پیام محمد نوری زاد درباره پیوستن پسرش به مجاهدین خلق
«کار من به خودم، و کار پسرم به خودش مربوط است. باورم بر این است که نسل های هدر شده در نظام مقدس، حق دارند شیوه ی اعتراض خود را خود برگزینند.» ….
العربیه:
محمد نوری زاد کارگردان و یکی از مخالفان معروف نظام حاکم در ایران، که بارها به دلیل مواضعش مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرار گرفته، درباره پیوستن پسرش ابوذر به مجاهدین خلق در پیامی گفته است :« «کار من به خودم، و کار پسرم به خودش مربوط است. باورم بر این است که نسل های هدر شده در نظام مقدس، حق دارند شیوه ی اعتراض خود را خود برگزینند. »
نوری زاد افزود:« مجاهدینِ امروز را، با اسلحه ای که به مجامع جهانی تحویل داده اند، معترضانی می دانم در هیاهو. هواداری از اینان را چه ایراد؟ که در محدوده ی حرف، خواستار خواسته های خود اند.»
نوری زاد در بیانیه خود گفته است: اگر جماعتی با پیوستن پسرم اباذر به مجاهدین، در پی داغ ننگی اند بر پیشانیِ من، این داغ ننگ در هرکجای این سرزمینِ سوخته و به غارت رفته دم دست است. در هرکجا. در اتاق سرداران سپاه که امروزِ این سرزمین را روفته اند و برای فردایش بساط ها آراسته اند. در اتاق وزیر دادگستریِ رهبری بطور مثال، که یک ملای قاتل اما کارکشته و حرفه ای است و پینهی سوراخ سوراخ کردنِ چندهزار بی گناه را بر پیشانی نشانده است. در اتاق امام جمعه های پیاده، که هم پخمگی را و هم حوادثی چون اسید پاشی را ورز می دهند. در زندان ها و سلول های انفرادیِ شکنجه، در اتاق آیت الله ها و مراجع تقلیدی که به تجارتِ شیرین شکر و بحث اصولِ فقهیِ دیاثت مشتاق و مشغول اند. در کنار سجادهی حضرت رهبری، و نقشِ مغرورانه و مقتدرانهاش در قبال کشتهها و پولهای بی نشان، و مدیریتِ قمار مفتضحانهی هستهای، و پروراندنِ جماعتِ سراسیمه و بالا رونده از دیوار سفارتخانهها، و هزار هزار آسیب و تاراجِ خاموش بیت رهبری. در اطوار مجتبی خامنه ای و نقش محوریاش در مدیریت و هدایت کودتا و کشتار ۸۸٫
داغ ننگ در شخصِ شهردار تهران که سردار پاسدار است، و فرشی که همو پیش پای سرداران برج ساز سپاه می گستراند. در خسارت هایی که ملاهای نا آگاه و حواریون ناکارآمدشان در مسندهای اشغالی بجای می نهند و هیچ نیز مسئولیت این خسارت ها را نمی پذیرند. در صورت های سیلی خورده و تحقیر شده ی مردمان اسیر و بی پناه. در آبروهای رفته. در دودمان های محو شده. در نقش سپاه و شخص سیدعلی خامنهای در آشوبها و تخریبها و کشتارهای منطقه ای و تخریبِ وجهه ی بین المللیِ کشور. در ترسِ مردمان ترسیده. در بکارتِ دخترکان بناچار. در حسرتِ جوانان مبهوت و معتاد و بیکار. در فروشکستنِ اوضاع زیستیِ کشور. در آسمانی که از سلامت تهی است و کسی نگاهش نمی کند. در زمینی که رمقش مکیده شده و کسی جز برادرانِ زمین خوار بدان نمی نگرد. به کدامین سو سرک می کشیم؟ داعشیان اینجایند. بمب گذاران اینجایند. دزدان و دین روبان و وطن فروشان و مزدوران اینجایند. و داغ ننگ نیز البته. بله، من محمد نوری زاد هستم. با پذیرشِ مسئولیتِ کارهایم. و پسرم، که مسئولیت رفتارش با خود اوست.»
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.