زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان): به مناسبت اول ماه مه (روز کارگر) – از روز جهانی زن تا روز معلم

این سه روز (روز جهانی زن، روز کارگر و روز معلم) که نماد مبارزه‌ی بی امان ِ ستم دیدگان و بی‌چیزشدگان برای زندگی بهتر است، به ما یادآوری می‌کند که اگر همچنان استوار بایستیم، بی‌هراس از سرکوب و بگیر و ببند، سِیلی خواهیم شد که نه فقط قدرت جابه‌جا کردن وزیر و وکیل را خواهیم داشت* که بنیان هر چه ظلم است درهم خواهیم پیچید. ….

——————————————————

7411

به مناسبت اول ماه مه (روز کارگر)
از روز جهانی زن  تا روز معلم

در چنان اوضاع آشفته و ویرانی به پیشواز روز کارگر و معلم می‌رویم که هر روز جان‌های عزیز بیشماری، قربانی به ظاهر ویروسی وحشی و در واقع قربانی بی‌تدبیری مسوولانی می‌شوند که سودایی جز قدرت و ثروت ندارند.

مروری کوتاه بر آنچه که از روز زن (هشت مارس)  تا روز کارگر (اول ماه مه) و روز معلم (١٢ اردیبهشت) بر مردم این دیار رفته، نشان از بی‌پناهی فرودستانی دارد که فقط در تلاش برای زنده ماندن‌اند. تعیین حداقل حقوقی چندین برابر زیر خط فقر در میانه‌ی تورمی به عنان گسیختگی ویروس کرونا، زندگی را بیش از پیش برای مردم دشوار کرده، عدم تهیه‌ی واکسن، اعلام پولی شدن  و واگذاری ورود واکسن به سه شرکت بخش خصوصی بی‌نام و نشان، انجام ندادن اقدامات پیشگیرانه جدی و موثر برای جلوگیری از اوج مجدد همه گیری … همه وهمه حکایت از کیسه‌های گشادی دارد که قرار است از قِبَل این فاجعه‌ی انسانی پُر شوند و بهای آن را نیروی کار زحمتکش بخش درمان (پرستاران، بهیاران، کمک بهیاران، پزشکان، کارگران خدماتی بیمارستان‌ها) و سایر زحمتکشانی بپردازند که با مایه گذاشتن از جان خود، با دستمزدهای بسیار کم که گاه تا ماه‌ها به تعویق می‌افتد، مشغول کارند.  البته اگر جزو آن بخشی باشند که به اصطلاح «خوش شانس‌اند» و کاری دارند! چه زمانه‌ای که استثمار شدن رویای بسیاری شده است!

این فاجعه‌ی انسانی، بیکاری گسترده و نداشتن امنیت شغلی و معاشی درخور، برای طیف وسیعی از کارگران از جمله کارگران بخش غیررسمی و واحدهای کوچک خدماتی و تولیدی ابعاد پنهان و آشکار دیگری نیز دارد:
-  ترک تحصیل اجباری هزاران کودکی که قرار است تحصیل برایشان اجباری باشد، به خاطر فقر مطلق حاکم در نواحی دور افتاده، روستاها و شهرهای کوچک و حتا بزرگ، نبود امکانات  کافی برای حضور در کلاس‌های آن‌لاین، بی‌کیفیت و بی‌خاصیت بودن اپلیکیشن‌های مورد تایید آموزش و پرورش که  حتا با  تلاش مضاعف معلمان دلسوزشان نیز قابل استفاده نیست و تنها فشار کاری بسیاری بر معلمان تحمیل می‌کند.
-  افزایش میزان خودکشی‌های ناشی از استیصال و ناتوانی، که نمونه‌ای از  آن ثبت بیش از هشتاد مورد خودکشی در یک روز در تهران، خودکشی نوجوانان و کودکان و… است.
-  افزایش خشونت و فشار کار بر زنان  خانه‌دار، زنانی که بازتولید نیروی کار را به رایگان انجام می‌دهند، آنان که مجبورند با اندک دستمزد نامنظم همسرانشان، چرخ زندگی را بچرخانند، بخشی از بار آموزش مجازی فرزندانشان را بر عهده بگیرند و تیماردار همسرانی خسته و عصبی باشند که تمامی خشم‌خود از زمانه را با مشت حواله بدن نحیف آنان می‌کنند.
- رواج کودک همسری بیش از پیش. هزاران دختربچه  و نوجوان که پدرانشان کاری ندارند که دستمزدی داشته باشند تا ابتدایی‌ترین نیازهای آنان را برآورده کنند، لباس و غذای مناسب، گوشی  و لوازم التحریر و… برای کم کردن یک نان‌خور و احیانا گرفتن پولی و شیربهایی و یا از آن بدتر برای گرفتن وام ازدواج تا به زخمی از زخم‌های زندگی‌شان بزنند، دختران خود را در واقع می‌فروشند.
- افزایش دزدی، قاچاق، اعتیاد، تن‌فروشی و… در بین زنان و مردان در تمامی رده‌های سنی، که یکی از نتایج  فاجعه‌بار فقر، بیکاری و زندگی‌های بی‌چشم‌انداز است.
- و….

بدیهی است حاکمانی که خود  عامل  تمامی این مشکلاتند، نه خواست و نه اراده‌ی پاسخگویی به مشکلات و مسائل مردم و مملکت  را  دارند و  تمام تلاششان تحمیق و فریب مردم و یا سرکوب آنان، در جهت حفظ خود باشد: روزی با بستن قراردادهای بی‌درو پیکر وبی‌سرانجام با ابرسرمایه‌داران شرق، روزی با تلاش برای بازگرداندن تبانی برجام با ابرسرمایه‌داران غرب، تلاش مداوم برای فریب مردم از طریق کشاندن آنان به پای صندوق‌های رای، ایجاد تشکل‌ها و سازمان‌های موازی و ضدمردمی برای منحرف کردن مبارزات مردم … و «راه حل» نهایی: تدارک برای فراهم آوردن امکانات سرکوب و بگیر و ببند. روانه کردن هر روزه‌ی خیل گسترده‌ای  از نیروهای انتظامی‌ برای سرکوب بازنشستگان، کارگران، معلمان، پرستاران، کشاورزان، زنان، دانشجویان، فعالین محیط زیست، دادخواهان، اقلیت‌ها و ملیت‌ها، تا غارت شدگان بورس و خودرو و کسانی که برای عزیزان خود دربدر به دنبال دارو هستند؛ اقشار و طبقاتی که چشم اندازی جز گرسنگی، استیصال، ستم و تبعیض روزافزون ندارند و در بلند کردن فریاد حق‌خواهی خود، خطر ابتلای به کرونا را به جان می‌خرند و هر روز جان برکف در خیابان‌ها دست به اعتراض می‌زنند. آن‌هم در مقابله با نظامی که برای «حل» مشکلات  آن‌ها به جز تحمیق و فریب، دستگیری، احضار، به بند کشیدن، شکنجه و شلاق و اعدام  «راه حلی» ندارد، «راه‌حل‌هایی» که تمامی این سال‌ها در مقابل خواست‌های مردم به کار برده است. اما و به‌رغم فریبکاری و سرکوب گسترده و شدید اعتراضات، نه تنها هیچ صدا و فریادی فروکش نکرده که فریادها روزبه‌روز بلندتر و فراگیرتر می‌شود. در وحشت همین فریاد‌های گسترده و روزافزون است که  چه حاکمیت‌داخلی و چه جناح‌های وابسته به سرمایه‌‌ی جهانی در ترس از دست رفتن نظام حاکم و منافعشان، برای حفظ آن به تکاپو افتاده‌اند.

این سه روز (روز جهانی زن، روز کارگر و روز معلم) که نماد مبارزه‌ی بی امان ِ ستم دیدگان و بی‌چیزشدگان برای زندگی بهتر است، به ما یادآوری می‌کند که اگر همچنان استوار بایستیم، بی‌هراس از سرکوب و بگیر و ببند، سِیلی خواهیم شد که نه فقط قدرت جابه‌جا کردن وزیر و وکیل را خواهیم داشت* که بنیان هر چه ظلم است درهم خواهیم پیچید.

زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
اردیبهشت ١۴٠٠
—————-

* اشاره به اعتراضات معلمان در سال ١٣۴٠ است که به تعویض وزیر آموزش و پرورش منجر شد.

——————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.