کمیته فعالین کارگرى – سوسیالیستی: مُنجی کیست؟
با وجود این حجم از نادانستگی، خبر خوب دقیقا یأسی است که از شکست ترامپ بوجود آمد. “مردم” ما، “باید” از همه چیز و همه طرف ناامید شوند تا بتوانند با قطع امید و یاری از هر طرف، خودشان کاری برای خودشان انجام دهند. چهل سال تفکر و پروپاگاندای سلطنت هزیمت نموده و جا خوش کرده در لسآنجلس و مجاهد سنگر گرفته در اشرف و تیرانا، پیشمرگهی خو گرفته به اردوگاه، و احزاب و سازمانهای چند نفرهی مجهز به قهر پلاتفرمی در ناامیدی برای انجام حرکتهای خودباورانهی مؤثر دیگر کافی نیست. ….
—————————————————-
مُنجی کیست؟
هیجان و یأس بخشی از جامعهی ایران که از اساس مخالف و ضدرژیم ج.اسلامی هستند، از شکست ترامپ، بهگونهای فجیعی قابل درک اما سادهلوحانه است. از زمانی که اولین انتخابات در ایران شروع شد، جریانات سیاسی جبههی تحریم را گشودند، سالهاست از هر نوع تحریمی در ایران دفاع کردهایم، اگرچه تأکید هم کردهایم که تحریم بهیک معنی شرکت در انتخابات بدون نماینده است، بنابراین مهم افشاگری خود تحریم هم هست که دانسته شود مطلقا نباید چشمانتظار اصلاحپذیری رژیم بود. با وجود همهی ژستهای اخلاقی، توهم در این کشور، این حد از سادهانگاری را نُرمالایزه کرده است. دلیل حمایت از تحریم، از ابتدا چنین بود که نه تنها با انتخابات نمیتوان طبقه را با طبقه دگرگون ساخت، بلکه؛ هر نوع حدگذاری برای گسترش پیدا کردن ویروس ج.اسلامی در منطقه هم، یک اولویت الغای توهمات از خودبیگانگی است. چون خودمان را در ساختمان آتشگرفتهای میبینیم که اولویت ایزولهکردن این آتش از ساختمانهای مجاور میباشد، و گرنه هماکنون جامعه چشمانداز یک بدیل و طرح آلترناتیوی برای خود ندارد، احزاب و تشکیلاتهای کاغذی در این محاسبه قرار ندارند. هیچوقت پیشفرض این نبود که اگر تحریم شدت گرفت، دولت سرمایه و اراذل رامتر خواهند شد یا مثلا سیستم سقوط خواهد کرد. کسانی که چنین تصوراتی در سر دارند، از یک طرف دچار ”تشویش سیاسی” هستند، و از طرفی تحت تأثیر اپوزیسیون توخالی! و گرنه هر انسانی میفهمد که در طول چهل سال گذشته و بیشتر، کوچکترین خطری خود دولت و طبقهی حاکم را نه تنها تهدید نکرد، بلکه آنان به سرمایههای انحصاری هم دستیافته، و تثبیت هم شدهاند. چه با نفت ۱۲۰ دلاری، چه با نفت ۲۰ دلاری که پولش هم ظاهرا دریافتکردنی نیست! این جامعهی ما بود که گلوله خورد، این کارگر دستمزد بهتعویق افتاده بود که خودسوزی کرد، این کل کارگران و تهیدستان بودند که ۳۰۰٪ درصدی فقیرتر شد، و گرفتارتر گشت… حتی کرونا هم آنها را نکشت، و فقط ما را قتلعام میکند!
ترامپ ساختهی رسانهها نبود، چون پیشتر مطرح نبود و حتی این ذهنیت که ترامپ جنگافروز بود، محصول موفق پروپاگاندای رسانهها است. چگونه جنگطلبی است که جنگ راه نینداخت، با طالبان صلح کرد و نیروهایش در منطقه را بیرون کشید. قلدر آن قبلیهایی بودند که لیبی و سوریه را به جهنم تبدیل کردند، و در دنیا هم به هیچکس توضیح ندادند چرا، و الان دوباره به کاخسفید برگشتهاند. رسانهها معانی کلمات، معانی صفات، معانی سیاستها… همه چیز را وارونه کردهاند. هم قلدرپنداری ترامپ، ناشی از سادهانگاری ذهنی بهشیوهی مجاهدینی به رسانههاست، هم امید بستن به آن قلدر فرضی برای تنبیه رژیم ج.اسلامی!
اما، با وجود این حجم از نادانستگی، خبر خوب دقیقا یأسی است که از شکست ترامپ بوجود آمد. “مردم” ما، “باید” از همه چیز و همه طرف ناامید شوند تا بتوانند با قطع امید و یاری از هر طرف، خودشان کاری برای خودشان انجام دهند. چهل سال تفکر و پروپاگاندای سلطنت هزیمت نموده و جا خوش کرده در لسآنجلس و مجاهد سنگر گرفته در اشرف و تیرانا، پیشمرگهی خو گرفته به اردوگاه، و احزاب و سازمانهای چند نفرهی مجهز به قهر پلاتفرمی در ناامیدی برای انجام حرکتهای خودباورانهی مؤثر دیگر کافی نیست. درک خودرهائی طبقاتی بهشدت ضرورت است. باید هر نوع امیدی که تا الان وجود داشته، تخلیه شود، طوریکه ریهها را از هوای گرفته تخلیه و نفسی عمیق کشید.
خود را سرنگون و از نو برقرار کرد.
اگر یأس و بدبینی به یک نگرش همگانی تبدیل شود، روابط در کل جامعه محو خواهد شد، با همان گازی که آب را تصفیه میکنند، سلاح کشتار جمعی هم میتوان ساخت.
مثلی است گفته میشود؛ “اگر در آخرین لحظه فرشتهی مرگ با چهره زشتی به سراغت آمد راه به سوی جهنم است.”
تو نگران قیافهاش نباش! کاش باشد، و بیاد. چهرهاش مهم نیست. اما اگر هیچکس آنجا نباشد و هیچکس نیاید، چطور؟
کسی آنجا نیست، منجی خودت هستی!
کمیته فعالین کارگرى – سوسیالیستی
https://t.me/kkfsf
————————————————————-
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.