سیلابهای پیاپی در خوزستان
سامانهی بارشی که از روز پنجشنبه ۶ آذرماه وارد خورستان شد، زایشگر فاجعهای دیگرباره در شهرهای این استان شد. چرا که در کنار تاریخ سیلهای حداکثری در شهرها، خوزستان و شهرها و مناطق محروم آن باز هم بدل به یک ویرانهی آغشته به فاضلاب شهری شدند. ….
—————————————————–
سیلابهای پیاپی در خوزستان
(با محوریت نقش کمیتههای مردمی در برونرفت از فاجعهی سیل فروردینماه ۹۸)
در پی بارش باران، شهرهای ماهشهر، اهواز، آبادان، سربندر، رامشیر، شوشتر، رامهرمز، شوش و امیدیه، بیشترین سطح آبگرفتگی و ورود سیلاب به منازل را داشتند.
در واقعیت امر، آنچه که رسانهها از «معضل تکراری» خوزستان یاد میکنند، چیزی نیست جز حقیقت موجود در خاک خوزستان. دامنهی این تبعیض ساختاری، پاسکاریها، سلب مسئولیت نهادینه و دندان نیش نشان دادن قوای سرکوبگر در این استان، تبدیل به بحران زیستی موجود شده است.
برای بررسی موردی سیلابهای خوزستان و آبگرفتیهای اخیر میتوان به سه مورد:
۱) علل زیرساختی این میزان آبگرفتگی
۲) وضعیت خوزستان در سیل بهار ۹۸ و
۳) وجود کمیتههای مردمی، تشکیل کارگروههای محلی جهت تولید سیلبند و سایهی قوای سرکوبگر به موازات این فعالیتها اشاره کرد.
فاجعهی آبگرفتگی در شهرهای خوزستان به دلیل ناتوانی تاریخی در مدیریت آبهای سطحی، یک معضل قدیمی است. آنچه که از پس نطقها و خرده فرمایشاتِ «مصاحبه محور» مسئولان ذیربط طی روزهای گذشته مطرح شده است، دست گذاشتن بر «سومدیریت»هایی است که هیچ یک خود را جزئی از این کلیت محرومسازی نمیدادند!
بنا بر گزارشات تدوین شده، کانالها و آبراههها نیاز به بازسازی و توسعه دارند و فاضلاب نیز مشکلات فراوانی دارد. با افزایش بارندگیها، فاضلاب نیز در نقاطی از استان بالا میزند. علیرغم تشدید بارندگیها و افزایش سیل در سالهای اخیر، ساختار سیاسی دولت، هنوز برای رفع معضل مدیریت آب سطحی در شهرهای خوزستان و مقاومتر کردن این مناطق در برابر سیلابهای شدید احتمالی، کاری انجام نداده است. در این میان، مجتبی یوسفی، نماینده مردم اهواز و باوی با اشاره به مشکلات زیرساختی خوزستان و سیل و آبگرفتی در این استان گفت:
«جمعآوری آبهای سطحی وظیفه شهرداری اهواز است و این کار باید انجام میشد اما متأسفانه پروژهها از سال گذشته تعطیل شد و به سمت کارهای غیرضروری رفت. بنا بود در گذشته مسئله فاضلاب اهواز خاتمه پیدا کند اما این اتفاق نیفتاد. مشکلاتی که امروز مردم اهواز در بخش آب و فاضلاب با آن روبهرو هستند مربوط به عدم انجام اقداماتی است که باید در سنوات گذشته انجام میشد.»
همزمان فراز رابعی، معاون مطالعات جامع منابع آب سازمان آب و برق خوزستان به خبرگزاری ایرنا اعلام کرده است که دبی ورودی آب به سدهای خوزستان رو به افزایش است و دوشنبه اوج آن خواهد بود: «برای روزهای چهارشنبه و پنجشنبه نیز بارندگی پیشبینی شده و رودخانههای اصلی خوزستان همچنان شرایط سیلابی دارند».
بهار سال ۹۸ در خوزستان، با ویرانی و سیل و بیخانمانی آمد. طی سیل چند روزه، قریب به ۵۰۰ هزار نفر سرگردان شدند به پناهگاهها و چادرهای خارج از شهر پناه بردند.
تخریب ۴۳۸ واحد مسکونی شهری، نابودی ۸۷۰۰ واحد مسکونی روستایی، تلف شدن ۴۰۰ هزار راس دام سبک و سنگین، نابودی ۱۷۰ هزار هکتار زمین کشاورزی و خسارت ۴ هزار میلیارد تومانی، رهآورد سیل خوزستان در بهار ۹۸ بود.
اما زندگی مردم در چادرها و مناطق باز اطراف شهرها و روستاها چگونه گذشت؟
در بحبوحهی ویرانیها و سرگردانی مردم سیلزده، خبر دلالی خاک و گونیهای پلاستیکی در روستای صراخیهی شادگانْ رسانهای شد: «نمایندگان محلی دولت تنها به ما دستور تخلیه داده اند و هیچ سازمانی برای احداث سیلبند اقدام نمیکند». روستاییان در مصاحبه با عصر جنوب گفتند: «هر سرویس خاک را تا ۲۰۰ هزارتومان باید بخریم و نیاز شدید به گونی داریم و تاکنون گونی ها را با پول شخصی خریداری کردهایم».
اهالی روستای رگبه نیز نسبت به عدم کمک مسئولین در تخلیه منازل گلایه کردند و گفتند که مسئولین حتی حاضر به تامین گونی برای نجات خانههایمان هم نشدهاند: «بیش از ۳۰ سرویس خاک برای حفاظت از دکل نفت به اینجا انتقال داده شده و تا کنون تنها گروههای مردمی از قم و مشهد و شهرهای خوزستان به کمک ما آمدهاند».
این خبر در کنار فاجعهای دیگر مطرح شد. در اوج مانور خبری سلبریتیهای ولایی و یورش نیروهای سپاه بهنام آبادانی و در عملکرد حقیقی (سرکوب نیروهای کمیتههای مردمی)، ساکنین روستاهای سیلزدهی اهواز خبر دادند که شبکهی بهداشت و درمان، بابت ویزیت سیلزدگان، از آنان پول دریافت کرده است. همهی اینها را میبایست در کنار کشف بیش از ۲۰۰ تخته چادر در منزل یکی از دهیاران دشت آزادگان قرار داد.
عزیز ساعدی، فرماندار شهرستان دشت آزادگان خبر کشف بیش از ۲۰۰ تخته چادر در منزل یکی از دهیاران این شهرستان را تایید کرده بود.
چنین سطح گستردهای از چپاول و ناکارآمدی، کشاورزان و ساکنان ملاشیه اهواز و دیگر روستاهای اطراف خوزستان را به تشکیل کمیتههای مردمی، ساخت سیلبند با تنها و دستهای خالی خود و سازماندهی کارگروههایی محلی، جهت عبور از بحران سوق داد. جوانان محلی با تخلیهی آب از منازل خود و ساکنان، تقسیم ساعات شبانهروزی جهت قرارگیری در محل سیلبندها و جلوگیری از ورود دیگربارهی اب به زمینهای کشاورزی و مدیریت غذارسانی و ساخت سرپناه صحرایی برای نوزادان و کودکان، به دل فاجعه جهت برونرفت از آن شتافتند.
در این میان، ۹ نفر از اعضای کمیتههای مردمی ملاشیه اهواز شامل عارف صرخی، مسعود حریزاوی، مهدی رشگ، سید علی البگدیمی، رسول فرطوسی، حسن سحاگی، ناجی مجدم، قاسم لازم حردانی و ابوکرار سیلاوی توسط نیروهای سپاه بازداشت شدند. تمامی این جوانان در ساخت سیلبند و کمک رسانی به مناطق سیلزده فعالیت میکردند. اطلاعات سپاه پاسداران اعلام که آنها با انتشار ویدئو از شرایط منطقه به تشویش اذهان عمومی دامن میزنند!
نهادهای امنیتی که با نام جهادی و بسیج مردمی در این مناطق حضور یافتند به جای امدادرسانیْ مشغول شکار فعالین محلی و پروندهسازی علیه ساکنین سیلزده شدند. بسیاری از آنها پس از دو ماه بازداشت در بازداشتگاههای امنیتی بهصورت موقت آزاد شدند و کسی چون احمد کعبی تا ۱۸ دیماه ۹۸ در بازداشت بهسر برد.
احمد کعبى یکى از امداد رسانان سیل فروردین ۹۸ و از فعالان مدنى و فرهنگى، روز ۱۸ دى ماه ۹۸ با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی تا پایان دادرسى از زندان شیبان یا زندان مرکزى اهواز آزاد شد. احمد کعبى همراه دیگر فعالان منطقه شعیبیه در بامداد جمعه ۱۶ فروردین ۹۸ هنگام جمع آورى کمکهاى مردمى و در قهوهخانه خودش توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد. احمد کعبى ۳۷ ساله، فرزند حمید، فارغ التحصیل کارشناسى ارشد حقوق، متاهل و داراى دو فرزند از اهالى روستاى گوریه از توابع شعیبیه، فعال فرهنگى و مدنى ویکى از افراد کمیتههاى مردمى که در سیل به مردم کمک هلى فراوانى کرد.
اما آیا امنیتیسازی خوزستان و ورود قوای سرکوبگر جهت بازداشت کارگروههای مردمی و در نطفه خفه کردن اعتراضات مردمی ثمربخش بوده است؟ بدون شک خیر. برای مردم خوزستان که سالهاست با چپاول ساختاری و روند فقیرسازی سیستماتیک در زندگی خود روبهرو هستند، بازداشت تعدادی از اعضای کمیتههای مردمی به معنای پذیرش سرکوب نبوده است. پس از دستگیری جوانان، ریشسفیدان و شمار دیگری از کشاورزان جهت بازسازی خانهها، سامان دادن به وضعیت دام و طیور تلف شده و مسدود سازی ورودی سیلبندهای آسیب دیده وارد شدند.
در حقیقت، زمین سیاسی حاضر در خوزستان، حالا سالهاست که مجالی برای اعتراضات جمعی مقابل فرمانداریها و شهرداریها را نمیدهد. و در حقیقت چقدر اعلام مطالبهی جمعی از طریق تجمعات و سرکوب همان اعتراضات؟ بیشمار اعتراضات مردمی پیرامون وضعیت فاضلاب شهری، شیوع بیماریهای عفونی و «نظارهگری مطلق» مسئولین، ساکنان شهرها و روستاهای مناطق محروم خوزستان را به خیزشی جمعی جهت برون رفت از فاجعه، ولو زیر سایهی همیشگی قوای سرکوبگر، سوق داده است. (نمونهی بستن جادهها و اعتراضات بعضا شبانه در شهرهای خوزستان).
پس از اعتراضات سراسری آبان خونین ۹۸ و کشتار نیزار ماهشهر، زیست جمعیت ۵۶ هزار نفری ساکنان کوت عبدالله با سرازیر شدن فاضلاب بهشهرها ساقط شد. شادگان، با ورود سیل و فاضلاب به خیابانها روبهرو شد و شیوع بیماریهای مختلف، وضعیت را بحرانیتر کرد.
در این میان، تایید مرگ چهار بیمار در بیمارستان خمینی اهواز هم فاجعهی دیگری بود. نوسان برق شدید در پی بارش باران و وجود سیل، بخشهای مراقبت ویژهی بیمارستان را مختل و منجر به مرگ ۴ بیمار زن مبتلا به نارسایی تنفسی در آیسیو شد. در ماهشهر، بوشهر، آبادان و اهواز نیز، وضعیت بسیار بحرانی اعلام شد.
حال پس از گذشت یک سال و ۸ ماه از سیل ویرانگر فروردینماه ۹۸، تثبیت زندگی در شرایط اضطراری، آوارگی در کمپهای سیلزدگان، محرومیت از آغاز سال تحصیلی جدید دانشآموزان، نبود پیشزمینههای آموزش مجازی برای کودکان محروم، پر شدن زندانها و بازداشتگاههای امنیتی از تودهی فرودست و معترض اعتراضات آبان خونین ۹۸، خوزستان باز هم درگیر سیل و ویرانی است. طی ماههای گذشته و در اوج بحرانها، تودهی فرودست و سیلزده، لحظهای فریب حضور چندساعتهی فرماندهان سپاه و وزرا را نخوردند. ورود سردار نقدی، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه با بیرون راندن او توسط ساکنان سیل زدهی ملاشیه اهواز همراه شد.
مردم خوزستان به واسطهی سیلها و ویرانیها، تجربهی تشکیل کمیتههای مردمی و «اتکای صرف به حضور و بازسازی با دستان خود» را تجربه کردند. این همگرایی پیش از آن و بهموازات هفتههای گذشته در اعتصابات کارگران، پافشاری بر بازگشت کارگران اخراجی نیشکر هفتتپه، اتحاد مبارزاتی درون طبقاتی کارگران فولاد اهواز و مورد نیشکر هفتتپه، با تمامی فراز و فرودهای خود، روایتگر قِسمی از خوانش شورایی و مداخلات سیاسی از پایین به بالا شده بود. و البته درست در همین نقطه است که پررنگ کردن مقاومتها و تشکیل کمیتههای مردمی در مناطق فرودست اهواز را در کلیت سیاسی آن باید سنجید و مرعوب سرکوبهای همیشگی قوای نظامی نشد. بله، حاکمیت جمهوری اسلامی با کشتار و سرکوب وارد قدرت شد و رمز بقای خود را نیز در سرکوب حداکثری میبیند، اما آنچه که به انضمام «حق جمعی تعیین سرنوشت» و «خلع ید ساختار چپاولگر و محرومسازی سیستماتیک» معنا پیدا میکند، همین ایستایی بر اهمیت کمیتههای مردمی است. جمعیتی که زیر سایهی انواع تبعیضها و نابرابریها، حق حیات و رهایی خود را فریاد میزنند.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
———————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.