چه باید کرد با حاجی فیروز؟ از بردهداری تا سیاهبازی
در عین اینکه باید نسبت به وجه زشت و سلطهگرانهی فرهنگ عامه در خصوص میانجی تمسخر قرار دادن «سیاه»، برخوردی منتقدانه داشته باشیم، میتوان بر جایگاه قهرمانانهی سیاه در نمایشنامههای «سیاهبازی» تاریخ تئاتر ایران هم دست گذاشت و آموزش داد که این دو سطح را باید از هم تفکیک کرد. ….
————————————————–
چه باید کرد با حاجی فیروز؟
از بردهداری تا سیاهبازی
چند روز قبل معاونت اجتماعی-فرهنگی شهرداری تهران طی اعلامیهای استفاده از حاجی فیروز با صورت سیاه در کارناوالهای نوروزی شهرداری را به دلیل سوءبرداشتهای احتمالی در رابطه با نژادپرستانه بودن آن، ممنوع کرد. این خبر سیلی از واکنشها را از سوی چه پانایرانیستها و چه بسیاری از علاقهمندان به فرهنگ و هنر ایران، به همراه داشت. آنان تلاش کردند این پدیدهی اندکی بیش از یک قرن را، به اساطیر و هخامنشیان پیوند بزنند و منتقدان را با موضع شهرداری و حاکمیت یکی کرده و آنان را دشمنان فرهنگ و تاریخ ایران معرفی کنند. در هنگامهی برآمدن این دوگانههای موضعگیری، توجه به ظرافتها و پیچیدگیها برای ساختن افکار عمومی آگاه و منتقد گم میشود و بالاخص در مواردی اینچنین گره خورده به فرهنگ عامه، آدمها به «نژادپرست/انساندوست» یا «ضدفرهنگ/فرهنگدوست» و یا «ملی/ضدملی» تقسیم شده و به واسطهی جَوی تحریکآمیز، هرچه بیشتر مستعد بروز دادن افراطی ویژگیهای برچسبی میشوند که گروهی دیگر ایشان را در آن دستهبندی میکند. اما شیوهی درست مواجهه چیست؟
۱) در خصوص اعلامیهی معاونت اجتماعی-فرهنگی شهرداری باید گفت که مسأله این نیست که مربوط یا نامروبط به پدیدهی «حاجی فیروز» چرا بهیکباره نگران سوءبرداشتهای نژادپرستانه شده است، بلکه مسأله اینجاست که چرا این معاونت نگران صدها بیلبوردی که به منظور تبلیغ حجاب، زنان بیحجاب یا بدحجاب را با شکلاتی که روی آن مگس نشسته مقایسه میکند نیست؛ چرا این معاونت برای انواع و اقسام برخوردهای وحشیانهی مأموران شهرداری با کودکان کار، زبالهگردهای افغانستانی، دستفروشهای کنار خیابان و مترو اعلامیه صادر نمیکند؟!
۲) علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران باید بدانند که در ایران تجارت برده وجود داشته و تا سال ۱۳۰۷ هم برقرار بوده است. در این راستا مراجعه به کتاب «سرگذشت بردگی و آزادی بردگان در ایران» به قلم بهناز.ا میرزایی، چاپ سال ۱۳۹۷ انتشارات تاریخ ایران برای همهی ما ضروری است. همچنین صحبتهای مهم پدرام خسرونژاد، مردمشناس که در مستند پژوهشی اخیر «رادیو دستنوشتهها» که با رویکردی تاریخی، تکوین پدیدهی فرهنگی حاجی فیروز را چنین توضیح میدهد:
در داخل تعزیه ما سیاه چُردههای مُرواریدپوش را داریم (که در واقع غلامبچههای حرم ناصری) هستند. ورود تئاتری سیاهغلامهای برده در دوران قاجار اینان هستند. لقب بسیار از غلامهای آفریقایی حاجی است چون آنها را از مکه میخریدن و اسمهایشان اکثرشان هم به دلیل فرهنگ خاص نامگذاری منطقهای که از آن میآمدند فیروز بود (همچنان که نامهای علی و حسین و حسن یا فاطمه و زهرا در میان شیعیان رایج است). به واسطهی حضور سرگرم کنندهی این غلامبچهها در دربار و در ادامهی این سرگرمی، حضورشان در تعزیه و طنز نهفته در برخی از پردههای آن را داریم (نمونهی عروسی حضرت قاسم). این طنز با وارد شدن به جامعه، نسبت به دربار، انتقادیتر شده و سرگرمی مردم عامه را به عوض درباریان هدف خود قرار میدهد. به این ترتیب حاجی فیروز یا سیاه در سیاهبازیها ربطی به تاریخ بردهداری در ایران دارد، اما درنظر گرفتن این سیر تکوین گواهی میدهد که جایگاه تئاتری سیاه، قهرمان تودههای محروم است که قدرتمندان را به سخره گرفته و افشایشان میکند. این امر در نمایشنامههای سیاهبازی بوضوح قابل رجوع است.
۳) در فضای فرهنگ عامه اما دلالت معنایی «حاجی فیروز» دارای بار نژادپرستانه هم هست؛ به این معنی که برای تمسخر کسی که سیاهپوست است یا در حرف زدنش حروف کلماتی را پسوپیش میگوید و یا خوشخنده است، به او «حاجی فیروز»، «فیروز» یا «الماس» میگویند. کم نبوده مواردی اینچنینی که موجبات تحقیر و آزار انسانهایی را به واسطهی ویژگیهای طبیعیشان فراهم آورده است. فیلم «باشو غریبهای کوچک» بهرام بیضایی خود نمونهایست از مواجههی نادرست مردمی در روستاهای شمال با پسری از جنوب کشور که حتی فکر میکنند رنگ سیاه پوست او چِرک و کثیفی است و با شستشو ازبین میرود.
۴) با وجود تاریخ بردهداری غلامان سیاه بهطور خاص در ایران اما جَو و مختصات آن با آنچه در تاریخ جهان به اعتبار تاریخ بردهداری سیاهان و نژادپرستی در آمریکا و آفریقای جنوبی شناخته میشود، متفاوت است. از همین رو معنای زنندهای که امروز سیاه کردن صورتِ حتی بازیگری برای ایفای نقش سیاه در نمایشی در آمریکا و بسیاری از نقاط اروپا به ویژه برای سیاهپوستان پیدا کرده، در زمینهی تاریخیای که در رابطه با جامعهی ایران شرح آن رفت، یا نیست یا بسیار کم است. با این حال این امر نافی این نیست که فارغ از سیاهپوستانی از کشورهای دیگر که به ایران میآیند یا در آن ساکن هستند، حتی اهالی جنوب کشور از دیدن «حاجی فیروزها» در خیابان یا در تئاتر احساس توهین و تحقیر کنند.
۵) به این ترتیب در عین اینکه باید نسبت به وجه زشت و سلطهگرانهی فرهنگ عامه در خصوص میانجی تمسخر قرار دادن «سیاه»، برخوردی منتقدانه داشته باشیم، میتوان بر جایگاه قهرمانانهی سیاه در نمایشنامههای «سیاهبازی» تاریخ تئاتر ایران هم دست گذاشت و آموزش داد که این دو سطح را باید از هم تفکیک کرد.
همان طور که اشاره شد کم نیستند موارد فرهنگی پیچیدهای نظیر همین «سیاه» در تاریخ ایران: نمونهی دیگر که هم پایی در تاریخ مردسالاری دارد و هم در تئاترهای روحوضی دیده میشود، «زنپوش» است. پایینتر دانسته شدن زن از مرد در هر شکلی از مردسالاری، جلوههای فرهنگی مختلفی دارد. یکی از این بسیارها در ایران نوعی رقص در گیلان است که مردی در آن با پوشیدن لباس زنانه در عروسیها به شکلی مضحک در قسمت مردانه مجلس میرقصد. این کارکرد استهزاء در کنار غیرقانونی/ غیر عرف بودن حضور زنان بهعنوان بازیگر، شخصیتی را در نمایشهای روحوضی خلق کرد که به «زنپوش» شهره است و در آن مردی به هیأت زن درمیآید. به این طریق به نحوی ممنوعیت قانونی و عرفی دور زده میشد و از سوی دیگر موجبات سرگرمی افکار عمومی فراهم میآمد. بجز نقد وجه بازنمایی مردسالارانهی زن در هر شکلی از نمایش (از جمله روحوضی)، با از بین رفتن این ممنوعیت، میتوان گفت چون «زنپوش» یک سنت تئاتر روحوضی شده (متأثر از تاریخ تکوین یافتهی متأثر ممنوعیت/محدودیت/مردسالاری که ذکر آن رفت) دلیلی ندارد که عوض نشود و به اسم فرهنگ از وجود آن دفاع کرد.
با این حال این کارکتر با کارکتر «سیاه» در «نمایشنامههای سیاهبازی» که در آن سیاه قهرمان مردم در برابر حاکمان و ظالمان است، متفاوت است و بازنمایی ذلیل و تمسخرآمیز ندارد، بلکه طنز انتقادی است و ترویج این وجه میتواند تضعیف کنندهی نژادپرستی باشد.
لینک بالا مستند پژوهشی ساخت «رادیو دستنوشتهها»ست که به تاریخ بردهداری در ایران، ریشهی شخصیت حاجی فیروز و نسبت آن با نمایش سیاهبازی میپردازد و استدلالات له و عیله را مورد بررسی قرار میدهد. «سرخط» با موضع کلی این رسانه همراه نیست اما این شماره را از حیث کاری تحقیقی، ارزشمند میداند.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط»
sarkhatism@
——————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.