ن. برین: کرونا چپ را در هم شکست
سخیفتر از این نمیتوانست باشد که “چپهای سوسیالیست” طبقهٔ کارگر را در توافق با دولت، به انفعال و سکوت کشانده و در نجات از کرونا سر بر شانهٔ سرمایه نهادند. در یک خواستهٔ آخرالزمانی گفته شد؛ اگر “همبستگی جمعی را در فرایند ایستادن با یکدیگر رعایت کنیم بیشتر ایمنتر هستیم.” ….
———————————————-
کرونا چپ را در هم شکست
ن. برین
ما در نوشتهٔ کوتاهی نوشتیم؛ قدرت نه یک چیز، بلکه یک نسبت است. اهمیتی ندارد که آن قدرتی که بالای سرتان قرارگرفته تا چه حد زورمند و متکبر است، کافی است بدانید که این قدرت به شما وابسته است. از ترستان تغذیه میکند و تنها بخاطر رغبت و مشارکت شما در این رابطه نجات مییابد. انسان آزاد کمتر از همه به مرگ میاندیشد و حکمتاش تأمل است بر زندگی و نه مرگ.
اینک با تأکید میگوییم؛ ما نتوانستهایم، دیالکتیک را در خود و برای خود تبیین کنیم که از درون آن قدرت انقلابی پراکسیس سر بر آورد. نظام سرمایهداری با در افکندن ترس در دل مقاومت احتمالی در برابر بحران، به بحرانآفرینی وارونه و بازنمایی از یک هراس بیولوژیک سلبی در برابر طبقهٔ کارگر و مدعیان پیشقراول آن پیروز شده است.
مدام به شما یادآوری میشود که در این عالم چیزی نیستید و شما باز گمان میکنید که چیزی هستید. گفته میشود که پشهها بیشتر از دهمتر از زادگاهشان نمیتوانند دور شوند. ما مشغول زیستن هستیم و در این دهمتر بهسر میبریم. در فاصلهٔ این زیست برای زنده ماندن، سرعت کاهش نیروی کار با مداخلات گستردهٔ دولت برای نفع نئولیبرالی، بدون هزینهٔ سیاسی، سطح بیکاری را به تحقیق به سطوحی پائینتر در مقایسه با دههٔ ۱۹۳۰ تقلیل داده است. نقد و تحلیل چپ سوسیالیست در مصرفگرایی افراطی و وام گرفتن از مارکس در گفتن “مصرف مازاد و جنون مصرف، که به نوبهی خود نشانگر سقوط عجیب و هیولاوارِ – تمامیت سیستم است و تخریب محیط زیست”[دیوید هاروی] فراتر نرفت.
همینطور رهنمود “ژیژک” به “تولید داروهایی که مرگی بدون درد را برای بیماری لاعلاج رقم بزند” و از فراخوان دادن به «مسئولان» دولتی در “مصادرهٔ ماسکها”ی احتکارشده فراتر نرفت. هابرماس در گفتگو با روزنامۀ لوموند اصرار میورزد که “تنها راه منطقی برای اروپا، تأکید بر اتحاد است.”
سخیفتر از این نمیتوانست باشد که “چپهای سوسیالیست” طبقهٔ کارگر را در توافق با دولت، به انفعال و سکوت کشانده و در نجات از کرونا سر بر شانهٔ سرمایه نهادند. در یک خواستهٔ آخرالزمانی گفته شد؛ اگر “همبستگی جمعی را در فرایند ایستادن با یکدیگر رعایت کنیم بیشتر ایمنتر هستیم.”
فروشندگان نیروی کار را در سکوت و بهت و همراهیاش به قربانگاه معدومسازی کشاندند و چپ فقط از “انسدادها و اختلالها در تداوم جریانِ سرمایه” سخن گفت و اعتراض و پراکسیس را به راست واگذار کرد.
راست تنها هدف سود را مد نظر داشت، جبههٔ نیروی کار تخلیه شده است. چپ زنده ماندن را بر زندگی ترجیح داد و به سرمایه باخت. اینک سرمایه بیمحابا تنها به چگونگی بازگشایی و آغاز فایدهمندی میاندیشد، بیآنکه از قطب مقابل صدایی بشنود، او مشغول ضدعفونی کردن دستانش است.
چپ همانند لوکوموتیورانی است که هنگام ورود به تونل سرش را هم پائین آورد.
باید در برابر زنده ماندن برای زندگی مبارزه را دگرگون سازیم.
—————-
————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.