عبدالله وطن خواه: سبد معاش توافق شده، که تازه در حد حرف است حتی مخارج ۲۰ روز کارگران را پوشش نمی دهد
در نئولیبرالیسم حاکم، هدف اصلی ارزانسازی نیروی کار بوده است که سالهاست با خروج کارگاهها از شمول قانون کار و با گسترش مناطق آزاد اقتصادی و همچنین با تعیین دستمزدِ چند برابر زیر خط فقر، در جهت تحقق این هدف اصلی گام برداشتهاند. شرایط را به سمتی بردهاند که اگر «دادند» بگوییم خدا را شکر و اگر «ندادند» فقط غرولند کنیم! ….
———————————————————-
عبدالله وطن خواه: سبد معاش توافق شده، که تازه در حد حرف است حتی مخارج ۲۰ روز کارگران را پوشش نمی دهد
اردوی کار:
پس از دو ماه چانه زنی همه آنچه ۱۹ روز پیش یعنی ۵ اسفند گذشته بر سرش میان سه گروه دولت، بخش خصوصی و نمایندگان کارگری در جلسه کمیته دستمزد توافق شد د رقم سبد معاش حداقلی، ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومانی بود. از همان زمان هم جلسات تعطیل شد و از قرار اطلاع ۲۶ اسفند جلسه سه جانبه برای چانه زنی رسمی بر سر تعیین حداقل دستمزد در دقیقه ۹۰ شروع می شود. مثل سال های گذشته قرار است اعلام عدد امسال هم به زمانی موکول شود که عمده تمرکز افکار عمومی متوجه عید نوروز باشد و نای اعتراضی برای کسی نمانده باشد. امسال که ویروس کرونا و مرگ دسته جمعی در اثر ترکیب مرگبار این ویروس با ویروس بی کفایتی و بی لیاقتی دستگاههای حاکمیتی هم بخش عمده ای از توجه افکار عمومی را ربوده، وضع از جهت تمرکز اعتراضی روی حداقل دستمزد به مراتب کمتر هم هست. هنوز معلوم نیست در چانه زنی های ۲ روز دیگر چه رقمی دربیاید و چه رابطه ای میان آن رقم و سبد معاش حداقلی وجود داشته باشد. سبد معاش تاکنون حرف توخالی بوده و توحالی هم مانده و نوعی چراغ راهنمای چپ بوده که اول روشن می کنند تا بعد به راست بپیچند. رقم نهایی احتمالا امسال هم بسیار ناچیزتر از این سبد است. این در حالی است که همین عدد فعلی سبد هم بسیار ناچیز است.
عبدالله وطنخواه، فعال کارگری در باره این رقم سید معاش توافق شده به نسرین هزاره مقدم گفته:
«اصل اساسی این است که ما کارگران با دستمزد دریافتی بتوانیم امورات زندگی را بگذرانیم و هزینههای یک زندگی شرافتمندانه را تامین کنیم. باید حداقل دستمزد را به حداقل معیشت برسانند. عدد ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان را خود دولتیها و کارفرمایان که نمایندگان بورژوازی هستند، قبول کردهاند و پای آن امضا گذاشتهاند؛ منتها نباید مانند هر سال، تن دادن به این واقعیت، فقط در کلام و نوشته باقی بماند و به اجرا نرسد! هر سال عدد سبد معاش را قبول میکنند اما در عمل به کارگران پرداخت نمیکنند. پس مطالبه اصلی، مجاب کردن دولتیها و کارفرمایان به قبول عملی رقم سبد معاش است اما متاسفانه نهاد شورای عالی کار، به خاطر ساختار ناعادلانه و ناکارآمد آن، توان اجرای چنین مطالبهای را ندارد. باید این را در نظر بگیریم که رقم ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان، شاید در روستاها، برابر با هزینههای ماهانه زندگی باشد اما در شهری مانند تهران، حتی بیست روز از ماه را هم پوشش نمیدهد.
کارگران از آنجا که تشکل مستقل، پویا و پاسخگو به بدنهی خود را ندارند، قدرت چانهزنی چندانی ندارند و اینکه باز هم جلسه مزد را به دقیقه نود انداختهاند، برای این است که کارگران فرصت اعتراض چندانی نداشته باشند و نتوانند هیچ اقدامی کنند. همواره مطالبات کارگران را به حاشیه راندهاند و اجازه ندادهاند که بتوانیم در مورد اصلیترین مسائل زندگیمان تصمیمگیری و مشارکت داشته باشیم. در نئولیبرالیسم حاکم، هدف اصلی ارزانسازی نیروی کار بوده است که سالهاست با خروج کارگاهها از شمول قانون کار و با گسترش مناطق آزاد اقتصادی و همچنین با تعیین دستمزدِ چند برابر زیر خط فقر، در جهت تحقق این هدف اصلی گام برداشتهاند. شرایط را به سمتی بردهاند که اگر «دادند» بگوییم خدا را شکر و اگر «ندادند» فقط غرولند کنیم!»
————–
https://t.me/OrdoyeKar
———————————————————-
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.