بیانیه «کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری» درباره اعتصاب هفت‌تپه: درس‌ها و راه‌های پیشرَوی آن

حدود ده سال است که نهادهای امنیتی از هر راهی که می‌توانستند برای سنگ‌اندازی جلوی شکل‌گیری و فعالیت سندیکای کارگران هفت‌تپه ایستاده‌اند و با زنجیر کردن دست و پای این سندیکا خلع سلاح‌اش کرده‌اند. در وضعیتی که یکی از رهبران معترض هفت‌تپه چند روز پیش با ریختنِ بنزین بر روی خود و خانواده‌اش قصد خودسوزی داشت، اگر آتش خشم این کارگران به جای آنکه بر روی بدنشان شعله‌ور شود، درون یک تشکل مستقل شعله بگیرد، تشکلی که حاصل‌جمع خشم تمام کارگران معترضِ این‌چنینی را تبدیل به مبارزۀ منسجم و پایدار کند، در این صورت دستگاه عریض و طویل امنیتی در مقابل شدت آتش و خشم آن‌ها خُرد و خمیر خواهد شد. ….

—————————————————

پیش‌درآمد اعتراض:
نزدیک به ۲ سال قبل بود که موج خصوصی‌سازی‌ها دامنِ شرکت نیشکر هفت‌تپه را هم گرفت. در این مدت کوتاه که از خصوصی‌سازی گذشته تعداد کارکنان شرکت از هفت‌هزار به چهارهزار و پانصد نفر کاهش یافته‌است. کارفرما از روز اول ورودچش، محیط کارخانه را به شدت پلیسی و امنیتی کرده؛ صدها دوربین مداربسته در گوشه گوشۀ کارخانه نصب شده؛ حتی ابایی هم نداشته که از پهپاد برای نظارت و کنترل کارگران استفاده کند. تهدیدها و تحقیرها علیه پرسنل و کارگران شرکت روزمره شده. از طرف دیگر مدیریت، با سوءاستفاده از فقر و بیکاری که در خوزستان بیداد می‌کند، با دادن پاداش، کارگران را به خبرچینی و جاسوسی علیه هم‌دیگر ترغیب می‌کند. همۀ این‌ها کم نبود، که هر روز سهم کارگران رسمی کمتر و کارگران قراردادی و پیمانی بیشتر می‌شدند. مضافاً چندین ماه حقوق معوقه، نپرداختن حق بیمه، مشکلات بازنشستگان و غیره هم بر مسائل قبل تلنبار شده.

قبل از خصوصی‌سازی هم کارگران مشکلات زیادی داشتند؛ پیمانی و قراردادی شدن، معوقات مزدی و پرونده‌سازی برای کارگران معترض و سنگ‌اندازی‌های عدیده‌ای که از حدود ده سال پیش جلوی ساخت سندیکای مستقل در این شرکت وجود داشت به اندازۀ کافی بر آن‌ها فشار می‌آورد. اما با خصوصی‌سازی شرکت، مرحلۀ جدیدی از این مشکلات ظاهر شد. به خاطر همین فشارها بود که کارگران برای اولین بار بعد از خصوصی‌سازی، در مردادماه ۹۶ دست به اعتصاب و اعتراض پنج روزه زدند و جادۀ اهواز‌اندیمشک را بستند. نیروهای امنیتی با سرکوب و بازداشت بیست تن و دادگاهی کردن حدود هفتاد کارگر به این اعتراضات جواب دادند.

در آن زمان فشار امنیتی و بازداشت‌ها و البته واریز حقوق یک ماهه، اعتراضات را موقتاً ساکت کرد. اما اکنون بعد از چهار ماه کارگران دوباره از سه روز پیش دست به اعتصاب زده‌اند و برخی از آن‌ها تهدید کرده‌اند تا دولتی ‌کردن کارخانه و لغو خصوصی‌سازی عقب نمی‌نشینند.

از شنبه (۱۸ آذر) یعنی روز اول اعتصاب، درگیری کارگران با مدیران بالا گرفت. کارگران به همراه برخی خانواده‌هایشان در کارخانه حاضر شدند و شرکت را به تعطیلی کشاندند. بسیاری از مدیران بزدل از ترسِ خشم کارگران در اتاق‌هایشان قایم شدند، کارگران هم با شکستن درب و کتک زدن‌شان بیرون‌شان انداختند. کارگران مدیر حراست و چند نفر از مدیرانِ مزدور دیگر را هم که کارگران را تهدید به اخراج کرده بودند کتک زدند و بیرون انداختند.

تاکتیک‌های کارفرما برای شکستن اعتصاب:
کارفرما سعی کرد با پرداخت بخشی از حقوق کارکنان (رسمی‌ها) آن‌ها را به اعتصاب‌شکنی بکشاند، اما این تاکتیک موفق نشد و همۀ کارگران تا این لحظه باهم متحد بوده‌اند.از آنجایی که در بین کارگران تنوع قومی مثل عرب و لُر و غیره وجود دارد، کارفرما سعی کرده با تفرقه‌افکنی قومی بین کارگران و وساطت قرار دادن یکی از شیوخ طوائف عرب، کارگران عرب را به اعتصاب‌شکنی بکشاند که آن هم تاکنون موفق نبوده.کارفرما درست وسطِ اعتصاب اعلام کرد که دستمزدشان را به بانکی غیر از بانک همیشگی که حقوق‌شان را از آن می‌گرفتند واریز کرده است. در واقع این یکی دیگر از تاکتیک‌هایی بود که کارفرما برای آن‌که اعتصاب را بشکند و برای خودش وقت بخرد از آن استفاده کرد. چون در این حالت چند روزی طول می‌کشید تا کارگران از خبر واریز حقوق همدیگر مطلع شوند.اجیر کردن بعضی کارگران برای جاسوسی و خبرچینی از همکارانِ معترض‌شان هم تاکتیک دیگر کارفرما برای شکستن اعتصاب بوده. در این مورد آخر، کارگران با افشا و منزوی کردن و انگشت‌نما کردنِ جاسوسان معمولاً آن‌ها را خلع سلاح می‌کنند.

راه‌های پیش‌رَوی اعتصاب هفت‌تپه:
راه اندازی کانال مستقل تلگرام برای خبررسانی و هماهنگی اعتصاب: در اعتصاب اخیر، وقتی رسانه‌های رسمی هفت‌تپه از انعکاس وضعیت کارگران طفره رفتند و پوشش خبری آن را بایکوت کردند، این موضوع باعث شد که کارگران خودشان به حضور یکی از مدیران کانال تلگرامی محلی بروند و از او بخواهند که وضعیت کارگران و اعتصاب‌شان را انعکاس دهد. اما او از این کار خودداری کرد و گفت هرگونه انعکاس اخبار باید با هماهنگی استانداری و مسئولین باشد. در اینجاست که ایجادِ یک ارگان خبررسانی مستقل از طرفِ خودِ کارگرانِ هفت‌تپه ضروری می‌شود.آزادی کارگران زندانی: در حین اعتصاب مردادماه که حکومت ۲۰ نفر را بازداشت و ۷۰ نفر از کارگران را دادگاهی کرد. کارگران بلافاصله به درستی خواهانِ آزادی همکاران‌شان شدند. پرونده‌سازی و اخراج و قرار دادن کارگران معترض در فهرست سیاه اولین پاسخی است که کارفرما با کمک نیروهای امنیتی به کارگران می‌دهد.کنترل کارگری: بارها شده که این شعار از دهان کارگران مختلف در حین اعتصاب شنیده شده: «ما خودمان می‌توانیم کارخانه را بگردانیم، مگر ما چه از مدیران کم‌تر داریم»! واقعیت هم همین است که کارگران باسابقۀ هفت‌تپه خیلی بیشتر از یکی دو جوانکِ بچه‌پولدار و سرمایه‌دارِ انگل (اسدبیگی و چگنی) بلدند کارخانه را بگردانند. در جریان اعتصاب اخیر هفت‌تپه هم این شعار از بین جمعیت و از زبان برخی کارگرانِ اعتصاب‌کننده بیرون آمد: «کارخانه را بدهید به دست ما، خودمان بلدیم اداره کنیم»! نکته اینجاست که اگر بیشترِ کارگران به چنین چیزی باور داشته‌باشند، چرا نباید تا پای تحقق آن پیش رفت؟ وقتی کارگران حراست و نگهبانان و مدیران را بیرون می‌اندازند، چرا نباید خودشان کنترل خط تولید را به دست بگیرند؟ مگر نیروی چند مدیر مفت‌خور و جوجه نوچه‌هایشان می‌تواند در مقابل ارادۀ چند هزار کارگری که کارخانه و ساز و کارش را عین کف دست‌شان می‌شناسند بایستد؟ اینجاست که اگر اهرمِ اعتصاب به تنهایی برای «لغو خصوصی‌سازی» و«ملی‌کردن کارخانه» جواب نداد، اشغال کارخانه از سوی کارگران اما این مطالبه را در عمل می‌تواند محقق کند.پیوستن دیگر کارگران کارخانه‌های خوزستان به اعتصاب و مشارکت خانواده‌ها در اعتراضات: از روز اول اعتصاب، کارگران پای خانواده‌ها را هم به اعتراض درون کارخانه کشاندند. این یک تاکتیک موفق است که قبل‌تر صحت آن در اعتصابات دیگر (مثل اعتصاب معدن بافق به خصوصی‌سازی) اثبات شده، با بسیج کردن خانواده‌ها و بعدتر تلاش برای پیوند شهروندان معترض دیگر در خوزستان که مشکلات معیشتی مشابهی دارند (از جمله معضل بیکاری و هوا و آب آلوده و…)، صدای کارگران را چندین برابر خواهد شد. همچنین پیوستن کارگران کارخانه‌هایی مثل کشت و صنعت نیشکر و صنایع کاغذ پارس که هر دو واقع در منطقۀ هفت‌تپه هستند و کارگران شهرداری که اخیراً اعتراضات زیادی داشته‌اند به این اعتراضات دقیقاً نقش مشابهی ایفا خواهد کرد. تمام کارگران قراردادی و پیمانی و روزمزد باید رسمی شوند. اینکه در مدت کمتر از دو سال، مالک خصوصی کارکنان شرکت را ۳۶% کاهش داده یک فاجعه است. تمامی اخراجی‌ها باید به سرِ کار برگردند.

همبستگی کارگران دیگر استان‌ها با این اعتصاب: ورشکستگی سرمایه‌داری که با پروژه‌های خصوصی‌سازی مفتضحانه‌تر هم شده، کارگران کارخانه‌های سراسر کشور را به خاک سیاه نشانده. در این وضعیت، تمام کارگران متضرر از کارخانۀ گیلانای رشت تا فولاد اهواز و هپکوی اراک و غیره با کارگران هفت‌تپه یک تاکتیک مهم در همبستگی طبقاتی و تقویت و به پیش راندن اعتراضات کارگران و پیگیری مطالبات بر حق‌شان است.

تشکل مستقل: حدود ده سال است که نهادهای امنیتی از هر راهی که می‌توانستند برای سنگ‌اندازی جلوی شکل‌گیری و فعالیت سندیکای کارگران هفت‌تپه ایستاده‌اند و با زنجیر کردن دست و پای این سندیکا خلع سلاح‌اش کرده‌اند. در وضعیتی که یکی از رهبران معترض هفت‌تپه چند روز پیش با ریختنِ بنزین بر روی خود و خانواده‌اش قصد خودسوزی داشت، اگر آتش خشم این کارگران به جای آنکه بر روی بدنشان شعله‌ور شود، درون یک تشکل مستقل شعله بگیرد، تشکلی که حاصل‌جمع خشم تمام کارگران معترضِ این‌چنینی را تبدیل به مبارزۀ منسجم و پایدار کند، در این صورت دستگاه عریض و طویل امنیتی در مقابل شدت آتش و خشم آن‌ها خُرد و خمیر خواهد شد. نقشِ بی‌بدیل پیشروهای کارگری: هرچند «اعتصاب، مدرسۀ انقلاب است»، اما فاصلۀ بین یک اعتصاب تا انقلاب کارگری راه پرفراز و نشیبی است. یک اعتصاب کارگری با بهترین شعارها نه فقط به خودی خود الزاماً به یک اعتصاب دیگر کشیده نمی‌شود، بلکه حتی لزوماً تضمینی برای موفقیت همان یک اعتصاب پرشور هم وجود ندارد. کسانی که فعالیت‌شان را به حوزۀ «تئوری‌پردازی» در جنبش کارگری محدود می‌کنند اما از پیوند زدن این تئوری‌ها با عمل عاجز می‌مانند، در عوض سعی می‌کنند این بی‌ربطی خود را با نوعی شور و هیجان کاذب یا همان سانتی‌مانتالیسمِ کارگری جبران ‌کنند. ما معتقدیم این دست از احساسات‌گرایی و تشویق و تقویتِ خودانگیختگیِ اعتراضات دردی از جنبش کارگری دوا نخواهد کرد. چرا که اگر دخالتِ فعالِ پیشروهای کارگری درون این اعتصابات نباشد تا قدم به قدم آگاهانه آن را به جلو برانند، همین شور و هیجان کارگران خیلی سریع به یأس بدل می‌شود. به همین خاطر است که یک پیشرو به درستی یأسِ امروزِ کارگران هپکو از به نتیجه نرسیدن اعتصابات چهارسال گذشته را در پسِ شور و هیجانِ امروزِ کارگر اعتصاب‌کنندۀ هفت‌تپه می‌بینید. اگر و اگر آن مؤلفه‌ای که باید باشد، نباشد! کارگران پیشرو و برخودار از آگاهیِ طبقاتی، می‌بینند و می‌دانند که اگر گام به گام، صبورانه با تک تک لیدرهای کارگران بر سرِ اتخاذ تاکتیک‌های درست در هر مرحله کلنجار نروند؛ اگر یکایک تجاربی را که جنبش کارگری بین‌المللی از دویست سال مبارزۀ طبقاتی به دست آورده به آن‌ها منتقل نکنند؛ اگر وقتی که نیاز به دخالت پیشرو است، به آژیتاسیون و تهییج بسنده کنند؛ اگر پا به پای آن‌ها در سختی‌ها و مشکلات‌شان نباشند و اگرهای دیگر… خیلی زود این شور و هیجان و نشانه‌های پیش‌روی اعتصاب زیر چکمه‌های قدرت حاکمه در هم خواهد شکست. اینجاست که نقش جمع‌هایی مثل کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری، به عنوان یک کمیتۀ پیش‌رو و دخالتگر در جنبش کارگری ظاهر می‌شود. کمیته‌ای متشکل از کارگران پیشرو که هدف‌شان تمام وظایف گفته‌شده در بالاست. درِ این کمیته به روی تمامی رهبران عملی کارگری باز است

۲۱ آذر ۱۳۹۶ – کمیتۀ عمل سازماندۀ کارگری
———————————————

منبع:
https://ksazmandeh.wordpress.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.