از گفتگوهای کارگری گزارشگران – جنبش کارگری در ایران: ضعف ها و قوت ها – گفتگو با علی رسولی

زمانیکه به تشکل سیاسی نه به عنوان وسیله بلکه به عنوان هدف بنگریم ، ناچاراً درچنبره فرقه گرائی گرفتار خواهیم شد. متأسفانه امروزه اکثر تشکلات سیاسی ایرانی که عمدتاً خارج کشوری هستند، فرقه گرائی ر ا پیشه کرده‌اند و این، اثرات منفی خودرا مستقیم یا غیرمستقیم برجنبش کارگری درون کشور نیز میگذارند. زمانیکه تشکل چند نفره خودرا تافته جدابافته بدانیم و بکوشیم دیگران را نادیده بگیریم، با بزرگنمائی ازطریق شخصیت وچهره سازی وهیاهو، خود را بزرگتر و والاتر ازهمگان بدانیم ، نشان داده‌ایم که دراندیشه رهیابی برای سازماندهی کارگران و سایراقشار زحمتکش که بدون چنین سازمانی نه تنها انقلاب بلکه پیشرفتی مؤثر نیز تحقق نخواهد یافت ….

****************************************

دستگیری دوباره محمود صالحی فعال کارگری شناخته شده که سالیان دراز رنج و محرومیت و زندان و شکنجه را بر دوش کشید تا از حقوق محرومان و هم زنجیران خود دفاع کند, انگیزه این گفتگوهاست. روشنی افکندن بر نقاط کور و ضعف های جنبش میلیونی کارگران ایران برای دستیابی به  ابتدائی ترین حقوق انسانی خویش دلیل این تلاش اندک و نظرخواهی از فعالین کارگری و سیاسی از سوی گزارشگران است.
موج اعتراضات کارگری به بی عدالتی های موجود سالهاست بشکل فزاینده در جریان است. گاه همانند آتشفشان در مکانهای تولیدی و خدماتی غلیان میکند و فضای خبری و رسانه ای را بخود تعلق میدهد.زنجیر فقر و ستم نظام سرمایه داری برپایشان و بار گران تورم و هزینه های زندگی روزمر را بر گرده خویش میکشند.ظلم وتعدی و بی حرمتی به آنان از سوی مسئولین حاکم بدون مرز ادامه و جریان دارد. در این میان اما فعالان و نمایندگان کارگران بیش از همه در تیررس نابکاران و دشمنان کارگران و زحمتکشان قرار دارند. کارگران معترض به این بی عدالتی ها را می کشند. شلاق میزنند.به زندان می افکنند. شکنجه می کنند. اسیران زندانی را می کشند. محکوم به مرگ خاموش می کنند. آنان را بیکار و از حق زندگی شرافتمندانه محروم می کنند.صدای اعتراض و شکایات آنها در فضای خبری سرمایه زده داخل کشور بندرت بگوش کسی میرسد. همبستگی بین المللی کارگران خارج از کشور با کارگران ایران اگر چه قدرتمند است اما با بی اعتنایی مطلق دست اندرکاران حکومتی مواجه است. براستی برون رفت از این وضعیت چگونه میتواند باشد؟ هم از اینرو با فعالین کارگری و سیاسی گفتگو میکنیم.

علی رسولی فعال کارگری و عضو نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ـ خارج کشور است با او گفتگو می کنیم.

گزارشگران :
طی سالهای اخیرشاهدافزایش تصاعدی اعتراضات کارگری هستیم. شمارش آنها دیگرممکن نیست. هرروزه بخشی ازاین وقایع درمحیط های تولیدی وخدماتی انعکاس خبری می یابند واینها تنها قسمتی ازاین اخبارهستند. ارزیابی شما ازموقعیت جنبش کارگری درکشورمان چیست ؟

* * *

علی رسولی:
درابتدا سپاس از دعوت به این مصاحبه .

درفاصله دعوت به مصاحبه وارسال پاسخها ، خبر آزادی فعال کارگری رفیق محمود صالحی همه ی دوستداران جنبش کارگری را شادمان کرد . همبستگی گسترده درایران وخارج ازکشور با فعالین کارگری وپشتیبانی کم نظیر جهانی از این رزمندگان طبقاتی عامل عمده دربه عقب راندن رژیم ضدکارگری اسلامی  وآزادی محموداززندان بود. آزادی محمود را به شما وتمامی یاوران جنبش کارگری شادباش میگویم و امید بر اینکه با تداوم وگسترش این همبستگی وپشتیبانی جهانی رژیم اسلامی رامجبور به آزادی تمامی فعالین کارگری وزندانیان سیاسی بکنیم.

اعتراضات کارگری درایران همانگونه که شما اشاره کردید آنچنان گسترش داشته است که شمارش آنها امکان پذیرنیست .تنها علت عدم امکان شمارش را نباید درفزونی اعتراضات دانست. این فزونی جنبه ی مثبت ودستاورد ارزنده جنبش کارگری است و نشان میدهد که کارگران ازاستثمار وستم حکومتی وسرمایه داران کاملاٌ بستوه آمده‌اند و بدون بیم وهراس ازتهدیدات وتضعیقات رژیم ضدکارگری اسلامی برخواستهای اقتصادی وصنفی خود پای می فشارند. کارگران با اعتراض شفاهی، اعتصاب، تجمع درمحلهای کاری و جلوی ادارات مربوطه واماکن عمومی ، راه پیمائی وتظاهرات ، نامه نگاری وطومارنویسی و… نارضایتی وخواست های بحق خود را اعلام میدارند وعلنی میکنند وچه بی شمارند آنچه که بصورت خبرعمومی انتشار مییابند. لیکن بسیاری ازاعتراضات یا انتشاربیرونی نمی یابند ویا دیرهنگام به گوشها میرسند . علت درچیست؟ دوعامل مهم نقش دارند. یکم می باید به عدم ارتباطات لازم ومداوم فعالین کارگری با توده های میلیونی کارگران ومابین فعالین کارگری ودوم کنترل شدید حکومتی اشاره داشت . کنترل حکومتی همواره یکی از ابزار سیادت طبقات استثمارگرحاکم ودولت حامی آنان بوده و هست و انتظار قطع یا کاهش آن بدون مبارزه ی پیگیرعلیه آن انتظاری بیهوده است .حتی درباصطلاح دموکرات ترین کشورهای سرمایه داری غربی نیز به نوعی کنترل حکومتی بصورت قانونی وحتی غیرقانونی رایج است. برای مبارزه علیه کنترل حکومتی می باید روی به توده های میلیونی کارگران آورد وآگاهی سیاسی کارگران را فزونی داد و آنان را متقاعد ساخت که بدون مبارزه سیاسی متشکل علیه سیستم سرمایه داری وبراندازی رژیم سرمایه داری حاکم ، نه تنها کنترل وفشار سیاسی برکارگران ازبین نخواهد رفت بلکه حتی دستاوردهای مبارزه صنفی واقتصادی نیز همواره درمعرض خطرقراردارند.

حتی اگربه آن تعداد اعتراضات کارگری که بعلت عدم ارتباط وکنترل حکومتی انتشارعمومی نمی یابند ، دسترسی یابیم وآنهارا برتعداد انتشاریافته بیفزائیم نهایتاٌ به این نتیجه خواهیم رسید که اعتراضات کارگری درایران میتواند درتاریخ  بی سابقه باشد . بسیارخوب ونشان ازپیگیری واستقامت کم نظیر کارگران ایران برای بهبود اوضاع اقتصادی آنان دارد . دربرابراینهمه فداکاری و پایداری بایستی سرتعظیم فرود آورد ولی همزمان یادآور شد که تنها ازطریق مبارزه صنفی واقتصادی ، آزادی ، بهبود زندگی ورفاه حاصل نخواهد شد واستثمار و ستم برکارگران همچنان بر جای خواهد ماند. جنبش کارگری ما درحال حاضر درچنین سطحی است . هم تدافعی است وهم اقتصادی . زمانیکه میگوئیم تدافعی است برخی چهره عبوس میکنند وسرزنش که مگراینهمه افزایش اعتراضات را نمی بینیم. افزایش مبارزات بمعنای تعرض نمیتواند تلقی شود ، بلکه ماهیت اعتراض وخواستهای آن نشاندهنده ی دفاعی یا تعرضی هستند. اکثراعتراضات کنونی درباره دستمزدهای عقب افتاده  وسپس علیه قراردادهای سفید امضاء وکوتاه مدت میباشند. این بدان معنا است که سرمایه دار ودولت حامی آن ازطریق قانون تحمیلی یا غیرقانونی به حقوق ودستمزدهای کارگران تعرض میکنند وکارگران خواهان بازپس گرفتن آنچه مورد تعرض قرار گرفته است بوده اند. زمانیکه به تدافعی بودن اعتراضات کنونی اشاره داریم به‌هیچ‌وجه به معنای بی‌ارزش یا کم ارزش دانستن آنها ویا منفی بافی ومنفی نگری نیست بلکه بامهم و پرارزش دانستن این مبارزات ضروری میدانیم یاد آورشویم که این مبارزات کافی وچاره سازرهائی کارگران نیستند وبرای رهائی می بایستی مبارزه‌ای دیگررانیز مصرانه ومداوم دردستورکارقرارداد. گفته شد اعتراضات کنونی درمحدوده ی اقتصادی هستند . چنین بررسی نیزبه معنای کم ارزش دا نستن آنها نیست . این مبارزات ارزشمند هستند ومی بایستی بازهم درگسترش آن‌ها کوشید ولیکن کافی نیستند ورهگشای رهائی کارگران ازاستثماروستم طبقاتی نمی باشند . گیریم فلان مبارزه اقتصادی درفلان کارخانه برای دستمزدهای عقب افتاده ویا حتی برای افزایش دستمزد با موفقیت پایان گیرد . این بنوبه خود یک پیروزی کارگری است ، اما یک پیروزی که همواره ازطریق سرمایه دارودولت حامی آن درخطر بازپس گرفتن قراردارد. اینان ترفندهای گوناگون قانونی وغیرقانونی دارند تا کارگران را مدام درفشاراقتصادی قراردهند وذهن ومبارزه کارگری را درهمان حوزه اقتصادی محدود سازند. مبارزه اقتصادی کارگرعلیه سرمایه داردرکلیه جوامع سرمایه داری مبارزه‌ای دائم العمری است وتازمانیکه سیستم سرمایه داری حاکم باشد، با فزونی وکاهش ادامه خواهد داشت . برای آزادی کامل ورفع استثمارسرمایه دار می بایست مبارزه را درچارچوب وحوزه ای دگروبا خواستهائی بمراتب فراتر سازمان داد حوزه ی مبارزات اقتصادی درمحدوده ی مناسبات بین سرمایه دارفلان کارخانه ونهایتاٌ فلان رشته کاری با سرمایه داران مربوطه خلاصه می‌شود وحتی زمانی که دولت به یاری سرمایه دارمی شتابد وفشاربرکارگران را به نفع سرمایه دارفزونی میدهد ، بازهم مبارزه هرچند میتواند نمای سیاسی بخود گیرد ولیکن درهمان مناسبات باقی میماند وبه سطح سیاسی برای رسیدن به آزادی طبقاتی ارتقاء نمی یابد ،زیراتمامی سیستم موجود را به زیر سئوآل نمی برد ودرپی پاسخ دهی به تمامی معضلات اقتصادی ـ سیاسی ـ فرهنگی و اجتماعی جامعه ورهیابی برای حل آنها نمیرود. بهمین علت مبارزه اقتصادی درچنین حوزه ای محدود وتنگ، برخلاف نظریات اکونومیستی وسوسیال دموکراسی به سطح سیاسی برای رفع ستم واستثمارطبقاتی ارتقاء نخواهد یافت . چاره چیست؟

جز از طریق ارتقاء سطح سیاسی کارگران ویاری رسانی به ایجاد تشکلات راستین آنان دردوزمینه ی صنفی وسیاسی راهی دگروجود ندارد ومبارزات جهانی کارگران نیزدرهرآنجائی که به پیروزی رسیده است ـ حتی موقتی بوده باشد ـ این راه راطی کرده است. عمده باراین راه بردوش فعالین انقلابی کارگری درون کشوروکارگران روشنفکر( روشن اندیش  ـ روشنگر) سنگینی میکند واین مهم تنها ازطریق شرکت درمبارزات روزمره کارگران وارتباط تنگاتنگ با آنان ، هرچند که بامشکلات وکنترل دولتی همراه است ، میتواند موفقیت آمیزگردد. زمانیکه اشاره می‌شود چارچوب مبارزات اقتصادی تنگ است ومی بایستی کارگران روشنفکر خارج ازمحدوده ی اقتصادی  سطح آگاهی کارگران را به سطح سوسیالیستی ارتقاء دهند، بدفهمی می‌شود که گویا بایستی مبارزه اقتصادی را به فراموشی سپرد ویا اینکه آن وظیفه‌ برعهده ی قشر روشنفکرجامعه است. این دو تصور، بدفهمی ازلزوم چگونگی ارتقاء سطح سیاسی آگاهی کارگران به سطح سوسیالیستی است. مبارزه اقتصادی درمناسبات بین کاروسرمایه وکارگر وسرمایه دارنهفته است وهیچ احتیاجی به آن نیست که حتی کارگرساده رابه لزوم چنین مبارزه‌ای آگاه کرد. چون فشاراقتصادی حتی کارگرساده را وامیدارد که زبان به اعتراض وطرح خواستهای اولیه بگشاید، اعتراضی که نهایتاً فراتر ازمحدوده ی تنگ اقتصا دی نمی‌رود وچاره گشای معضلات زندگی کارگری نیست. منظور برخلاف آن بدفهمی ها براین نیست که قشر روشنفکر جامعه آموزگارکارگران میباشد بلکه براینست که می با یست درضمن تداوم وگسترش مبارزات اقتصادی ازچارچوب این نوع مبارزه فراتررفت ، مبارزه برای دگرگونی جامعه را نیزبصورت جدی وبابرنامه دردستورکارقرارداد ودرجهت ایجاد تشکلات سراسری صنفی کارگری وبویژه تشکل سیاسی طبقاتی کارگری مجدانه گام برداشت. فعالین کارگری درخارج ازکشورنیزمیتواننددراین زمینه ایفای نقش داشته باشند. این فعالین هرچندعملاٌ درمبارزات کارگری درون کشور حضورجسمی ندارند ولی می‌توانند ازطریق انتقال تجارب واقعی مبارزات پیروزمند کارگری سایرکشورها ، دفاع ازمبارزات کارگری درون کشور، جلب حمایت تشکلات کارگری وسازمانهای سیاسی انقلابی کشورمحل سکونت ، توضیح مداوم ـ هرچند مکررباشد ـ تئوری اتقلاب کارگری ، تلاش درجهت نزدیکی وهمکاری مشترک فعالین کارگری درخارج ازکشور،کوشش درجهت خدمت به ایجاد ستاد راستین سیاسی طبقه کارگر ـ نه با عنوان فرمالیستی فریبنده وبا تشدید فرقه گرائی ـ و… یاری رسان جنبش کارگری درون کشور باشند.

گزارشگران:
ازحکومت عدل علی گفته میشد واینکه رهبران جمهوری اسلامی می‌خواستند دست پینه بسته کارگران را ببوسند ودرگذر تاریخچه این حکومت دیدیم که چه برسرکارگران وزحمتکشان رفت. هرجا اعتراضی هست، نیروهای ضد شورش بسرعت دربرابرشریف ترین انسانهای کشورمان صف می بندند ودراندیشه سرکوب وحشیانه آنها هستند وازهیچ جنایتی ابا ندارند. ریشه اینهمه خصومت وخشونت چیست؟

* * *

علی رسولی:
اینهمه خصومت وخشونت ، محکوم وضدانسانی است ، اما نبایستی تعجب کرد که چرابر کارگران وسایر زحمتکشان ایران روا میشود. سرمایه داری یعنی خشونت وخصومت با کارگران. این درماهیت سرمایه داری نهفته است . سرمایه داربرای حصول سود بیشتر ازهیچ جنایتی فروگذارنمی کند و اولین قربانیان این جنایت، کارگران هستند. نبایستی خصومت وخشونت را تنها به دستگیری وزندان وشلاق محدود دانست . کارگری که بخاطرسودبری بیشترسرمایه دار، اخراج ومجبوربه بیکاری وچه بسا محکوم به زندگی فقیرانه می‌شود ، موردخصومت وخشونت قرارگرفته است. حتی درکشورهای سرمایه داری غرب نیزچنین خصومت وخشونتی ازجانب سرمایه داران رایج است . درکشورباصطلاح دموکرات آلمان که شهروندان کشورحق دارند درانتخابات آزاد هرچهار سال یکبارنمایندگان مجلس وازاین طریق دولت مرکزی را انتخابات کنند   ( همان دولتی که پس ازانتخابات اکثر قولهای تبلیغی انتخاباتی را فراموش میکند ونهایت تلاش خود رابکارمی برد تا سرمایه داران ثروتمند تر شوند ) اخیراٌ شرکت فولاد تیسن ـ کروپ که درسال گذشته بیش ازچهارمیلیارد یورو سود داشته است دربرنامه دارد که با فولاد سازی تاتا درهندوستان که سودی با لغ بردوونیم میلیارد یورو دارد به شراکت ودرهم آمیزی درآید.  این درهم آمیزی ، بیکاری حدود هشت هزارکارگررا درپی خواهد داشت . دوشرکتی که بیش ازشش ونیم یورو سود دارند، دربرنامه دارند برای افزایش سودبری دربازارجهانی حدود هشت هزارکارگررا اخراج کنند. آیا بیکارسازی هشت هزارکارگربمنظورافزایش سود وثروت سرمایه داران ، خشونت وخصومت نسبت به کارگران نیست؟ سرمایه داربه کارگرمیگوید من آزادم بخاطرسود وثروت اندوزی بیشترترا اخراج ومحکوم به بیکاری وفقربکنم وتوهم آزادی که در چهارسال بعدی که من باحمایت دولتی ثروتمندترشده ام ، دولتی دیگررا انتخاب کنی . وبعد هم روال کارهمچنان ادامه خواهد داشت تا چهارسالهای دیگرودیگر. این مثال را آوردم تا روشن شود که درتمامی جوامع سرمایه داری، کارگران بامعضلات ومشکلات مشابهی ناشی ازموجودیت سیستم سرمایه داری درگیرند وبا خشونت وخصومت سرمایه داری مواجه اند. تنها مزیتی که درکشورهای سرمایه داری غرب وجود دارد به شکرانه سابقه مبارزات کارگری ودستاوردهای آن دراین کشورها وموجودیت تشکلات صنفی کارگری وبرخی تشکلات سیاسی مترقی ، دولت فعلاً بنابردرخواست سرمایه دارضروری نمیداند که به صف فشرده هشت هزارکارگرمعترض تیسن ـ کروپ حمله پلیسی کرده وتعدادی را زخمی ، دستگیر ورندانی کند. درهمین کشورها نیز هرگاه سرمایه دارودولت حامی آن ضرورت به ضرب وشتم جسمی را لازم بدانند، ازچنان اقدامی ابا نخواهند کرد. درهمین آلمان، چندی پیش بهنگام برگزاری اجلاس کشورهای سرمایه داری ، بنابرصلاحدید ودستورحکومتی پلیس وحشیانه به صفوف معترضین وتظاهر کنندگان حمله برد ودهها تن را زخمی وتعداد زیادی رادستگیر کرد. اگر آن توحش پلیسی ، خصومت وخشونت نام ندارد، پس چه نامی بایستی بر آن نهاد؟ خصومت و خشونت درسیستم سرمایه داری نهادینه شده است وتازمانیکه چنین سیسمتی پابرجاست ،درهرکجا که باشد خصومت وخشونت با شدت وضعف ادامه خواهد داشت .

بازگردیم به ایران . سرمایه دارودولت حامی آن درایران ازهیچ جنایتی نسبت به کارگران وزحمتکشان جامعه ومعترضین سایر اقشارمردمی فروگذارنمی کنند . رژیم سرمایه داری اسلامی با دیکتاتوری سابقه داردرکشور وقوانین ، سنن عقب گرای اسلامی  آغشته شده است ومیتوان گفت که درپی این آکندکی،  توحش رژیم سرمایه داری حاکم برایران فزونی چند برابریافته است. جمهوری اسلامی ازحکومت عدل علی سخن گفته وقول به برقراری آن داده بود. دراین باره باید منصف باشیم واذعان کنیم که رژیم اسلامی به این قول خود وفاکرده است . عدل علی چه بود ؟ عدل علی عبارت بود از کشتن مخالفین خود بطوریکه دریک روز حدود ۴۰۰۰ نفرازخوارج را گردن زد . عدل علی عبارت بود ازجنگ وغارت . عدل علی عبارت بود ازویران کردن سایرکشورهای بقول خودش مرتد وبرده وکنیزکردن هزاران مرد وزن وبچه کشورهای مغلوب وفروش آنان درمیادین برده فروشی وپرکردن حرمسراهای خودی ها، ازجمله حسن وحسین واعوان وانصارشان اززنان کشورهای مغلوب. اسلام به سبک علی یعنی همان حکومت عدل علی درهرزمان که حاکمیت یافت جزغُل وزنجیر وزندان وکشتارنصیب اهالی نشد. دردوران حاکمیت سربداران درسبزوارواطراف ، درحالیکه هرروزه احمقانه یک اسب سفید را به صحراهای اطراف گسیل میداشتند تا امام دوازدهم شان بهنگام ظهور با پای پیاده به سبزواروارد نشود، هرمخالفی ویا بقول خود خطاکار را باسر به چاه می انداختند. درزمان صفویه بنام حکومت عدل علی هزاران نفرسنی مذهب را درتبریز وسایر شهرها ودهات اطراف یا گردن زدند یا حلق آویز کردند. دردوران حاکمیت قجر بنام اسلام وبا تبعیت ازعدل علی ، بابیان را کشتارکردند. پس بپذیریم وقتی که مرتجعین حاکم درایران مدعی برقراری عدل علی هستند براین ادعای آنان خرده نگیریم بلکه بگوئیم عدل علی آنگونه بود واین جماعت همان ره وشیوه را درایران درپیش گرفته اند.عدل علی یعنی سرکوب وکشتاردگراندیشان، تاراج، شکنجه وسیاه چال، سنگسار، خفقان وسلب ابتدائی ترین آزادیها و… جمهوری اسلامی وارث واقعی عدل علی می باشد.  مسلم است که چنین راه وشیوه نه تنها خصومت وخشونت با کارگران است بلکه توحش به معنای واقعی آن میباشد . ازسرمایه داری آغشته به اسلام انتظاری جزآنچه شاهدش هستیم ، نباید داشته باشیم . خوشخبتانه هرروزه تعداد بیشتری به ماهیت ضدانسانی سرمایه داری آکنده ازقوانین اسلامی پی برده‌اند واسلام گریزی درایران بیش ازهردیگرکشوراسلامی است. این کافی نیست. بایستی چنین سیستمی را بادست کارگران وتحت رهبری طبقه کارگربه زباله دان تاریخ فرستاد.

گزارشگران:
فعالین کارگری همیشه خود وخانواده هایشان درخطردستگیری وزندان وشکنجه، تهدید وآزاربوده اند. دفاع ازحقوق هم قطاران تحت ستم درجمهوری اسلامی یعنی هزینه سنگین دادن و دراین شرایط برخی ازآنها همانند شاهرخ زمانی وکورش بخشنده ومحمد جراحی به اشکال متفاوت بقتل رسیدند. امروزه نیز رضاشهابی ومحمود صالحی درخطرجدی هستند. علت زوم شدن مسئولان جمهوری برآنها چیست؟

* * *

علی رسولی:
جمهوری اسلامی ازهراعتراض وحرکت مردمی دروحشت است زیرا نارضایتی عمومی را به چشم می بیند. جمهوری اسلامی بخوبی میداند وتجربه کرده است که هرحرکت اعتراضی حتی جرقه وارمی تواند به شعله وحتی به آتشفشان تبدیل شود ونه تنها سردمداران کنونی بلکه مجموعه ی سیستم سرمایه داری اسلامی را به زباله دان تاریخ بفرستد. جمهوری اسلامی بیشترین وحشت را ازکارگران دارد زیرا کارگران اکثریت جامعه هستند، چرخ اقتصاد کشوررامی چرخانند ، بیش ازهرقشراجتماع  درزیرفشار، ستم واستثمارقراردارند ولذا آماده ترازهرقشری برای پذیرش افکاروبرنامه های انقلابی میباشند، منضبط وتشکل پذیرهستند، پایدارترین ومصممانه ترین مبارزاجتماعی میباشند وبیشترین منافع رادرسرنگونی سیستم سرمایه داری اسلامی دارند. ازاینرو جمهوری اسلامی دریافته است که کارگران سرسخت ترین مخالف میباشند، پس میباید ازدیدگاه آن رژیم  تحت بیشترین پیگرد قرارگیرند.

فعالین کارگری درون کشورزیرفشاروتعدی فزاینده ای میباشند. آنها بیش ازهرکارگردیگری تحت خطر پیگرد،زندان، شکنجه وحتی قتل سیاسی قراردارند واین ازآنروست که این مبارزان کارگری وظیفه ی آگاهی  وتشکل دهی کارگران را برعهده گرفته اند. رژیم اسلامی دریافته است که می باید با توسل به  انواع فشاروترفند جلوگیر رشد آگاهی وتشکل کارگران باشد تا ازبزرگترین خطری که حیات اش را تهدید میکند گریز داشه باشد، لذا فشارمضاعف بر فعالین کارگری را چاره سازمیداند  . اما رژیم اسلامی سرمایه به عبث می پندارد که بافشارمضاعف بر فعالین کارگری همچون رضاشهابی ومحمود صالحی ودیگرفعالین کارگری وخانواده های این مبارزین ، قتل سیاسی شاهرخ زمانی ، کورش بخشنده ومحمد جراحی خواهد توانست سکوت گورستان را برجنبش کارگری مسلط سازد. شاهرخ، کورش ومحمد نشان داده‌اند که تعهد به عهدی را که با کارگران ستمدیده کشورمان بسته بودند همچنان گرامی داشتند وزندان وشکنجه، مرگ وفشاربرخانواده را به جان خریدند ولی عهدشکنی با طبقه خود راپذیرا نشدند واین پایداری رزمندگان کارگری  خشم ووحشت سردمداران حکومتی را افزایش میدهد زیراترس دارد که رضاها و محمود ها، شاهرخ ها، کورش ها و محمد ها ی بیشتری با پیروی ازراه مبارزاتی وایستادگی این فعالین کارگری، به صف اول مبارزه کارگری برای آگاهی وسازماندهی کارگران بپیوندند. دریک کلام : رژیم اسلامی ازتشکل وسازمان یابی انقلابی کارگران دروحشت است ودرنتیجه به طرق متفاوت  تلاش داردجلوگیرآن باشد. ازاینرو فعالین کارگری داخل کشوریعنی  کارگران روشنفکر(روشنگر) را  که مجدانه درپی تشکل دهی کارگران میباشند ، به شدت تحت فشاروپیگرد قرارمیدهد.

گزارشگران:
تاریخچه جنبش کارگری پیوسته بامقوله ای بنام فرقه گرائی روبروبوده است. ازسوی رهبران فکری سوسیالیسم هم مذمت وسرزنش شده ومقابله با آن ضروری ارزیابی شده است. ارجحیت داد ن منافع وتمایلات گروهی، سازمانی وحزبی برمنافع کل طبقه کارگر، نمودی ازاین انحراف بوده است. آیا امروزه ودرارتباطات با جنبش کارگری درکشورمان حضورآنرامحسوس می دانید؟

* * *

علی رسولی:
متأسفانه بایستی به این ضعف جنبش کارگری اذعان کرد . همانگونه که ازدستاوردهای جنبش نام می‌بریم وازآنها می‌آموزیم ، می باید به ضعفها واشکالات نیز اشاره کرد. سرپوشی بر ضعفها ره گشای زدودن نارسائیها نیست. بیان ضعفها وکمبود ها بمعنای منفی بافی نیست . هرآنکس که چنین پنداری داشته باشد، آگاهانه یا نا آگاهانه درپی بهبود نخواهد رفت . تنها زمانیکه ازاشاره به این یا آن کمبود ابا نورزیم قادر خواهیم شد ریشه‌هاوعلل آنرادریابیم و برای رفع آن همت کنیم . زمانیکه به تشکل سیاسی نه به عنوان وسیله بلکه به عنوان هدف بنگریم ، ناچاراً درچنبره فرقه گرائی گرفتارخواهیم شد. متأسفانه امروزه اکثرتشکلات سیاسی ایرانی که عمدتاً خارج کشوری هستند، فرقه گرائی ر ا پیشه کرده‌اند واین، اثرات منفی خودرا مستقیم یاغیرمستقیم برجنتش کارگری درون کشور نیزمیگذارند. زمانیکه تشکل چند نفره خودرا تافته جدابافته بدانیم و بکوشیم دیگران رانادیده بگیریم، با بزرگنمائی ازطریق شخصیت وچهره سازی وهیاهو، خود رابزرگترووالاترازهمگان بدانیم ، نشان داده‌ایم که دراندیشه رهیابی برای سازماندهی کارگران وسایراقشارزحمتکش که بدون چنین سازمانی نه تنها انقلاب بلکه پیشرفتی مؤثرنیزتحقق نخواهد یافت ، نیستیم.هرگاه تلاش براین باشد که تشکل خود را مرکزعالم بدانیم وحتی بدون احساس مسئولیت وتنها برای بزرگنمائی کاذب وآرامش خاطراندک هواداران خودی، به نادرستی مدعی عضویت  ـ چه علنی باشد وچه درون تشکیلاتی ـ این یا آن فعال کارگری درون کشور به  ً حزب  ً، سازمان یا گروه خود باشیم وحتی بدتربکوشیم این یا آن جانفشان کارگری را با دروغ ونیرنگ عضوی ازتشکل سیاسی خود بنمایانیم ، به گروه گرائی دامن زده ایم وبخاطرمنافع تنگ گروهی ، هدف را آگاهانه به فراموشی سپرده ایم. وبدتراینکه یاران ونزدیکان رفیق جانباخته ای راکه کرکس واربه تشکل خود نسبت میدهیم ، نا آگاهانه به خطرمی اندازیم .

برای زدودن گروه گرائی چه درداخل وچه درخارج ازکشورکافی نیست که  تنهانادرستی آنرابازگوکنیم بلکه ضروری است درارائه رههائی که می‌تواند به زدودن یا حداقل تقلیل آن یاری رساند، کوشاباشیم وخودنیزدرآن راه گام عملی برداریم. می باید با تکیه به موارد ومسائل مشترک وموردقبول فکری وعملی ، روشن سازی اختلافات اساسی ، به گام برداری جدی برای حل آنها وایجاد نزدیکی بیشتر ازطریق مشورت رفیقانه و شرکت درعمل انقلابی درمحیط کارومکان زندگی پرداخت. ناگفته روشن است که منظورازاین نزدیکی ، همکاری وهمراهی به معنا ومنظور  ً همه با هم ً نیست . فعا لین راستین کارگری هیچ نکته مشترکی با آنانی که ماسک دروغین کارگردوستی را برای فریب کارگران برچهره دارند ـ چه اپوزیسیون دولتی وچه خارج ازآن باشند ـ ندارند. تنها معیارجدی بودن درزدودن فرقه گرائی وایجاد نزدیکی وهمکاری، گام برداری جدی درسازماندهی وپیشبرد فعالیت ومبارزه عملی مشترک بر اساس اشتراکات است . دراینجاست که صداقت گفتار، محک عملی می خورد .

گزارشگران:
ازهمبستگی همه جا سخنی هست. تقریباٌ تمامی نهادها وفعالین شناخته شده کارگری درداخل وخارج ازکشورازآن واهمیتش میگویند اما ردپای فرقه گرائی ومقاومت دربرابرآن عریان وپنهان دیده میشود. همبستگی اماکمترملموس است. هنوزیک نمایش دردفاع ازصفوف میلیونی کارگران ایران که انفجاررسانه ای درخارج ازکشوردرپی داشته باشد، دیده نشده است. علت را درچه می بینید؟

* * *

علی رسولی:
متأسفانه موجودیت وحتی حاکمیت فرقه گرائی نمایان است ولی  خوشبختانه چه درداخل وچه درخارج ازکشورتاحدودی تَرَک برداشته است . همبستگی دردفاع ازمحمود صالحی ورضا شهابی چه درداخل وچه درخارج ازکشور ابعاد نسبتاً وسیع داشته است . دفاع از این رفقا و سایر فعالین کارگری ازسوی سندیکاهای گوناگون جهانی دراین اواخر آنچنان بُعدی داشت که واقعاً تا کنون بی سابقه بوده ودر آزادسازی محمود نقشی پراهمیت داشته است . فعالین کارگری درخارج ازکشوراین بارتلاش جانانه درجلب پشتیبانی جهانی ازفعالین کارگری زندانی درایران داشته‌اند ومی بایستی آنرا دستاورد دانست، از آن آموخت و پی گرفت. هم‌اکنون دربسیاری ازکشورهای اروپا، همچنین استرالیا وکانادا سازماندهی مشترک جهت برگزاری هفته ی مبارزه مشترک عملی دردهه ی اول دسامبر برای آزادی کارگران وسایر زندانیان سیاسی ایران ، دردستورکارتعدادی ازتشکلات ومنفردین وفادار به جنبش کارگری قرارگرفته است . پای بندی به برگزاری مشترک چنین فعالیتهای عملی مشترک ، امیدبخش است . باشد که درتداوم وگسترش آن کوشا وموفق باشیم.

گزارشگران:
پیشنهاد شما برای گذر از موانع همبستگی صفوف حامیان کارگران کشورمان چیست؟

* * *

علی رسولی:
دربالا اشاره داشتم که برای زدودن فرقه گرائی وایجاد ، یا تحکیم وگسترش همبستگی می باید درپی راه عملی باشیم . چاره‌ای جز این نیست که نکات مشترک را بیابیم وبا تکیه برنکات مشترک برای فعالیت عملی مشترک ، درجهت حل اختلافاتی که مانع فعالیت مشترک هستند گام برداریم . برای حل اختلافات موجود بایستی به مشورت رفیقانه نشست که البته به تنهائی کافی ورهگشا نیست . مشورت برای حل اختلافات بایستی همراه با فعالیت مشترک عملی برمبنای مشترکات فکری وعملی باشد وگرنه جدا ازعمل مشترک ، تنها یک گپ رنی روشنفکرانه باقی خواهد ماند که سعی می‌شود، دانسته‌های فردی رابه رخ یکدیگربکشیم وحتی احتمالاً  براختلافات  بیفزائیم .

نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ـ خارج کشور، دست همکاری  را به سوی تمامی دوستداران راستین طبقه کارگربرای فعالیت عملی ودفاع ازجنبش کارگری درازمیکند.

باسپاس فراوان از زحمات رفقای گزارشگران

گزارشگران
۳۰٫۱۱٫۲۰۱۷
www.gozareshgar.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.