دانشآموزی که کتک خورد و تحصن کرد؛ قانون قاطعی برای تنبیه بدنی وجود ندارد
زرتشت دانش آموزی است که در اعتراض به تنبیه بدنی گوشه خیابان تحصن کرده است. ….
با اینکه ماده ۷۷ «آییننامه اجرایی مدارس» هرگونه تنبیه بدنی دانشآموزان را ممنوع کرده اما کماکان شاهد این تنبیه ها هستیم.
ایران وایر:
ویدیوی تحصن «زرتشت»، دانشآموزی که در اعتراض به تنبیه بدنی توسط معلم خود در خیابان «ولیعصر» تهران تحصن کرده، دوباره بحث تنبیه بدنی در مدارس ایران را در فضای عمومی به چالش کشیده است.
او دانشآموز دبیرستان «امام موسی صدر» در منطقه یک تهران است و میگوید از سوی معلم شیمی خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته و شکایتش از طریق مدیر دبیرستان نیز به نتیجه نرسیده است.
«صدرا محقق»، روزنامهنگاری است که خبر تحصن دو روزه این دانشآموز را با یک ویدیو در صفحه توییترش منتشر کرده است. او توضیح میدهد که این دانشآموز در اعتراض به برخورد و تنبیه فیزیکی در مدرسه، کنار خیابان ولیعصر نشسته است تا صدای خود را به دیگران برساند.
زرتشت در این ویدیو، ماجرا را شرح میدهد: «روز سهشنبه با دبیر شیمی کلاس برگزار شد. اواخر زنگ به من گفتند شما چهقدر حرف میزنید؟ نه تنها من، بلکه اطرافیانم به ایشان گفتند آقا او صحبتی نکرده. اما ایشان با حالت خیلی عصبانی گفتند تو غلط کردی و من دیدم که داشتی حرف میزدی. نزدیکم شدند و اول چند بار به من لگد زدند که نادیده گرفتم و یک باره ناغافل به من کشیده زدند و بعد رفتند به سمت صندلی که بچههای کلاس واسطه شدند و منصرفشان کردند. شکایت کردم و صرفا به خاطر شکایتی که کرده بودم، اجازه ندادند بروم سر کلاس!»
خبرنگار آن سوی دوربین میپرسد: «به هر حال اینها ادعای شما است، آیا مستنداتی داری که این ادعاها را ثابت کند؟»
او پاسخ میدهد: «این اتفاق توی کلاس افتاده و بچههای دیگر هم آنجا بودند. من یک سال مبصر کلاس بودم با معدل و انضباط خوب. من تا وقتی که با فرد خاطی و مدیر برخورد قاطع نشود، حاضرم تحصنم را ادامه بدهم.»
این دانشآموز در متنی که خطاب به رهگذرها نوشته و در دست دارد، آورده است که گوشه خیابان درس میخواند اما نمیخواهد تو سری خور، حقیر و گردن کج کرده در مقابل زورگو بار بیاید که زندگی به بزدلی نمیارزد.
در فضای توییتر، یک عده این دانشآموز را تایید و با او همدلی کرده و نوشتهاند این دانشآموز هر رفتاری هم که نشان داده باشد، به هر حال کودک است و به هیچ وجه مستحق تنبیه بدنی نیست.
«محسن رهبر» معلم است و یکی از کاربرهای فضای مجازی. او اما نوشته تا حد زیادی در جریان ماجرا قرار دارد و با مدیر دبیرستان صحبت کرده است. او توضیح داده که گویا این دانشآموز پیش از این هم با یکی دیگر از معلمها به مشکل خورده بوده است.
کاربر دیگری که روزنامهنگار است و با مدیر آن مدرسه تماس گرفته و در پی بازگرداندن زرتشت به مدرسه بوده، میگوید مدیر گفته است: «او یکی خورده و یکی هم زده است.»
اما عدهای دیگر نوشتهاند در هیچ شرایطی معلم حق دست درازی به دانشآموز را ندارد. کاربری به نام «آدم» نوشته سال گذشته چند جلسه به همین دانشآموز ریاضی درس میداده و او را پسر آرام و مودبی دیده است.
یکی دیگر به نام «علی» هم مدعی شده که چند سال قبل وقتی شاگرد همان مدرسه و همان معلم مورد نظر بوده، با چشم خودش دیده که آقای «ر» یکی از همکلاسیهایش را به طرز بسیار بدی کتک زده است: «هنوز خاطرم هست با اینکه از لحاظ تدریس خیلی توانا بود اما بویی از اخلاق نبرده بود. باید با شخص چنین معلمهایی برخورد شود.»
کاربرهای دیگر هم از تجربههای شخصی خود در برخورد با پدیده تنبیه فیزیکی توسط معلمها نوشتهاند. «مهدی محمدی» به مورد مشابهی اشاره کرده که برای خواهرزادهاش رخ داده است. او نوشته است مدیر، معاون و سایر معلمها از همکارشان دفاع کردهاند و حتی خانواده خواهرش تهدید شدهاند که اگر پیگیری کنید، نه تنها با معلم خاطی برخورد نمیشود بلکه دانشآموز شما برای ادامه تحصیل با مشکل مواجه خواهد شد!
کاربر دیگری به نام «نینا»، اظهارات پسرش که دانشآموز کلاس یازدهم مدرسه غیرانتفاعی است را نقل کرده و نوشته است که او هر روز از درگیری معلمها و ناظم با دانشآموزان برایش تعریف میکند و میگوید یکی از دبیرها از اول تا انتهای کلاس فقط الفاظ رکیک به کار میبرد.
با اینکه ماده ۷۷ «آییننامه اجرایی مدارس» هرگونه تنبیه بدنی دانشآموزان را ممنوع کرده و شماره تماسی از سوی وزارت آموزش و پرورش برای گزارش دادن در مورد تنبیه بدنی اعلام شده است اما کماکان هر روز خبر، ویدیو یا تصویری مبنی بر تنبیه یک دانشآموز در فضای مجازی منتشر میشود.
در یک مورد، معلم مدرسه «شهید مقصودی» شهر همدان از سایر دانشآموزان خواسته بود در کتک زدن «امیر رضا» که مبصر کلاس نامش را به عنوان دانشآموز بیانضباط به او اعلام کرده است، همراهی کنند. بچههای کلاس هم از سر ناچاری شروع میکنند به کتک زدن همکلاسی خودشان!
در مورد دیگری، وقتی در پی تنبیه بدنی یک دانشآموز، سر و کار او به بیمارستان افتاده بود، مدیر آموزش و پرورش منطقه «بمپور» استان سیستان و بلوچستان برای اظهار همدردی با او استعفا داد.
گاهی حتی کار به ضرب و شتم گروهی میرسد؛ مثل پنج دانشآموزی که با تاخیر وارد مدرسه شده و توسط معلم مدرسهای در شهرستان «کلاله» مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. در مورد دیگری، مدیر یک مدرسه در روستای «مختارآباد» رودبار دانشآموزانی را که توان پرداخت ۳۰ هزار تومان شهریه نداشتند را با هشت ضربه شلاق تنبیه کرده و بعد از مدرسه اخراج کرده بود.
یک وکیل دادگستری در پاسخ به این سوال که چرا با وجود اعلام ممنوعیت تنبیه بدنی از سوی آموزش و پرورش و بخشنامههای متعددی که در این مورد صادر و به مدارس ابلاغ شده است، باز هم شاهد گزارشهای تکان دهنده هستیم، به ضعف جدی قانون و قانونگذاری اشاره میکند.
«زهرا روان آرام»، وکیل دادگستری و مشاور حقوقی یک موسسه آموزشی در ایران از ضعف قوانینی میگوید که قابل تفسیر هستند و مجازاتهایی که با جرم رخ داده نابرابرند: «علیرغم اینکه ماده ۷۷ آیین اجرایی مدارس، تنبیه بدنی را محکوم کرده است و حتی توضیح میدهد که منظور از واژه تنبیه، تنبیه فیزیکی نیست بلکه تنبیه برای آگاه ساختن و زنهار دادن به دانشآموز است اما به کار بردن همین واژه تنبیه در بطن قانون و ماده قانونی، خودش گمراه کننده است.»
این وکیل و حقوقدان به ماده ۸۱ همین آییننامه اشاره میکند: «ماده ۸۱ آییننامه اجرایی مدارس میگوید تنبیه باید روشنگرانه و آگاه کننده و خیرخواهی مدرسه برای دانشآموز و ولی او بیان شده و فاصله بین وقوع تخلف و اجرای تنبیه نزدیک و منطقی باشد. طبیعی است که پیش فرض این ماده قانونی این است که تنبیه کردن ایراد ندارد بلکه حتما باید آگاه کننده باشد. با اینکه مصداق تنبیه را هم معلوم کرده که مثلا تذکر شفاهی خصوصی، تذکر شفاهی در حضور سایر دانشآموزان، تغییر کلاس، اخطار کتبی و اخراج است اما باز هم صریح، شفاف و بازدارنده نیست.»
او میگوید البته ماده ۸۱ تاکید کرده در این تنبیهات باید آبروی دانشآموز حفظ و از تنبیه در حضور جمع در موارد غیر ضروری اجتناب شود: «اما نگفته اگر این اقدام انجام شد، چه مجازاتی برای متخلف در نظر گرفته شده است.»
به باور این وکیل دادگستری، بین جرم معلم آزارگر و مجازاتش تناسبی وجود ندارد: «از آن جایی که برای معلم متخلف مجازات جدی در نظر گرفته نشده است و معمولا کار با جریمه نقدی یا اخراج به پایان میرسد و از سوی دیگر موارد قانونی شفاف، واضح و روشن نیستند، راه در رو یا دور زدن مادههای این آییننامه اجرایی باز است. قانون باید به صراحت و شفافیت هرگونه تنبیه بدنی دانشآموز را متضمن مجازات بداند و تاکید کند که با متخلف برخورد خواهد شد تا هر معلمی به بهانه زنهار، تادیب و تبشیر دانشآموز دست به اقدام فیزیکی نزند.»
روان آرام در ادامه میگوید: «این که یک معلم به شکلی دانشآموز را تنبیه کند که او راهی بیمارستان بشود یا مثل آن دانشآموز رودباری که رتبه دوم دوندگی در شهرشان را داشت ولی با لگدهای معلم فلج شد و یا شاگرد اهل شوش که به علت سیلی معلم، پرده گوشش پاره شده و شنوایی خود را برای همیشه از دست داده است، همه نشانه ضعف قانون و ضعف معیار و سنجش لازم برای استخدام نیروهای سالم در یک سیستم آموزشی هستند. چون چنین معلمی بیتردید یا باید راهی زندان یا باید به روانپزشک معرفی بشود.»
او به ماجرای معلمی اشاره میکند که در «نظرآباد» شهرستان البرز اقدام به گذاشتن قاشق داغ روی دست دانشآموز کرده بود: «من متخصص روانشناسی نیستم اما مطمئن هستم کسی که در یک پروسه نه چندان کوتاه، در حد گرم شدن قاشق، خشمش فروکش نکرده است، بیتردید از سلامت روانی برخوردار نیست. به همین دلیل هم برای دفاع از کودکان، قانون باید تکلیف او را از همان ابتدا معلوم کرده باشد و به جای تبصرهها و بخش نامههای مبهم، مثل همه جای جهان، هرگونه تنبیه بدنی دانشآموز را قویا ممنوع کرده و مجازات سنگین برای آن قائل شده باشد.»
«ایرج مشایخ» معلمی است که تجربه تدریس تاریخ و علوم اجتماعی در مقطع دبیرستان را برای سالها دارد. البته سابقه مدیریت و معاونت دبیرستان هم در کارنامهاش هست.
او میگوید بارها از دست دانشآموزانش عصبانی شده است و شاید هم به طور انگشتشمار در طول سالیان، چند باری یک پس گردنی به دانشآموزی زده باشد. اما این تجربهها به روزگار ابتدای خدمتش مربوط میشود: «گاهی شاهد تنبیه بدنی دانشآموزان مدرسه توسط همکارانم هم بودهام. معمولا مدیران مدارس در مورد تنبیه بدنی دانشآموز به معلم تذکرات جدی میدهند و تا حدودی حتی طرف دانشآموز را میگیرند. با این همه، در سالهای اخیر به ندرت شاهد تنبیه بدنی بودهام. توهین یا داد و هوار و حتی شاید تحقیر کلامی کماکان وجود دارد اما تنبیه فیزیکی به ندرت رخ میدهد. مشکل اینجا است که آموزش و پرورش به حد کفایت برخورد میکند و تذکر میدهد اما قانون عملا بازدارنده نیست.»
او معتقد است از منظر یک معلم هم باید ماجرا را بررسی کرد: «درآمد و حقوق معلمها بسیار اندک است. آنها چند جای متفاوت کار میکنند تا امورات خود را بگذرانند؛ کلاس خصوصی و آژانسهای تاکسیرانی و… . هزار مشکل ریز و درشت دیگر هم دارند. مابین همین شرایط، دانشآموزان هم درگیر مشکلات فراوانند؛ مثل طلاق والدین، فقر یا بیکاری و سایر آسیبهای اجتماعی. همه این موارد باعث تیرهتر شدن رابطه معلم و شاگردی میشوند. از یک طرف پرخاشگری نسل جوان و توقعات بیجا و از سوی دیگر معلمی که هزار بارِ نگفته روی دوشش دارد و مدام عصبی است.»
این معلم ویدیوی دانشآموز متحصن را دیده و از این بابت که با یک رویه مسالمتآمیز به اعتراض مدنی دست زده است، او را تحسین میکند. اما در عین حال معتقد است مسالهای پشت پرده ماجرا است که ما نمیدانیم.
او میگوید راه حل اساسی، توجه به مشکلات روحی و روانی خانوادهها و نسل جوان و نابسامانیهای اقتصادی قشر معلم جامعه است؛ اینکه در استخدام معلمان به جای مسایل ایدئولوژیک، به موضوع سلامت روان توجه شود.
مشایخ با اشاره به اینکه تنبیه بدنی در مدارس ابتدایی کماکان ریشهکن نشده است، میگوید: «وقتی ۸۰ درصد دانشآموزان یک مدرسه ابتدایی درگیر مشکلات خانوادگی حاد بوده و یک سوم آنها یا تک سرپرست یا بدسرپرست هستند و در هر کلاس حدود ۳۵ دانشآموز ناآرام را جا میدهند، یک معلم هم ممکن است کنترل اعصاب و کردارش را از دست بدهد.»
اما چرا با وجود ادعای آموزش و پرورش مبنی بر برخورد قاطع با معلمان متخلف و با وجود مذموم شمردن تنبیه بدنی توسط سیستم آموزشی، باز هم هر روز چنین اتفاقاتی تکرار میشوند؟
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.