امیرجواهری لنگرودی: صدای محمود بهشتی لنگرودی معلم آزادیخواه زندانی باشیم!
محمود بهشتی لنگرودی با جسارتی کم نظیر درتاریخ ۹۶/۶/۱۷می نویسد و فریاد می زند: «…اما تصمیم بنده همان است که قبلا اعلام کرده ام. از آن جا که حتی به گفته ی خود حضرات ، این گونه پرونده سازی ها و احکام ، در شرایط خاص دوره ی احمدی نژاد صادر شده و هیچ گونه مبنای حقوقی و قانونی ندارد ، خودم را ملزم به تمکین این گونه احکام ناعادلانه نمی دانم. من ، یک معلم هستم ، یک فعال صنفی و عضو هیات مدیره ی یک تشکل قانونی به نام کانون صنفی معلمان. ….
باردیگر قاضی محمد مقیسه معروف به حاج ناصر یا ناصریان همچون سلف خویش ، شمشیر از رو بسته است !
امیرجواهری لنگرودی
دبیرتبعیدی
سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۶ برابر با ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷
هوای چشم من اینک دوباره بارانی است
و لحظه های غریبی که تلخ و بحرانی است
من و سرای غم آلود و بیمِ تنهایی
در این غروبِ حزینی که سرد و ظلمانی است
@mamoodbeheshti
یادداشت:
در کانال تلگرامی همشهری آزاده ام آقای محمود بهشتی لنگرودی ، دو متن خبری،یکم- تایید حکم پنج سال زندان برای ایشان، با انتساب حکم از جانب قاضی محمد مقیسه ، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران ؛ دوم- صدور حکم ۲ سال زندان برای قاضی جلاد سعید مرتضوی نظرم را جلب نمود.
درکانال یاد شده، دو حکم صادره در برابر هم نهاده شده و نقل به مضمون، آمده است :
برای قاتل فرزندان مردم در زندان کهریزک، سعید مرتضوی دو سال زندان می تراشند ولی برای محمود بهشتی لنگرودی معلم آزاده پنج سال زندان . آیا این داوری و قضاوت خواهان یک وارسی همه جانبه برکسب و کار قاضی صادر کننده اش نیست؟
تفسیر خبر:
قاضی سعید مرتضوی جانی ، کسی که علیرغم مخالفت بخشی از قوه قضائیه بعنوان : « سرپرست وقت سازمان تامین اجتماعی ، یعنی بزرگترین سازمان توده ای ایران می نشانندش. مرتضوی نیز به محض دست پیدا کردن درجایگاه مدیرت عامل سازمان، با دست و دل بازی و با توزیع کارت هدیه میلیونی یا کُوپن و وجه نقد به مدیران و معاونان دولت و بخشا نمایندگان مجلس، آنگونه که کارگران دراطلاعیه ای آورده اند : « … در مرداد ماه سال ۹۲ مدیرعامل وقت برای ۵۰ نفر از مدیران و معاونان این سازمان حدود ۶ میلیارد و ۲۴۳ میلیون پاداش در نظرگرفته که تنها پاداش یکی از مدیران ۴۰۰ میلیون تومان بوده است»، افزودهاند: « در حالی که سازمان تامین اجتماعی یک موسسه عمومی غیر دولتی است، مدیریت دولتی وقت مالکیت ۱۷۸ شرکت از مجموعه سازمان سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) را که ارزش واقعی آن بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود را به مبلغ ۱۷ هزار میلیارد تومان به بابک زنجانی فروخته است». این کارگران درادامه یاد آورشدهاند:« واگذاری انجام شده در حالی است که در سال ۱۳۲۵ دولت وقت بنا بر درخواست سراسری کارگران ایران نخستین باربا تشکیل سازمان تامین اجتماعی موافقت کرد و از آن زمان تا کنون ۶۶ سال است که منابع اصلی این سازمان بصورت بینالنسلی از محل حق بیمه ماهیانه خانواده ۳۷ میلیون نفری کارگران و بیمه شدگان، تامین میشود….» (نامه هزارکارگرپارس جنوبی ، خبرگزاری دولتی– ایلنا، یکشنبه ۲۹ دی۱٣۹۲) و با تبرئه پرونده سعید مرتضوی در غارت اموال سازمان تامین اجتماعی ، بالاخره بعد از ۸ سال از سپری شدن آن سلسه جنایات تابستان خونین هشتاد وهشت، ابتداء در برابر چندین قتل صورت داده در زندان کهریزک ،برای نامبرده مدت (۵) پنج سال زندان تراشیدند و سپس با یک درجه تخفیف، حکم قطعی قاضی سعید مرتضوی بجرم معاونت در قتل ،از پنج (۵) سال به دو (۲) سال تقلیل و بعنوان حبس قطعی برای نامبرده صادر شد. جدا از این در همان مقاله یادشده آورده ام: « احمدی نژاد در شرایطی در آخرین مصاحبه خود اعلام کرد که من اطمینان میدهم این دولت پاکترین دولت تاریخ کشور است که فضای اقتصادی کشور در سال های ۸۴ تا۹۲حاشیه های زیادی را در زمینه فساد و چپاول اقتصادی تجربه کرد که از مهم ترین آنها می توان به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی اشاره کرد. همچنین پرونده «محمدرضا رحیمی»، معاون اول دولت احمدینژاد، د ر رابطه با پرونده بیمه ایران ، و یا اتهامات اخیر مالی رحیمی در پرونده فساد مالی سازمان تامیناجتماعی در مورد دریافت کارت هدیه از سعید مرتضوی رییس وقت سازمان تامیناجتماعی و متهم ردیف اول جنایت کهریزک نیز مورد اتهام قرار گرفته است.» (ماخذ پیشین، غارت دیگر باره سازمان تامین اجتماعی و سهم بُری از کارگران موقوف !)،درمقاله دیگرم آورده ام «… تا امثال سعید مرتضوی ها و همپالگی های آنان ، قاتلان فرزندان مردم در فاجعه کوی دانشگاه ، جنبش ضد استبدادی خرداد ۸۸ به اینسو، آفریننده جنایات مشهود درکشتار گاه کهریزک و پیشتر نیز درمقام دادستانی و قاضی القضاتی زندان اوین ، با ارتکاب صد ها جنایت فراموش نشدنی از خود، خونبار ترین ملودرام خون و جنون را برای بقاء و تثبیت همین نظام خلق کرد. چنین عنصر خود فروخته ای را به عنوان گزینه مورد وثوق از جانب عالی ترین مقام اجرایی کشور،که او نیز با نشان و هدایتگری ولی فقیه نشان دار شده، برراس این سازمان می نشانند تا اینگونه چپاول نماید که امروز برای دستگیری و به محاکمه فراخواندنش؛ هیج مرجع قضایی شهامت اقدام ننماید….» (۱)، (بخش دوم مقاله، چگونه اموال کارگران به تاراج برده شد ؟
دربرابر این دزدان سرگردنه، اما برای محمود بهشتی لنگرودی،معلم بازنشسته و سخنگوی کانون صنفی معلمان ، علیرغم دفاعیات مستدل و مستندات ارایه شده توسط خود و وکیل محترم ایشان، نامبرده را به تحمل ۵ سال حبس به احتساب ایام بازداشت محکوم می نماید.
قاضی مقیسه کیست و چرا اینگونه احکام ضد انسانی صادر می کند؟
قاضی محمد مقیسه از سال ۶۰ در شعبه ۳ اوین با نام مستعار “ناصریان” به بازجوئی و شکنجه زندانیان مشغول بود و در بی رحمی و قساوت زبانزد! وی « … یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت که در سال های اخیر مثلت جنایت را در نظام قضائی کشور تشکیل داده قاضی محمد ناصرمقیسه است، وی متولد حوالی ۱۳۳۵ در روستای کوچک مقیسه در دل کویر اطراف سبزوار است، روستائی که جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ ششصد و چهل و چهار نفر (۲۲۱ خانوار) بوده است، نام خانوادگی او در واقع از این روستا گرفته شده است»، وی « این نام مستعار را از روی بخشی از نام خانوادگیش که “ناصر مقیسه” است ساخته بود، او فعالترین فرد در جریان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بود و لحظه ای آرام و قرار نداشت تقریبا هر کسی را که شخصا می شناخت از دم تیغ گذراند…. او برای فشار هرچه بیشتر روی زندانیانی که در راهرو مرگ بودند به آنها شیرینی و نان خامه ای تعارف می کرد! سپس از خوشحالی در راهرو مرگ دست هایش را در هوا باز کرده و به سبک بالرین ها می رقصید! تقریبا هر کسی را که شخصا می شناخت از دم تیغ گذراند»!(۲)
قاضی مقیسه؛ به مانند سلف خویش، جلادانی همچون: محمدی گیلانی، خلخالی، لاجوردی، حاج داود رحمانی ، داود لشکری ، حسینعلی نیری رئیس هیأت کشتار ۶۷، مصطفی پور محمدی، ابراهیم رئیسی، سعید امامی ، سعید مرتضوی و در دوره اخیر همچون: قاضی صلواتی و یا قاضی پیرعباسی، احکام ضد انسانی فراوانی را در مضامین تعزیری ، تعلیقی ، شلاق ، اعدام و محرومیت های اجتماعی برای فرزندان مردم جامعه ما به ناحق صادر کرده است.
قاضی مقیسه؛ شارع بی مقداری که همواره احکام ضد و نقیض می راند تا اسب خویش براند و بر اریکه قدرت پای بفشارد!
قاضی مقیسه؛ خشک و تر می سوزاند و جای معلم و جلاد را با هم عوض می کند.در مورد قاضی مقیسه یا همان ناصریان نوشته اند : « … در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ او یکی از سازماندهان اصلی کشتار بود که در دادگاه ها نیز حضور می یافت و از هیچ کوششی برای بالا بردن آمار تلفات فروگذار نمی کرد! حتی با خدعه و نیرنگ از دادگاه حکم اعدام زندانیانی را که می رفتند از کشتار جان به در ببرند می گرفت! کینه او نسبت به زندانیان مثال زدنی بود تا آنجا که یک بار نیری رئیس هیأت کشتار به او تذکر داد که مسئولیت شرعی احکام با اوست!… او فعالترین فرد در جریان کشتار ۶۷ در زندان گوهردشت بود و لحظه ای آرام و قرار نداشت و می کوشید پاسداران و کادر زندان را نیز در این کشتار هر چه بیشتر درگیر کند! از آنجائی که سال ها دادیار ناظر زندان های قزلحصار و گوهردشت بود به پرونده زندانیان دسترسی داشت و در برخورد با آنها شناخت کلی نسبت به وضعیت و روحیه زندانی داشت و نقش تعیین کننده ای در کشتار زندان در سال ۶۷ داشت. » ( ماخذ پیشین ، ایرج مصداقی)
قاضی مقیسه؛ انگار در نمی یابد که محمود بهشتی لنگرودی معلم آزاده ای که پیشتر ازجانب معلمان بعنوان سخنگوی آنان برگزیده شد و در برابر ادعای دروغین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه که در سطح خبرگزاری رسمی کشور گفته بود : «هیچ کس به خاطر داشتن صنف بازداشت نمیشود، (محمود بهشتی لنگرودی) محکوم مسایل امنیتی است و جرمش صنفی نیست!» یا « … هیچ فردی بخاطر داشتن مذهب، عقیده و صنف بازداشت نمیشود. اگر فردی مرتکب جرمی شود بازداشت میشود. اگر جرم او ثابت شد محکوم میشود. این فردی (محمود بهشتی) که اسم بردید محکوم مسائل امنیتی است و ۵ سال محکومیت قطعی دارد و جرمش صنفی نیست. او مرتکب جرم امنیتی است و مراحل دادرسی را گذارنده و در حال تحمل کیفر است.» (۳ )، محمود بهشتی لنگرودی از درون زندان اوین سه روز بعد یعنی تاریخ ۹۶/۶/۲۹،طی نامه ای و با فریادی رسا، پیام فرستاد و سخنگوی قوه قضائیه را به چالش طلبید و اعلام داشت : « در پاسخ به این بخش از سخنان آقای اژهای باید عرض کنم ظاهراً در تفسیر واژه امنیت اختلاف نظر جدی بین مسئولین و مردم وجود دارد. قانون اساسی در بسیاری از اصول خود به حقوق مردم تاکید نموده و برای حفظ این حقوق و جلوگیری از تعدی حاکمان به حقوق ملت بر اصل تفکیک قوا اصرار ورزیده است. در کشورهایی که دارای قوه قضائیه مقتدر هستند نیز یکی از اصلیترین وظایف این قوه حفظ حقوق شهروندان و صیانت از آزادیهای مطروح در قانون و جلوگیری از تعدی دولتها به این آزادیهاست.» و در ادامه نامه می نویسد : « … برخلاف ادعای ایشان اینجانب نه در مرحله بدوی و نه تجدید نظر نه تنها از هیچ وکیلی استفاده نکردهام، بلکه در دادگاه (که به ریاست قاضی صلواتی وکمتر از ۱۰دقیقه طول کشید) فرصت هیچگونه دفاعی به اینجانب نیز داده نشد.» و در ادامه آورده است : « اصولاً نوع برخورد برخی قضات دادگاه انقلاب با وکلای متهمان مدنی- سیاسی- صنفی بقدری تحقیرآمیز و زننده بوده است که وکلای متهمان اینگونه پروندهها ترجیح میدهند که از حضور در چنین دادگاههایی اجتناب نمایند. علاوه بر این همانگونه که در گذشته عرض کردهام اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت و روشنی رسیدگی به اتهامات کسانی را که اقداماتی با نیت خیرخواهانه و نقد حاکمان و عملکرد آنها انجام دادهاند به دادگاههای عادی و با حضور هیئت منصفه سپرده است. بر این اساس صدور و اجرای احکام دادگاه های انقلاب؛ که در شرایط حساس آغاز انقلاب تشکیل گردیده و علی القاعده میبایست پس از استقرار نظام برچیده میشد؛ مشروع و قانونی ندانسته و از عقلای قوم در دولت و مجلس و قوه قضائیه تقاضا دارم که به منظور احیای حیثیت از دست رفته قوه قضائیه نسبت به اصلاح وضع موجود، اقداماتی شایسته و فوری انجام دهند.» (۴ )
بدین ترتیب محمود بهشتی لنگرودی ، با قامتی رسااز هویت خویش بعنوان یک معلم و سخنگوی جامعه شریف معلمان، پرده برمی دارد و به ادعای محسنی اژه ای که او را نه معلم بلکه به جرم نا کرده ” امنیتی ” ، به زندان کشانده اند ،در پیشگاه مردم به چنین دروغ آشکاری مهُر باطل می زند!
پرسش این است که قاضی مقیسه ؛ واقعا ادعای به این روشنی را از آقای بهشتی لنگرودی در برابر حکم ضدانسانی قاضی صلواتی و حرف های نا مربوط محسنی اژه ای و پاسخ به او از قلم آقای محمود بهشتی لنگرودی را ندیده و نخوانده است ، که امروز همان اتهامات کذب و دور باطل را به این انسان شریف نسبت می دهد تا ادله صدور ۵ سال زندان را موجه جلو دهد ؟
قاضی مقیسه؛ بعنوان قاضی پینه برپیشانی بسته و به نماز ایستاده، نمی تواند ادعا کند که اینها را نشنیده و نمی داند و اساسا نمی خواهد بداند که وقتی محمود بهشتی لنگرودی درمقام سخنگوی یک طبقه و نیروی عظیم اجتماعی برگزیده شد، نمی تواند لب فرو بندند و ازمنافع صنفی و مطالباتی خود و همکاران اش به وقت نیاز صحبت نراند و ساکت بماند.
قاضی مقیسه ؛ خود میداند ،آنچه تا به امروز محمود بهشتی لنگرودی به زبان شعر، نگارش نامه ها ، ارسال پیام ها ، صدور قطعنامه ها و بهره گیری از تریبون های مختلف صحبت به میان آورده است ، به نشانه دفاع از موجودیت نیروی اجتماعی معلمان کشور و همچنین به نشانه پاسخگویی به وجدان بیدار خود بعنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران بوده است .
قاضی مقیسه همچون محسنی اژه ای نمی تواند ادعا کند محمود بهشتی لنگرودی، معلم نبود و برای صنف خود قدم برنداشته است .
آنچه تا به امروز محمود درحق همگنانش به انجام رسانده و حتی دیدار و ملاقات با خانواده عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده و کلای شناخته شده و یا چهره هایی همچون: اسماعیل عبدی و علی اکبرباغانی، رسول بداقی و همسر رضا شهابی و … و … به انجام رسانده ، نشانه انسانیت و سرافرازی معلمی ایست که دشواری وکلا و همکاران و هم طبقه ی هایش ، او را در خود فرو می برد و برآنش می دارد که به وقت نیاز غم آنان خورد و به حرکت در آید.
قاضی مقیسه، آئینه تمام نمای آپارات نظام جمهوری اسلامی است و آن اینکه ؛ وقتی افراد جامعه غیر خودی اند ، همه مجرم اند . و از اینرو است که همواره به سناریو نویسی صدور احکام شداد و غلاظ مشغولند. هر گونه هم آوایی و هم نفسی و همراهی و همدلی نشان دادن انسان های مآل اندیشی از جنس محمود بهشتی لنگرودی ، جرم محسوب می گردد و دیگران را نیز باید “جریان فتنه” ، “زندانیان فتنه” ، “تجمعات غیر قانونی” ، ” تشکل غیرقانونی کانون صنفی معلمان “،” گروههای ضدانقلاب” و دهها برچسب ناچسب دیگر خورده شوند تا شارع مقدس شان آیه به آیه جوش خورد و شمولیت قوانین مقدس اسلامی و تک ماده های تضمین امنیتی شان ، به نام ” قوانین مجازات اسلامی” ، بر پیشانی زندانی سیاسی خورد و دل صاحب مرده امثال جلادانی از نوع قاضی شرارت و بدبختی مردم یعنی قاضی مقیسه ها آرام گیرد و قوای ناداشته عقلانی اش بیش از این پارسنگ برندارد ….
جرم اش این بود که اسرار هویدا می کرد!
همانگونه در کانال تلگرامی محمود آقا بهشتی لنگرودی از قول پایان یافتن تمام مدافعات نامبردگان آمده است برپایه :
۱- « گزارش معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله تهران» مبنی بر اینکه « آقای محمود بهشتی با عضویت در تشکل غیرقانونی کانون صنفی معلمان، اقدامات گسترده ای را در راستای حضور افراد در تجمع های غیر قانونی در مقابل مجلس شورای اسلامی داشته نامبرده از سال ۷۸ به عضویت کانون غیرقانونی صنفی معلمان درآمده است»
۲- سمت دبیرکلی کانون صنفی را عهده دار شده و اقدام به سازماندهی اجتماعات برعلیه نظام نموده است.
۳- علی رغم عدم تمدید پروانه تشکل غیرقانونی کانون صنفی از سال ۸۲ به بعد و برخوردهای صورت گرفته با وی مبنی بر عدم فعالیت برعلیه نظام از طریق کانون صنفی در سال های ۸۳- ۸۵ و ۸۹، نامبرده تا هنگام دستگیری به فعالیت های خود ادامه داده و در تشکیل جلسات کانون و در حمایت زندانیان فتنه نقش موثر و حضور فعال داشته است.
۴- تاسیس شعبات تشکل غیرقانونی کانون صنفی ادامه داده و با برگزاری جلسات در پارک با دیگر اعضای کانون صنفی در جهت راه اندازی تجمعات علیه نظام فعالیت خود را ادامه داده است
۵- در تجمعات غیرقانونی ۱۰ اسفند و ۱۲و ۱۷ اردیبهشت ماه ۹۳و۹۴ در جلو مجلس شورای اسلامی حضور داشته است.
۶- نامبرده( محمود بهشتی لنگرودی)، عامل اصلی راه اندازی تجمعات از طریق فضای مجاری تلگرام و صدای معلم افرادی را انتخاب نموده و شعارها و پلاکاردها را تهیه و مسئولیت قرائت قطعنامه را وی عهده دار بوده است.
۷- از فعالیت های نامبرده ( محمود بهشتی لنگرودی) در راستای اهداف گروههای ضدانقلاب، راه اندازی تجمع ۱۱ اردیبهشت به مناسبت هفته معلم و برگزاری تجمع غیرقانونی ۱۷ اردیبهشت و برگزاری تجمع غیرقانونی ۶تیرماه در مقابل زندان اوین است.
۸- حمایت از زندانی معلم اسماعیل عبدی.
۹- برگزاری راهپیمایی ۳۱ تیرماه ۹۴ که نامبرده (محمود بهشتی لنگرودی) در فضای مجازی تلگرام،صدای معلم در تاریخ ۹۴/۵/۳۰ اعلام می دارد هدف از برگزاری این تجمع تنها آزادی عبدی و دوستان نیست بلکه هشدار به مسئولین مملکتی است. این که تکرار اینگونه بازداشتها بدون هزینه نخواهد بود.
۱۰- از جمله فعالیتهای نامبرده ( محمود بهشتی لنگرودی )
الف- دفاع از زندانیان فتنه.
ب- دیدار با خانواده زندانی.
پ- ایجاد افتتاح حساب در بانک صادرات جهت جمع آوری کمک نقدی برای زندانیان امنیتی بوده است.
ت- پرداخت پول به خانواده بداقی و عبدی همچنین پرداخت مبلغی به خانواده بداقی بشکل ماهانه … وجه نقد و پرداخت مبلغ … جهت ودیعه خانه بوده است.
ث- دیدار با خانواده عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده، عبدی و باغانی، بداقی … .
۱۱- نامبرده (محمود بهشتی لنگرودی) از طریق فیس بوک با انتشار تصاویر زندانیان فتنه از جمله اسماعیل عبدی، علی اکبر باغانی، سید محمود باقری، عبدالفتاح سلطانی در جهت ایجاد بدبینی نسبت به نظام بوده است .
۱۲- دعوت افراد جهت حمایت از جریان فتنه فعالیت داشته و اقدام به انتشار بیانیه تشکل غیرقانونی کانون صنفی معلمان به مناسبت هفته معلم اردیبهشت ۹۳ نموده است.
جدا از این، یادشان رفته بود که دیدار ایشان با خانم ربابه رضایی همسر رضا شهابی ، پیام محمود برای اول مهر روز گشایش مدارس ، پیام مشترک او و اسماعیل عبدی در اعلام همدردی با مردم زلزله زده کرمانشاه و کردستان و صد ها کار انسانی دیگر وی را نیز جزو اتهامات ایشان منظور دارد .
با نگاهی به اتهامات دوازده (۱۲) گانه فوق و ضمایم اش به محمود بهشتی لنگرودی در می یابیم؛ که در ایران اسلامی ناب محمدی و در پدافند بخدمت گرفتن ” قانون مجازات اسلامی” بر آمده از عصر شترچرانی ، به جامعه معلمان کشور اینگونه حکم می کنند :
درجنبش مطالبه خواهی معلمان کشور، حق ندارند متشکل گردند و تشکل صنفی مستقل خود را ایجاد نمایند.
معلمان نباید در روزی که به نامشان نام گذاری شده ، گرد هم آیند و مطالبات بی پاسخ مانده خود را بیان دارند . بلکه باید در همان روز به نام معلم آخوندی همچون ( مرتضی مطهری ) سینه زنی و نوحه خوانی و عزاداری راه اندازند تا ارج این” معلم ” مرده و در زیر خروار ها خاک خفته ، محترم شمرده شود و معلمان زنده، باید باد هوا خورند و سه شیفته برای گذران زندگی خود کار کنند و صدایشان هم در نیاید !
معلمی با مشخصه محمود بهشتی لنگرودی ؛ نباید بیانیه صادر کند . نباید در لباس سخنگو ی طبقه ی خود ظاهر گردد . نباید به همکارانش کمک و یاری رساند و دست خانواده آنها را بگیرد و برای کودکانشان اسباب بازی بخرد .
محمود لنگرودی؛ نباید به همکار زندانی اش و خانواده اش که یگانه نان آورش را به زندان کشانده اند و به تبعید روانه اش ساخته اند ، یاری مالی کند و از خانواده های آنان به وقت نیاز دلجویی انسانی نماید!
محمود لنگرودی ؛ حق ندارد با همکار ، هم طبقه ی و هم سلکان خود ، اسماعیل عبدی ، رسول بداقی، اکبر باغانی ومحمود باقری وخانواده های هر یک از آنان، پیوند برقرار نماید و همکلام گردد . چرا که رافت و همکلامی و هم صحبتی در ” قانون مجازات اسلامی ” بر معلمی همچون محمود بهشتی لنگرودی ، که خود زاده مهر و محبت و انسانیت و مردم داری ایست ، بی معنی و حرام است!
محمود لنگرودی؛ نمی بایست نه با علی اکبر باغانی ، معلم ازاده ایکه دیروز خود در مقام سخنگو و فعال این نیروی عظیم اجتماعی بود ، بعد به زندان برده شد و بعد تر به زابل تبعید گردید ، و نه با خانواده اش که بسان کفر ابلیس اند ، رابطه ای برقرار نمایند.
محمود لنگرودی؛ حق ندارد با وکلای خود عبدالفتاح سلطانی و خانم نسرین ستوده همشهری و همکلام خودش دیدار داشته و با آنان مشاورت نماید!
محمود لنگرودی ؛ حق گشایش حساب مالی برای یاری رسانی به خانواده های معلمان در بند را نداشته و ندارد!
محمود لنگرودی؛ مجاز نیست که از شبکه های مجازی تلگرام، فیس بوک بهره گیرد و مجله صدای معلم را تقویت کند و برایش مقاله ارسال دارد!
محمود بهشتی لنگرودی با جسارتی کم نظیر درتاریخ ۹۶/۶/۱۷می نویسد و فریاد می زند: «…اما تصمیم بنده همان است که قبلا اعلام کرده ام.
از آن جا که حتی به گفته ی خود حضرات ، این گونه پرونده سازی ها و احکام ، در شرایط خاص دوره ی احمدی نژاد صادر شده و هیچ گونه مبنای حقوقی و قانونی ندارد ، خودم را ملزم به تمکین این گونه احکام ناعادلانه نمی دانم.
من ، یک معلم هستم ، یک فعال صنفی و عضو هیات مدیره ی یک تشکل قانونی به نام کانون صنفی معلمان.
حقیقتا ، کدام کشور عقب افتاده ی جهان سومی را سراغ دارید که برای معلمانش ، احکامی چنین ظالمانه صادر کرده باشد.
۱۴ سال زندان ، برای فعالیت صنفی ، مدنی و قانونمند؟!!!
آن هم در جامعه ای که جنایتکاران و رانت خواران و مفسده جویان ، در آرامش کامل به اعمال خلاف مشغول هستند ؟!!!
با این وصف ، در موعد مقرر برای تعیین تکلیف به دادستانی خواهم رفت .
به امید اصلاح امور». (۵)
بدین ترتیب بعد از طرح این سطح اتهامات که من آنها را در ۱۲ مورد به تفکیک وبا ضمایمی چند شماره گذاری نمودم ، در ادامه خبر کانال تلگرامی آمده است :
« با عنایت به محتویات پرونده و بررسی های انجام شده، دادگاه بزه انتسابی به آقایان محمود بهشتی لنگرودی و … را محرز و مشمول ماده ۶۱۰ ق.م.اسلامی دانسته، هرکدام از نامبردگان را تحمل ۵ سال حبس به احتساب ایام بازداشت محکوم می نماید. رای صادره حضوری و ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه های تجدید نظر استان تهران می باشد.» ، صدور این احکام ضد انسانی مصداق بارز وصیت “امام امت خمینی” امام مرگ است که ازخود این ارثیه را به جا گذاشت :« نگذارید این انقلاب به دست نااهلان ونامحرمان افتد »
با نگاهی به موارد بالا نشان می دهد که قاضی مقیسه چه داوری ناشیانه و ناکار آمدی را بر زندگی انسانی روا داشته که جز صداقت ، سلامت شرافت ، اخلاق مداری ، قوام دوستی همسلکان ، بردباری، مروت و مدارا ، مهربانی و فضیلت های جسارت و آزادگی و بسیاری از ویژه گیهای خود ویژه انسانی را با خود یدک می کشد . محمود بهشتی لنگرودی پیشتر طی مصاحبه ای با سایت “حقوق معلم و کارگر” گفته بود : « … سال ۹۴ به واسطه ی شکایت سپاه ثارالله بازداشت شدم و پس از گذراندن دوران بازجویی به بند عمومی منتقل گردیدم تا این که به دستور بازپرس پرونده، تعیین وثیقه شد و پس از تامین آن توسط خانواده ، بنا بود که به طور موقت و تا صدور احکام بدوی و تجدید نظر آزاد باشم اما هم زمان پرونده ی مربوط به دو حکم مجموعا به مدت ۹ سال قاضی صلواتی به جریان افتاد و مسوولان زندان مانع از آزادیم شدند. لازم به ذکر است که شاکی این پرونده وزارت اطلاعات بوده است. …» (۶)
اینگونه قصابانه انگ شمول ماده “قانون مجازات اسلامی” بر پیشانی محمود بهشتی لنگرودی خورد. قاضی جرم و جنایت و خباثت و آدم کشی همچون سعید مرتضوی باید تنها دو(۲) سال حکم گیرد و راست و راست بگردد و به ریش همگان بخندد و لی محمود بهشتی لنگرودی پنج (۵) سال حکم قطعی زندان از جانب قاضی محمد مقیسه دریافت می دارد!
جدا از این حکم برپایه آنچه در سایت حقوق معلم و کارگر آمده است : « لازم به ذکر است که این فعال صنفی در سال ۸۹ هم با شکایت وزارت اطلاعات و در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل پنج سال حبس محکوم شده بود که در حال حاضر مشغول گذران این حکم در زندان اوین هستند
با توجه به ۴ سال حکم تعلیقی که در سال ۸۵ بدلیل پیگیری اجرای لایحه مدیریت خدمات کشوری برای این فعال صنفی صادر شده ،ایشان مجموعا محکوم به تحمل ۱۴سال حبس تعزیری هستند» (۷)
پایان سخن:
آنچه در احوال قاضی مقیسه و قاضی صلواتی تا حال خواندم ، انگار هر لحظه در پی کشف نمودن پستی و زبونی انسان هایی اند که ” نان شان به قیمت ریختن خون دیگران ” به دست اینان می افتد تا اسلام ناب محمدی شان که به دست شارع مقدس ایشان سپری شده ، آسیب نبیند. تنها از همین روست که چنین احکام ضد انسانی و بیمارگونه ای صادر می کنند . قضات یاد شده ؛ همچنان براریکه بلخ نشسته و همچون روایت تاریخ بیهقی به فتوای خلفای عباسی بغداد ، همه مخالفان را به جرم ” قرمطی” ، ” اسماعیلی ” گردن می زدند ، جناب ایشان نیز معلم / کارگر/ روشنفکر دگراندیش را بر نمی تابند و برآنند همه آنی نیستند که آنان می اندیشند . از اینرو باید ” حرامی ” شان نامید تا آرمان شهر ادعایشان صدمه نبیند و نان و قاتق” انقلاب اسلامی ” شان به قیمت زندان ماندن دیگران ، سر پا بماند! جامعه معلمان سراسر کشور به چنین احکام ضد انسانی سخت معترض اند و صدای اعتراض خود را در تجمعات ۱۳مهر، روز جهانی معلم در کف خیابان های جغرافیای ایران و در دل قطعنامه مطالباتی شان بیان داشته و آورده اند :
« … از سوی دیگر بیش از۴ سال است که از ادعای آقای رییسجمهور! مبنی بر جایگزینی امنیت فرهنگی بهجای فرهنگ امنیتی میگذرد اما همچنان معلمان به خاطر فعالیت صنفی و آموزشی توسط حراستها و نهادهای امنیتی مورد تهدید، احضار و بازداشت واقع میشوند. اگرچه برخی نهادهای امنیتی خارج از دولت بهصورت غیرقانونی در امنیتی کردن فضای فعالیت صنفی نقش داشتهاند، اما در برخی موارد نیز این برخوردها از سوی نهادهای زیرمجموعه دولت صورت گرفته است و میگیرد.
محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، محسن عمرانی و مختار اسدی ازجمله معلمانی هستند که به خاطر فعالیت صنفی در زندان به سر میبرند و علیاکبر باغانی در تبعید است و معلمانی چون رضا مسلمی و طاهر قادر زاده تحت حکم هستند و رسول بداقی بعد از اتمام دوران حبس هنوز به سرکار برنگشته است. فعالانی که خواستهای جز مطالبات صنفی و آموزشی نداشته و ندارند و مراحل محاکمه آنان بدون رعایت استانداردهای یک دادرسی عادلانه و برخلاف اصل ۱۶۸ صورت گرفته است. ما به امنیتی کردن فعالیت صنفی اعتراض داریم و خواهان توقف احکام فعالان صنفی و آزادی بدون قید و شرط آنان، رفع تبعید و اخراج و بازگشت آنان به سرکار هستیم….» (۸)
حدیث گذران سیر زندگی قضاوت قاضی مقیسه و قاضی صلواتی از ابتداء تا به امروز اینگونه بوده که آتش خشم او دامن پرشمار خانواده های ایرانی را گرفته و استقلال عمل زندگی خیلی ها را به گاهشماری خشم هر روزه خویش بر سر قضاوت ترویج اسلام ناب محمدی و رواج خشم و یک سو نگری اندیشه قرآنی به تباهی کشانده است . بی جهت نیست که گفته اند : تو چنانچه عامل و فاعل کشتار ۶۷ای و… آتش خشم دادخواهی خیل عظیم خانواده های خاوران، چنان تو را خواهد سوزاند که همچون همه بدنامان ” جنایت علیه بشریت ” ، در صف انتظار فرا روئیدن روز بهی بسر می برند!
ما همچنان در این بیغوله بیدادگری قاضی القضات بلخ ، محمد مقیسه امروز و ناصر ناصریان دیروزو قاضی صلواتی، صدای محمود بهشتی لنگرودی باقی خواهیم ماند و خواهان آزادی بی قید و شرط او هستیم . من محمود بهشتی لنگرودی را از دیرپا ترین سال های زندگی ام از همان ولایت لنگرود می شناسم ، معلمی آزاده ، انسانی با منش و سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران،یکپارچه و متحد تنهایش نگذاریم .!
—————————————————-
منابع :
(۱) – (سایت راه کارگر،امیرجواهری لنگرودی، یادداشت کارگری با عنوان ؛ غارت دیگر باره سازمان تامین اجتماعی و سهم بُری از کارگران موقوف ! ، جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴)
(۲) – ( سایت ایران گلبانگ، ایرج مصداقی؛ مقاله قاضی محمد مقیسه و سه دهه جنایت علیه بشریت،یکشنبه سوم اوت ۲۰۱۴)
http://www.iranglobal.info/node/37269
(۳ )- ( محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه ،خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا ، ۱۳۹۶/۰۶/۲۶)
(۴ )- (سایت کلمه ، پاسخ محمودبهشتی از زندان اوین به محسنی اژه ای ، پنج شنبه۳۰ شهریور، ۱۳۹۶ )
http://www.kaleme.com/1396/06/30/klm-262550
(۵) – کانال تلگرامی محمود بهشتی لنگرودی
telegram.me/mahmoodbeheshti1
(۶) – ( سایت حقوق معلم و کارگر، دوازدهم سپتامبر ۲۰۱۷)
http://bield.info/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85/
(۷) – ( سایت حقوق معلم و کارگر، بیست و پنجم سپتامبر۲۰۱۷)
http://bield.info/%D8%AA%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF/
(۸)- (وبسایت خبری را کارگر ) ، قطعنامه پایانی، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ۱۳ مهر۱۳۹۶
https://rahekargar1358.wordpress.com/2017/10/05/mary-9273
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.