امیر جواهری لنگرودی: در آستانه اول ماه مه سال یکشنبه های اعتراض بازنشستگان، زحمتکشان دیروز و معترضان امروز؛ “فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون”!۱۴۰۰
تحولات همین روزهای اندک از شروع سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که سال جاری، سال تلاش جامعه برای آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی در کنار مبارزه عمومی و گسترده برای دفاع از امنیت شغلی و جسارت بخشیدن به بهبود معیشت و افزایش دستمزدها و رودررویی با حاکمیت برای مبارزه کشاندن آنها در مقابل سیاست خصوصی سازی و شرکت های پیمانکاری وسایر مطالبات خواهد بود و مجموعه این خواسته ها در شرایط سخت و سهمناک کرونایی در بطن مبارزه ومطالبات اول ماه مه امسال یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰، چنانچه در برابر تهاجم، بازداشت و زندان حاکمان به خیابان کشیده نشوند، دهن باز می کنند و تمامی سال کارگران و زحمتکشان روستایی و شهری را به صفی واحد بدل می نماید. ….
——————————————————–
یادداشت کارگری هفته
در آستانه اول ماه مه سال ۱۴۰۰
یکشنبه های اعتراض بازنشستگان، زحمتکشان دیروز و معترضان امروز؛ “فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون”!
امیر جواهری لنگرودی
تقریبا روزی نیست که صدای زحمتکشان دیروز و معترضان امروز یعنی بازنشستگان سرفراز را در این جا و آن جای جغرافیای اعتراض ایران نشنویم. سیمای آتش زنه بازنشستگان نه فقط در بازنشستگان تامین اجتماعی – نیروی لشکری و کشوری بلکه بازنشستگان کارگری- فرهنگی- فولادی- معدنی وبازنشستگان سخت وزیان آور متجلی است. این نیروها گاها توامان و گاها بشکل مشخص این جا و آنجا کف خیابان را نه تنها در کلان شهر تهران و یا در سطح استان های آذریایجان – اصفهان – مشهد – شیراز – کرمانشاه – کرمان – اهواز – بلکه در کرج – قم – قزوین – اراک – یزد – رشت – ایلام – خرم آباد - بجنورد- شوش دانیال و هفت تپه – کاشمر – نیشابور- بهشهر مازنداران – نوشهر – شوشتر- اندیمشک – زنجان – دزفول و…. به پیکاربی امان خود درسرما وگرما، برف وباران به نمایش درمی آورند!.
بازنشستگان در دل و متن جامعه ایران نه تنها برای وصول مطالبه خویش یعنی امر همسان سازی حقوق و بالا بردن مقرری ماهیانه خود در برابر گرانی و تورم افسارگسیخته کشور با تلاش و مبارزه گسترده ای که برای رهایی از مناسبات ضدانسانی حاکم بر خویشتن خویش می بینند، در نمایش مبارزات سریالی در برابرحاکمیت و به هیچ گرفته شدن حقوق اجتماعی و مسلم خود به ستیز می نشینند. جدا از این، اعتراض به دستگیری و زندانی نمودن فعالین و رهبران جنبشهای مطالباتی را به یکی از پرچمهای اصلی اعتراضات خیابانی خود بدل نموده اند و هر یکشنبه و بخشا در شهرهای مختلف روزهای دیگر را هم در خیابان اند.
تحولات همین روزهای اندک از شروع سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که سال جاری، سال تلاش جامعه برای آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی در کنار مبارزه عمومی و گسترده برای دفاع از امنیت شغلی و جسارت بخشیدن به بهبود معیشت و افزایش دستمزدها و رودررویی با حاکمیت برای مبارزه کشاندن آنها در مقابل سیاست خصوصی سازی و شرکت های پیمانکاری وسایر مطالبات خواهد بود و مجموعه این خواسته ها در شرایط سخت و سهمناک کرونایی در بطن مبارزه ومطالبات اول ماه مه امسال یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰، چنانچه در برابر تهاجم، بازداشت و زندان حاکمان به خیابان کشیده نشوند، دهن باز می کنند و تمامی سال کارگران و زحمتکشان روستایی و شهری را به صفی واحد بدل می نماید.
بطوری که در اعتراضات اخیر و یکپارچه بازنشستگان در سراسرکشور، حضور معلمان و کارگران و دیگر اقشارمزد و حقوق بگیر در کنار یکدیگر نشان داد که تنها راه رهایی از شرایط سخت و اسفبار کنونی فریاد دادخواهی و اعتراض می باشد بطوری که ادامه اعتراضات مستمر بازنشستگان تامین اجتماعی، لشکری و کشوری، کارگران وفرهنگی و دیگران دست آورده هایی حداقلی بجا گذاشته که درسالهای گذشته هیچ پیگیری و نامه نگاری چنین دست آوردی نداشته است.
چنانچه بخواهیم روند مبارزه بازنشستگان گروهبندی های مختلف اجتماعی را دنبال کنیم برخلاف تصویر ساخته و پرداخته و رایج خبرگزاری های نظام و حتی رسانه های بزرگ جهانی همچون بی بی سی فارسی، خواسته اصلی بازنشستگان کارگری تنها همسان سازی حقوق و رفع تبعیض طبق ماده ی ۹۶ تامین اجتماعی است. صد البته خواسته ی “اجرای قانون” دارای سرشت نفی قانون زدایی تعدیل ساختاری حاکمیت است.
نگاهی به چند نکته از قدرت عمل بازنشسته ها مثلا جمعیت شرکت کنندگان و ضربآهنگ حرکت شان از طریق کاستن فرماسیون زمانی از پانزده روز یا ده روز یکبار به یکشنبه های اعتراض، نشان میدهد که ترس از تجمعات خیابانی با همگانی شدن شعار: “تنها کف خیابون / به دست میاد حقمون” فروکاهیده یعنی عنصر ترس و محافظه کاری در بین بازنشستگان تقلیل پیداکرده است.
دیگر اینکه شکل اعتراض نیز تغییر پیدا کرده است. شکل اعتراض تا قبل از سال جدید تجمع در مکان های ثابت بود. الان در مواردی به شکل راهپیمایی اعلان نشده همراه است. در تهران از جلوی مجلس میروند تا مقابل سازمان برنامه یا از جلوی وزارت کار در خیابان آزادی میروند تا مقابل سازمان تامین اجتماعی حرکت می کنند. عین همین حرکت در شوش هم دیده شده است.
نویت حرکت هم در سطح شهرهایی تغییرکرده است. نظیرآنچه در تبریز و رشت دیده شده است. در رشت مقابل دستگیری های صورت گرفته به اعتراض در کف خیابان نشستند و مانع حرکت ون ها شدند و در تبریز به درون سازمان تامین اجتماعی رفتند و چندین ساعت آنجا را اشغال کردند و دوباره به خیابان بازگشتند. می توان گفت؛ هر سطح تحول در شکل اعتراض محصول رادیکال شدن حرکت بازنشستگان است.
موضوع بعدی بازنگری حول شعارهای بازنشستگان است. تظاهرات ۱۵فروردین همراه با شعارهای جدیدی بود که بیان گر خشم و نفرت بازنشسته های تامین اجتماعی و کارگری ازتداوم قانون زدایی حاکمیت بود.
اینبار بازنشستگان در کنار شعارهای همیشگی شان از جمله:
تا حق خود نگیریم/ از پای نمی نشینیم.
بازنشسته می میرد/ ذلت نمی پذیرد.
فقط کف خیابان / به دست میاد حق مان.
این همه بی عدالتی / هرگز ندیده ملتی.
خواسته بازنشسته / حقوق طبق تورم و . . .
گرانی تورم بلای/ جان مردم
در پانزدهم فروردین یعی دوره جدی تحرکات سریالی، به شعارهای جدید روی آوردند. شعار هایی که گویای بالا گرفتن خشم و نفرت بازنشستگان در برابر سیاسی تعدیل ساختاری و قانون گرایی و در برابر قانوزدایی عامرانه نظام طرح گردید. از جمله:
فقر و فلاکت/ دزدی و غارت
حق طلبان زندانند/ غارت گران آزادند
دولت ورشکسته/ دشمن بازنشسته
نوبخت بیا پائین/ بدبخت بیا پائین
همسان سازی کجا رفت/ تو جیب زالوها رفت
ولی به هیمن حد بسنده نکردند و مصادیق پُر مضمون تری را برای سرریز کردن، مطالبات خویش در مضمون نه به انتخابات که خود شعارهای اخطاری به حاکمیت است سر دادند از جمله:
از بس دروغ شنیدیم / دیگه رای نمی دیدم
ما دیگه رای نمی دیم / عدالتی ندیدم
بی عدالتی دیدیم/ دیگه رای نمی دیم
ما دیگه رای نمی دیم / از بس دروغ شنیدیم
مرگ بر دروغ گو.
کارگر زندانی/ آزاد باید گردد.
اسماعیل گرامی / آزاد باید گردد.
ادای همین شعارهای ساده و فکر شده بازنشستگان (از بس دروغ شنیدیم / ما دیگه رای نمی دیم) که به زبان های مختلفی و در فواصل حرکت های دیگر اجتماعی و اعتراضی خیابانی شنیده است، بیان این واقعیت استکه؛ رهایی اجتماعی محصول جمع بندی گام به گامِ عملِ جنبش های اجتماعی واقعا موجود است نه محصول ایده های ناب مجردِ مجموعه بازیگران با نقاب و بی نقاب جناح های حاکمیت که در میان بازنشستگان مطالبه گر، عملکردشان نخ نما شده و هیچ جایی ندارند. امروز طرح شعار: ” تهدید و زندان دیگه اثر ندارد” ، نمای واقعی نمایش قدرتی است که که یک سوی آن بازنشستگان مستقل و دیگر سوی آن، همه سوداگران حاکمیتی ایست که بیش از چهار دهه بر هستی و جان، امنیت شغلی کارگران پای گذاشته اند!
در برابر پیشرفت وجوه یاد شده فوق از جانب بازنشستگان، در مقابل شکل برخورد حاکمیت هم تندتر و سرکوب گرانه تر شده است. پیشتر ما شاهد این بودیم که در تجمع سراسری ۱۷ اسفند بازنشستگان آقایان اسماعیل گرامی – اسد مفتاحی دستگیرشده و کامیار فکور روزنامه نگار که به گفته شاهدان عینی، ماموران امنیتی وی را با ضرب و شتم شدید دستگیر کردهاند، را بازداشت کرده بودند. دو نفر اولی را فردای آنروز آزاد کردند ولی کامیار فکور را بعد از ظهر۲۷ اسفند، پس از ده روز، به قید وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. بعبارتی هر قدر پیشروی بازنشستگان را شاهدیم، فشار حاکمیت مستبدی را نیز نظاره گریم که باز در دوره اخیر فروردین ماه با حمله به منزل اسماعیل گرامی بازنشسته شناخته شده به بازداشت وی منتهی گردید و در هفته قبل نیز تهاجم به اجتماع شهر رشت و انداختن گاز فلفل به جمع معترضین را نیز شاهدیم. در تهران نیز به یکی از زنان در تجمع بزرگ حمله ور شدند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. جدا از این در درون خود سازمان تامین اجتماعی، سیاست سرکوبگرانه حاکمیت شروع شده به آزار کارگرانی که سابقه کارگری دارند و جزء سازمانگران حرکت ها هستند، ابتداء شناسایی شده و مرتبا احضارشان می نمایند تا آنها را به دست اندازهای اداری بیندازند.
نکته بغایت مهم اعتراضات یک ماه اخیر بازنشستگان در سراسرکشور نشان می دهد، وابستگی کانون های نوکیسه به سیاست های رژیم علنی تر شده و این دامن نفوذ آنها را در نزد بازنشستگان مستقل خیلی کم کرده است. چرا که این جماعت در دفاع از سالاری- دولت – سازمان تامین اجتماعی و نوبخت دروغ پخش نمودند که همسان سازی صورت گرفته و در حقوق فروردین ماه اعمال شده و حداقل حقوق به چهار میلیون و دویست هزار تومان برای حداقل بگیرها رسیده است و میانه بگیرها به بالای هفت میلیون و بالا بگیرها به ده میلیون میرسد. تمام این حرفها دروغ بوده و موجی از انزجار را در بین بازنشستگان برانگیخته است. در این میان برای بازنشسته های تامین اجتماعی ثابت شده که این حرف ها دروغ بوده و اینها نمی خواهند پولی به بازنشسته ها بدهند. بدین ترتیب روشن شد که سازمان بازنشستگی ابزارهای حقوق بگیرسازمان تامین اجتماعی و خود فروخته اند. این جماعت در سال گذشته تلاش کردند که علیرغم میل خود به خیابان بیانید تا بتوانند حرکت های موجود خیابانی را جمع و کنترل آنها را دردست خود بگیرند تا بتوانند مهار حرکات سریالی به عهده گیرند که موفق نشدند. در سال جدید این پدیده کاملا شکست خورده است. بنابراین حرکت های سریالی بازنشستگان باعث بی اعتباری کانون های بازنشستگی و شکست آنها در مصادره نارضایتی و مهار حرکت های بازنشستگان مستقل شده و می توان با صراحت گفت: نقش گرایشات غیرحکومتی که از جناح های رژیم مستقل عمل نمایند در فراخوان های اعتراضی که بازنشستگان می دهند، بغایت برجسته شده است .
درعین حال و درست درچنین شرایطی با وجود شکاف هایی که بین جناح های مختلف بازنشستگان است، مانع این نشده است که آنها جدا از هم عمل بکنند.می توان گفت :گرایش به اتحاد دربین صفوف بازنشستگان ازگذشته بیشترشده است . این گرایش حول دو پایه یکی اجرای مطالبه ماده قانون ۹۶ تامین اجتماعی وآن دیگری حقوق برپایه تورم صورت گیرد.
ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی هم می گوید: سازمان مکلف است میزان کلیه مستمری های بازنشستگی، از کارافتادگی کلی و مجموع مستمری بازماندگان را در فواصل زمانی که حداکثر از سالی یکبار کمتر نباشد با توجه به افزایش هزینه زندگی با تصویب هیات وزیران به همان نسبت افزایش دهد. هر چند این دو محور که پایه اجماع گروه های بازنشستگان محسوب می گردد نه دقیق و نه کافی به نظر نمی رسند ولی لازم اند.
کافی نیستند بدین معنی که نرخ اعلام شده بانک مرکزی، نرخ واقعی نیستند ونکته بعدی اینکه اجرای همین ماده ۹۶ درواقع از دولت و تصویب هیات وزیران خواسته می شود . تحقق این امردرشرایط فعلی با توجه به ورشکستگی مفرط بحران اقتصادی دراساس محلی ازاعراب ندارد.
درست در پیچ و خم چنین اوضاع نابسامانی، ما به جانب اعتراض سراسری بازنشستگان و سردادن ازادی اسماعیل گرامی و دیگر زندانیان سیاسی و طرح دیگر مطالبات آنها در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ می رویم!
——————
روزشمار کارگری ،لینک زیر می توانید دنبال کنید !
http://karegari.com/maghalat/2021/04/17/Roozshomar%20kargarI%202,3%20AmiR.pdf
——————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.