۱۰ ژوئن، روز جهانی صنایع دستی است، اما این روز بر چه کسانی مبارک است؟
تولیدات صنایع دستی، همیشه در مقام سود خالص برای عرضه کننده و صاحبین فروشگاهها بوده است و این امر، کارنامهای طویل را به خود اختصاص میدهد. در کنار اماکن تاریخی و مراکز توریستی شهرها (در تهران، مورد مشخص خیابان ویلا)، مغازههای کوچک و بزرگی دایر است که مجموع صنایع دستی تولیدی منطقه را جمعآوری و بهفروش میرسانند. ….
———————————————————————
۱۰ ژوئن، روز جهانی صنایع دستی است، اما این روز بر چه کسانی مبارک است؟
گسترهی شهرهای ایران باعث شده است تا متناسب با هر جغرافیا و موقعیت، کالاهای اساسی (و در وهلهی دوم تزیینی) توسط زنان، کودکان و مردان ساکن در منطقه تولید شود. در میان موارد کارگاهی تولید انبوه، مانند کارگاههای کوچک و بزرگ سفالگری، مغازههای قلمزنی، میناکاری، کارگاههای چوب (معرق، مشبک، خاتم و…)، عمدهی کارگران و سازندگان محصولات صنایع دستی، بدون کارگاه و فروشگاهی برای عرضه و صرفا تولید کنندهی صرف محصولات خود هستند.
تولیدات صنایع دستی، همیشه در مقام سود خالص برای عرضه کننده و صاحبین فروشگاهها بوده است و این امر، کارنامهای طویل را به خود اختصاص میدهد. در کنار اماکن تاریخی و مراکز توریستی شهرها (در تهران، مورد مشخص خیابان ویلا)، مغازههای کوچک و بزرگی دایر است که مجموع صنایع دستی تولیدی منطقه را جمعآوری و بهفروش میرسانند.
تولید صنایعدستی در برخی موارد در زمرهی یک شغل آبا اجدادی مطرح است. قلمزنی، میناکاری و مسگری اصفهان، خاتم کاری و معرق شیراز و سفالگری همدان نمونههایی از این دستاند.
کارگران و تولید کنندگان این صنف، شغل اول و آخرشان تولید این محصولات است و خریداری یک فروشگاهْ امری غیرممکن برای تمامی کارگرانشان بوده است. مثالی خارج از این جغرافیا، دو خطهی گیلان و سیستان و بلوچستان است که حامل انبوهی از تولیدات حصیربافی و نمدبافی و بیشمار تولیدات پارچه و آیینهدوزی است. در گیلان، زنان بیجارکار، در کنار کار روی زمین و سایر فعالیتها، تولید صنایع دستی را بهعنوان راهی جهت کمک به امرار معاش در دست دارند.
اگر موارد انگشتشماری چون (حضور فعالان زنان و تشکلهای حمایتی از تولید کنندگان محصولات صنایعدستی) با اتکا بر دریافت سود حقیقی کارگران را در یک سو قرار دهیم، در مابقی موارد، سختی کار و مشکلات تولید برای کارگر خواهد ماند. در این پروسه، کالای تولید شده به قیمتی ناچیز خریداری میشود و با سودی چند ده برابر، پشت ویترین مغازهها و مافیای جمعآوری و پخش این محصولات، چیده میشود.
ایستادگی علیه چنین رویهای، باعث شد تا دانشآموختگان صنایع دستی و نسلهای جوانتر، محصولات تولیدی خود را یا در پیجهای اینستاگرام شخصی بهفروش برسانند و یا با لحاظ کردن کسری ۳۰ الی ۴۰ درصدی فروش که سهم آرت شاپِ عرضه کننده میشود، قیمت کار تولیدی را بالاتر ببرند. نتیجهی این امر، بینهایت تولیدات سفال و دستسازههایی است که قیمت فروش آنان، محصول را مختص طبقهی متوسط و صاحب سرمایه قرار میدهد. این روند پنج ساله، در «انحصار طبقاتی» تولید کننده و مصرف کننده است که از قضا بیگانه با تثبیت وضعیت فروش ناچیز کارگران و تولیدکنندگان روستایی و شهرهای محروم است. صنایع دستی چه در مقام تنها راه امرار معاش و چه کار جانبی، در زیست روزمرهی زنان، مردان و کودکان همان خانوادهها جای گرفته است که محصولاتشان بهنازلترین قیمت ممکن، توسط واسطهها و عرضهکنندگان، خریداری میشود.
روز جهانی صنایع دستی در ایران، یک روز تقویمی و مختص سازمان صنایع دستی و گردشگری است. روزی جهت صحبت از ثبت میراث فرهنگی و روند کاتالوگسازی سوزندوزیها و پارچههای دستباف یزدی است، بیآنکه دستان تولید کنندهی کارگران و سهم ناچیزشان از تولید کالاها، اهمیتی داشته باشد. برای سازمان صنایعدستی، بورس منطقهای شیشهفروشان شوش و سایر فروشگاهها، تعطیلی کارگاههای شیشهگری، اخراج کارگران و سختی کار با کورههای ۱۰۰۰ و ۱۲۰۰ درجهی ذوب شیشه، فاقد اهمیت است. چرا که محصول بینقص نهایی، مسیر خود را از کارگاه تا ویترین، بهقیمت دستمزدی بهازای نان بخور و نمیر کارگران طی میکند. دستمزدی در نوسان و بیثبات در ازای تولید محصولاتی که پوسترهای روز جهانی صنایع دستی را تزئین کند. روزی که بر همه مبارک است جز کارگران.
—————-
«متن از گروه نویسندگان #سرخط»
https://t.me/SarKhatism
——————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.