ناصر – وین: ما ناظر بر جنایاتی هستیم که بطور مستمر و بدون وقفه، سالها است ادامه دارد
این متن به مناسبت „Langer Tag der Flucht“ (روز طولانی فرار) در نظر گرفته شده. گزارشی است از فعالیتهای سازمان حمایت از پناهندگان در اتریش، اطلاعاتی در باره مشکلات پناهندگی و راههای مبارزه با آن ….
—————————————————-
ناصر – وین: ما ناظر بر جنایاتی هستیم که بطور مستمر و بدون وقفه، سالها است ادامه دارد
دوستان عزیز
این متن به مناسبت „Langer Tag der Flucht“ (روز طولانی فرار) در نظر گرفته شده. گزارشی است از فعالیتهای سازمان حمایت از پناهندگان در اتریش، اطلاعاتی در باره مشکلات پناهندگی و راههای مبارزه با آن، برای نشر در وبسایت کانون ارسال مینمایم.
مقدمه
طبق آخرین گزارشات سازمان ملل شصت و هشت میلیون و چهارصدهزار نفر در جهان آوارهاند، آواره از دیار خود و در راه اند.
ما امروزه در جهانی زندگی میکنیم که هزاران انسان بدون دارا بودن از حداقل امکانات حفاظتی مورد حمله پیشرفته ترین جنگ افزارها قرار میگیرند و هر روزه صدها نفر از آنان جان میسپارند و زیر بمبهای مجاز و غیر مجاز مدفون میشوند. هر روز وهرهفته گروه گروه از انسانهایی را مشاهده میکنیم که در گریز از جنگ، گرسنگی، فقر و بیپناهی، دار و ندار خود را پیچیده در بقچههای پارچهیی بدوش میکشند و از این سو به آن سو در راهاند. روانه راهی ناشناخته که انتهای آن نامعلوم و برای بسیاری از آنان مسدود است. کودکان خردسالی که مضطرب و پریشان در خود فرو رفتهاند و برای رهایی از این وضعیت دهشتناک و از این بی پناهی مطلق، دست در دست برادران و خواهران کوچکتر از خود در جستجوی پناهگاهی سرگردانند.
این فجایع جنایاتی هستند هولناک، همراه با آسیبهای روحی و روانی ماندگار که هزینه واقعی آن ها سالها بعد آشکار میگردد.
ما ناظر بر جنایاتی هستیم که بطور مستمر و بدون وقفه، سالها است ادامه دارد.
فاجعه محدود به کشتار و خانه خرابی و آوارگی نیست. فاجعه همچنین در سکوت سنگینی است که بر جهان حکمفرماست. همه چیز به حالت عادی میگذرد. شرایط اسف بار و غم انگیز میلیونها انسان درد و رنجی را نمی آفریند. همدردی و همبستگی در منزلگه فراموشی لانه گزیده و محبوس است. تصویرهای خشونت بار این جنایات به بخشی از زندگی روزمره شهروندان تبدیل گشته است. گزارشها و اخبار کشتار انسانهای بی دفاع، اجساد شناور در دریا و اشکهای کودکان بی پناه و آواره نیز دیگر توجهی را نمیانگیزند. همه با این شرایط عادت کردهاند.
نه فریادی و اعتراضی، نه چهره های خشمگین و مصمم، و نه دستهای بهم پیوسته و مشتهای گره خورده.
همه جا را سکوتی سنگین فرا گرفته است. تنها صدایی که بگوش میرسد ضجه مادرانی است که هر کدام با از دست دادن عزیزی وعزیزانی بدنبال گمشده خود میگردند. حتا تذکرات و دلجویی های بی اثر پاپ و عالیجنابان که گاه و بیگاه خارج از این سکوت حضور مییافتند، اکنون در دالان های تنگ عبادتگاه ها بجا ماندهاند و راه خروج نمییابند.
سیاست دشمنی آشکار با پناهندگان و عدم پذیرش پناهنده از جانب دولت اتریش که موجد رشد افکار ناسیونالیستی و باز تولید فزاینده تنفر و بدگمانی به ناآشنایان و خارجیان در جامعه گشته است، همچنان ادامه دارد. جنبش دمکراتیک، سازمانها و نهادهای حامیان پناهندگان در کشور نیز، بعلت پراکندگی و از هم گسستگی، تا به امروز قادر به تغییر سیاست های ضد انسانی حزب دموکرات مسیحی به رهبری سباستیان کورتس و پاسخگویی به نیازهای مبرم و ضروری پناهجویانی که سالهای طولانی در جلو دروازه های اروپا، به انتظار حمایت از آنان بسر میبرند، نبوده است.
از مدافعین حقوق بشر، طرفداران صلح، دمکراتها اومانیستها، قانون مداران، حتی از آنان که دل و جانشان در گرو عدالت و آزادی است، صدایی به گوش نمیرسد. آنان نیز در غیبتاند و در پیج و خم منازعات و مبارزات پایان ناپذیر ایدئولوژیک خود گرفتارند.
نکند ما نیز در صف نظارتگران ایستادهایم، اما خود نمیدانیم.
ابراز تنفر از جنایات سرمایه داری و یا ارائه متنهای تحلیلی و آکادمیستی راهگشای بنبست افرادی که خود را به آب و آتش میزنند و خطر ناپدید شدن در زیر امواج دریا را بجان میخرند، نیست.
انتشار متنهای خبری و تحلیلی از جنایات بیشمار امپریالیست، انعکاس تصاویر زندگی و اماکن ویران پناهندگان به تنهایی قادر به بسیج تودهها نیستند. فعال شدن افکار عمومی، جهت ایجاد فشار بر حکومتها، به منظور حمایت از آوارگان و پناهجویان، در مرحله اول، از طریق بهم پیوستن صفوف پراکنده جنبش دمکراتیک و برابری طلب میسر میشود. حمایت از آنان را باید با همیاری و همکاری و پیوند بخشهای پراکنده جنبش دمکراتیک با هدف ایجاد جنبشی همگانی و فراگیر آماده کرد. هدف مشترک را میباید مشترکا دنبال کرد.
سازمان دفاع از پناهندگان سیاسی در وین
پس از آنکه قیام مردم ایران علیه نظام دیکتاتوری سلطنتی با هدف دستیابی به آزادی و دمکراسی ناموفق ماند و به بیراهه
رانده شد، بخشی از نیروهای کمونیست، آزادیخواهان و مبارزین که از پیگرد و تعقیب مداوم، زندان، شکنجه و کشتارهای جمعی جان سالم بدر برده بودند به ناگزیر، ملزم به خروج از کشور و راهی اقصی نقاط جهان شدند.
جمعی از اعضای سابق کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج، که از تجربیات و روابط ارزندهای در زمینه فعالیتهای دموکراتیک و سازمانیابی برخوردار بودند، در صدد راهیابی امکاناتی جهت حمایت از پناهجویان برآمدند.
در وین نیز ما، تعدادی از همین فعالین، با حمایت و مشارکت هنرمندان نویسندگان و سازمانهای مترقی و دموکراتیک اتریشی بعد از مباحثات چند ماهه حول محور پناهندگان و نیازهای مبرم آنان در مراحل اولیه ورود به اطریش، بررسی همه جانبه امکانات قانونی و راههای دستیابی به آنان و تحقیق شیوههای جلب حمایت مردم، به ایجاد کمیته دفاع از پناهندگان سیاسی اقدام نمودیم. کمیته با اولین اطلاعیه خود که ” پتر تورینی” نویسنده برجسته اتریشی آن را تنظیم و به گروه بنیانگذاران پیشنهاد کرده بود در تاریخ آگوست ۱۹۸۴ موجودیت خود را اعلام و پا به عرصه وجود نهاد.
تعدد و پیچیدگی نیازهای پناهندگان، حجم بالای کار و نبود قدرت اجرایی جهت پاسخگویی عملی به خواسته ها ی مبرم آنان از یک سو، عدم حمایت موسسه های دولتی، فشار روزافزون مالی و وجود قوانین ضد پناهندگی از سویی دیگر عواملی بودند که درابتدا موجب تضعیف روحیه موسسین شده بودند. اما کمیته توانست با حمایت سازمانهای سیاسی ایرانی در وین و احزاب مترقی اتریشی، کنشگران مدنی و اتحادیه های دانشجویی و کارگری بر بخشی از مشکلات اساسی فائق آید و با هوشیاری و انسجام به راهش ادامه دهد.
۹ سال بعد کمیته حوزه فعالیت خود را در یک تقسیم کار نوین و کارآمد به سه بخش متمایز از هم، اما منطبق بر محور پناهندگی توسعه بخشید:
بخش حقوق پناهندگی
Verein Asyl in Not – Unterstützungskomitee für politisch verfolgte Ausländerinnen und Ausländer (Währingerstr. 59, 1090 Wien)
خوابگاه پناهندگان
lntegrationshaus (Engerthstr. 161-163, 1020 Wien)
اینتگراسیون
UKI – Unterstützungskomitee zur Integration von MigrantInnen (Johnstraße 4, 1150 Wien)
تعداد کارمندان در۳ بخش بیش از ۱۵۰ نفر است.
وظیفه پیشبرد اینتگراسیون را UKI عهده دار شد و با نام «کمیته حمایت از ادغام مهاجران در جامعه» در سال ۱۹۹۳ شروع بکار کرد. فعالیتهای مؤسسه UKI در دو حوزه انجام می پذیرند.
الف- پروژههای آموزشی
۱) برای جوانان، بزرگسالان، بانوان، توانخواهان و محصلین با هدف ارتقاء دانش عمومی و توانمندیهای اجتماعی آنان
۲) پروژه فراگیری زبان آلمانی از ابتدایی تا آموزش تخصصی
ب- پروژههای سیاسی-اجتماعی و روابط عمومی
این بخش از پروژهها توسط انتشار مقالات، شرکت در مباحثات در مجامع عمومی، برگزاری جشنها و سازماندهی تظاهرات تودهای به منظور انجام اطلاع رسانی به شهروندان اتریشی، مقابله با جو خشونت و دشمنی با مهاجران، مبارزه با قوانین ضد پناهندگی و افشای کمبودها و نارساییهای جامعه مهاجران انجام میگیرد.
هر چند حوزه فعالیت کمیته، چند سالی بعد از تأسیس آن گسترش پیدا کرد و به حمایت از شهروندان سایر کشورها نیز توسعه یافت، اما از آنجایی که این سازمان در ابتدا به منظور کمک رسانی به پناهندگان سیاسی ایرانی مورد تعقیب موجودیت یافته بود، در اولین سالهای فعالیت کمیته مخاطبین ما را جوانان ایرانی تشکیل میدادند، جوانان نیمهجانی که همه چیز خود را بجا گذاشته بودند. نیمه جانی مملو از درد و رنج فراوان که حاصل دورانی پر از وحشیگری و خشونت جمهوری اسلامی بود. خشونتی که بیش از چهار دهه هنوز ادامه دارد.
مهاجرت:
مهاجرت به معنی ساده و اولیه خود، تغییر محل زندگی از کشور مبداء به یک کشور مهاجر پذیر است. اما با این تعریف ابتدایی از واژه مهاجرت مفهوم واقعی آن مورد بررسی قرار نمیگیرد و تنها معنی لغوی آن پرداخته میشود. زیرا برخلاف تصور بسیاری از شهروندان کشورهای مهاجرپذیر و حتی برخی نظریه پردازان دراین جوامع که مهاجرت را اقدامی اختیاری میپندارند، مهاجرت امری عمیقا اجباریست. زیرا اکثر مهاجران بعلل فشارهای متعدد اقتصادی و سیاسی مجبور به ترک زادگاه خود میشوند. جایی که بهر صورت از آن اوست و خود نیز جزئی از آن بشمار میرود، بیگانه نیست و با آن آشنایی دیرینه دارد و به آسانی و بدون فشارهای پیچیده اجتماعی- سیاسی نمیتوان از این ارزشهای آشنا گذشت و به دیار بیگانه رفت.
بدین جهت مهاجرت از یک سو منتج از فقر و نابسامانی و فساد و عقب افتادگی است که ریشه در نظام نامتعادل اقتصادی دارد و محصول توزیع ناعادلانه نعم مادی در جامعه است و از سویی دیگر حاصل اعمال سیاستهای دیکتاتوری و نبود آزادیهای فردی و اجتماعی است که انسان را مجبور به ترک لانه و آشیانه خود مینماید.
این امر زمانی اجباری خوانده میشود، زیرا که اهریمن استبداد در صدد گرفتن جانت بر خاسته است و زمانی دیگر که آن هم تنها امکان موجود است و رهایی خود وخانوادهات، بعلت شرایط جنگ و خانمان سوزی، آن را الزام آورمیکند، به آن عنوان اقتصادی میدهند.
دلایل مهاجرت در ۵۰ ساله گذشته تا به امروز:
دلایل مهاجرت در پنجاه سال گذشته تا به امروز تغییراتی اساسی و ملموسی بخود ندیده است. همانطور که توضیح داده شد، مهاجرت محصول شرایط ناهنجار زندگی میباشد و بندرت انتخابی آزادانه بوده است.
چپاول منابع زیرزمینی و غارت چندین دهه ثروت ملی در بخش وسیعی از مناطق قاره آفریقا و آسیا آنچنان شرایط ناهنجاری را بوجود آورده است که امروزه میلیونها انسان به سبب گرسنگی، فقر و نبود چشماندازی برای تغییر این شرایط، برغم خطرات عدیدهیی که انان را تهدید مینماید، ناگزیر به مهاجرت هستند.
نبود امکانات معیشتی، اشتغال، مسکن، پیگردهای عدیده حاصل از مبارزات سیاسی – اجتماعی و جنایتهای نهفته در جنگهای امپریالیستی و مذهبی، موجب جابجایی افراد میگردد. و از آنجایی که در نیم قرن گذشته، در این عوامل که موجب تغییراتی جهت بهبود وضع زندگی مردم حاصل نگردیده است، علل آن نیز دستخوش تغییری نگشته است. تغییراتی که در این زمینه مشاهده میشود، ازدیاد مهاجرت گروههای اجتماعی این جوامع است که صرفا دیگر باقشار تحتانی آن محدود نیست و بخشی از اقشار متوسط که از رفاه نسبی و توانمندیهای علمی – اجتماعی ارزندهای برخوردارند را نیز در بر میگیرد. زیرا بسیاری از استعدادها، خلاقیت و دانش اندوخته آنان در بستری از شرایط نامساعد اقتصادی- اجتماعی به هدر میرود. در واقع، عدم وجود اطمینان به آیندهای امیدبخش و روشن سبب مهاجرت آنان میگردد.
تاثیر پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات در پدیده مهاجرت:
اطلاعات و ارتباطات همواره یکی از محورهای اساسی تغییرات و تحولات اجتماعی بوده است و امروزه نیز نفوذ تکنولوژی و ارتباطات جمعی از گستره و پیشرفت وسیع و همه جانبهای بر خورداراست که در بسیاری از رویدادهای جهانی و عرصه زندگی خصوصی انسانها بطور مستقیم و تعیین کنندهای دخالت دارد. آشنایی با سایر نقاط جهان و تسهیل کسب اطلاعات در زمینه های سیاسی- اقتصادی واجتماعی، شناخت از جوامع قانونمند و آشنا شدن با امکانات رفاهی در کشورهای پیشرفته صنعتی بدون تردید انگیزه افراد را برای مهاجرت فزونی بخشیده است. اما از آنجایی که دستیابی به تکنولوژی در کشورهای توسعه نیافته و بدون پیشرفت و رفاه اجتماعی، برای همه گروهها و اقشار جامعه میسر نیست و طبقات محروم این جوامع به دلیل فقر و تهیدستی و همچنین بعلت عقب افتادگی و عدم آشنایی با فنون و ضرورتهای آن از دستیابی به این ابزار محرومند، تکنولوژی در مهاجرت این اقشار تاثیر چندانی نداشته است. این افراد در ابتدا و بیش از همه بعلت شرایط مشقت بار زندگی و فقدان چشماندازی روشن برای تغییر آن است که به ترک زادگاه خود اقدام میکنند.
رابطه سن مهاجران و موفقیت آنان در کشور مقصد:
نتایج تحقیقات روند زندگی مهاجران در کشور مقصد بروشنی نشان میدهد که تثبیت آنان در جامعه نو، در سنین کودکی و نوجوانی بسیار سریعتر و با مشکلات بمراتب کمتری انجام میپذیرد. آموزش زبان و تسلط کامل بر آن، همگامی با سیستم پژوهشی و پذیرش بخش وسیعی از ارزشهای فرهنگی و روابط اجتماعی جامعه نو یکی از مشخصاتی است که تنها در دوران کودکی و احتمالا در مراحل اولیه جوانی میسر است و امکان رشد و پیشرفت مهاجران را فراهم میکند. در چنین شرایطی است که سایه سنگین تبعیض و بیگانگی برای مهاجر کمرنگ میشود و با اعتماد بنفس و اعتقادی بیشتر به ارزشهای جامعه ناشناس مینگرد، به نقد جنبههای منفی آن میپردازد، با آن روابط درونی برقرار میکند و در نهایت خود را بخشی از آن بشمار میاورد. زیرا مشارکت اجتماعی را در تضاد با هویت فرهنگی خود نمیبیند. افزون برآن، در آنها از یک سو صدمات آسیب دیدگی روحی بسب فقدان و ترک اجباری ارزشهای احساسی فرهنگی و اجتماعی بمراتب کمتر واز سوی دیگر فرایند هویت یابی آنان کوتاهتر میباشد.
عوامل موثر موفقیت مهاجر در کشور مقصد:
اولین شرط پیشرفت مهاجر در مراحل اولیه ورود به یک کشور بیگانه، آگاهی از موقعیت خود و شرایطی که در آن بسر میبرد میباشد. زیرا افراد از طریق شناخت الزامات زندگی در این جوامع و کمبودهای خود قادر به برداشتن برخی از موانع پیشرفت خود خواهند بود. اما برای کسب موفقیت نهایی، اقدامات متعددی ضروری است.
آموزش زبان یکی از اساسی ترین عواملی است که بدون آن مهاجران هیچگونه پیشرفت اساسی نخواهند داشت. ولی تحصیل زبان نیز به تنهایی پاسخگوی همه مشکلات و موانع نیست، بلکه شرایط مساعد و مناسبتری برای عملی ساختن ملزومات مهم دیگر را فراهم میسازد.
داشتن برنامهای منسجم و قابل اجرا جهت دستیابی به توانمندیهای فنی و علمی به منظور تامین نیازهای زندگی، یکی از اقداماتی است که در موفقیت پناهجو تاثیر بسزایی دارد. اصولا مهاجران بدون آموزش و تحصیل علم و کسب تجربههای عملی که کشور میزبان به آن نیاز دارد موفق به زندگی مرفهی نخواهند شد.
فعالیت در عرصه های اجتماعی- سیاسی، ایجاد ارتباط با جامعه مدنی و همکاری و همیاری با آن، باعث رشد اعتماد بنفس و بروز خلاقیتهای خفته وناشناخته در او میگردد و روند پذیرش و ورود او را به جوامع ناآشنا تسریع مینماید.
مهمترین مشکلاتی که مهاجران در کشور مقصد با آن مواجه هستند:
مشکلات مهاجران را بایستی از دو جنبه مورد بررسی قرار داد:
۱- بخشی از آن ریشه در کشور مبدأ دارد که از دیدگاه عاطفی، فرهنگی و پژوهشی باید به آن نگریست.
۲- بخشی دیگر از آن نتیجه شرایط سیاسی – اجتماعی در جوامع مقصد است که به دلیل نگاه تنگ نظرانه و راسیستیِ ردههایی از این جوامع بهر آنچه که غیر خودی تلقی میشود.
غلبه برفقدان ارزشهای احساسی و فرهنگی در نبود عزیزانی آشنا، در شرایط تنهایی و احساس بیهویتی در مراحل اولیه مهاجرت، مشکلی است که اغلب مهاجران با آن مواجه خواهند بود. گسست از محیط مورد اعتماد و صدمات حاصل از دست دادن روابط احساسی و اجتماعی میتواند برای برخی از مهاجران سبب بسیاری از مشکلات روحی و روانی گردد.
عدم تواناییهای علمی و پیشرفتهای فنی وتجربی، به خصوص عدم برخورداری از آموزش های اولیه و ابتدایی بستر معضلات چندگانه یی است که مانع رشد و پیشرفت مهاجران به لحاظ اقتصادی – اجتماعی میگردد.
یکی دیگر از دشواریهایی که مهاجران به درجات متفاوت، بسته به موقعیت اجتماعی آنها، با آن مواجه هستند حضور احزاب نژادپرست میباشد، که با اشکال گوناگون، پنهان و آشکار، در اقشار و ردههای متفاوت جوامع توسعه یافته صنعتی لانه گزیده و با پخش سمومات راسیسم در راستای تفکیک جامعه خودی و غیر خودی به تبلیغ قوانین تبعیض آمیز میپردازند و با واژگون نمودن حقایق زندگی مهاجران وترسیم سینمایی منفی و دروغین از آنان مانع اجرای کامل سیاستهای ضروری حمایتی در این کشورها میگردند. از آنجایی که دفاع از حقوق شهروندی و مقابله با احزاب راستگرای افراطی تفکیک ناپذیرند، دستیابی به این حقوق بدون افشای همه جانبه این احزاب وسیمای واقعی آنان به سختی میسر خواهد شد.
همچنین افشاء سیاستهای ضد مهاجرت دول کشورهای سرمایهداری از طریق شرکت در فعالیتهای دمکراتیک، همکاری با سازمانهای مترقی، ایجاد سازمانهای تودهای پناهندگی و دفاع از حقوق شهروندی در بهبود شرایط رفاهی و اجتماعی مهاجران تاثیر بسزایی خواهد داشت.
بلعکس فرد گرایی، سیاست گریزی و عدم همکاری با جامعه مدنی نه فقط سبب تشدید قوانین تبعیض آمیز و کاهش بیشتر کیفیت زیست مهاجران در این جوامع میگردد، بلکه در شرایطی نیز به رشد فشارهای روحی و در نهایت به انزوای آنان نیز منجر خواهد شد.
چه آسیب هایی در مهاجرت می تواند خانواده را تهدید نماید
اصولا خانواده زمانی مورد تهاجم عوامل مخرب خارج از خود قرار میگیرد و از هم پاشیدگی آن را تهدید مینماید که فاقد اهرمهای حفاظت خود باشد. یعنی خانواده در درون خود فاقد آن ارزشهای فرهنگی و اصول همبستگی باشد که در شرایط متغیر اجتماعی، بتواند با تعقل و خرد جمعی قادر به حفظ و حراست خود گردد. بدین جهت، صدمات حاصل از زندگی در مهاجرت نیز اولا برای همه خانواده ها یکسان نیست و در ثانی قدرت و شدت تاثیرگذاری آن بر خانواده بسیار متفاوت است.
خانوادهیی که از توان مالی مناسبی برخوردار است اصولا مشکلات ابتدایی زیست در مهاجرت همچون مسکن، تغذیه، پوشاک، آموزش و بسیاری از مصیبت های دیگر را تجربه نمیکند و آسیبهای حاصل از زندگی پر از مشقت و ترس و نااطمینانی مضاعف در اردوگاههای اجباریِ پناهندگی را نمیشناسد و روح و جانش مورد خشونت و تعرض قراولان دولتی قرار نمیگیرد.
سالها انتظار در اماکن اجباری و تحمیلی پناهندگی، بدون چشم اندازی روشن و اینده یی اطمینان بخش، ضربات سهمگینی بر پیکره خانواده وارد مینماید. عدم پیشرفت در امور آموزشی و عدم دسترسی به زندگی مرفه و انسانی موجب آسیب پذیری و ایجاد تنشهای روانی در درون خانواده میگردد و به پراکندگی و از هم پاشیدگی آن منجر میشود.
یکی از راه های حراست از استحکام خانواده و جلوگیری از تشت و پراکندگی در آن, بردن عنصر دیالوگ به عنوان ابزاری موثر جهت آشنایی با ارزشهای نهفته در بنیان آن است. با شناخت از وظایف و حقوق اعضای خانواده و رفتاری متعادل و تهی از خشونتهای مردسالارانه میتوان بر بسیاری از مشکلات درونی آن غلبه نمود. پاسخگویی به نیازهای کودکان و نوجوانان موجب رشد اعتماد آنان در درون و اعتماد بنفس بیشترشان در خارج از خانواده خواهد شد.
در محیطی آرام و صمیمانه و تهی از ترس و نگرانی است که خلاقیت و توانمندیهای پنهان و ناشناخته درونی کودکان امکان بروز مییابند و سبب همکاری و هم دردی بیشتر آنان با خانواده میشوند.
ناصر – وین
—————-
منبع: گزارشگران
http://gozareshgar.com
———————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.