلان پاپه: نسلکشی تدریجی و فزایندهی اسرائیل در گتوی غزه
استراتژی صهیونیستیای که سیاستهای وحشیانهاش را به منزلهی پاسخ و واکنشی موقتی به این یا آن اقدام فلسطینیها جلوه میدهد، قدمتی به اندازهی خود حضور صهیونیستی در فلسطین دارد. این استراتژی مکررا همچون دستمایهای برای توجیه و عملیکردن آن چشمانداز صهیونیستیای از فلسطین مورد استفاده قرار میگیرد که بناست تا آن جا که ممکن است فلسطین را از جمعیت بومیاش تهی کند. ….
نسلکشی تدریجی و فزایندهی اسرائیل در گتوی غزه
ایلان پاپه
مترجم: محسن منجی
مقدمهی مترجم فارسی:
ایلان پاپه مورخ و فعال برجستهی چپگرای اسرائیلی، استاد دانشکدهی علوم اجتماعی و مطالعات بینالملل در دانشگاه اکستر بریتانیا و مدیر مرکز اروپایی مطالعات فلسطین و استاد سابق علم سیاست در دانشگاه حیفا در اسرائیل، یکی از آن صداهایی است که در سالهای اخیر نقش عمدهای در فهم مسالهی اسرائیل- فلسطین داشته است. مسالهای که البته از نظر او هیچگاه مسالهای برابر نبوده. او در برابر تمام آن گفتارهای عقلسلیمی و ایدئولوژیکی میایستد که یا هیچ پس زمینه و تاریخی در این مساله نمیبینند و یا به سادگی همهچیز را به نزاع به اصطلاح افراطیهای اسرائیل و فلسطین تقلیل میدهند و از طرفی مرزبندی دقیقی با دیدگاههایی دارد که بحران را از چشماندازی معطوف به قدرت و در دل مناسبات ژئوپولتیکی میفهمند و از آن سوء استفاده میکنند. از این رو میتوان از درس پاپه حرف زد. از اینکه فلسطین همان نقطهای است که در جنگ داخلی امپراطوری نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. اما او با بسیاری از خودِ گفتارهای چپگرایانه هم تفاوتی عمیق دارد.
گفتارهایی که دستکم هیچگاه به درستی تاریخ شکلگیری این مسالهی جدید؛ که همان مسالهی فلسطینیان است را درنیافتهاند. به همن دلیل است که آن گفتارهایی که در بحران اخیر ژست فرا رفتن از دوگانهی حماس/ راست افراطی اسرائیل را گرفتند، چه در جناح لیبرالی و چه در میان چپگرایان، از نظر او مسالهدارند. از عقل سلیم که فلسطین را مسالهی ما نمیداند بگذریم، در جناح لیبرالی و حتا صداهایی در نزدیکی خودمان اینبار هم همان گفته تکرار شد که:” حمایت از حماس، حمایت از ارتجاع داخلی است». اما در سطحی به مراتب جدیتر و در میان چپگرایان نیز میتوان صداهایی را یافت که هنوز نسبت به واقعیت آنچه در فلسطین میگذرد بیخبرند ( یک نمونهی برجستهی آن اسلاوُی ژیژک که با نفی حماس از شکلگیری یک چپ رادیکال در فلسطین حرف میزند- نگاه کنید به «پرسش فلسطین: بنیادگرایی اسلامی، فاشیسم مسیحی، صهیونیسم» اسلاوی ژیژک، ترجمه صالح نجفی و رحمان بوذری، سایت تز یازدهم) گویی فلسطین آن ایدهآلی است که میتوان از بیرون برای آن خیالپردازی کرد و منتظر بود که همهچیز از سطح این دوگانه فراتر برود. در میان گفتارهای چپگرایانه در داخل نیز بیانیهی «به کشتار مردم فلسطین بی درنگ پایان دهید!» پیشاپیش در همین دام افتاد. این بار اما به شکلی به مراتب بدتر.
در فهم مسالهی فلسطین آنهایی که با قدرت سروکار دارند هیچ جایی نمیتوانند داشته باشند، چه نمونههای خارجی و چه داخلی، چه با برچسب لیبرالی و چه غیر آن، دستکم آنها هیچ ربطی به ما ندارند. هنوز هم فهم این مساله به میانجی گفتارهایی شکل میگیرد که از این چارچوب قدرت بیروناند. با اینحال، علیرغم تمام بصیرتهایی که میتوان از گفتارهای فلسفی در باب فلسطین از دلوز تا آگامبن و ژیژک و …گرفت، تفکر پاپه معرف گسستی تمام عیار در فهم مسالهی فلسطینیان است.( نگاه کنید به « وضعیت سرکوب وضعیت استثنائی نیست» ایلان پاپه، نقدی بر آگامبن، مترجم فرهاد قربان زاده). در این میان دو کتاب پاپه از اهمیتی اساسی برخوردارند:” پاکسازی قومی فلسطین” و ” ایدهی اسرائیل: تاریخی از قدرت و دانش” جایی که او به دقت میان صهیونیسم و اسرائیل تفاوت میگذارد و تاریخ شکل گیری این بحران را تا روزهای آغازین تشکیل دولت صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ پیمیگیرد.
………………..
نسلکشی تدریجی و فزایندهی اسرائیل در گتوی غزه
در مقالهای که در سپتامبر سال ۲۰۰۶ برای Electronic Intifadaنوشتم، سیاست اسرائیل در قبال نوار غزه را به منزلهی نوعی نسلکشی فزاینده تعریف کردم. افسوس، جای بسی تاسف دارد که حملهی کنونی اسرائیل به نوار غزه باردیگر نشانمیدهد که این سیاست همچنان و با همان قدرت و خشونت ادامه دارد. این اصطلاح؛ یعنی نسلکشی فزاینده،اصطلاحی کلیدی است زیرا به درستی اقدام وحشیانهی اسرائیل را – چه در آن زمان و چه اکنون- در زمینهی تاریخی وسیعتری جای میدهد. باید بر این پسزمینه پافشاری کنیم، زیرا ماشین تبلیغات[پروپاگاندای] اسرائیل پی در پی در تلاش است تا سیاستورزیهایش را به منزلهی اموری بدون پسزمینه توصیف کند و بهانهای را که برای هر موج جدید تخریب و ویرانی مییابد، به دلیلی برای توجیه دورهی جدیدی از کشتار کورکورانهی فلسطینیان تبدیل کند.
زمینه
استراتژی صهیونیستیای که سیاستهای وحشیانهاش را به منزلهی پاسخ و واکنشی موقتی به این یا آن اقدام فلسطینیها جلوه میدهد، قدمتی به اندازهی خود حضور صهیونیستی در فلسطین دارد. این استراتژی مکررا همچون دستمایهای برای توجیه و عملیکردن آن چشمانداز صهیونیستیای از فلسطین مورد استفاده قرار میگیرد که بناست تا آن جا که ممکن است فلسطین را از جمعیت بومیاش تهی کند.
ابزار و وسایلی که برای تحقق این هدف به کار گرفته شدهاند، در طی سالها تغییر کرده اند، اما فرمول همان فرمول سابق باقی مانده است: چشمانداز صهیونیستی یک دولت یهودی هرچه باشد، تنها با حضور حداقلی فلسطینیها درون آن محقق خواهد شد، چشماندازی که هم اکنون درحال گسترش خود در سراسر آن مناطق تاریخا فلسطینیای است که هنوز هم میلیونها فلسطینی در آن زندگی میکنند. موج کنونی نسلکشی نیز همانند تمامی موارد قبلی، واجد پسزمینهای فوری و بیواسطه است.
این موج، از تلاش برای جلوگیری از اجرای تصمیم فلسطینیها جهت تشکیل یک دولت وفاق ملی، نشات گرفته که حتا ایالاتمتحده هم نتوانست به آن اعتراض کند. شکست و نقش بر آب شدن طرح صلحِ پیشنهادی جان کری وزیر خارجهی آمریکا، به درخواست فلسطینیها از سازمانهای بینالمللی برای توقف اشغال، مشروعیت بخشید. در همان زمان، فلسطینیها به توفیق بینالمللی گستردهتری در زمینهی تلاش محتاطانهای که دولت وحدت ملی معرف آن بود دست یافتند، تلاشی که بار دیگر میخواست استراتژی یک سیاست هماهنگ و یکپارچه را در میان گروهها و طرح های سیاسی مختلف در فلسطین درپیش گیرد. از ژوئن سال ۱۹۶۷ تاکنون، اسرائیل در جستجوی راهی برای حفظ سرزمینهایی بوده که در آن سال اشغال کرد، راهی بدون گنجاندن و ادغام جمعیت بومی فلسطینی آن مناطق درمقام شهروندانی برخودار از حقوق شهروندی در آن. در تمام مدت اسرائیل درگیر نوعی بازی مسخرهی “روند صلح” برای سرپوش گذاشتن یا خرید وقت در راستای اجرای سیاستهای استعماری یک جانبهاش بر آن اراضی بوده است.
اسرائیل طی سالیان متمادی مناطقی را که قصد داشت مستقیما تحت کنترل خود در آورد از مناطقی که میتوانست به شکل غیر مستقیم آنها را اداره کند مجزا کرد، و از طرفی در بلندمدت تمامی تلاش خود را برای به حداقل رساندن جمعیت فلسطینی ساکن این مناطق، به وسیلهی پاکسازی قومی و اختناق و خفقان جغرافیایی و اقتصادی به کار گرفت. البته اینها فقط برخی از راهکارهای اسرائیل برای اجرای این سیاست بودهاند. موقعیت ژئوپولتیک کرانهی باختری، دست کم این تصور را در اسرائیل به وجود آورده که دستیابی به این کرانه بدون پیشبینی یک قیام سوم یا محکومیت شدید بینالمللی ممکن است. نوار غزه، با توجه به موقعیت منحصر به فرد ژئوپولتیکیاش، همچون کرانه باختری به آن آسانی به کار چنین استراتژیای نمیآمد. از سال ۱۹۹۴ و مشخصا زمانی که آریل شارون در اوایل سال ۲۰۰۰ به عنوان نخست وزیر قدرت را به دست گرفت، استراتژی اسرائیل این بود که غزه را به یک گتو تبدیل کند و تاحدودی امید میرفت که مردمان آنجا- که اکنون جمعیتشان به یک میلیون و هشتصد هزار نفر میرسد برای ابد به فراموشی سپرده شوند. اما این گتو اندکی سرکش از کار درآمد و به هیچ وجه خواستار زندگی تحت شرایط اختناق، انزوا ، گرسنگی و قحطی، و فروپاشی اقتصادی نبوده و نیست. بنابراین برای اینکه بتوان بار دیگر نوار غزه را از یادها محو کرد و ان را به دست فراموشی سپرد، تداوم سیاستهای نسلکشی ضروری است.
بهانه
۱۵ ماه مه، نیروهای اسرائیلی دو جوان فلسطینی را در شهر کوچک بیتونیا در کرانهی باختری کشتند، قتل خونسردانه و خونبار آنها توسط یک تک تیرانداز، روی نواریی ویدئوئی ضبط شد. اسامی آنها- ندیم نوارا و محمد ابو التحریر- به فهرست بلندبالای چنین کشتارهایی در ماهها و سالهای اخیر اضافه شد. قتل سه نوجوان اسرائیلی، که دو تن از آنها خردسال بودند و در ماه ژوئن در کرانه اشغالی باختری ربوده شدند، شاید قتلی در تلافی قتل کودکان فلسطینی بود. اما این مسئله برای تمام ویرانیهایی که اشغال ظالمانه به بارآورده، نخست و پیش از هرچیزی بهانهای دیگر برای تخریب اتحاد و وحدت شکننده در کرانه باختری فراهم کرد. اما از طرفی بهانهای شد برای عملیساختن رویای دیرپای محو حماس از غزه به نحوی که گتو بار دیگر تماما تحقق یابد. از سال ۱۹۹۴، حتا پیش از ظهور حماس و به دست گرفتن قدرت در نوار غزه، خود موقعیت خاص ژئوپولتیک نوار غزه این نکته را روشن ساخت که هر عمل تنبیهی جمعیای، نظیر آنچه اکنون درجریان است، تنها میتواند عملیاتی برای کشتار و ویرانی جمعی باشد. به عبارت دیگر، عملیاتی برای نوعی نسلکشی مداوم. آگاهی به این مسئله هرگز ژنرالهایی را که دستورات را صادر میکنند از این باز نداشت تا مردم را از هوا و دریا و زمین بمباران نکنند. کاهش شمار فلسطینیها در تمامی مناطقی که به لحاظ تاریخی به فلسطینیها تعلق دارند، هنوز هم یکی از چشماندازهای صهیونیستی است. در غزه، اکنون اجرا و پیادهسازی چنین چشماندازی غیرانسانیترین شکل خود را یافته است. زمانبندی خاص این موج حمله همچون گذشته با ملاحظاتی دیگر معین میشود. ناآرامی اجتماعی داخلی در سال ۲۰۱۱ هنوز هم درجریان است، ناآرامیای که در دورهای، تقاضایی همگانی برای کاهش هزینههای نظامی به وجود آورد که خواهان انتقال بودجهی تورمزای “دفاعی” به بخش خدمات اجتماعی بود. برای ارتش این انتقال قسمی خودکشی تلقی میشد.
هیچ چیز همچون یک عملیات نظامی نمیتواند هرصدایی را که خواهان کاهش و یا قطع هزینههای نظامی دولت است، در نطفه خفه کند. علائم و نشانههای نمونهوار مراحل قبلی این نسلکشی فزاینده در این موج حمله هم از نو پدیدار میشوند. میتوان باردیگر حمایت همگانی یهودیان اسرائیل از قتلعام غیرنظامیان در نواره غزه را بدون حتا یک صدای مخالف قابل توجه، مشاهده کرد. در تلآویو، معدود افرادی که شهامت آن را داشتند تا علیه این حمله تظاهرات کنند، توسط اراذل و اوباش یهودی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، درحالیکه پلیس دربرابر اعمال آنها صرفا تماشاچیای محض بود.
آکادمی همچون همیشه به بخشی از ماشین ایدئولوژیک تبدیل شد. دانشگاه خصوصی معتبر و برجستهای، یعنی مرکز بینارشتهای هرزلیا ، “مقر غیرنظامیای” تاسیس کرده که در آن دانشجویان داوطلبانه خواهان آنند که نقش بلندگوی کمپین تبلیغاتی اسرائیل را در خارج از کشور به عهده گیرند. رسانهها با وفاداری مطلق به دولت به خدمت گرفته میشوند، رسانههایی که هیچ تصویری از فاجعهی انسانیای که اسرائیل به بارآورده نشان نمیدهند و در فضای عمومی این طور اطلاعرسانی میکند:”جهان ما را درک میکند و پشت سر ما ایستاده است”. این حرف حاکی از آن است که نخبگان سیاسی در غرب همچنان به منطق ایجاد آن مصونیت قدیمی برای”دولت یهودی” ادامه میدهند. باوجود این، رسانهها آن سطح مشروعیتی را که اسرائیل برای سیاستهای جنایتکارانهاش به آن نیاز دارد به طور کامل برآورده نکردهاند. البته استثنائات واضحی از جمله رسانههای فرانسوی، مخصوصا فرانس ۲۴ و البته بی بی سی هم وجود دارند، که به طرزی شرمآور به بلندگوی تبلیغاتی دولت اسرائیل تبدیل شدهاند. این مسئله به هیچوجه مایهی شگفتی نیست، زیرا گروههای لابی طرفدار اسرائیل همچنان و به صورتی خستگیناپذیر، مورد اسرائیل را همانطور در فرانسه و دیگر کشورهای اروپا مطرح و پوشش خبری میدهند که در ایالاتمتحده.
راه پیش رو
چه درمواجهه با زندهزنده سوزاندن یک جوان فلسطینی در اورشلیم و چه درمورد تیراندازی مرگبار به دو نفر دیگر، آن هم به خاطر نوعی سرگرمی صرف در بیتونیا یا قتلعام تمامی خانوادهها در غزه، باید یادآور شد که این اعمال تنها زمانی میتوانند صورت گیرند که از قربانیانشان انسانزدایی کنند و آنها را به حیوان محض تقلیل دهند. باید بگویم که اکنون در سرتاسر خاورمیانه موارد وحشتناکی وجود دارند که درآنها انسانزدایی از انسانها و تقلیل انها به حیوان محض، موارد وحشت غیرقابل تصوری را به بارآورده است، همچنان که امروز در غزه شاهد این وحشت فاجعهباریم. اما تفاوت بسیار مهمی میان این موارد و وحشیگری اسرائیل وجود دارد: دیگر موارد وحشت، در سراسر جهان به منزلهی اعمالی وحشیانه و غیرانسانی محکوم میشوند،درحالیکه اقدامات اسرائیل هنوز هم علنا ازجانب ریئس جمهور آمریکا، رهبران اتحادیهی اروپا و دیگر دوستان اسرائیل در جهان، تایید و مجاز دانسته میشود. یگانه شانس مبارزهی موفق علیه صهیونیسم در فلسطین، طرحی مبتنی بر حقوق شهروندی و حقوق بشر است که میان یک مورد تخطی و نقض قانون و موردی دیگر، تمایزی قائل نشود و باوجود این به وضوح قربانی و آن کسی که قربانی میسازد را شناسایی کند. آنهایی که در جهان عرب علیه اقلیتهای تحت ستم و جوامع درمانده مرتکب جنایاتی فجیع میشوند و همچنین اسرائیلیهایی که این جنایات را علیه مردم فلسطین مرتکب میشوند، همهی این موارد میبایست با استانداردهای اخلاقی یکسانی مورد قضاوت گیرند.همهی آنها جنایتکاران جنگیاند، اگرچه در موردی همچون فلسطین، آنها از مدتها پیش و پیش از هرکس دیگری سرگرم این جنایات بودهاند. درواقع اهمیتی ندارد که هویت مذهبی و دینی آنهایی که مرتکب چنین فجایعی میشوند یا از جانب فلان مذهب سخن میگویند چه باشد؛ چه آنها خودشان را نیروهای جهادی بنامند، چه یهودباور و یا صهیونیست، در هر صورت با همهی آنها باید یکسان رفتار شود. جهانی که بتواند به کارگیری استانداردهای دوگانه در مواجهه با اسرائیل را متوقف کند، جهانی است که به مراتب به شکلی کارآمدتر به جنایات جنگی نه تنها در اسرائیل که در هرجای جهان واکنش نشان میدهد. توقف نسلکشی فزاینده در غزه و استرداد حقوق اولیهی مدنی و شهروندی و حقوق بشر به فلسطینیها هرجایی که باشند، از جمله حق بازگشت، تنها راه گشودن افق و چشماندازی جدید برای مداخلهی کارامد و راهگشای بینالمللی در کل خاورمیانه است.
———————————-
این متن ترجمهای است از:
http://electronicintifada.net/content/israels-incremental-genocide-gaza-ghetto/13562
———————————-
منبع: طبقه
https://tabaqe.com
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.