کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
اسکار وايلد مردم را به دو دسته بخش بندی کرده است؛ يکي آنها که مردم را گروه بندی می کنند و ديگر آن ها که چنين نمي کنند. نکته ای كه مي خواهم بنويسم مرا در رده نخست مي گذارد و آن اين است که در يک دسته بندی اختياری مي توان گفت که هر سرزميني درجهان کنوني دارای دو فرهنگ است؛ يکي فرهنگ بومي و ديگر فرهنگى كه ريشه در ارزشهاى غربي دارد. اين چگونگي در بسياري از آنچه امروزه "کشور"، خوانده مي شود – بويژه کشورهايي که تجربه استعمار رسمي نداشته اند، سبب دوگانگي ملي شده است و ملت تازه اي را در برابر ملت بومي هرسرزمين قرار داده است. اين نکته تازه اي نيست اما اهميت آن هنگامي آشکار مي شود که با يادداشت آن و از چشم انداز اين بينش، به رويدادهاي سياسي اين سرزمينها بنگريد 2.
ايران نمونه خوبي براي چنين نگرشی ست. سرزميني با دوملت؛ يکي ملت ايران و ديگري ملت ابراهيم. اين دوگانگي ريشه در رويارويي ما با فرهنگ غربي در سده گذشته دارد. پيش از اين رويداد، همه مردم کم و بيش پيرو چشم اندازي همگون بودند، اما با ورود چشم انداز تازه اي که اکنون "بينش مدرن" خوانده مي شود، شيوه ديگري براي زيستن پديد آمد که پيامد آن رويارو يي دو فرهنگ و شيوه زيستن است. اين رويداد، ستيز شهري و روستايي، کهنه و نو، سنت و بدعت و خودي و غير خودي را پديد آورد با پيامدهايي که در چند دهه گذشته شاهد آن بوده ايم. اگرچه رسانه هاي غربي مي کوشند تا اين ستيز را ويژه کشورهاي اسلامي بشناسانند، اما چنين نيست و در کشورهاي ديگري مانند هند نيز چنين کشمکشهايي را مي توان ديد.
دومليتي، بدينگونه که گفتيم، پديده تازه اي در تاريخ بشراست. فرهنگهاي پيش مدرن همگي چشم اندازي همگون داشتند و اگر لشکري برکشوري چيره مي شد، اين دوگانگي هرگز پديد نمي آمد. در آن روزگاران، ريشه هاي فرهنگهاي همسايه، آبشخوري کم و بيش همگون و همپايه داشت و همين همذاتي سبب داد و ستدي فرهنگي مي شد. از سويي اين دزدان و يغماگران با همان ابزارها و شيوه هايي مي آمدند که ايرانيان در يورش به سرزمينهاي ديگر بکار مي بردند. عربها، مغولها و ترکان، درلشکرکشي هاي خود به ايران با اسب و استر به ايران مي آمدند و هم راهها و رسمهاي خود را به آنان مي آموختند و هم از ايرانيان راهها و رسمهاي تازه مي آموختند. اما فرهنگ غربي با ابزارهاي ديگري آمد و سخنان ديگري از چشم اندازي ديگر مي گفت. . ابزارهايي که ما چيزي از آن نديده و نشنيده و نمي دانستيم و سخناني ديگر داشت که ما هنوز هم در معناي آنها مانده ايم.
اين رويدادِ تاريخي، دوگانگي بزرگي در ساختارسياسي بسياري از کشورهاي جهان پديد آورده است که مي توان آنها را کشورهاي دو مليتي خواند. کشورهايي که يکي از آن دو ملت همواره با زور ِ سرنيزه ديگري را خاموش مي دارد. نمونه اين کشورها؛ ترکيه، مصر، ايران، الجزاير، اندونزي، پاکستان است. گفتيم که اين چگونگي در ايران درپي ِ رويارو کردن فرهنگهاي بومي و غربي، ملت ابراهيم را روياروي ملت ايران نهاد. ملت ابراهيم، ملتي يکتاپرست و شريعتمدار است که مليت خود در چارچوب باورهاي خود تغريف مي کند و مرز جغرافيايي ندارد. پيروان اين آئين خود را بدان مي شناسند و مي شناسانند. يهودي، نخست يهودي است و سپس زاده سرزمين خود. مسلمان نيز همين گونه است. فرهنگ اين ملت، فرهنگ کاربرد ابزاري دنيا براي سامان دادن آخرت است. از اين ديدگاه، جهان مزرعه اي است که انسان در آن براي آخرت کشت و کار مي کند.
آشنايي نسبي برخي از شهرنشينان و درس خواندگان با مدرنيزم و انديشه هاي مدرن در سده گذشته سبب شده است تا اين دسته از مردم دست از شيوه هاي سنتي زيستن و انديشيدن بردارند و خواستها، آرمانهاي تازه اي داشته باشند. برخي از اين خواستها؛ آزاديهاي فردي، قانونمندي جامعه، حقوق بشر، و نيازهايى است كه امروزه همه آنانى كه به روندهاى مدرن آگاهند. اين گونه، بخش فزاينده اى از مردم هر كشور، مليت تازه اى درآن كشور پديد آن كشور پديد آورده اند كه زمينه ساز بسيارى از كشمكشها و جنگهاى داخلى در كشورهاى پيرامونى شده است. اين دو ملت در هر سرزمين نه زبان يكديگر را مى فهمند و نه همديگررا به رسميت مى شناسد.
چنين است كه انسان امروزى براستى مى تواند در وطن خويش غريب باشد.
يادداشت ها:
.........................................................
۱. "ملت ابراهيم"، به معنای پيروان اديان ابراهيمی، تعبيرى قرآنى است كه با معنايى كه ما امروزه از "ملت"، مراد مى كنيم تفاوت اساسى دارد. گفتمان " ملت" ((Nation State، به معنايي که امروزه به کار مي رود، گفتمانی مدرن است كه تاريخ چندانى ندارد.
۲. مراد من از اين گروه بندي فرهنگي, انکار فرهنگ هاي قومي نيست بلکه هدف زمينه سازي براي پرداختن به نکته مياني اين نوشته است که با چنين دسته بندي بيشتر همخواني دارد.