بهرام رحمانی: آیا ایران و آمریکا خود را برای جنگ آماده می‌کنند؟

تاکنون هیچ‌یک از طرفین، نشانه‌ای از این‌که بخواهند شروع‌کننده جنگ باشند از خود نشان نداده‌اند. بنابراین با وجود گذشت حدود یک ماه از تروریستی خوانده شدن سپاه پاسداران از سوی آمریکا، و و اقدامات متقابل حکومت اسلامی ایران در تروریستی نامیدن سنت‌کام، طرفین با وجود حضور دوجانبه و تجمع نیرو و جنگ‌افزارهایشان در خلیج فارس، هنوز حتی درگیری با یکدیگر نداشته‌اند. ….

——————————————————

آیا ایران و آمریکا خود را برای جنگ آماده می‌کنند؟

بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com

آیا ایران و آمریکا خود را برای جنگ آماده می‌کنند؟ سئوالی که این روزها زیاد شنیده می‌شود. پاسخ به این سئوال بدون شرح وضعیت موجود بین طرفین ممکن نیست.
روز سه‌شنبه ۷ مه، مرکز نیروهای مسلح آمریکا‌(سنت‌کام) در منطقه، اعلام کرد «شواهد واضحی» دریافت کرده است که ایران آماده حمله احتمالی به نیروهای آمریکایی مستقر در خاورمیانه است. آمریکا ناوگروه تهاجمی آبراهام لینکلن و بمب‌افکن‎هاB-52  را به حوزه عملکرد سنت‎کام (فرماندهی مرکزی آمریکا) اعزام کرده است.
جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید که روز یک‌شنبه ۵ مه، از اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به منطقه به‌عنوان یک پیام روشن و واضح به ایران خبر داد، گفته است آمریکا در پی جنگ با ایران نیست ولی آماده پاسخ به هر حمله‌ای به منافع آمریکا و متحدانش است.

1316

امروز ۱۸ اردیبهشت – ۸ مه، شورای عالی امنیت ملی حکومت اسلامی خطاب به دیگر امضاء‌کنندگان برجام نوشت: «جمهوری اسلامی ایران در راستای صیانت از امنیت و منافع ملی مردم ایران، و در اعمال حقوق خود مندرج در بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، از امروز ۱۸ اردیبهشت ۹۸ برخی اقدامات خود در توافق برجام را متوقف می‌کند.»
شیخ حسن روحانی رییس جمهوری حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی نیز در سخنرانی امروز خود که به‌طور زنده از تلویزیون ایران پخش شد، چنین گفت: «از امروز فروش آب سنگین و اروانیوم غنی‌شده را متوقف می‌کنیم؛ این‌ اعلام ما برای ۶۰ روز است؛ اگر ۵ کشور پای میز مذاکره آمدند و به منافع‌مان رسیدیم و مخصوصا به نفت و بانک دست یافتیم به نقطه ‌اول باز می‌گردیم.»
روحانی در عین حال تاکید کرد که توافق اتمی با قدرت‌های جهان «پابرجاست»: «برجام هست و پابرجاست؛ اما آن روی سکه برجام را امروز نشان می‌دهیم. امروز کاهش اقدامات را اعلام کردیم و نه خروج از آن را.» به گفته روحانی، برجام «نیاز به جراحی داشت.»
حکومت اسلامی ایران در بیانیه رسمی خود، نه تنها پیشاپیش گروه پنج به‌علاوه یک، بلکه شورای امنیت سازمان ملل را نیز تهدید کرده است آمده است: پس از اقدام روز چهارشنبه، تهران «نسبت به هر اقدام غیرمسئولانه، از جمله ارجاع موضوع به شورای امنیت ملل متحد یا اِعمال تحریم‌های بیش‌تر، عکس‌العمل قاطع و سریع نشان خواهد داد.»
هم‌زمان با انتشار بیانیه رسمی شورای امنیت ملی ایران، صبح چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت، سفرای کشورهای عضو برجام شامل آلمان، انگلیس، چین، روسیه و فرانسه به وزارت امور خارجه دعوت شدند تا نامه حسن روحانی را از عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه، دریافت کنند.
وزیر خارجه حکومت اسلامی هم در نامه‌ای رسمی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، را در جریان اقدام تازه ایران گذاشت.
به‌نظر می‌رسد دست‌کم یک هدف ایران از اقدام امروزش، فشار بر همین دریافت‌کنندگان نامه باشد، چرا که آن‌ها در بیانیه شورای امنیت ملی متهم شده‌اند که در یک سال گذشته «غیر از صدور بیانیه‌های سیاسی، هنوز هیچ سازوکار عملیاتی برای جبران تحریم‌های آمریکا مستقر» نکرده‌اند.
مقامات اروپایی بارها گفته‌اند که مصمم هستند سازوکار مالی تجارت با ایران به نام «اینس‌تکس» را «راه‌اندازی» کنند و «کشورهای دخیل تعهد دارند تمام تلاش خود را برای افزایش هر چه بیش‌تر حمایت مالی از این کانال تجاری بکنند»، اما عملا راه به جایی نبرده‌اند.
«اینس‌تکس»، کوتاه‌شده عبارتی انگلیسی به معنی «ابزار حمایت از مبادلات تجاری»، نهادی‌ است که آلمان و فرانسه و بریتانیا برای حفاظت مبادلات مالی و تجاری با ایران از آثار تحریم‌های آمریکا راه‌اندازی کرده‌اند.
فرانسه اولین کشور اروپایی است که بلافاصله به بازگشت تحریم‌های ایران هشدار داد. وزیر دفاع فرانسه، روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت – ۸ مه، اعلام کرد که کشورش می‌خواهد توافق هسته‌ای با ایران را «زنده نگه دارد.» او هشدار داد که اگر ایران به تعهدات خود پای‌بند نماند، گزینه‌ بعدی مکانیزمی است که به‌شدت بخشیدن تحریم‌ها علیه ایران خواهد انجامید.
به‌گفته خانم فلورانس پارلی، چیزی «بدتر» از خروج ایران از برجام نیست و فرانسه، آلمان و بریتانیا هر ان‌چه برای حفظ این توافق دارند انجام می‌دهند.

نفت و بانک دو بخشی است که ایالات متحده در ماه‌های گذشته از طریق آن‌ها تلاش کرده است بر حکومت اسلامی فشار بیاورد، از طریق استراتژی‌ای که دولت آمریکا آن را «فشار حداکثری» می‌نامد.
در ادامه همین خط‌مشی بود که دولت آمریکا روز جمعه هفته گذشته با تاکید بر ادامه سیاست «فشار حداکثری بر حکومت اسلامی ایران» چند محدودیت‌ جدید بر فعالیت‌های اتمی تهران وضع کرد و از بین پنج معافیت قبلی برای همکاری با تهران، به دو معافیت خاتمه داد: مبادله اورانیوم غنی‌شده با اورانیوم طبیعی‌(کیک زرد) بین ایران و دیگر کشورها و هم‌چنین انتقال آب سنگین مازاد نیروگاه اراک به خارج از کشور.

روز ۷ مه، اعلام شده بود که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در پی سفر غیرمنتظره خود به بغداد اعلام کرده که درباره امنیت نیروهای آمریکایی در این کشور و وضعیت شبه‌نظامیان شیعه مورد حمایت ایران به‌طور جداگانه با عادل عبدالمهدی، نخست وزیر و برهم صالح، رییس جمهوری عراق، گفتگو کرده است.
مایک پمپئو شبانه و تحت تدابیر امنیتی شدید به عراق سفر کرد. او پس از ترک عراق به خبرنگاران همراه خود گفت که هدف از این سفر مطلع کردن مقامات ارشد عراق از «جریان تهدیدات افزایش یافته است که ما دیده‌ایم.»
وزیر امور خارجه آمریکا درباره تهدیدات نظامی منتسب به حکومت ایران جزئیاتی بیان نکرد اما گفت واشنگتن درباره «حمله قریب الوقوع» نیروهای تحت امر ایران «اطلاعات مشخصی» داشته است.

در روزهای اخیر مقام‌های آمریکایی خبر دادند که به خاطر دریافت اطلاعاتی در مورد تهدیدهای جدید از سوی ایران، موعد اعزام یک ناو هواپیمابر خود به خلیج فارس را جلو انداخته‌اند اما جزئیاتی در مورد نوع این تهدید اعلام نکرده بودند.
حال امروز چهارشنبه، شبکه خبری سی‌ان‌ان، از قول «چندین مقام آمریکایی که به‌طور مستقیم در جریان این وضعیت هستند» می‌نویسد که گزارش‌هایی از جابه‌جایی موشک‌های بالیستیک کوتاه‌برد با قایق توسط ایران در خلیج فارس یکی از دلایل تصمیم آمریکا برای تقویت نیروی نظامی‌اش در منطقه است.
این مقامات روز چهارشنبه به سی‌ان‌ان گفته‌اند که مشخص نیست قصد ایران رساندن این موشک‌ها به مواضعی در خشکی است یا قرار است محل پرتاب آن‌ها از روی قایق باشد.
به گفته این مقام‌های آمریکایی، به همین خاطر یافتن محل احتمالی پرتاب این موشک‌ها دشوار است و مقام‌های وزارت دفاع ایالات متحده اکنون بین خود در حال تبادل نظر برای ارسال سامانه‌های پدافند موشکی به منطقه هستند، «سامانه‌هایی نظیر موشک‌های پاتریوت.»
آمریکا چند ماه پیش موشک‌های پاتریوت خود را از خاورمیانه به ایالات متحده بازگرداند و مقام‌های آمریکایی به سی‌ان‌ان می‌گویند که اگر جمهوری اسلامی از تهدید جدید خود «عقب‌نشینی» کند نیازی به استقرار دوباره این موشک‌ها در منطقه نخواهد بود.
هم‌اینک ناوگروهی به رهبری ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن زودتر از موعد مقرر خود راهی خلیج فارس شده و مقام‌های آمریکایی هم‌چنین از اعزام یک نیروی ویژه از بمب‌افکن‌های سنگین بی‌-‌۵۲ به منطقه خبر می‌دهند.
برخی منابع تعداد این بمب‌افکن‌ها را حدود شش فروند ذکر کرده‌اند و روزنامه نیویورک‌تایمز نیز روز یک‌شنبه ۵ مه، در این‌باره نوشت که ماه گذشته، یک یگان ویژه بمب‌افکن آمریکا، شامل شش فروند بی-۵۲ و ۴۵۰ پرسنل نظامی پایگاه «بارکس‌دیل» لوئیزیانا، پس از انجام تمریناتی در بریتانیا به ایالات متحده بازگشتند و هنوز مشخص نیست که آیا همین یگان به خاورمیانه اعزام می‌شود یا نه.
چندین مقام آمریکایی «آگاه از وضعیت» به سی‌ان‌ان گفته‌اند که «امید می‌رود» این میزان تقویت نیرو به عنوان «یک پیام بازدارنده» برای ایران کافی باشد و مسئولان حکومت اسلامی از این تهدید جدید دست بکشند.
وزارت دفاع آمریکا می‌گوید اقدامات تازه ایران می‌تواند ارتشیان آمریکایی و نیروهای هم‌پیمان آنان را در عربستان سعودی، بحرین و قطر با تهدید مواجه کند.
مقام‌های آمریکایی در مورد استفاده ایران از گروه‌های نیابتی خود در یمن برای ناامن کردن تنگه باب‌المندب نیز ابراز نگرانی کرده‌اند.

مایک پمپئو، هم‌چنین روز دوشنبه ۶ ماه مه ۲۰۱۹، پیش از آغاز سفرش به فنلاند در جمع خبرنگاران به سئوالات پیرامون اقدام آمریکا برای استقرار ناو هواپیمابر و هواپیماهای بمب‌افکن در خاورمیانه گفت، ناو هواپیما بر آمریکا پس از این که ایران دست به تحرکاتی در منطقه زد به منطقه خاورمیانه اعزام شد.
وزیر خارجه آمریکا هشدار داد تهران را در برابر هر گونه اقدام علیه منافع ما به شدت مجازات خواهیم کرد.
پمپئو افزود: آمریکا مدتی است برای این اقدام اعزام ناو هواپیمابر برنامه‌ریزی می‌کند. او افزود: ما شاهد اقدامات تحریک‌کننده از سوی حکومت ایران بوده‌ایم و ما آن‌ها را برای هرگونه حمله به منافع آمریکا مسئول خواهیم دانست. آن‌ها دقیقا می‌دانند که منظور ما از تهدیداتی که در سراسر جهان متوجه منافع آمریکا کرده‌اند، چیست.
وزیر امور خارجه آمریکا گفت: اگر این اقدامات‌(حمله مستقیم به منافع آمریکا) روی دهد یا اگر آن‌ها این کار را از طریق نیروهای نیابتی، هم‌چون حزب‌الله لبنان یا حوثی‌ها انجام دهند، ما به‌طور مستقیم سران حکومت ایران را مسئول آن می‌دانیم.

پیش از این محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در سفر اخیرش به نیویورک در دیدار با مجموعه‌ای از خبرنگاران گفته بود تهران به تحریم‌های آمریکا که باعث بحرانی شده اقتصاد ایران شده است، واکنش نشان خواهد داد.
ظریف هشدار داده بود که این شرایط، اوضاع را به سمت پرتگاه سوق می‌دهد. او تاکید کرد که ایران اجازه نخواهد داد خود لبه پرتگاه قرار گیرد یا بدون هیچ درگیری، سقوط کند.
ظریف گفت که تحریم‌های آمریکا علیه ایران و بحرانی شدن اوضاع به دلیل این تحریم‌ها، «اعلام جنگ» است و «ایران واکنش نشان خواهد داد.» او به‌طور ضمنی به استفاده ایران از گروه‌های وابسته به خود برای ضربه زدن به منافع آمریکا و کشورهای عربی اشاره کرد.
ظریف، هم‌چنین در گفت‌وگو با اینیپندنت گفته است وقوع درگیری نظامی بین ایران و آمریکا در آینده نزدیک را محتمل نمی‌داند، اما می‌تواند حوادثی روی دهد که به وقوع درگیری دامن بزند.

تاکنون هیچ‌یک از مقامات ارشد سیاسی رسمی و فرماندهان نظامی در واشینگتن و تهران از این‌که یکی از دو کشور قصد جنگ با کشور دیگر را داشته باشد سخن نگفته‌اند. اما نشانه‌شناسی جنگ، مواضع سران و مقامات دو کشور، وضعیت کنونی بین دو کشور را چگونه توضیح می‌دهد؟ جنگ ادامه سیاست است و جنگ‌ها بین کشورهای فرضی پیش از شروع نشانه‌هایی دارند که می‌شود وضعیت کنونی ایران و آمریکا را نیز بر اساس آن بررسی و ارزیابی کرد.
افزایش جنگ لفظی بین مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی دو کشور و جا به جایی نیروهای نظامی و آماده‌باش آن‌ها، نشانه‌های بارز احتمال وقوع جنگ هستند.
در حال حاضر آمریکا، نه تنها نیروهای خود در منطقه را به حال آماده‌باش درآورده، بلکه ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن را به منطقه فرستاده است.
ایران غیر از این به روسیه متوسل شده و روی آن حساب عظیم باز کرده است در عین حال، نیروهای خارجی وابسته به خود را از کشورهای منطقه به ایران آورده است.
جنگ روانی اخیر بین حاکمیت آمریکا و ایران که پس از تروریست نامیدن سپاه پاسداران توسط ترامپ، تشدید شده است و متقابلا حکومت اسلامی ایران، نیروی‌های آمریکایی در منطقه موسوم «فرماندهی مرکزی آمریکا»‌(سنت‎کام‌) را تروریست نامیده است. اساس این جنگ روانی، کم‌ترین ربطی به منافع مردم دو کشور آمریکا و ایران ندارد. دو حکومت ارتجاعی سرمایه‌داری به همدیگر چنگ و دندان نشان می‌دهند.

شواهد و قرائن تاکنونی نشان می‌دهد که مقامات ارشد سیاسی در آمریکا و ایران در هفته‌های گذشته با لحن صریح‌تر و محکم‌تری نسبت به یکدیگر موضع گرفته‌اند. این مقامات در آمریکا دونالد ترامپ به‌عنوان رییس‌جمهور، جان بولتون به‌عنوان مشاور امنیت ملی، مایک پومپئو وزیر امور خارجه و نیز برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اظهار نظرهای بیش‌تری درباره ایران داشته‌اند و رییس سی.آی.ای و وزیر دفاع مواضع کم‌تری اتحاذ کرده‌اند.
در ایران نیز آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر، حسن روحانی رییس‌جمهور، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، و علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی، هستند.
در سطح نظامی نیز فرماندهان رده بالای دو کشور، از آمادگی برای مقابله با هر حمله و تهدیدی از طرف مقابل سخن گفته‌اند. اگرچه تعداد فرماندهان ایرانی که در این موضوع اظهار نظر کرده‌اند به‌ویژه در سپاه پاسداران بیش‌تر از تعداد فرماندهان آمریکایی است اما با وجود آن‌که تنش لفظی بین مقامات و فرماندهان ارشد دو کشور بیش‌تر از گذشته شده ولی ایران و آمریکا در دست‌کم سه دهه گذشته هم‌چنین تنش‌های لفظی را به کرات با یکدیگر تجربه کرده‌اند، ولی وارد جنگ با یکدیگر نشده‌اند.
به‌علاوه مهم‌تر از همه، هیچ‌یک از مقامات سیاسی و نظامیان ارشد دو کشور در شرایط کنونی نگفته‌اند که قصد دارند آغازکننده جنگ باشند. آن‌ها به‌طور مداوم از آمادگی برای پاسخ به حمله طرف مقابل در صورت لزوم سخن می‌گویند.
در مورد پیمان‌ها و توافق‌ها، مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا، در مهر ماه ۱۳۹۷ اعلام کرده بود که این کشور از پیمان مودت ایران و ایالات متحده خارج می‌شود. قبل از آن هم در اردیبهشت ۱۳۹۷، آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد و خروج آمریکا از این دو پیمان و توافق، گرچه وضعیت موجود بین ایران و آمریکا را پیچیده‌تر از آن است که بتوان به یک تحلیل درستی دست یافت، ولی هیچ‌یک از این نشانه‌هایی که در بالا اشاره شد هنوز به‌طور مستقیم نشانه جنگ بین دو کشور نیست.
خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و پیمان ۱۹۵۵ نیز به‌عنوان جزیی از سیاست رسمی فشار حداکثری برای تغییر رفتار حکومت اسلامی ایران اعلام شده است. به‌عبارت دیگر، با وجود تنش‌زا بودن روابط کنونی ایران و آمریکا، دولت ترامپ از پیمان‌هایی که به ادعای او، به نفع منافع ملی آمریکا تشخیص نمی‌دهد، محدود به روابط با ایران نیست و در موارد دیگر نیز وجوا داشت بنابراین، باز هم این وضعیت بیانگر جنگ‌طلبی نیست.

از سوی دیگر، گفته می‌شود آمریکا اطلاعاتی در باره نقشه‌های ایران برای حمله به نیروهای آمریکایی در تنگه باب المندب و خلیج فارس را دریافت کرده است.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از روزنامه «وال استریت ژورنال»، تهران گویا قصد دارد به نیروهای آمریکایی در تنگه «باب المندب» و خلیج فارس حمله کند.
در مقاله منتشره در روزنامه نام‌برده آمده است که واشنگتن با مطلع شدن از قصد ایران برای حمله به این تنگه، ناوگروه «آبراهام لینکلن» و بمب‌افکن‌های خود را به آن‌جا اعزام می‌کند. به‌گفته منابع این نشریه، نظامیان آمریکایی در خاورمیانه از دولت دونالد ترامپ درخواست کردند نیروهای اضافی برای «بازداشتن از تجاوز احتمالی» به آن منطقه اعزام شود. نظامیان گویا به دلیل اخبار اطلاعاتی که آخر هفته گذشته دریافت کردند نگران شده بودند.
اطلاعات دریافتی گویا گواه آن است که «ایران قصد دارد به‌عنوان هدف، نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه را مورد حمله قرار بدهد.» تهران گویا قصد دارد «حمله به تنگه «باب المندب» در نزدیکی یمن را با کمک نیروهای تحت کنترل خود سازماندهی کند و همچنین ممکن است با کمک پهپادهای مسلح به حملاتی در خلیج فارس دست بزند.
به نوشته روزنامه مذکور، هنوز مشخص نیست که آیا نظامیان ایرانی واقعا قصد چنین کاری را دارند یا خیر. احتمالا موضوع نقشه‌های فوری تهران است که در صورت آغاز عملیات نظامی بزرگ مقیاس بین ایران و آمریکا اجرا خواهند شد. به‌گفته منبع نشریه نام‌برده، اطلاعات دریافتی «در دولت و فرماندهی  مرکزی نیروهای مسلح آمریکا که خاورمیانه و شمال آفریقا از نقاط تحت مسئولیت عملیاتی آن است، ایجاد هراس و نگرانی کرد.»
افزون بر آن، حضور ناوهای آمریکایی در نزدیکی سواحل ایران «نه استثنا بلکه یک اصل» شده است. ناوگروه «ابراهام لینکلن» نیز بسوی شبه جزیره عربی اعزام شده بود. جان بولتون مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی آمریکا مدتی قبل، از قصد آمریکا برای اعزام  ناوگروه «آبراهام لینکلن» و بمب افکن ها به خلیج فارس سخن گفت. به‌گفته او، بدین ترتیب واشنگتن «علامت مشخص  و روشنی به ایران می دهد که در صورت هرگونه تجاوز به منافع  ایالات متحده و یا متحدان آن کشور با پاسخ نظامی بیرحمانه‌ای روبرو خواهد شد.»
کیوان خسروی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی حکومت اسلامی ایران، به‌نوبه خود اعلام کرده که تهران بعید می‌داند آمریکا ناوگروه را برای امتحان امکانات نیروهای مسلح ایران به نزدیکی سواحل ایران اعزام می‌کند.

1317

یک مسئله بسیار حانز اهمیت دیگر در روابط حکومت اسلامی با آمریکا و سایر کشورها جهان و منطقه بستن تنگه هرمز است. حکومت اسلامی ایران، بارها ادعا کرده است که اگر ایران نتواند نفت خود را صادر کند تنگه هرمز را خواهد بست. در خلیج فارس نیز ۳۱ سال از آخرین درگیری بین نیروهای دریایی ایران و آمریکا در سال ۱۳۶۷ در پایان جنگ ایران و عراق می‌گذرد. در ۳۱ سال گذشته که حدود ۳۷۰ ماه و یا بیش از ۱۱ هزار روز می‌شود، آمریکا و ایران بزرگترین نیروهای نظامی را در دو سوی خلیج فارس مستقر کرده‌اند.
در یک‌سو نیروی دریایی سپاه پاسداران و پنج منطقه دریایی آن در بندرعباس، بوشهر، ماهشهر، عسلویه و بندر لنگه قرار دارد که راه‌های تجاری ورود و خروج به خلیج فارس از منطقه جزایر ابوموسی و تنب‌های بزرگ و کوچک را کنترل می‌کند. در طرف مقابل ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین مستقر است که در اغلب اوقات شامل یک ناو هواپیمابر و گروه رزمی همراه آن و ده‌ها شناور نظامی بزرگ و کوچک دیگر است. علاوه بر این مقر فرماندهی سنتکام‌(نیروهای مرکزی آمریکا) هم در قطر است که محدوده وسیعی شامل خلیج فارس، دریای عمان، افغانستان و آسیای مرکزی و بخشی از شمال آفریقا را فرماندهی می‌کند. با وجود این تمرکز نیروی گسترده دو طرف در خلیج فارس، آن‌ها در ۳۱ سال گذشته درگیری نظامی با یکدیگر نداشته‌اند.
هر چند پیش از ریاست جمهوری دونالد ترامپ، برخی تماس‌های تنش‌آمیز بین قایق‌های تندرو سپاه و شناورهای آمریکایی گزارش می‌شد، ولی هیچ‌یک از آن‌ها به درگیری مستقیم و مستمر بین طرفین تبدیل نشد. بعد از شروع ریاست جمهوری دونالد ترامپ و اخطار او در مورد برخورد شدیدتر با چنین مواردی، گزارش جدیدی از تنش بین شناورهای دو طرف گزارش نشده است.
گاهی افزایش تهدید؛ هم نشانه آغاز جنگ هم نشانه تلاش برای جلوگیری از جنگ است. بنابراین، افزایش تهدید مقامات سیاسی و به‌ویژه نظامی دو کشور و صف‌آرایی نظامی آن‌ها در مقابل هم، به همان اندازه که می‌تواند نشان‌گر آمادگی طرفین برای ورود به درگیری نظامی و جنگ باشد، از طرف دیگر می‌تواند نشان‌گر حداکثر آمادگی نظامی به طرف مقابل برای منصرف کردن او از ورود به جنگ باشد.
مجموعه تحلیل‌ها و تفسیرها و فاکتورهای تاکنونی در رابطه با مواضع سران و مقامات سیاسی و نظامی آمریکا و ایران، نمایش حداکثری آن‌ها برای ورود به یک جنگ تمام عیار نیست. به‌خصوص حکومت اسلامی ایران می‌داند که اگر چنین جنگی در بگیرد و طرفین با تمام قدرت وارد جنگ شوند ایران از هر نظر بازنده است. هر چند که شاید کسانی در درون حکومت اسلامی باشند که هنوز مانند سال ۵۹، جنگ را نعمت الهی بدانند. خمینی در آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۵۹ گفته بود که جنگ نعمت الهی است. خمینی بر این تصور بود که در سایه جنگ هم پان اسلامیسم خود را به کشورهای منطقه صادر خواهد کرد و هم مخالفین حکومت خود در داخل کشور را شدیدا سرکوب خواهد نمود. در حالی که ایران امروز با ایران سال ۵۹، از هر نظر متفاوت است. امروز حکومت اسلامی یک حکومت سرمایه‌داری ناخواسته در میان دول سرمایه‌داری است و در داخل ایران نیز اکثریت مردم ایران بر خلاف سال‌های اوایل انقلاب ۵۷، برای سرنگونی حکومت اسلامی لحظه‌شماری می‌کنند.
از ص ۱۱
اما با این وجود همه شواهد و قرائن، باز هم نباید به‌طور کلی احتمال آغاز جنگ را از نظر دور نگه داشت. شاید طرفین از درگیری احتمالی دریایی گریزی نداشته باشند اما هنوز علایمی از آغاز حملات هوایی و موشکی و جنگ زمینی دیده نمی‌شود. در وضعیت کنونی آن‌چه در سطح نیروهای نظامی طرفین در خلیج فارس دیده می‌شود نوعی رصد و زیر نظر داشتن مداوم حریف و نشان دادن عزم و اراده و قدرت برای پاسخ به حمله طرف مقابل است.
احتمال دارد از سرگیری فعالیت هسته‌ای حکومت اسلامی ایران و اقدام یک‌جانبه این حکومت برای جلوگیری از تردد کشتی‌ها در تنگه هرمز طبق قوانین بین‌المللی، بهانه جنگ برای کشورهایی تلقی خواهد شد که از تنگه هرمز استفاده می‌کنند.
هفته گذشته دولت آمریکا اعلام کرد که با هدف قطع کامل صادرات نفت ایران معافیت چندین کشور از تحریم‌های نفتی علیه آن کشور را تمدید نخواهد کرد.
در واکنش به این تصمیم، علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران گفت که اگر مانع استفاده ایران از تنگه هرمز شوند آن را مسدود می‌کنیم و در صورت بروز هر تهدیدی در حفاظت و دفاع از آبراه ایران کوچک‌ترین تردیدی نخواهیم کرد.
البته این اولین بار نیست که ایران با هدف کسب نوعی امتیاز مسدود کردن تنگه هرمز را مطرح می‌کند. سال گذشته نیز حسن روحانی، گفته بود اگر آمریکا به اقدامات خود برای قطع صادرات نفت ایران ادامه دهد ایران اطمینان حاصل خواهد کرد که هیچ کشور دیگری نتواند نفت خود را صادر کند. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر حکومت اسلامی نیز همین تهدید روحانی را تایید کرده بود.
و در واکنش به آن‌ها، دونالد ترامپ، به حکومت اسلامی ایران، این چنین هشدار داده بود: «هرگز آمریکا را تهدید نکنید چون در غیر این صورت چنان ضربه‌ای خواهید خورد که در طول تاریخ کم‌تر کسی متحمل آن شده است.»
تنگه هرمز یکی از آبراه‌های مهم بین‌المللی است که حدود یک‌پنجم نفت خام جهان از آن عبور می‌کند. بنابراین، به دلیل این که بسته شدن تنگه هرمز در بازار انرژی جهان تلاطم بیش‌تری ایجاد خواهد کرد احتمال درگیری بین نیروی دریای آمریکا و ایران را افزایش می‌دهد.
در عین حال، حکومت اسلامی ایران مدعی مالکیت تمامی تنگه هرمز است ولی بخش اعظم خطوط کشتیرانی در حریم دریایی عمان است.
ماده ۳۷ کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریایی عبور از آبراه‌هایی را «که مسیر کشتیرانی بین‌المللی بین یک حریم دریایی یا منطقه اقتصادی مشخص با سایر آب‌های بین‌المللی و مناطق اقتصادی هستند»، تضمین کرده است. این مقررات به‌طور مشخص در مورد تنگه هرمز صدق می‌کند. با وجود آن‌که دولت آمریکا این کنوانسیون را امضاء نکرده مقررات مندرج در آن را به‌عنوان بخشی از قوانین بین‌المللی پذیرفته است. بنابراین، اقدام یک‌جانبه حکومت اسلامی ایران برای جلوگیری از تردد کشتی‌ها در تنگه هرمز طبق قوانین بین‌المللی، بهانه جنگ برای کشورهایی تلقی خواهد شد که از تنگه هرمز استفاده می‌کنند و تمام کشورهای دیگری که حامی اجرای قوانین بین‌المللی در مورد این تنگه هستند.
اما ایران روی مواضع روسیه علیه آمریکا، حساب ویژه باز کرده است؛ حسابی که احتمال دارد هر آن بسته شود و سر حکومت اسلامی بی‌کلاه بماند. چرا که بعید به‌نظر می‌رسد که کشورهایی نظیر روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تصویب قطع‌نامه در مورد استفاده از قدرت نظامی برای گشودن تنگه هرمز را وتو کنند.
مهم‌تر از همه، اگر جنگی در تنگه هرمز در بگیرد بی‌گمان نقشه جنگی نیروی دریایی آمریکا و کشورهای متحد آن، تنها هجوم به تنگه هرمز نخواهد بود، در آن صورت بمب‌افکن‌ها، موشک‌ها و… آمریکایی هدف‌های زیادی را در ایران بمباران خواهند کرد. به‌ویژه زیرساخت‌های ارتباطی، مراکز تدارکاتی، پل‌ها، مراکز اقتصادی مهم، تاسیسات شناخته شده و پنهان هسته‌ای، کانون‌ها و شبکه فرماندهی و فرماندهان ارشد نیروهای مسلح بمباران خواهند شد.
بی‌‌تردید بستن تنگه هرمز، علاوه بر این که یک جنگ خانمانسوزی به مردم ایران تحمیل خواهد کرد و در عین حال، باعث تشدید انزوای ایران در جامعه بین‌المللی، جلوگیری از مذاکره خواهد شد که در آن مردم ایران، بهای گزافی خواهد پرداخت. عامل اصلی چنین جنگی نیز حکومت اسلامی ایران است!
دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دوشنبه دوم اردیبهشت، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی عربی‌زبان العالم گفت: «تنگه هرمز برپایه قوانین بین‌المللی، گذرگاه دریایی است و چنان‌چه از به‌کارگیری آن منع شویم، آن را خواهیم بست.»
این تهدید فرمانده نیروی دریایی سپاه پس از آن بیان می‌شود که آمریکا کلیت سپاه پاسداران حکومت اسلامی ایران را در ردیف «گروه‌های تروریستی» قرار داده؛ اقدامی که می‌تواند باعث مقابله احتمالی نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در خلیج فارس با نیروهای سپاه پاسداران شود. این نخستین بار است که هیات حاکمه آمریکا، یک سازمان نظامی رسمی کشوری دیگر را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار می‌دهد.
ششم اسفند گذشته هم دریادار تنگسیری در مصاحبه با شبکه العالم، تهدید کرده بود در صورت به صفر رسیدن صادرات نفت ایران، تنگه هرمز بسته خواهد شد: «تا زمانی‌که نفت ما از تنگه هرمز خارج می‌شود و منعی برای خروج و ورود کشتی‌های ما صورت نگیرد این تحقق پیدا نمی‌کند.»

مقام‌های آمریکایی تا کنون بارها تاکید کرده‌اند که هدف‌شان رساندن صادرات نفت ایران به صفر است. فرانک فانون، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور انرژی، چهارشنبه ۲۸ فروردین بار دیگر تاکید کرده بود که «هدف ما، متوقف کردن کامل صادرات (انرژی) ایران در سریع‌ترین زمان ممکن است.»
اما با این وجود، تاکنون هیچ‌یک از طرفین، نشانه‌ای از این‌که بخواهند شروع‌کننده جنگ باشند از خود نشان نداده‌اند. بنابراین با وجود گذشت حدود یک ماه از تروریستی خوانده شدن سپاه پاسداران از سوی آمریکا، و و اقدامات متقابل حکومت اسلامی ایران در تروریستی نامیدن سنت‌کام، طرفین با وجود حضور دوجانبه و تجمع نیرو و جنگ‌افزارهایشان در خلیج فارس، هنوز حتی درگیری با یکدیگر نداشته‌اند.
یکی از تحرک‌های نظامی حکومت اسلامی ایران را می‌توان در جا‌به‌جایی نیروهای خارجی وابسته به خود دید. حکومت اسلامی به بهانه سیل، بخش‌هایی از سپاه قدس، لشکر فاطمیون، زینبیون، حزب‌الله لبنان را از سوریه و حشد الشعبی را از عراق وارد ایران کرده و به فرماندهی قاسم سلیمانی، در جنوب ایران مستقر کرده است تا این نیروهای در سرکوب اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری و مردمی شرکت کنند و هم در صورت حمله احتمالی آمریکا به ایران، در کنار سپاه پاسداران قرار گیرند.

در چنین موقعیتی، خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی به نقل از یک مسئول اروپایی آورده است: «عدم شفافیت در سیستم مالی ایران به وضوع مشکلی اساسی است که همکاری با اتحادیه اروپا را دچار مشکل خواهد کرد.»
منبع یاد شده تصریح کرده است که انطباق اینستکس با قوانین گروه اقدام مالی به عنوان یک پیش شرط مطرح نشده اما بسیار روشن است که تلاش طرف ایرانی برای هرچه شفاف‌تر کردن اقتصاد این کشور به اجرایی شدن این ساز و کار کمک خواهد کرد. او در ادامه تاکید کرد که ایران در این زمینه تاکنون قدم‌های مناسبی برنداشته است.
این سخنان در حالی مطرح می‌شود که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در گفتگو با خبرگزاری روسی «ریانووستی» مدعی شده است که کشورش در آستانه امضای توافقی برای فروش نفت به اتحادیه اروپا است که به موجب آن معامله نفتی بدون درنظر گرفتن تحریم‌های آمریکا انجام خواهد شد.
سیکال ماندلکر، معاون وزارت خزانه‌داری ایالات متحده در امور مقابله با تروریسم و اطلاعات مالی در این خصوص گفته است که پای‌بندی به قوانین گروه اقدام مالی برای طرف ایرانی کانال تجاری اینستکس بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد زیرا ایران کشوری است که بخش مهمی از اقتصاد آن غیر شفاف و مرتبط با نهادهایی نظیر سپاه پاسداران انقلاب است که تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارند.
ماندلکر که از او به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین طراحان و مسئولان اجرای مجازات‌های آمریکا بر ضد ایران نام برده می‌شود در ادامه می‌افزاید: «سئوال من این است که چه‌طور این امر ممکن است … آن‌هم با کشوری نظیر ایران که سپاه پاسداران نقش بسیار بزرگی در اقتصاد دارد اما این نقش به اشکال و وجوح مختلف پنهان شده است.»
در چنین شرایطی، ایالات متحده آمریکا روز سه‌شنبه ۷ مه، اعلام کرد بسیار غیرمحتمل است که قدرت‌های اروپایی بتوانند در اجرای سازو کار جدید برای تجارت با ایران به گونه‌ای عمل کنند که از پول‌شویی و یا تامین مالی تروریسم جلوگیری شود و همین مسئله چشم‌اندازی را برای اعمال تحریم‌های تازه آمریکا باز می‌کند.
فرانسه، بریتانیا و آلمان با ثبت و راه‌اندازی ساز و کاری ویژه موسوم به اینستکس در صدد حمایت از اقتصاد ایران برآمده‌اند تا از این راه ضمن تلاش برای حفظ برجام بخشی از معاملات تجاری را که مشمول تحریم‌های آمریکا هستند مورد حمایت قرار دهند.
سه کشور عضو اتحادیه اروپا در واقع با توسل به کانال مالی در صدد متقاعد کردن ایران به پای‌بندی به تعهدات قید شده در توافق‌نامه هسته‌ای هستند و در ازای آن به تهران کمک می‌کنند تا از این طریق به نوعی تحریم‌های تجاری اعمال شده از سوی واشنگتن را دور بزند.
کشورهای یاد شده در عین حال تاکید دارند که اینستکس پای‌بند به قوانین مشروع مالی خواهد بود که از سوی گروه اقدام مالی در پاریس تدوین و تهیه شده است؛ در حالی که ایران هنوز لوایح مرتبط با اف‌ای‌تی‌اف را که بخشی از این قوانین به شمار می‌روند به صورت کامل تصویب و اجرایی نکرده است.

در چنین شرایط بغرنجی، یک سال پس از خروج یک جانبه دولت آمریکا از توافق اتمی با ایران، اقتصاد این کشور، شدیدا به تنگی نفس افتاده است. به گفته کارشناسان وضعیت اقتصادی ایران بیش از این نیز رو به وخامت خواهد گذاشت.
به گزارش صندوق بین‌المللی پول تولید ناخالص ملی ایران در سال جاری میلادی بیش از ۶ درصد کاهش خواهد یافت، در حالی که این کاهش در سال گذشتۀ میلادی ۹/۳ درصد بود.
همین منبع می افزاید که بحران جاری اقتصادی ایران بدتر از حتا رکود اقتصادی این کشور در سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۱۲ در نتیجه تحریم‌های بین‌المللی علیه برنامه‌های اتمی و موشکی ایران خواهد بود.
افزایش قیمت‌ها در ایران بیش از همه شامل مواد غذایی شده که از بهار سال گذشته تاکنون ۷۰ درصد رشد یافته و تا اواسط تابستان ۲۰ درصد دیگر نیز افزایش خواهد یافت. برخی اقلام مهم مواد غذایی به ویژه گوشت کمیاب شده‌اند. خبرگزاری «فارس» وابسته به سپاه پاسداران در گزارشی نوشت که تنها طی سه ماه گذشته، قیمت شکر ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. همین منبع افزوده است که «پس از ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو، کاغذ، مواد پروتئینی، میوه و پوشاک، حالا دومینوی گرانی ها به مواد غذایی رسیده است.» تنها در یکی در چند روز گذشته، قیمت‌های ماکارونی و کنسرو ماهی بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافته اند.
حدود یک سال پیش، رییس جمهوری آمریکا در هشتم ماه مه ۲۰۱۸ به‌طور یک‌جانبه از توافق اتمی با ایران خارج شد و کلیه تحریم‌های پیشین واشنگتن را علیه ایران از نو فعال ساخت. در ۲۱ ماه مه همان سال، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، دوازده شرط برای پایان دادن به این تحریم‌ها وضع کرد. دولت آمریکا به‌ویژه خواستار توقف برنامه‌های اتمی و تولید موشک‌های بالستیکی حکومت اسلامی و هم‌چنین توقف اقدام‌های بی‌ثبات‌کننده تهران در خاورمیانه شد. وزیر امور خارجه آمریکا هشدار داد که در غیر این صورت حکومت اسلامی ایران «با سخت‌ترین مجازات‌های تاریخ روبه‌رو خواهد شد.»
تا آن‌جا که به حکومت اسلامی ایران بر می‌گردد نه تنها سپاه پاسداران آن، بلکه کلیت این حکومت مافیایی و تروریستی است. چهل سال است نیروهای چپ و آزادی‌خواه ایران فریاد می‌زنند سپاه پاسداران ترویست است؛ حکومت اسلامی ایران و همه سران و مقامات آن تروریست و آدم‌کش هستند بنابراین، ما خواهان آن بودیم و هستیم هر کشوری نمایندگان حکومت اسلامی پا گذاشتند دستگیر شده و به دست دادگاه‌های بی‌طرف بین‌المللی سپرده شوند تا به دلیل جنایت علیه بشریت محاکمه گردند؛ به این حکومت دستگاه‌های سمعی و بصری جاسوسی، پلیسی و سلاح فروخته نشود و…
ما نیروهای آزادی‌خواه، برابری‌طلب، سوسیالیست، کمونیست، آنارشیست، فمینیست، سندیکالیست، شورایی، فعال حقوق کودک، محیط زیست، آزادی زبان‌های مادری و…، شدیدا مخالف محاصره اقتصادی ایران و هر کشور دیگری هستیم. چرا که محاصره اقتصادی تاثیر چندانی بر حاکمیت نداشته و برعکس مردم محروم و مزدبگیران را خانه‌خراب می‌کند و به خاک سیاه می‌نشاند. اما این که سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، بسیج و نیروهای ضدمردمی حکومت اسلامی ایران توسط آمریکا، اتحادیه اروپا و غیره تروریست نامیده می‌شود نه تنها نباید ناراحت شد، بلکه بر عکس، باید خوشحال شد.
در این میان جریاناتی مانند جریان رضا پهلوی، نهضت آزادی، جمهوری‌خواهان و غیره ناراحتند که سپاه پاسداران حکومت اسلامی تروریست نامیده شده، چندان غیرطبیعی نیست. چرا که این نیروها برای به قدرت رسیدن چشم‌شان به هر طرف می‌چرخد و روزی به اصلاح‌طلبان حکومت اسلامی، روز دیگر به انتخابات آزادی و روز سوم نیز رو به آمریکا و یا روسیه، چین و … بچرخد. یا مجاهدین خلق که از تروریست نامیدن سپاه از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجند. آن‌ها نه پرنسیب سیاسی و نه حتی اخلاقی دارند کافی‌ست که دولتی آن‌ها را تحویل بگیرد تا با کله به دامن آن دولت سقوط آزاد کنند. کافی‌ست چند صفحه از کارنامه چهل ساله این نیروها را ورق بزنید تا به سادگی متوجه شوید آن‌چه که در بالا بدان‌ها اشاره شد، اغراق نیست.
از سوی دیگر، گرچه خطر جنگ را نباید منتفی بدانیم اما این خطر، نباید ما را یک قدم از سرنگونی کلیت حکومت جهل و جنایت اسلامی دور کند. وظیفه کنونی ما تقویت جنبش کارگری، جنبش زنان، جنگ جوانان و دانشجویان، جنبش محیط زیست، جنبش روشنفکری، جنبش مردم تحت ستم سراسر ایران، سراسری کردن اعتصاب‌ها و اعتراض‌های موجود و راه انداختن یک فضایی انقلابی در ایران است.
در این راستا، سیاست‌ها و اهداف هر نیرویی به‌سوی آمریکا، عربستان، اسرائیل یا روسیه و چین و نهایت جناح‌های حکومت اسلامی متمایل شود جایی در این جنبش‌ها و مبارزه مستقل شهروندان آزاده جامعه ایران در جهت سرنگونی حکومت اسلامی ندارد. به عبارت دیگر، اگر جنگی بین حکومت اسلامی و آمریکا در بگیرد هیچ نیروی آزادی‌خواه و برابری‌طلب و سرنگونی‌طلب، نباید در جببه این دو جبهه این و یا آن یکی قرار بگیرد. جنگ ادامه سیاست است و نتیجه آن نیز جدا از سیاست امروز این‌ها نیست.
نهایتا جدا از همه تهدیدهایی که در کمین جامعه ایران نشسته‌اند حکومت اسلامی هیچ کارت برنده‌ای در دست ندارد و بازنده است. اما تا آن‌جا که مستقیما به اکثریت شهروندان جامعه ایران مربوط است چنین تهدیداتی نمی‌تواند امر سرنگونی حکومت اسلامی ایران را از دستور کار ان‌ها خارج سازد. اگر جنگی میان آمریکا و ایران آغاز شود این شهروندان وارد جبهه جنگ هیچ‌کدام از این دولت‌های هار سرمایه‌داری جنگ‌طلب و ویران‌گر نخواهند شد. چرا که جنگ آن‌ها جنگ ما نیست. اما جنگ و  مبارزه مستقل مان را هم‌چنان بر علیه حکومت جهل و جنابت و ترور اسلامی با هدف سرنگونی کلیت آن و برپایی یک جامعه آزاد، برابر، عالانه، مرفه و صلح‌دوست تشدید خواهیم کرد!
به این ترتیب، جنگ ما با حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران، چهار دهه قدمت دارد و در این چهل سال، با تمام اشکالات و ایرادات و کمبودها، اما همواره تلاش کرده‌ایم در جهت سرنگونی کلیت این حکومت، یک افکار عمومی قوی بسازیم تا با سرنگونی آن، بلافاصله پایه‌های جامعه‌ای آزاد، برابر، انسانی و بالنده‌ای را پی‌ریزی کنیم.

چهارشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ – هشتم مه ۲۰۱۹

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.