فریبرز رئیس دانا: در این جنبش اعتراضی از چه چیزهائی پرهیز کنیم
در این حرکت پرهیز از در افتادن به تله ی دو جناح که با فریبندگی ها و مهترتها گسترده می شوند و چه یسا از طریق معرفی و خط و جریانی جدید یا آشنا مطرح شود یک ضرورت حیاتی است. شعارهای متنوع فراوان و نالازم و نا متحدانه کار را خراب می کند. ….
من به همه ی ابعاد، انگیزه ها، مشخصات و عناصر ترکیبی طبقات و گروههای اجتماعی شرکت کننده در تظاهرات تا کنون رو به گسترش سیاسی و اجتماعی مردم در شهرهای مختلف ایران واقف نیستم ، اما بی تردید از خیلی چیزهای بدرد خور برای تفسیر و موضع گیری آگاهم. مطمئن تان می کنم از مدتی پیش به طور کلی و از چند روز پیش به طور مشخص تر، گرچه نه دقیق، در انتظار وقوع این حوادث بودم والبته نمی دانستم دقیقا به چه شکل و از کدام شهر ومحل. مطمئنا می دانم که مسولان اصلی دو جناح وبدنه و اتاق امنیتی و اطلاعاتی ایشان تیز به طور دقیق تر انتظار می کشیدند بی آن که بتوانند کار اساسی بی سرو صدائی برای محو آن بکنند. باز اطمینان می دهم که شماری از رفقا و دوستان من نیز چنین انتاظار و پیش بینی ای داشتند. اگر سیر حوادث را با جدیت پیگیری می کردیم و به ابزار های موثر و کار آمد تحلیل و پیش نگری مجهز بودیم آنگاه رسیدن به این انتظار کار خیلی دشوار و شگفت انگیزی نبود. من نیز از آینده بینی هوشمندانه شگفتی برخوردار نبودم وخیلی موارد را از رفقایم یاد گرفتم. یک خاصیت با هم بودن رفیقانه همین است.
در این جریان فکری و تجربی می دانستیم که هر دو جناح آماده حضور و دستکاری به نفع خود و برای پائین آوردن حریفان هستند و از همه مهم تر برای فرار از نتایج وخیم حضور سیاسی و مسئولیتشان در شرایط اقتصادی بسیار بد و فشارهای سخت بر بنیه ی جامعه . آنها در انتظار دامنگیر تر شدناثر سم آلودگی دیو نابود گر فساد و چپاول و فشار و تحقیرو خشم بالا گرفته قابل اشتعال عنقریب بودند و هستند. آنها راه فرار و نشان دادن نشانی های گمراه کنند و پنهان سازی و ابهام آفرینی در سیاستها خود و پایه های طبقاتی و سود جویانه آنرا جستجو می کردند و می کنند. اتفاقا تحرک ها و اظهار نظرهای اخیر سرنخ های خوبی به دست می داد و داد. کاش دانشمان کامل تر بود. اما تا بدانجا نرسید که بدانیم همی که نادانیم! بر عکس ما به قدر لازم ، اما نه کافی، آگاهی به دست آوردیم. مثل همه ی تجربه های تاریخ این آگاهی و تجربه در آزمایشگاه و آموزشگاه ستیزه های واقعی چند روزه ناگهان چندین برابرشد.
حالا می توانم بی فرو رفتن در دام تواضع یا خود نمائی گمراه کننده به اطلاع عزیزان مخاطب برسانم که این جنبش برخلاف آنچه ذهن ها و اراده های وامانده بیان می دارند دوز و کلک وحقه نبود بلکه ماهیتی واقعی در واکنش به فساد کشنده ، گرانی از پای درآورنده و تحقیر و عقب نگاه داشتگی داشت. تازه شگفتی این بود و هست که چرا این واکنش به تاخیر می افتاد – و افتاد. وقتی رنج های اجتماعی مردم را به هم نزدیک می کند برای آن که واکنش برجسته ای داشته صدای خود را به هم برسانند سیلاب های به ظاهر ناشناخته ای اینجا و آنجا از زیر زمینو بیرون از صحنه بیرون می جوشد، غلیان می کند، چه بسا گل آلود می شود و بی پروا عاملان انسانی و سازمانی رنج و فلاکت را هدف قرار می دهد وابتدا زیر سیلاب وحشت و رسوائی فرو می برد تابعد- که قصه ی درازی در پیش است ، هرچند موقتا ناگفته بماند.
بی تردید قدرت های متحد یا متخاصم حاکم، حسب مورد و شرایط، به میدان می آیند و سرکوب تا حد گشتار جمعی مطرح می شود و فضا سازی فکری و انگیزه نمائی ها شکل می گیرد- و این آخری در ایران سریعا شکل گرفت. دو گروه اصل متخاصم و رقیب و خرده گروههای دیگر و تریبونها و سخن گویانشان یک دیگر را مسئول توطئه یا سیاست های نادرست منجر به واکنش اجتماعی قهر آمیز معرفی میکنند . این چیزی است که در ایران جریان دارد. جناح ائتلاف اصلاح طلب- اعتدالی، چنان که معاون خوش بر احوال رئیس جمهور تقریبا به صراحت اشاره کرد، موضوع را به کلک زنی و برنامه چینی حریف منتسب کرد و این یکی جناح هم گفت سیاست های غلط ومشکوک حریفشان عامل این حرکت لجام گسیخته بوده است، تو گوئی اگر رئیسی می شد رئیس امکان معجزتی صریح و روشن هم به وجود می آمد. به جز واقعیت های سخت و آزارنده اقتصادی البته باید به جستجوی حقیقت برآمد و این حقیقت از عاملان و عناصر قدرت که مسئول بدبختی ها و انباشت چپاولی و محرومیت زای گسترده بوده اند بر ئمی آید. این و آن شخصیت گاه فقط به گوشه کوچکی از حقیقت اشاره می کنند- و چون اما جمعه ی مالک انحصاری شهر مشهد ذره های غریب به زبان می آورند- و البته راه نجات را نیز در نجات همین قدرتمداران عامل شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می دانند. کافی است مثل ما به این واقعیت توجه کنیم که نقطه شروع و ماهیت اصلی حرکت در دو چیز بود: نیاز های صنفی جدی و حیاتی کارگری واعتراض خشم آلود و تقریبا گسترده مال باختگان که قربانی مفسدان تحبیب و پروار شده در دامن ساخت قدرت شده بودند در روز اول و دوم سهم زیادی از شرکت کنندگان از این دو گروه بودند اما سیلاب که راه افتاد دانشجویان آتیه باخته و آزادی خواه وگروههای مطالبه گر دیگر، که سالیان سال خواست های انسانی و قانونی و حقوقشان پایمال شده بود، به میدان آمدند – و خواهند آمد. تا کجا؟ در این مقطع برای من دادن پاسخ صریح کمی سخت است ولی در روز های آینده به آن خواهم پرداخت.
بله دستها ی آلوده و پنهان هم به میدان آمده اند. از همه مهم تر نفس سمی مایوس کننده ی دو گروه است: یکی اصلاح طلبان عمدتا دولتی که پس از مدتها عقب ماندگی و رکود و بیمایگی حالا همه چیز را در معرض از دست رفتن می بینند و دیگری وادادگان سنتی و همیشگی که ضعف و بی عملی تثبیت شده درونی خود را با انکار امکان تحقق وحقیقت نیروی نهفته در دل جامعه توجیه می کنند. هردو به نوعی رقت آورند. به ویژه این که نه حرکت مردم خیلی ناگهانی بود و حتا با تاخیر رخ داد و نه خیلی عجیب که اتفاقا شاکله ی کلاسیک آن چشم گیر است. بله درست است که دست کاری ها و مداخله ها وجود داشته اند و چه بسا کار را به حرکت های تحریک آمیز برای شروع دوره ی وحشت بکشاند و امکان رشد و استحکام پایه های مقاومت را ندهد. اما راه حل در ترس خوردگی و در تسلیم شدن به باورهای پوسیده ی ناشی از بی ارادگی و نا آگاهی تاریخی نیست، در حرکت سنجیده رو به جلو است.
در این حرکت پرهیز از در افتادن به تله ی دو جناح که با فریبندگی ها و مهترتها گسترده می شوند و چه یسا از طریق معرفی و خط و جریانی جدید یا آشنا مطرح شود یک ضرورت حیاتی است. شعارهای متنوع فراوان و نالازم و نا متحدانه کار را خراب می کند. ستیز ما در خیابان حمله به عرب نیست. شعار مبارزه با فساد و وابستگی اقتصادی حیله گرانه که صد بار بیشتر از هزینه های نظامی در منطقه خسارت و فشار وارد می آورد الویت دارد. برقراری نظام دموکراتیک در تصمیم گیری سیاست خارجی اهمیتی به مراتب بالاتر و انسانی تر از توصیه به فراموش کردن مردم نیازمند فلسطین و یمن دارد. خواست سیاست خارجی مستقل وغیر جنگ طلبانه باید به جای شعار نژاد پرستانه و خرده بورژوائی و نادرست، که گویا همه ی بدبختی از دفاع از مردم فقرزده ی خاور میانه بر می خیزد بنشیند. از همه مهم تر پرهیز کامل از طرح شعارهائی است که در وافع ضامن پیروزی سیاست فاشیستی ترامپ است. شرکت در تظاهرات نباید به هیچ روی روزنه ای برای مداخله یا حمایت امپریالیستی به ویژه آمریکا و اسرائیل باز کند. یادمان نرود شعار شرمسارانه رئیس جمهور اوباما با آنهائی یا با ما را در سال ۱۳۸۸ که هیچ کمکی نکرد که هیچ باعث رویگردانی عناصر آگاه و مبارز شد. حرکت مردم باید نیروی خود را از خود مردم بجوید و قاطعانه به دستگاه ترامپ- نتانیاهو بگوید در کار ما فضولی نکن. این به مردم نیروئی خیلی بیش تر می دهد. خیلی بیشتر. شعار اصلی مردم به گمان من- که در پذیرفتن یا رد کردن آن مخیرند، اما این حق مرا برای از سینه بیرون کشیدن درد فروخفته از بین نمی برد- برقراری دموکراتیسم واقعی و اطمینان بخش، مبارزه ریشه ای با فساد و بی عدالتی، خواست و تضمین آزادی، آزادی همه ی زندانیان سیاسی ، مبارزه با گرانی، تغییر سریع و روشن مسیر اقتصاد از آنچه هر دو جناح طالب آنند ومبارزه ریشه ای با فقر است. باز تاکید می کنم که این خواسته ها آرزوهایی خام نیستند و نخواهند بود، اگر دست جناح های قدرت که پدید آورنده مشکلات بوده اند کوتاه و بجز آن هر مداخله ی امپریالیستی نیز قاطعانه حذف و محکوم شود. به یک دیگر بگوئیم آن وعده های شهر فرنگی آمریکائی از آن سو و فریب قدرت بومی آزمون پس داده از این سو، هردو، سرابی بیش نیستند.
راستی باید زنده هم بمانیم تا آن دم که زندگی معنا می دهد. باید خرد را با اراده در آمیزیم. باید عمر مبارز را طولانی تر کنیم. ما با تدبیرتریم اگر بر آن آگاه باشیم و بر اتش پیروز شویم، نه چون آتش سرد، بلکه چون مهارگر آتش.
اندیشیدن
درسکوت.
آن که می اندیشد
به ناچار دم فرو می بندد
اما آن گاه که زمانه/ زخم خورده و معصوم/به شهادتش طلبد
به هزاران زبان سخن خواهد گفت.
پایدار و سرفراز باشید
فریبرز رئیس دانا. ۸ دی ۱۳۹۶٫
—————————————————–
منبع:
https://www.facebook.com/raisdana.dad?hc_ref=ARTuLtWE3Bk7pJF9SbdUAOqONpCeAaPsCvhDFfn1S4OID_OkJXWGJ48ME8YVWi3HpTk&fref=nf
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.