|
______________________________________________________________
2009-06-07
به بهانه "تصمیم"، ترانه ای که ابی برای انتخابات ایران خواند
کانون فرهنگی و اجتماعی ایرانیان برگن:
ابی ستاره موسیقی پاپ ایران، ترانه ای را برای انتخابات ریاست جمهوری امسال خوانده است که می توان آن را نخستین واکنش خوانندگان ایرانی در تبعید، به انتخابات ریاست جمهوری در ایران دانست. در تاریخ معاصر ایران خواندن ترانه برای وقایع سیاسی سابقه ای هم پای زایش انقلاب مشروطه ( ۱۹۰۶ م - ۱۲۸۵ ش ) دارد. بسیاری از شاعران و تصنیف سرایان دوره مشروطه، برای مهم ترین رویداد سیاسی آن دوره ،ترانه ها و شعر هایی سروده اند که شعر معروف از خون جوانان وطن لاله دمیده از عارف و اشعاری از بهار، میرزاده عشقی و ایرج میرزا، نمونه های مشهور و ماندگار موسیقی سیاسی در ایران است. این سنت خوانندگی و ترانه سرایی، در زمان حکومت پادشاهی پهلوی دوم به طریقی دیگر و به تناسب زمان و موقعیت سیاسی و اجتماعی، ادامه یافت که بیانی پنهان و پوشیده داشت. برای نمونه بعضی از ترانه های فرهاد از روی سروده های شهیار قنبری و اشعار شاملو از شناخته ترین ترانه ها در نوع خود بوده اند. نیز، ترانه ای از یک خواننده به نام افشین که "در سوگ گل سرخ، یا پاییزه، پاییزه غمگین"، نام داشت و به احتمال بسیار سراینده اش آن را برای اعدام خسرو گلسرخی سروده بود؛ و چند نمونه از ترانه های داریوش، از نمونه های موسیقی یی هستند که ترانه های سیاسی در حکومت پیشین نام گرفتند. در این دوره، یعنی دهه پایانی رژیم پیشین، این ترانه ها البته بیشتر به لحاظ مضمونی سوگواره های شعری بودند تا به فرض ترانه یی حماسی و تهییجی. در کشاکش انقلاب نیز روشن است که چه چیز در عرصه موسیقی و ترانه پدید آمد و کارکرد موسیقی سطحی، با اشعار سیاسی سطحی تر، موسیقی را در این زمینه به کجا برد. اما در دو سال اول انقلاب، از سوی گروه های موسیقی مستقلی که در صدد تبلیغ سیاست های حکومت تازه پا نبودند، چند اثر قابل توجه پدید آمد. به دلایلی که شاید مهم ترین آن عبور انتقادی جامعه از سیاست و فرهنگ گذشته می بود، این نوع از موسیقی نتوانست جایگاه معتبری کسب کند. دلیل دیگر این کم اقبالی، به نوع موسیقی ای باز می گشت که خارج از پسند جوانان بود. موسیقی ای که نمی توانست با ابزارهای کلاسیک و شیوه اصیل خوانندگی ایرانی، پرشوری نسل جوان را نمایندگی کند. در شرایطی که خوانندگان ترانه های پاپ به فرض می توانستند با ترانه ای تازه و رویکردی دگر، قلب ها را بربایند، از خواندن با ابزار و آلات غیر ایرانی، ممنوعیت داشتند. در آن روزهای ممنوع و جرم موسیقی؛ نوازندگان و خوانندگان و ترانه سرایان، در سکوت خانه یا تبعید، به گذشته ی از دست رفته ای خیره بودند که هر روز بیش از پیش، امید بازگشتش کم رنک تر می شد.
در سالیان اخیر، در درون کشور بر سر آن نوع از موسیقی بلای دیگری باریدن گرفت که خود ماجرایی متمایز با دوره های پیشین دارد. با شبیه سازی ناگزیری که دستگاه فرهنگ دولتی از خوانندگی پاپ در ایران ایجاد کرد و تا مدت ها اشعار - نه ترانه ها ـ ،سرود های بی حس و حالی بودند که شعار زدگی انقلابی را با کنترل ارزش های تحمبل شده بر خود، حمل می کردند. این روند موسیقی که بزرگترین و مهمترین ویژگی آسیب شناسانه اش تا به امروز، همچنان ویژگی حکومتی آن است؛ نتوانست نسل نو و جوان را سیراب و مفتون خود سازد: اشعاری با ویژگی های پیش گفته، بدون احساسات شخصی، می خواهد تنها کلیات دستمالی شده حس انسان ایرانی را در حجاب احساس بپیجد، و آن را کنترل شده به شنونده جوانش تحویل دهد. این ارزش های تحمیلی و غیر شخصی، نه تنها نتوانست تا به امروز جای خالی موسیقی پرطرفدار پاپ در ایران پر نماید، بلکه به خاطر خالی بودن آن از احساس جوانانه و عاشقانه، همواره با نسل تازه دور بوده است تا نزدیک . افزون بر این، این خودکامگی، خوانندگان و سرود سرایان داخل کشور را در چند سال اخیر به آن جا کشاند که برای حیات هنری خود ناگزیرند در دوره های انتخاباتی از کاندیداها سفارش خواندن بپذیرند ویا در بهترین شرایط، برای خواندن کار های سفارشی برای فیلم ها و سریال ها با هم رقابت کنند.
در خارج از کشور اما سیر موسیقی و بیش از همه، موسیقی پاپ ایران که از راه پیشرفت دهه چهل و پنجاه خود بسیار دور افتاده، داستان دیگری دارد. مشکل موسیقی ایرانی در خارج از کشور بیش از هر چیز به ترانه های کم جان و بی رمقی بازمی گردد که به دلیل دور بودن شاعران و ترانه سرایان از موطن و زبان خود، هر روز بر کم مایگی آن افزوده می شود.اتفاق غم انگیز برای نسل امروز طرفدار موسیقی پاپ فارسی در ،آن است که نه ترانه ها و سرود های خوانندگان درون کشور با احساسات آنان نزدیک است و نه ترانه های خوانندگان برون مرزچندان به جوانان نزدیک است. با این حال، به دور از ارزش های هنری موزیک پاپ ایرانی که امروزه نیز این هنر سخت به همان نام ها ی بزرگ دیروزی خود متکی است؛ در این سو، به رغم ترانه خوانی های سیاسی عموما کم اثر ( به جز معدود کسانی مثل داریوش ...) کمتر دیده شده است که خواننده ای برای یک اقدام سیاسی هم چون انتخابات ریاست جمهوری، ترانه ای خوانده باشد. ترانه ای که از شعر و خوانندگی مستحکمی برخوردار بوده باشد. ابی خواننده خوش صدا و پر طرفدار ایرانی در تبعید، برای نخستین ترانه یی برای انتخابات ریاست جمهوری ایران خوانده که با کلیپی زیبا، ساده و بدور از زرق و برق های کلیپ سازی، شنیدنی و دیدنیست؛ ببینید: