کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
اخبار سایت بی
طرف
اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه نخست
______________________________________________________________
کودکان در ايران، نيازمند بيشترين حمايت
برهان ديوارگر
وضع کودکان در ايران تکان دهنده است و
ميليونها کودک در ايران در منگنه فقر و محروميت گرفتارند. طبق آمار های رسمی دولت
ايران، که معمولا بسيار کمتر از واقع را بيان ميکنند، يک ميليون و هشصد هزار کودک
در ايران از تحصل محروم اند. و برای مثال از ميليونها کودک کار در ايران فقط در
استان همدان به تنهايی 36 هزار کودک در کارگاههای زير زمينی و بدون کمترين امکانات
تهويه و يا حرارتی در سرما و گرمای کشنده تابستان و زمستان با يک چهارم دستمزد، کار
ميکنند.
در دنيای امروز ميزان احترام به حقوق کودکان از مهمترين نشانه های انسانی و متمدن
بودن هر جامعه ای است. و برعکس ميزان بی حقوقی و محروميت کودکان خصلت نمای عقب
ماندگی و محروميت کل جامعه است. نگاه گذرايی به وضعيت تکان دهنده کودکان در ايران
عمق بی حقوقی همه مردم در تمام وجوه زندگی را بيان ميکند.
آمار محروميت يک ميليون و ششصد هزار کودک از تحصيل و 36 هزار کودک مشغول کار شاق در
کارگاههای زيرزميني، در شرايطی منتشر ميشود که صدای عوامفريبانه "عدالتخواهی" احمدی
نژاد و ادعاهای وقيحانه او در مورد "دستاوردهای بزرگ ملت ايران" ، گوش فلک را کر
کرده است. موفقيتها و دستا وردهايی که جز سيه روزی و عقب ماندگی برای مردم ايران
ارمغان بيشتری نداشته است. واقعيت اين است که با وجود منابع طبيعی و زير زمينی و
استعداد های جوان در ايران، با حاکميت امثال احمدی نژاد، جز فقر و بدبختی و بی
حقوقی و محروميت بيش از پيش کودکان، چيزی عايد مردم ايران نشده است.
دولت ايران از سال 1372 کنوانسيون حقوق کودکان سازمان ملل را امضا کرده است. و از
زمان امضای پيمان نامه مذکور نه تنها قدمی در جهت بهبود وضعيت کودکان بر نداشته است
بلکه وضعيت کودکان سال به سال به مراتب بدتر و وخيم تر از گذشته شده و اين سير
همچنان ادامه دارد.
هر عابری که در هر کوچه و خيابان و شهری در ايران قدم بگذارد کودکان کار را ميبيند
که چگونه بدنبال يافتن لقمه نانی برای خود و خانواده شان به هرکاری تن ميدهند!
کودکان کار و کودکان خيابانی و کودکان باز مانده از تحصيل که اجبارا در دادم
باندهای تبهکار می افتند، به صورت توزيع کنندگان مواد مخدر از آنها استفاده ميشود،
و مورد شديد ترين سو استفاده های جنسی و جسمی قرار ميگيرند . کودکانی که نه تنها
خود امکان اعتراض به وضعيت اسفبار خود را ندارند بلکه مدافعين آنها هم توسط دولت
بعنوان "جاسوس خارجی" و "رابطه با اپوزيسيون" بازداشت و زندان و شکنجه نصيب شان
ميشود. اين معنای پيوستن جمهوری اسلامی به کنوانسيون حقوق کودک است.
طبق ماده ۲٨ کنوانسيون حقوق کودک برخورداری از آموزش و پرورش حق تمامی کودکان زير
18 سال است و دولت بايد امکان آموزش ابتدايی و رايگان و اجباری را برای همه کودکان
فراهم کند. و ماده ٣۲ همين کنوانسيون ميگويد، کودکان بايد در برابر کاری که رشد و
سلامت آنها را تهديد ميکند حمايت شوند. بعلاوه به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵
سال طبق ماده ۷۹ قانون کار جمهوری اسلامی ممنوع است و کار فرمايی که اين تخلف را
بکند مورد پيگرد قانونی قرار خواهد گرفت. همچنين کنوانسيون ميگويد که، وظيفه
دولتهای عضو اين پيمان نامه است که با بالا بردن فرهنگ عمومی و تامين نيازهای مالی
جلوی کار کودکان گرفته بشود. امضا اين پيمان نامه و قوانين حمايتی از کودکان برای
دولتی که نه تنها کمترين امکانات و حمايتی برای کودکان تامين نمی کند، بلکه فعاليت
در احقاق حقوق کودک را جرم محسوب ميکند و فعال حق کودک را راوانه زندان ميکند، يک
عوامفريبی و ديپلماسی آشکار و وقيح است.
در واقع معضل کودکان کار و محروميت کودکان در ايران بخشی از پيکره حاکميت است.
وضعيت کودکان در جامعه ايران به دليل قوانين مذهبی و سنتی حاکم بر جامعه بسيار
اسفناک تر از ديگر اقشار جامعه است. آسيب پذيری فيزيکی و روانی کودکان، اين بخش از
جامعه را بيش از همه در معرض انهدام قرار ميدهد. فقر و فلاکتی که برای بزرگسالان هم
قابل تحمل نيست و گريبان دهها ميليون کودک در ايران را گرفته است، محصول نظام
اسلامی در ايران است. فقر و فلاکتی که باعث شده است که خانواده ها، مخصوصا خانواده
های پر جمعيت، کوکان و جگرگوشه های خود را در ازای مبلغ ناچيزی که روزانه به آنها
پرداخت ميشود به دست عده ای کارفرما که بويی از انسانيت و وجدان نبرده اند بسپارند.
کارفرماهايی که اين کودکان بی دفاع و بی گناه را از آغوش پدر و مادر گرفته و چون
برده های زر خريد با آنها رفتار ميکنند و از آنها بهرکشی جسمی و جنسی ميکنند.
اما کودکان در ايران تنها قربانيان کارفرما و دولت نيستند. کودکان به اين دليل که
امکان و توانايی دفاع از حقوق خود را ندارند به طور سيستماتيک مورد انواع سو
رفتارها، خشونت ها، توهين ها و بی حرمتی ها، چه از جانب اوليا و چه از جانب جامعه
قرار ميگيرند. برای مثال پدر و مادر و افراد بزگسال خانواده حق خود ميدانند که بر
اثر يک اشتباه کوچک کودکان خود را مورد تنبيه و رفتاری های خشن قرار دهند. کودکان
زيادی بر اثر اين خشونت ها جان خود را از دست داده اند. خشونت عليه کودکان در
مناسبات خانوادگی و توسط بزرگسالان در ايران حمايت قانون را هم همراه خود دارد.
قانونی که پدر و مادر را حاکم بر سرنوشت کوکان کرده است و آنها را چون ملک والدين
در معرض هر تعرضی بدون حمايت رها کرده است. در ايران ساليانه کودکان بسياری جان خود
را به خاطر اين خشونت ها از دست ميدهند. و هيچ مرجعی هم که کودکان را در برابر اين
تعرض آشکار مورد حمايت قرار دهد، وجود ندارد.
راه چاره چی است؟
چه بايد کرد تا ديگر شاهد چنين وضعيت اسفناک و دردآوری در جامعه نباشيم.
در مرحله اول بايد خانواده و در قدم بعدی جامعه و خود کودکان را با حقوق خودشان
آشنا کرد و احترام به حقوق کودکان، به عنوان انسان کامل، را به فرهنگ همه مردم و
فرهنگ غالب تبديل کرد. بايد قوانين مذهبی و نگرش سنتی حاکم بر جامعه، که کودکان را
ملک شخصی بزرگسالان محسوب ميکند، را تماما لغو کرد. بايد برای کودکان يک جامعه
مرفه، آينده بهتر و پر از شادی ، رفاه ، صلح و يک دنيايی که در آن ديگر شاهد هيچ
نوع استثمار و بهره کشی از کودکان نباشيم، ساخت!
مسبب وضعيت اسفبار کودکان در ايران، سياستهای غلط و ضد انسانی سران جمهوری اسلامی
ايران است. حکامی که با وجود در اختيار داشتن منابع طبيعی و زير زمينی غنی و تصاحب
يک جامعه مملو از ثروت و امکانات، چنان ريشه فقر و فلاکت را در ايران کاشته اند که
جز برکناری سران آن و تغيير نظام هيچ راه ديگری برای ريشه کن کردن طاعون فقر و
فلاکت در ايران که بيش از همه کودکان را قربانی خود ميکند، نيست!
وظيفه هر انسان آزاديخواه و نوع دوست است که در برابر نقض مستمر و آشکار حقوق
کودکان اعتراض کند و برای جلوگيری از کار کودکان و هر نوع کودک آزاری در يک صف متحد
در برابر قوانين پوسيده و ضد انسانی حاکم بر جامعه همگام و همدل پشتيبانی خود را از
حقوق کودکان اعلام نمايد.
به اميد اينکه ديگر در هيچ کجای دنيا شاهد کودکان کار و کودکان خياباني، کودکان
گرسنه و کودکان محروم از تحصيل، نباشيم. به اميد روزی که بتوانيم جامعه ای بسازيم
که کودکان در آن بتوانند به جای کار و خيابان خوابي، تحصيل کنند و از زندگی زيبای
دوران کودکی شان لذت ببرند.
برهان ديوارگر
Borhandivargar2006@yahoo.com