مادران پارک لاله: دست جنایت کاران را از زندگی مردم ایران کوتاه کنیم!
اخبار روز
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
ساعت ۱۵:۰۳
خبرهای کوتاه
هر روز خبرهای تلخ و هولناک چون آوار بر سرمان خراب میشود و یک روز نیست که بتوانیم نفس تازه کنیم. جنایت کاران حکومت اسلامی ایران با بیشرمی تمام، زندگی را به مردم سیاه کرده و خون ما را در شیشه می کنند. سرکوب، بازداشت، جنایت، تبعیض، نابرابری و فساد روز به روز بیشتر میشود و واقعاً در شگفت ایم که مردم چگونه میتوانند این وضعیت را تاب بیاورند و گذران زندگی کنند. در چنین شرایطی که تاب و توان را از ما مردم گرفته اند، ولی صدای اعتراض مردم مدام بلند است و با وجود شیوع گسترده کرونا، جان شان را به خطر میاندازند و به خیابان میآیند و روزی نیست که صدای اعتراض و تجمع جنبش های مستقل و مردمی را نشنویم. اعتراض هایی از کارگران، کشاورزان، معلمان، بازنشستگان، نویسندگان، پرستاران، زنان، خانوادههای دادخواه و حتی اعتراض زندانیان سیاسی از درون زندان ها و غیره که میرود همه گیر شود.
نمونههایی از سرکوب ها، بازداشت ها و جنایت های اخیر حکومت:
اعدام زندانیان سیاسی و عادی:
– به گفته وبینار زمانه: در یک ماه گذشته دستکم ۱۶ زندانی بلوچ بدون امکان دسترسی به وکیل و روند دادرسی عادلانه در سکوت اعدام شدند.
– جاوید دهقان خلد، زندانی بلوچ که با اتهامات سیاسی و امنیتی به اعدام محکوم شده بود، روز شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.
– الیاس قلندرزهی، در ۱۴ دی ۱۳۹۹ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. او هنگام اعدام ۲۱ سال داشت.او پیش از اعدام از زندان یک فایل صوتی به بیرون فرستاد و از اعمال شکنجه برای اعتراف اجباری توسط ماموران امنیتی گفت.
– حسن دهواری، در ۱۴ دی ۱۳۹۹ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. او هنگام اعدام ۲۸ سال داشت.
– سه زندانی اهل سنت به نام های؛ محمدعلی آرایش، حمید راست بالا و کبیر سعادت جهانی که توسط دادگاه انقلاب مشهد به اتهام «بغی» از طریق عضویت در گروه سلفی حزب الفرقان و جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران به اعدام محکوم شده بودند، در ۱۱ دی ۱۳۹۹ در زندان مرکزی مشهد اعدام شدند.
– عبدالحمید میربلوچزهی، از فعالین مذهبی اهل سنت در سیستان و بلوچستان در ۶ دی ۱۳۹۹ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.
خطر اعدام زندانیان سیاسی و عادی:
– مولوی امان الله بلوچی و حافظ عبدالرحیم کوهی، دو زندانی سیاسی بلوج هستند که حکم اعدام دریافت کردهاند. این دو زندانی سیاسیــامنیتی بلوچ ۲۷ دی ماه سال جاری جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند، اما ۳۰ دی ماه با توقف مشروط اجرای حکم به بند عمومی بازگردانده شدند. با وجود این آنها همچنان در خطر اعدام قرار دارند.
– یک زندانی بلوچ در زندان دستگرد اصفهان به نام «مهران نارویی، فرزند خداداد، اهل نصرت آباد زاهدان» که پیشتر در ارتباط با جرایم مربوط به مواد مخدر بازداشت شده بود، در حال حاضر در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.
بازداشت و اجرای احکام ظالمانه:
– نازی اسکویی مدیر مسئول نشر دیگر، دوشنبه ۱۳ بهمن خودش را برای اجرای یک سال حبس به زندان اوین معرفی کرد. علی اکبر امینی همسرش نیز در ۱۸ آذر ۹۹ بازداشت شد. نازی اسکویی و علی اکبر امینی، مدیر اجرایی نشر دیگر، به اتهام هایی چون همکاری با «کانون نویسندگان ایران» در سال ۹۱ هر کدام به یک سال حبس محکوم شدند و مجوز نشر دیگر را لغو کردند. نازی اسکویی فشار و چربی خون دارد و به ارتروز شدید مبتلاست و ماندن در زندان برایش خطرناک است.
– یک شهروند اهل اشنویه به نام عزیز قادر تاج، یکشنبه ۱۲ بهمن در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– دو شهروند اهل اشنویه به نامهای آوات محمدپور و حسین محمدپور، شنبه ۱۱ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. آوات محمد پور پس از اتمام بازجوییها آزاد شد.
– محمود محمودی روزنامهنگار، شنبه ۱۱ بهمن توسط ماموران امنیتی در سنندج بازداشت شد.
– اسرافیل فتح الله زاده فعال ترک (آذربایجانی)، شنبه ۱۱ بهمن جهت اجرای حکم ۷ ماه حبس، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد، وی در مهرماه سال ۹۶ بازداشت شده بود.
– خلیل اسدی بوژانی، در ۱۱ بهمن جهت اجرای حکم ۴ ماه حبس، راهی زندان دیزل آباد کرمانشاه شد. وی در جریان اعتراضات آبان ۹۸ بازداشت شده بود.
– فیصل علی آبادی از شهرستان اشنویه، شنبه ۱۱ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– شورش برهم از شهرستان اشنویه، جمعه ۱۰ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– جبرئیل شعبانی از شهرستان اشنویه، پنج شنبه ۹ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– سازمان حقوق بشری ههنگاو در ۸ بهمن از بازداشت ۷۴ نفر از شهروندان کرد در ۱۴ شهر از جمله تهران، کرج، کرمانشاه و سنندج در طول ۱۶ روز گذشته توسط سازمان اطلاعات سپاه و سایر نهادهای امنیتی خبر داد.
– ایوب خدیر از شهرستان راسک واقع در سیستان و بلوچستان، در ۸ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– منصور ولی پور از شهرستان مریوان، در ۴ بهمن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
– آرش گنجی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در ۱۰ دی ماه ۹۹ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس محکوم شد. ناصر زرافشان وکیل او گفته است که مصداق تمامی اتهامها علیه آرش گنجی ترجمه کتابی درباره تحولات کردستان سوریه با عنوان «کلید کوچک دروازهای بزرگ» است و در صورت تأیید حکم او در دادگاه تجدید نظر، ۵ سال آن قابل اجراست.
محکوم به حبس و شلاق:
– عباس دهقان از دراویش گنابادی؛ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی ایران به ۱۱ سال و ۶ ماه حبس، ۷۴ ضربه شلاق و دیه محکوم شد.
– سه شهروند بهایی به نام های مهوش عدالتی علی آبادی، سپیده کشاورز و فرید اسماعیلی؛ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران هر یک به ۴ سال و ۳ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
– بابک آقازاده، کارگر شهرداری ملکان که در حین کار بازداشت شده بود، در ۹ بهمن در دادگاه انقلاب مراغه به ۵ سال زندان محکوم شد.
– نجمه (نادیا) میرآخورلی، در ۷ بهمن در دادگاه انقلاب تهران به اتهام «عضویت در سازمان فداییان خلق (اقلیت)» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
پرونده سازی جدید و شکنجه زندانیان سیاسی:
– گلرخ ابراهیمی ایرایی، در ۲۳ آذر با ضرب و شتم از زندان قرچک ورامین به بازداشتگاه اطلاعات سپاه معروف به ۲ الف منتقل شد و پس از ۴۳ روز بازجویی و شکنجه او و خانواده اش، در ۵ بهمن در زندان اوین برای پرونده جدیدی مورد بازپرسی قرار گرفت. او از زندان قرچک به زندان آمل تبعید شده است. وی پیشتر پس از تحمل دو سال و نیم حبس در ۱۹ فروردین ۹۸ با وثیقه آزاد شد زیرا پرونده جدیدی برای او گشوده بودند. در آن پرونده نیز به ۲ سال و یک ماه حبس محکوم و در ۱۸ آبان ۹۸ بازداشت شد. جنایت کاران بیشرم باز هم میخواهند پرونده دیگری برای این زن مبارز باز کنند.
– صبا کردافشاری، فعال حقوق زنان در ۷ بهمن همراه با ضرب و شتم از بند ۸ زندان قرچک ورامین به بند ۶ این زندان منتقل شد. او به ۲۵ سال حبس محکوم شده است که ۱۵ سال آن قابل اجراست.
– سعید سنگر زندانی سیاسی که بیش از ۲۰ سال است در زندان ارومیه بسر میبرد، در ۳ بهمن بر اساس پرندهی جدیدی که در زندان برایش گشودند، به ۱۱ ماه حبس دیگر محکوم شد.
زندانیان بازداشت شده و بلاتکلیف:
– مهران رئوف، فعال کارگری به اتهام «عضویت در گروههای کمونیستی» با گذشت بیش از ۱۰۰ روز از بازداشت در ۲۵ مهر ۹۹، همچنان در بند ۲-الف بازداشتگاه سپاه زندان اوین محبوس است.
– تهمینه مفیدی، فعال حقوق زنان با گذشت یک ماه از زمان بازداشت، هم چنان بلاتکلیف در بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین محبوس است.
– ناهید تقوی فعال جنبش زنان، در ۲۵ مهر ۹۹ در منزل بازداشت شد و هم چنان بلاتکلیف در بند ۲-الف بازداشتگاه اطلاعات سپاه زندان اوین محبوس است. دخترش مریم کلارن گفته است که ناهید تقوی پس از گذشت ۱۰۰ روز از بازداشت، در ۵ بهمن با خانواده اش ملاقات کابینی داشته است.
– ایوب سلاحورزی، شهروند اهل شهرستان دره استان ایلام از ۱۰ دی ماه به صورت بلاتکلیف در زندان دره شهر ایلام در بازداشت است.
– حدود پنج ماه از اعدام نوید افکاری، کشتیگیر بازداشت شده در جریان اعتراضات مرداد ۹۷ در شیراز میگذرد و دو برادرش، وحید و حبیب افکاری همچنان در سلول انفرادی زندان عادلآباد محبوس هستند.
اعتصاب غذای زندانیان سیاسی:
– جاسم حیدری، علی خسرجی، حسین سیلاوی، علی مطیری و علی مجدم، ۵ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز در ۴ بهمن با دوختن لبهای خود در اعتراض به ممنوعیت ملاقات و بد رفتاری مسئولان زندان، اقدام به اعتصاب غذا کردند.
تهدید و آزار خانواده ها:
– آرش صادقی زندانی سیاسی با ۱۵ سال محکومیت، در زندان گوهردشت محبوس است. او در زندان به نوع بدخیم سرطان استخوان به نام کندروسارکوما دچار شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. وی از زندان در نامهای سرگشاده در ۲۴ دی نوشته است: «هفته گذشته مادر همسرم در پی بیخبری از وضعیت دخترش و تهدیدهای بازجو و در حالی که آخرین خبر از فرزندش، خبری مبنی بر ضرب و شتم وی با باتوم و شوکر بود به خاطر فشارهای عصبی دچار حمله قلبی و در بیمارستان بستری شد. سوال اینجاست که در سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران، یک مهره سپاه که خود را کارشناس معرفی میکند، تا کجا قدرت مانور دارد؟ آیا بازجو حق تهدید و آزار خانواده زندانی را دارد؟ به نظر میرسد که با بازگشت ساختار قضایی جمهوری اسلامی به دهه ۶۰، روشهای شکنجه هم به همان دههها برگشته و عریانی و گستردگی ویژهای به خود گرفته است. مواردی که نشان از رویه ۴۰ ساله جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی بازجوسالار آن علیه زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها دارد.».
خودکشی:
هرانا: سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
– روز دوشنبه ۱۲ بهمن، یک کودک کار در شهرستان ماهشهر از طریق حلق آویز کردن اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. انگیزه خودکشی این پسر که چهارده سال داشت، فقر و تنگدستی عنوان شده است.
– روز پنجشنبه ۹ بهمن، یک زن ۲۸ ساله در مشهد با حلق آویز کردن خود اقدام به خودکشی کرد و جان باخت. علت خودکشی این زن مشکلات اقتصادی عنوان شده است.
– روز شنبه ۶ بهمن، یک نوجوان ۱۶ ساله در تبریز، با پرتاب کردن خود از طبقه ششم یک ساختمان اقدام به خودکشی کرد و جان باخت.
– روز شنبه ۶ بهمن، دو دختر دانش آموز ۱۷ ساله در شهرستان دزفول خوزستان، از طریق خوردن قرص برنج اقدام به خودکشی کردند و جان باختند.
قتل های دولتی ناشی از ابتلا به کرونا و دیگر جنایت های حکومتی:
بر مبنای اظهارات رسمی کشور که به هیچ وجه نمیتوان به آن اتکا کرد و گفته میشود که میزان مرگ و میر ناشی از کرونا در ایران سه برابر تعداد اعلام شده رسمی است، سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت و بهداشت در ۷ دی ۱۳۹۹ اعلام کرد که آمار کل قربانیان کرونا در ایران به ۵۴ هزار و ۶۹۳ نفر رسید. اگر تعداد تلفات انسانی اعلام شده رسمی در ایران را در نظر بگیریم، با تعداد کشته شدگان در انقلاب ۵۷ نزدیک است. گفته میشود که ۶۰ هزار نفر کشته شده اند.
واقعیت تلخ این جاست که میزان مرگ و میر و تلفات انسانی در ایران تنها به شیوع کرونا و سرکوب ها ختم نمیشود. با وجود یک نظام فاشیستی- سرمایه- مردسالار که نابرابریهای شدید اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی را ایجاد کرده، جان مردم مدام و به اشکال مختلف در معرض خطر است. مرگ و میرهایی ناشی از قتل های دولتی در زندان ها و در خیابان، فقر، بی خانمانی، اعتیاد، خودکشی، قتل های ناموسی، آتش سوزی، تصادف، آلودگی هوا و هزاران جنایت دیگر که در حق مردم روا میدارند، بدون اینکه هیچ تعهدی به پاسخگویی به مردم داشته باشند.
این حکومت جنایت کار برای خرید واکسن کرونا و دارو نیز با جان مردم بازی می کند. دستور ممنوعیت خرید واکسن های ساخت آمریکا و انگلستان شامل سه واکسن فایزر، مدرنا و آکسفورد استرازنکا که مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی است، محرومیت دیگری است که میتواند جان بسیاری از مردم ایران را به خطر بیاندازد.
ما بر این باوریم که هیچ یک از افراد و نهادهای حکومتی و هیچ کشوری و نهادهای وابسته به آن کشورها نیز دل شان به حال مردم ما در ایران نسوخته است. از سرمایه داری جهانی و وابستگان شان گرفته تا سرمایه داری و زالو صفتان حاکم بر ایران که همه متحدانه خون مردم ایران و جهان را در شیشه کرده و از آن ارتزاق میکنند تا دمی بیشتر بر قدرت بمانند و بر سرمایه خود بیافزایند. فردا در گفت و گوهای برجام نیز هیچ صحبت جدی ای از رعایت حقوق بشر مردم ایران نخواهد شد و باز ما را در یک دور طولانی تفسیرها و تحلیلها رسانههای تحت اختیارشان غرق میکنند و هر روز برای ما داستانهای تازه ساخته و پرداخته میکنند تا مردم را از برداشتن قدمهای مستقل برحذر دارند. در زد و بندهای ارسال واکسن کرونا برای مردم ایران و دیگر کشورهای جهان سوم نیز ابتدا منافع سیاسی،اقتصادی مد نظرشان است تا منافع اجتماعی و تأمین سلامتی مردم.
بر ماست که وارد بازی قدرتها نشویم و خودمان آستین ها را بالا بزنیم و دستهای مان را به هم گره کنیم و با گام های محکم تر به جلو برویم. بی تردید تنها با ایمان به قدرت، همت و توان مبارزاتی متحد خودمان در سراسر ایران است که میتوانیم از شر سرمایه داران و زالو صفتان رهایی یابیم و دست جنایت کاران و ستم کاران را از زندگی مردم ایران کوتاه کنیم.
ما مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، تبعیض و بیعدالتی را به شدت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات اعدام و شکنجه؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین برای؛ ۴) حق آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع، تشکل و اعتصاب، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت مبارزه می کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها و نابرابریها را در ساختار ناعادلانه و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران و قوانین آزادی ستیز آن می دانیم.
مادران پارک لاله ایران – ۱۳ بهمن ۱۳۹۹
ما مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، تبعیض و بیعدالتی را به شدت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات اعدام و شکنجه؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین برای؛ ۴) حق آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع، تشکل و اعتصاب، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت مبارزه می کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها و نابرابریها را در ساختار ناعادلانه و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران و قوانین آزادی ستیز آن می دانیم. …. ادامه »
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش