افشای ظریف بهانه است، سرکوب ما نشانهست
نگاهی به جنجالها پیرامون فایل صوتی محمدجواد ظریف ….
———————————————–
افشای ظریف بهانه است، سرکوب ما نشانهست
نگاهی به جنجالها پیرامون فایل صوتی محمدجواد ظریف
این یک شوخیست که سخنان ظریف در یک مصاحبه با سعید لیلاز، به شکلی عجیب و غریب به اینترنشنال رسیده و به یک باره اسراری مگو (البته اسراری در کار نیست و صرفا از دهان ظریف شنیده شدن داستانها لطف دیگری دارد) به بیرون درز کرده است. اسراری مگو آن هم در آستانهی انتخابات و در جریان مذاکرات برجام در وین؟! هیچ چیز افشا نشده، همه چیز کاملا هماهنگ است.
سعید لیلاز سالهاست که جیرهخوار دستگاه اطلاعات است (از قائم مقامی ایران خودرو دیزل تا مدیرعامل سبلان خودرو مایوان تا مشاورهی اقتصادی به پروژههای وزارت اطلاعات) و مصاحبهی اخیر را هم ذیل پروژهای تحت عنوان «تاریخ شفاهی دولت حسن روحانی» و زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به ریاست حسامالدین آشنا انجام داده است. این مصاحبه از طریق یک رسانهی پر مخاطب (ایران اینترنشنال) به اصطلاح افشا میشود تا روند مذاکرات با سهولت بیشتری پیش برود. پیام این مصاحبه برای طرفین غربی مذاکره روشن است:
- اگر با تیم کنونی ایران مذاکرات را به سرانجام نرسانید، با هیچ تیم دیگری هم نخواهید توانست.
- اگر مذاکرات به سرانجام نرسد، گروه فشار حاکم در ایران (سپاه پاسداران و سپاه قدس) با شدت بیشتری در منطقه نقشآفرینی میکند.
به اصطلاح افشای این فایل صوتی چیزی از جنس شلیک به هواپیمای اوکراینی است: یک خودزدنی حساب شده و بازیهای رسانهای پیرامونش به منظور آشکارگی دوگانگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی (به اصطلاح «جناح مقاومت» در برابر «جناح غربگرا») تا به اعتبار جناح مقاومت، متحدین روسی-چینی نظام روابط را تحکیم بیشتری ببخشند، و به اعتبار جناح غربگرا، شرایط دیپلماسی بینالمللی نظام برای دستکم یک دورهی چهار ساله آرام گردد. اهمیت این آرامش از این روست که در وضعیتی که انتخابات ریاستجمهوری آتی (در حالی که وضعیت هنوز از نوع گمانهزنی است) از جنس اتفاقی تعیینکننده برای ورود به جمهوری اسلامی بدون خامنهایست، نظام تمرکز لازم را برای سرکوب داخلی و تصفیههایی خونین به دست آورد.
افشا شدن یک فایل صوتی مقامی از جمهوری اسلامی که در آن یا به مقامی دیگر حمله میکند یا به جنایاتش (که در فضای علنی بر آن سرپوش میگذارد) افتخار میکند، سابقهای دیرین دارد و همواره بیش از آنکه دربرداندهی نکتهی جدیدی برای ما مردم یا مبارزه علیه وضع موجود باشد، از جنس تیلهی رنگارنگیست که در میدان رسانهها پرتاب میشود تا از قضا همه چیز به کثافتی قبل پابرجا بماند:
به یاد آوریم آبان ماه ۱۳۵۸ را که مذاکرات الجزایر بین مهندس مهدی بازرگان (نخست وزیر)، ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه)، مصطفی چمران (وزیر دفاع) و زیبگنیو برژینسکی (مشاور امنیت ملی جیمیکارتر رئیس جمهور آمریکا) درگرفت، دقیقا همین فضا برقرار بود: یک تقسیم نقش ساده، دولت بازرگان درصدد مدیریت روابط با آمریکا در فضای پس از انقلاب و جناح نزدیک به آیتالله خمینی در صدد صدور ارتجاع به منطقه. تحت لوای بزرگنمایی این به ظاهر فاجعه (دیدار دولت موقت حکومتی انقلابی با شیطان بزرگ) و سپس اشغال سفارت آمریکا، مقاومت کردستان و ترکمن صحرا طی یک سال درهم شکسته شد، حجاب در ادارات دولتی اجباری شد و شوراهای مردمی و قومی و محلی (از دانشگاه تا کارخانه و از مدرسه تا بیمارستان و از محلات تا شهرستانها) سرکوب شدند.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط»
———————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.