یوئن ینگ: سرکوب مارکسیستهای جوان در چین / چرا قدرت کمونیستی، دانشجویان چپ را دستگیر و بازداشت میکند؟
پس از یک زنجیره آدمربایی و بازداشت، هم در داخل و هم خارج از معتبرترین پردیسهای چین، ۴۲ نفر شامل ۲۱ نفر دانشجو و تازه فارغالتحصیل بهعلاوه فعالین، مددکاران اجتماعی، اعضای اتحادیه صنفی و کارگران جاسیک در بازداشت بودند. ارتباطِ بسیاری از آنها کاملا با خانوادههایشان قطع شده بود و ماموران امنیتی بستگانشان را تحت فشار قرار داده بودند که با رسانهها صحبت نکنند یا با وکلا تماس نگیرند. ….
————————————————————————
سرکوب مارکسیستهای جوان در چین
چرا قدرت کمونیستی، دانشجویان چپ را دستگیر و بازداشت میکند؟
نوشتهی: یوئن ینگ
ترجمهی: سروناز احمدی
پیشکش به دانشجویانی که کنار کارگران ماندند و هزینههای گزاف ایستادگی برای عدالت را به جان خریدند. (مترجم)
لوک، دانشجوی لیسانس یکی از دانشگاههای ممتاز چین، روزی را که یک مارکسیست متعهد شد به خاطر میآورد. مارکسیستشدن او ربطی به ساعتهای تمامنشدنی سخنرانیهای اجباری دربارهی مارکسیسم که باید بهعنوان بخشی از برنامه تحصیلی لیسانس تحمل میکرد، نداشت، بلکه این اتفاق در تعطیلات زمستانی سال اول دانشگاهش در پکن بهوقوع پیوست. او را همراه با ۲۰ کارگر جوان دیگر در یک مینیون با نُه صندلی به زور جا دادند و به سمت کارگاه کوچکی در حاشیه شهر بردند و ۱۲ ساعت تمام در اتاقی با دمای زیر صفر درجه بدون هیچ وسیلهی گرمایشی کارتنهای مقوایی را سرهم میکرد.
چیزی که بیشتر از همه بهتزدهاش کرده بود دستهای زنان جوان زیادی بود که در کارگاه زندگی میکردند و از سرما «مثل تربچه ورم کرده بودند». آنها مثل او فرصت این را نداشتند که مدرسه را تمام کنند. رئیس کارگاه آنها را از زادگاهشان به آنجا آورده بود و آنها نمیدانستند چه زمانی میتوانند برگردند.
لوک (نام واقعیاش این نیست) میگوید: «اونا مثل بردهها بودن. فکر کردم که شیوهی تولید سرمایهداری میتونه مردم رو به سِرفهای فئودال بدل کنه». همانطور که کارتنها را با چسبی بدبو میچسباند، به «اتفاقات تصادفی کوچکی» فکر میکرد که زندگی آن زنان جوان را از زندگی او بهعنوان دانشجوی یکی از نامدارترین دانشگاههای چین جدا کرده بود. آن زنان مانند خودش فرزند کارگر و حدودا هم سن و سال بودند. بهیاد میآورد که: «واقعا یه آرزوی قوی داشتم. میخواستم اوضاع رو بهتر کنم».
لوک خودش را غرق در سازماندهی چپگرایانه دانشجویان در پردیس کرد و از نظافتچیها، آشپزها، نگهبانان و کسانیکه زبالهها را جمعآوری میکردند و آنجا مشغول به کار بودند، صحبت و از آنها حمایت میکرد. سپس در ماه جولای گذشته، خبر آنلاینِ بازداشت ۲۹ کارگر و فعال را خواند که تلاش کرده بودند در کارخانهای متعلق به جاسیک تکنولوژی، تولیدکننده تجهیزات جوشکاری، اتحادیهای را به ثبت برسانند. در سه سال گذشته این بزرگترین دستگیری گسترده کارگران بود. او در آگوست به دنبال فراخوان درخواست حمایتی که به دانشجویان چپ در سراسر کشور فرستاده شده بود خود را به پایگاه جاسیک در مرکز تولید جنوبی شنژن رساند.
در ۲۴ آگوست مدت زیادی از رسیدنش به خوابگاه نگذشته بود که ماموران امنیتی به آنجا حمله کرده و حدود ۵۰ دانشجو را بازداشت کردند. این بازداشت گسترده یکی از مناقشهبرانگیزترین سرکوبهای دانشجویان معترض پس از کشتار میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ بود.
پس از یک زنجیره آدمربایی و بازداشت، هم در داخل و هم خارج از معتبرترین پردیسهای چین، ۴۲ نفر شامل ۲۱ نفر دانشجو و تازه فارغالتحصیل بهعلاوه فعالین، مددکاران اجتماعی، اعضای اتحادیه صنفی و کارگران جاسیک در بازداشت بودند. ارتباطِ بسیاری از آنها کاملا با خانوادههایشان قطع شده بود و ماموران امنیتی بستگانشان را تحت فشار قرار داده بودند که با رسانهها صحبت نکنند یا با وکلا تماس نگیرند.
داستان کارگران جاسیک و دانشجویانی که در حمایت از آنها آتش این موضوع را شعلهور ساختند تناقضی را در قلب چین مدرن برجسته میسازد. درحالیکه کشور در کنترلِ دولت حزب کمونیستی قرار دارد که الفاظ مارکسیستی را در بوق و کرنا کرده است، اقتصادش از دهه ۱۹۸۰ تا اندازهای به لطف توسعه «سرمایهداری دولتی» رشد یافته است و آزادسازیای که به بازارهای خصوصی و مصرف انبوه اجازه داده تا در حصار محدودیتهای سفت و سختی که دولت ایجاد کرده ، رونق پیدا کند.
رئیسجمهور شی جین پینگ در ماه می گذشته برای گرامیداشت دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس سخنرانی ایراد کرد و علنا او را «بزرگترین متفکر عصر جدید» خواند و مطرح کرد که این فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم «با نظریهی علمی راه رسیدن به جامعهای آرمانی عاری از سرکوب یا استثمار را نشان داده است». با اینحال دولت چین همچنانکه با نابرابری درآمدی بیشتر از ایالات متحده به قطب اقتصاد جهانی تبدیل شده، چشمش را بر استثمار کارگران بسته است.
رانا میتر پروفسور تاریخ چین در دانشگاه آکسفورد بیان میکند: «شمار زیادی در چپ نو ــ نه فقط دانشجویان ــ به این امر معترض هستند که چین اسماً کشوری سوسیالیست اما در واقعیت سرمایهداری است و نابرابری، آلودگی و فساد نتیجهی این انحراف هستند».
روایتی که خود حزب کمونیست چین از خاستگاهش دارد با سرکوب همهجانبهی مارکسیستهای جوان توسط دولت در تناقض است و نشان میدهد که: {این حزب} در پس دستاوردهای انقلابی به رهبری رئیس مائو، حافظ آرمانهای کمونیستی نبوده است. {حزب} در سال ۱۹۷۸ اعتقاد به مبارزه طبقاتی را رها کرده، آن را تفرقهانگیز دانسته و در عوض توسعهی اقتصادی را در اولویت قرار داده است.
جود بلانشت نویسندهی کتاب در دست چاپ دربارهی نئومائوئیستهای چین میگوید: «تعهد دانشجویان به شکل اصیلتری از مارکسیسم منحصراً در خدمت روشنکردن انحراف خود حزب کمونیست چین از ریشههایش است». «این امر اساساً نشان میدهد که چرا در چین، همواره این جناح چپ بوده که رهبری حزب را با چالش بیشتری مواجه کرده تا راست».
سرکوب دانشجویان چپ از اعتراضات آغازین جاسیک فراتر رفته است. دانشگاهها تلاش کردهاند اجتماعات دانشجویی مارکسیستی را خفه کنند و مانع از آن شوند که کارگران با دانشجویان در پردیسها جمع شوند. در ماه دسامبر ماموران امنیتی در بزرگداشتی برای تولد رئیس مائو در زادگاهش «شوشان» حضور پیدا کردند و گروه دیگری از فعالان دانشجویی را دستگیر کردند.
فایننشال تایمز به طور کلی در ۶ ماه گذشته با ۱۲ دانشجو و حامیانشان صحبت کرده که حداقل ۴ نفرشان پس از آن مصاحبه دستگیر شدهاند. بسیاری از این دانشجویان بهخاطر فعالیتشان توسط مأموران امنیتی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. درحالیکه در قانون اساسی چین ادعا شده است که تمامی شهروندان حق آزادی و بیان دارند، در عمل به دانشجویانی که در اعتراضات جاسیک شرکت کرده بودند گفته شده بود که با رسانهها صحبت نکنند. اگرچه بسیاری از آنها معتقدند که رساندن پیامشان به این خطرکردن میارزد.
حزب کمونیست تلاش کرده است تا جای ممکن اطلاعات مربوط به اعتراضات دانشجویی را با اعمال قدرت و فشار از بین ببرد. یکی از معدود مقالات سانسورنشده در اینترنت چین در مورد اعتراضات حاکی از آن است که شینهوآ، آژانس رسانهای دولتی، بدون مدرک و اثبات اظهار کرده است که دانشجویان به یک توطئه طراحیشده توسط یک «سازمان غیرقانونی» و حمایتشده از سوی یک «ان. جی. اوی غربی» کشیده شده بودند، اتهام رایجی که به بسیاری از فعالین مردمی در چین زده میشود.
این مناقشهی دانشجویی موجب نگرانیهایی در سطح بینالمللی شده است. دانشگاه کرنل در آمریکا با استناد به محدودیتهای اعمالشده بر آزادی آکادمیک و امنیت دانشجویان دیگر از دانشگاه ممتاز رنمین چین نه دانشجو میگیرد و نه به آن دانشجو میفرستد. مارکسیستها و پژوهشگران مشهور در سراسر جهان، از جمله نوام چامسکی، از اقدامات حزب انتقاد کردند و فراخوانی برای تحریم کنفرانسهای مارکسیسم در چین دادند. مباحثهای دانشجویی که در کلاسها آغاز شده، بحران هویت اساسیِ حزب کمونیست چین را آشکار میسازد: «مارکسیستهای واقعی کشور چه کسانی هستند؟»
چین مدرن به نقل از خود حزب کمونیست به پشتوانهی اعتراضات دانشجویی خلق شده است. در ۴ می ۱۹۱۹ به دنبال امضای پیمان ورسای، دانشجویان دانشگاههای سراسر پکن مقابل دروازه تیانآنمن تجمع کردند تا به مخالفت علیه پذیرش پیمانی از سوی دولت بپردازند که اشغال چین توسط قدرتهای خارجی را تصدیق میکرد. آن اعتراضات جرقهی مجموعهای از اعتصابات و اعتراضات بیشتری را در سراسر چین زد. حزب کمونیست خاستگاه خود را جو سیاسی رادیکالشدهای میداند که پس از «جنبش چهارم می» پدیدار شده بود.
هنگام آن اعتراضات، مائو تسهتونگ کتابدار ۲۵ سالهای بود که در دانشگاه پکن تحصیل و کار میکرد و به تدریج به مارکسیسم علاقهمند میشد. ۳۰ سال بعد حزب کمونیست مائو در جنگ داخلی چین پیروز شد و جمهوری خلق چین را پایه گذاشت. او اغلب دانشجویان جنبش چهارم می را بهواسطه «پیشاهنگی» در انقلاب چین مایهی سربلندی و افتخار میدانست.
در سالهای پس از مرگ مائو در ۱۹۷۶ حامیانش بیرون رانده شدند و دنگ شیائوپینگ بر مسند قدرت نشست. دنگ با اقدام به اصلاحات در بازار، عبارت «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» را ابداع کرد. با اینحال حزب بسیاری از ساختارهای کنترلی را که تا امروز باقی ماندهاند، حفظ کرد، نظیر کنترل بر رسانهها، مشارکت سیاسی و از طریق اعمال محدودیتهایی بر جابهجایی مردم که میتواند موجب گرفتاری شهروندان روستایی در فقر شود.
استیصال از نابرابری فزاینده، فساد و تورم گسترده، دانشجویان چین را در ۱۹۸۹ به میدان تیانآنمن بازگرداند. در آن زمان پیوستن کارگران به اعتراضات دانشجویان یکی از عواملی بود که به طور ویژه برای مقامات بهمثابه اعلان خطر بود و دنگ را تحریک کرد تا ارتش را برای سرکوب جنبش به میدان بیاورد.
کشتاری که از پی آن رخ داد لکهای پاکنشدنی بر نام حزب کمونیست در خارج از کشور گذاشت و هنوز یکی از بخشهای تاریخ چین است که در داخل کشور با دقت هرچه تمامتر حذف شده است. دانشجویان از طریق قرارگرفتن در کنارِ کارگران، آموزهای را عملی میساختند که مائو برای دههها بر آن تأکید کرده بود: اقدام انقلابی مستلزم آن است که دانشجویان در کنار کارگران بایستند.
رانا میتر بیان میکند که امسال در فراهمکردن مقدمات سالگردهای متعددی که از نظر سیاسی حساس هستند ــ صدمین سالگرد ۱۹۱۹ و سیامین سالگرد تیانآنمن ــ «نگرانیهای جدیای در این رابطه وجود دارد که تظاهرات دانشجویی آشکار سازد که حزب تنها پایگاه قدرت مشروع در چین نیست.»
مری گالاگر، استاد سیاست چین در دانشگاه میشیگان، استدلال میکند که واکنش خشن دولت به دانشجویان مارکسیست بیشتر از آنکه به مواضع سیاسیشان مربوط باشد، به طور کلی به کنشگریشان برمیگردد. او بیان میکند: «این امر بخشی از سرکوب گستردهتر فعالان کارگری، وکلا و فمینیستهایی است که همگی تلاش کردهاند تا جنبشهایی پایدارتر در راستای تغییر اجتماعی بهوجود بیاورند»، «حزب بیش از آنکه نگران مسائل ملموس باشد، نگران توان متشکلشدن آنهاست».
هنگامیکه پرسیده میشود چرا اکنون چنین موجی از کنشگری دانشجویی ممکن شده، تمامی دانشجویانی که با آنها مصاحبه شده است به نابرابری فزاینده در چین اشاره میکنند. سطح نابرابری درآمد در چین از زمان اجرای آزادسازی بازار در دهه ۱۹۸۰ آنطور که از سنجش آن با ضریب جینی بهدست میآید، بهسرعت افزایش یافته است، به طوریکه طبق آمارهای رسمی از ۰٫۳۰ در ۱۹۸۰ به ۰٫۴۷ در ۲۰۱۷ رسیده است (در مقایسه با میانگین ۰٫۳۱ OECD و سطح ۰٫۳۹ آمریکا).
شی در آغاز دوره ۵ ساله دومش بهعنوان دبیر کل حزب کمونیست در اکتبر ۲۰۱۷ اعلام کرد که «تضاد اصلی» که کشور با آن مواجه شده اختلاف «بین توسعه نامتعادل و ناکافی و نیازهای همواره در حال رشد مردم برای داشتن یک زندگی بهتر» است.
شکاف فرصتها نیز افزایش یافته است. مقالهای از یویو چن و همکارانش از دانشگاه پکن با سنجش وابستگی بین دستاوردهای تحصیلی کودکان و دستاوردهای پدرانشان نشان میدهد که در دوره اصلاحات اقتصادی پس از مائو میزان پویندگی اجتماعی به سطحی که پیش از ۱۹۴۹ داشته، کاهش پیدا کرده است. ربکا کارل، پروفسور تاریخ چین در دانشگاه نیویورک میگوید: «اکنون چین آنقدر سرمایهداری هست که میتوان از مقولههای مارکسیستی برای تحلیل اجتماعی چین استفاده کرد.»
شی همه جا از مائو و مارکس نقل قول میآورد اما برای اینکه ایدههای آنان را به مرحله عمل برساند کار زیادی نکرده است و در عوض بر حفظ کنترل حزب بر کسبوکارها و جامعه مدنی تمرکز داشته است. از دید برخی استفاده او از مائو تلاشی برای خلق کیش شخصیت مشابهی است: سال گذشته «تفکر شی جینپینگ» به بخشی از قانون اساسی چین بدل شد که این امر او را به اولین رهبر پس از مائو تبدیل میسازد که یک ایدئولوژی را بهنام خود وارد این سند کرده است.
چین علیرغم اینکه اسماً کشوری سوسیالیست است، هیچ برنامهی حمایت اجتماعی واقعیای ندارد و ضمانت اجرایی قانون کارش برای کارگرانی که بدترین شرایط را دارند، بسیار ضعیف است. در نتیجه، مشکلات سلامت خانواده، سرپرستی بد یا رکودی اقتصادی میتواند فرد را در سراشیب شکستی بیبازگشت قرار دهد.
می جیوپینگ کارگر روستایی ۳۶ ساله جاسیک تکنولوژی، اهل استان هونان پیش از اینکه مدافع رفقای کارگرش در شنژن شود بسیاری از این سراشیبیها را تجربه کرده است. شرح حال کوتاهی از می نوشتهی همکاران و مدافعین او منتشر و در فضای مجازی نقل قول شده است: «همیشه باید یک نفر باشد که شروع کند. اگر همه ترسیده باشند، ما کارگران هیچگاه روز آزادیمان را نخواهیم دید.»
می در ماه مه پیشنویس دادخواستی را نوشت که ذیل آن از جاسیک مطالبه شده بود که ضرب و شتم کارگرانش را متوقف کند ــ اتهامی که متوجه آنها بود ــ و به آنها اجازه دهد که اتحادیهای تشکیل دهند. با اینکه تشکیل اتحادیه کارگری در چین غیرقانونی نیست اما تمامی اتحادیهها باید تأییدیه حزب را داشته باشند و تحت نظارت اتحادیه حزب، فدراسیون کل اتحادیههای کارگری چین (ACFTU) باشند. بهجز این ACFTU گرایش به حفظ کنترل حزب دارد تا شنیدن مطالبات کارگران، و اساساً هیأت مدیره شرکتها هستند که اتحادیهها را اداره میکنند.
می با دو ماه تعلل از سوی بدنه محلی که بر اتحادیهها نظارت دارد، مواجه شد. سپس در اوایل جولای جاسیک، می و رفقای سازماندهندهاش را روانه پُستهای دیگر و تا بیرون از کارخانه بدرقه کرد. می در ۲۷ جولای تلاش کرد همراه با دیگر کارگران مجددا وارد کارخانه شود که از آن موقع در بازداشت است.
جاسیک در بیانیه آنلاینی که در ۲۹ جولای منتشر شد، ضرب و شتم کارگران و ممانعت از تشکیل اتحادیه را انکار کرد. شرکت اعلام کرد که کارگران را بهطور قانونی اخراج کرده است تا روند ادارهی متعارف شرکت حفظ شود و اینکه از تشکیل اتحادیه حمایت هم کرده است.
تماسها و ایمیلهای متعدد فایننشال تایمز با جاسیک بدون پاسخ ماند. محوطهی کارخانه در حاشیهی شنژن بهوسیله دیواری سیمانی با حصار الکتریکی مرزبندی شده است. داخل کارخانه زندگی کارگران در خوابگاهها و خارج از کارخانه، جادهی پیچدرپیچی وجود دارد که از میان پارکی استوایی که کاملاً محافظت میشود و آپارتمانهای نوساز بلند در سوی دیگرش قرار دارد، میگذرد.
حراست به فایننشال تایمز گفت کسی تمایلی نخواهد داشت با شما صحبت کند و با لبخند آنها را از جلوی در ورودی کارخانه دور کرد. در نسخه انگلیسی وبسایت جاسیک لینک مقاله شینهوآ قرار گرفته است که به سازماندهندگان کارگران اتهام زده بود که از طرف یک «سازمان غیرقانونی» حمایت میشوند.
شماری از دانشجویان که با آنها مصاحبه شده بود بیان کردند آگاهی سیاسیشان با دیدن اختلاف بین امتیازاتی که خودشان در دانشگاه داشتند و زندگی کارگرانی که اطرافش بودند، رشد پیدا کرده است. یکی از آنها که خواسته است نام مستعار ژانگ رویی را داشته باشد عصر یک روز را به یاد میآورد که در ۲۰۱۶ در دانشگاه پکن سپری کرده بود. دانشجویان در سالن کنفرانس تالارشان که با فرش قرمز پوشانده شده بود، به یاد جنبش دانشجوییِ ۹ دسامبر ۱۹۳۵ که در اعتراض به اشغال چین توسط ژاپن به تظاهرات گستردهای دست زده بودند، به اجرای موسیقی و رقص پرداختند. در همان روز، کارگران کتابخانه دانشگاه بنرهای سرخی را در اعتراض به تاخیر در پرداخت دستمزدهایشان بالا برده بودند.
ژانگ میگوید: «دیدن اقشار بیدفاع پکن به من اجازه داد که برای اولین بار معنای گسترده ”طبقه“ را احساس کنم.» «پس از آن رفتم تا کارگر موقتبودن را تجربه و رنجشان را بیشتر حس کنم. پس از این که کار مزدی و سرمایهی مارکس و نوشتههایش پیرامون اقتصاد سیاسی را خواندم متوجه شدم مقصر سرمایهدار خاصی نیست بلکه خود سرمایهداری است و به این ترتیب شروع به گام برداشتن در مسیر مارکس کردم.»
بهگفتهی تحلیلگری سیاسی که درخواست کرده است ناشناس باقی بماند، عمدهی این دانشجویان بهواسطهی اینکه متولد اواسط دههی ۱۹۹۰ هستند، «وارث تجربه سیاسی تلخی نبودهاند». آنها ــ با توجه به سیاست تکفرزندی ــ بهعنوان تکفرزندِ خانواده که والدین همهچیزشان را صرف آنها میکنند، هنگامی به بلوغ رسیدهاند که چین نسبتا در رفاه بوده است. اکثریت قریب به اتفاق چینیها در دوران کودکیشان از نظر سیاسی در ثبات و به سرعت در حال رشد اقتصادی بودهاند.
پان نای پروفسور جامعهشناسی دانشگاه هنگکنگ بیان میکند: «آنها هرگز در دورهای که عمیقاً سیاسی باشد زندگی نکردهاند و بنابراین آنها در مقایسه با زمانی که حزب از این شعارها استفاده میکرد، نسبت به بار معنایی شعارهای مارکسیستیشان احساس کاملا متفاوتی دارند.»
فعالین دانشجویی اغلب به این موضوع اشاره میکردند که میخواهند با امتیازها و مزیتهایشان، کار خوبی انجام دهند. جایگاه آنها در بهترین دانشگاههای چین ــ بسترهای تربیت رهبران آینده حزب کمونیست ــ با رقابت در آزمون ورودی فرساینده گائوکائو بهدست آمده است. صرفِ ورود به دانشگاه برای دانشجویی که در ۱۹۹۵ متولد شده به این معناست که او در بین یکسوم برتر نسل خود قرار دارد؛ مثلا برای راهیابی به دانشگاههایی مانند پکن و رنمین. دانشجویی که در ۱۹۹۵ متولد شده باشد، فقط به دلیل ورود به دانشگاه، بین یکسوم بالای نسل خود، یعنی بین ۰۲/۰ درصد افراد برتر جای دارد.
ژانگ میگوید: «حتی در این برج عاج دانشگاه پکن، شکلهای بسیاری از ستم وجود دارد که توسط افراد در جایگاه قدرت، اعمال میشود.» او به مواردی اشاره میکند، همچون آزار جنسی دانشجویان توسط اساتید، سانسور هماندیشیهای دانشگاهی و «احضار پیدرپیِ دانشجویان چپگرایی که دغدغهی مسائل اجتماعی دارند به جلسات انضباطی توسط پرسنل تا حدی که والدین را در جریان قرار میدهند».
جالب اینجاست که موجهای سانسور، توبیخ، بازداشت و ناپدیدشدن دانشجویان، موجبِ رادیکالتر شدن آنها شده است. یک هفته پس از اولین دستگیری گستردهی کارگران و مدافعین آنها در جاسیک تکنولوژی در ۲۷ جولای، گروههای دانشجویی از ۱۱ دانشگاه پتیشنهایی برای آزادی آنها منتشر کردند و بیش از ۱۶۰۰ امضا جمعآوری کردند. هرچند دانشجویان عمدتاً بنا به گروههای دانشگاهشان متشکل میشوند، اما به مدد شبکههای اجتماعی داخلی، و سپس ــ بعد از مسدودشدن حسابهای کاربری عمومیشان در پی بازداشتهای جولای ــ از طریق پناه بردن به پلتفرمهایی که بهتر رمزگذاری شدهاند، همکاری سراسری آنها در سطح کشور نیز ممکن شد.
نام یو شین، دانشجوی دانشگاه پکن، پیش از این تابستان به خاطر نامه سرگشاده #MeTooاش در فضای مجازی که ذیل آن از دانشگاهش درخواست کرده بود آنطور که شایسته است به آزار جنسی رسیدگی کند، بر سر زبانها افتاده بود. او، مانند لوک، به شنژن آمد تا از کارگران جاسیک حمایت کند. در آگوست پس از اینکه از طریق یکی از اپلیکیشنهای رمزگذاریشده متعدد با یو ارتباط برقرار کردم، با او مصاحبهای داشتم. این اپلیکیشنها عمدتا بهوسیلهی «فایروال بزرگ» چین برای کنترل اینترنت مسدود شدهاند و بنابراین برای دسترسی به آنها نیاز به نرمافزار ضد نظارت یا ویپیان است. یو انتخاب دیگری نداشت: اکانت سابقش در ویچت، سرویس پیامرسان غالب چین که شدیدا سانسور شده و تحت نظارت است، بسته شده بود.
یک روز پس از صحبت ما با هم، ماموران امنیتی به خوابگاه یو هجوم برده و او و حدود ۴۰ دانشجوی دیگر را دستگیر کردند. پستهای شبکههای اجتماعیاش سانسور شدهاند. آنچه از او به شکل آنلاین باقی مانده است اسکلت حساب کاربریِ ویچتش است: نام مستعارش موتین که به دنبالش دو ایموجی گل آفتابگردان قرار گرفته است و عکس پروفایلش که در آن موهایش در دو دسته بسته شده و مشتش را به نشانه سلام دادن به کارگران بالا برده است.
دیگران نمیتوانستند محتوای شبکههای اجتماعیاش را ببینند اما قبل از اینکه بازداشت شود برایم اسکرینشاتی از پستهایش فرستاده بود (نرمافزار ویچت، همانند برخی اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی، بهشکلی موذیانه کاربران را از سانسورشدن محتوایشان مطلع نمیسازد). آخرین پستش در ۸ آگوست عکسی از صبحانهاش بود که در یک بخارپز بامبو در یک غرفهی فروش نان مخصوص بخارپزشده صرف شده بود و کپشنش «صبح در روستای کارگران مهاجر» بود.
در ادامه عکسی از مدافعین جاسیک با نقل قولی از نویسنده لو شون وجود دارد: «در هر کشوری از جهان آنچه امروز به اصطلاح آموزش نامیده شود در واقع چیزی نیست جز راهی برای پرورش ماشینهایی که با محیطشان سازگارند.»
شاید گروه حمایتی جاسیک را بتوان بهواسطهی سازماندهی سریع، تنوع جغرافیایی و شمار دانشجویانی که در آن شرکت کردند، بهمثابه یک جنبش در نظر گرفت، ولواینکه نمونهی کوچکی باشد که با زندگی دانشجویی جریان اصلی فاصله دارد.
دانشجویان چپ بهطور کلی یادگیری طوطیوار نظریهی مارکسیستی مورد تایید حزب را که در کلاسهای «آموزش سیاسی» اجباری دانشگاه تدریس میشود کنار گذاشتهاند. اگرچه آنها مجبور بودهاند صورتبندیهای حزب کمونیست از شعارهای مارکسیستی را حفظ کنند اما بهقول یکی از آنها «هیچگونه طرز تفکر مارکسیستی واقعی یاد نگرفتهاند». در عوض وارد عمل شدهاند: صحبت با کارگران، بهویژه در پردیس و کمک به آنها برای متشکل شدن. کلاسهای شبانه و نمایش فیلم برای آن کارگران از جمله فعالیتهایی هستند که برای نمونه انجمنهای مارکسیستی دانشجویی در دانشگاههای رنمین و پکن پیش بردهاند.
دانشجویان چپگرایی که علوم اجتماعی میخوانند تأکید بر زندگی کنار کارگران را با مقتضیات دریافت مدرکشان برای مطالعات میدانی تلفیق کردهاند. یکی از دانشجویان میگفت که بهخاطر اینکه استادش تشویقش کرده به دنبال کارورزیهایی در گروههای حمایتی کارگران در محدودهشان باشد، به شنژن آمده بود.
به همین خاطر دانشجویان متعددی پیش از اعتراضات جاسیک در سازمانهای حقوق کارگری شنژن جای گرفته بودند. پس از اولین دستگیری گسترده در اواخر جولای حدودا ۱۲ دانشجو به شنژن آمدند. سپس در ۱۱ آگوست، شن منگیو، فارغالتحصیل دانشگاه سان یات سن که اولین نفر بود که به جاسیک رسیده بود توسط سه مرد با زور به ماشینی بینشان برده شد. پس از این آدمربایی، جمعیت بیشتری از دانشجویان سراسر کشور مثل لوک با هم به شنژن آمدند و در مجموع شمارشان را به ۵۰ نفر رساندند.
در دسامبر گروه حمایتی کارگران جاسیک، دانشجویان و حامیانشان را به جشن یادبودی برای گرامیداشت سالگرد ۱۲۵ سالگی مائو دعوت کردند. در یکی از دعوتنامهها در فضای مجازی چنین خوانده میشود: «موجی از دانشجویان پیشرو برخاسته است که بهخوبی درس رئیس مائو را فرا گرفتهاند: جوانان باید در مسیری گام بردارند که به ملاقات کارگران میرود». در خود آن روز ــ ۲۶ دسامبر ــ میدانی در زادگاه مائو پر از عکسهای رئیس و بنرهای سرخی شده بود که مائوئیستها از مسنترها تا نوجوانان همراه خود داشتند. ژان ژنژن، فعال و دانشجوی لیسانس دانشگاه پکن میان آنها بود. ماموران امنیتی همان روز کیو ژانشوئن، دبیر انجمن مارکسیستی دانشجویی دانشگاه پکن که جشن یادبود را سازماندهی کرده بود، دستگیر کردند. یک هفته بعد ماموران امنیتی ژان را هم بردند.
دانشجویان چپ نو چین برخلاف معترضین تیانآنمن خواستار تغییر حاکمیت نیستند. در عوض میخواهند حزب کمونیست به اصل خود بازگردد و به عهد رهایی کارگران مائو وفا کند. در نوشتههای عمومیشان بهجای انتقاد از رهبران حزب یا خود حزب، تک تک افراد یگان ماموران امنیتی که مقابل دانشجویان قرار گرفتهاند را مورد انتقاد قرار داده و خطاب به آنها میگویند که {با سرکوب} حزب کمونیست را از معنای اصلی آن منحرف میکنند.
«آرمانهای اصیل خود را از یاد نبرید» شعاری مشهور برای حزب کمونیست شد که در شروع دومین دورهی ریاست جمهوری شی روی یکی از بیلبوردهای مراکز خرید لوکس سنلیتون پکن بهجای آگهیهای معمولِ تبلیغاتیِ آیفون، گذاشته شد. فعالین دانشجویی در کشور خود و در سطح بینالمللی اثرگذار بودند ــ و حزب را هراسان کردهاند ــ زیرا که برای همگان یادآور این آرمانهای اصیل شدهاند.
ربکا کارل از دانشگاه نیویورک میگوید سرعت پیشروی این جنبش {به مثابه} «پرچمی سرخ» است چرا که به نظر میرسد دانشجویان «به همان زبان حزبـدولت سخن میگویند اما در واقع تهدیدی برای ایدهی بهدقت تعریفشدهی همکاری و هماهنگی اجتماعی ناسیونالیستی محسوب میشوند».
همزمان با اینکه برخی از دانشجویان خودشان را «مارکسیست-لنینیست-مائوئیست» توصیف میکنند، برخی دیگر ترجیح میدهند تنها با هدفشان توصیف شوند: حمایت از کارگران. پان نای از دانشگاه هنگکنگ میگوید: «مائو چهره سرشناس محبوبی است زیرا او بود که مارکسیسم را در چین گسترش داد و هنوز هم نوشتههایش متقاعدکنندهترین چشمانداز مارکسیسم چین هستند». دانشجویان، مائوئیسم را از کارگرانی که در میدان {مبارزه} ملاقات میکنند نیز میآموزند. برای مثال کارگران ساختمانی دستمزد و پایگاه اجتماعی خود را با کارگران چین مائوئیست مقایسه میکنند. عکس مائو هنوز بر دیوار بسیاری از خانهها است.
زبان مائوئیستیِ نوشتههای دانشجویان ممکن است آنها را متعلق به عصر دیگری بهنظر آورد. اما همین امر ممکن است کمک کرده باشد که در عین حفظ طنین {شعارهای} «رفقای قدیمی» ــ یعنی اعضای کهنهکار حزب که در روزهایی انقلابیتر به آنها پیوسته و به جمعآوری منابع مالی برای گروه کمک کردهاند ــ با استفاده از واژگان خودِ حزب کمونیست از مخاطرهی {دستگیری} در امان بماند.
خود فعالین دانشجویی با وجود اینکه مدارک دانشگاهی لازم برای عضویت در حزب را دارند ولی عموما به عضویت حزب درنمیآیند. دانشگاه گروه دیگری از دانشجویان دستچینشده را جایگزینِ انجمن مارکسیستی دانشجویی دانشگاه پکن کرده که دبیرانش در کنشگری جاسیک نقش داشتند. دبیر سابق انجمن مارکسیستی دانشجویی در دسامبر بازداشت شد و در مقابل، دبیران جدید، اعضای حزب کمونیست هستند که بهجای اینکه جلساتی با کارکنان سلف داشته باشند، جلسات بحث و هماندیشی پیرامون فلسفه شی برگزار میکنند
ماه گذشته ماموران امنیتی با گروهی از فعالین دانشجویی دیداری ترتیب دادند و برای آنها ویدئویی پخش کردند. فیلم با صدای بشاش گوینده اخبار تلویزیون شروع شد و با فیلم خامی از چهار دانشجوی بازداشتی که کنشگریشان را تکذیب میکردند، ادامه پیدا کرد. این اولین باری بود که گروه رفقایشان یو شین و شن منگیو را همراه با دو فعال دیگر پس از بازداشتشان در ۵ ماه پیش میدیدند و سبک تولید فیلم منعکسکننده اعترافات اجباری بسیاری بود که از زمان بهقدرت رسیدن شی در ۲۰۱۳ در چین تولید و پخش شد.
یکی از دانشجویان در ویدئو میگفت: «من به سازمانی پیوستم که قصد داشت از جنبش کارگری جهت براندازی حزب کمونیست و دولت سوءاستفاده کند».
به نقل از مدافعین امنیت (Safeguard Defenders) که از ۲۰۱۳ حداقل ۱۰۰ مورد قربانی چنین اعترافاتی را ثبت کردهاند، ماموران امنیتی چین به کرات از شکنجه برای گرفتن چنین اعترافاتی جهت {ساخت} فیلمها استفاده میکنند. رفقای بازداشتشدگان با این تفسیر که دانشجویان آنقدر غیرطبیعی به نظر میرسیدهاند که انگار «مواد مصرف کردهاند»، میگفتند بهعقیدهی ما این اعترافات اجباری است. یکی از رفقا میگفت: «حرف زدنشان نامفهوم و صورتهایشان رنگپریده بود و تا حدودی پفکرده به نظر میرسید». «باعث میشد با خودتان بگویید معلوم نیست آنجا در بازداشت چه چیزی را به اسم درمان بهشان میخورانند».
باقی فعالین دانشجویی {در} وبلاگ{ها} پستی نوشتند و مخالفتشان را نسبت به اعترافات اجباری ابراز کردند و آن را «نمایش مضحک ماموران امنیتی» خواندند. آنها نوشتند «ما هرگز دیدگاه و عملمان را پنهان نکردهایم» و {به این طریق} اتهامات ماموران امنیتی مبنی بر اینکه «شستشوی مغزی» شدهاند یا بازیچهی دست نیروهای خارجی هستند را رد کردند. «نیروهای عدالت همواره پیروزند، نقاب زشتی سرانجام برداشته میشود … چه کاری از دست شما ماموران امنیتی برای نجات خود برمیآید هنگامی که در دریای خلق غرق میشوید؟» همان روز ماموران امنیتی ۷ دانشجوی دیگر را بازداشت کردند.
در نقطهای از گفتگوهایم با لوک هنگامی که از او پرسیدم آرزویش برای جنبش در حال بلوغ کارگران جاسیک چیست، برایم نوشت: «کارگران و دانشجویان بهطور قانونی از حقوق کارگران دفاع کردهاند اما بهطور ظالمانهای توسط نیروهای محلیِ مقابل سرکوب شدهاند.» این در حالی بود که بهدقت تفاوت میان حاکمیت مرکزی و محلی را شرح میداد. «باور دارم که سرانجام هر چه که باشد آن هنگام که پرچمی برافراشته، چراغی روشن و راهی گشوده میشود، مردم بیشتری حقیقت را میبینند، راه ما را پیدا میکنند و متحد میشوند.»
کمی بعد شنیدم که لوک نیز ناپدید شده است.
—————
*یوئن ینگ خبرنگار فایننشال تایمز در پکن است.
منبع:
https://www.ft.com/content/fd087484-2f23-11e9-8744-e7016697f225
—————
برگرفته از وبسایت نقد
https://naghd.com
————————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.