شیوع کرونا، تنها راه امرار معاش جمعیت کثیری از کولبران را نیز تحت شعاع قرار داده است.
وجود کولبرانْ پیش از شیوع کرونا نیز امری «ممنوع» تلقی میشد. صحبت از اهمیت جان آنان، بدون درنظر گرفتن راهکارهای بهرهمندی این جمعیت از ایجاد شغل، تخصیص بودجه جهت بازپروی بنگاههای تولیدی، پایان دهی به رنج ناگزیر آنان و توزیع امکانات بهداشتی جهت مقابله با این ویروسْ ممکن نخواهد بود. ….
—————————————
سرخط:
زنان، مردان و نوجوانان وادار به کار که پیش از اینها، شلیکهای پیاپی نیروهای مرزی و قرارگیری در مسیرهای صعبالعبور کورهراهها جانشان را نشانه میگرفت، حالا با خانهنشینی و قطع شدن همان دستمزد به قیمت جان نیز مواجهند. بسته شدن مرزها در حالی صورت گرفته است که کامیونهای ترانزیتی مرز باشماخ (بیست کیلومتری مریوان) به باربری خود میدهند که البته این روند، مجزا از ساحت طبقاتی رانندگان این کامیونهاست. سیاستهای سود محور چنین تصمیماتی، دایرهی رانندگان کامیون را در بر نخواهد نگرفت. نیروی کار رانندگان، در کنار خطر ابتلا به ویروس کرونا و محرومیت از امکانات بهداشتی، راهی جز قرارگیری در جادهها و تلاش جهت بهدست آوردن نان زندگی خود ندارند، آنهم زمانی که سود حقیقی، متعلق به بنگاههای اقتصادی پخش و توزیع کالاهاست. عناد تمامقد حاکمیت با کولبران و بریدن معیشت آنان، نه در کنار (جلوگیری از ابتلا به کرونا) که به مثابه تکهای از پازلِ کشتار جان و معیشت آنان، معنا میشود. وجود کولبرانْ پیش از شیوع کرونا نیز امری «ممنوع» تلقی میشد. صحبت از اهمیت جان آنان، بدون درنظر گرفتن راهکارهای بهرهمندی این جمعیت از ایجاد شغل، تخصیص بودجه جهت بازپروی بنگاههای تولیدی، پایان دهی به رنج ناگزیر آنان و توزیع امکانات بهداشتی جهت مقابله با این ویروسْ ممکن نخواهد بود.
کولبران نیز در کنار جمعیت گستردهی بیثباتکاران و دستفروشان، حالا چندهفتهای است که از دستمزد روزانهی کار طاقتفرسای خود نیز محروم ماندند. انزوای حیات و اهمیت جان آنان، خود را به صورت بایکوت خبری همیشگی از سوی روزنامهها و رسانههای جریان مسلط نیز عیان کرده است. «ما کرونا را شکست میدهیم» شعاری در دامنهی سیاستهای ناکارآمد حاکمیت است و آمار مرگ جمعیت مبتلا به ویروس و کادر پرستاران، حکایت از فاجعهی حقیقی موجود است.
وضعیت مطرودماندگی فیگور کولبران و حق حیات آنان، یادآور نگاه انتقادی شیرکوبیکس نیز هست. او در شعر سرزمین من گفته بود:
«روزنامه، لال بهدنیا میآید
رادیو، کر
و تلویزیونْ کور…
و کسانی که طالبِ سالم زاده شدن این همه باشند را
زبان میبرند و میکُشند
کر میکنند و میکشند
کور میکنند و میکشند»
ما نیز نانِ آغشته به خون کولبران را به این سطور اضافه میکنیم: جویندگانِ نان را با ضربِ گلولهی تبعیض، سالهاست که میکشند.
—————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.