کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
ادعاهای بشردوستانه اپوزيسيون و کشتار مردم بيدفاع کردستان!
ئه ويندار بوکانی / avindaran@yahoo.de
یکشنبه ٢٣ مرداد ۴١٣٨
بيش از يک هفته
از کشتار و سرکوب مردم کرد توسط جانيان حرفه ای حکومت اسلامی ميگذرد، اما به غير از
معدودی از نيروهای انساندوست ايرانی،که بيشتر آنها از جنبش دانشجويی دهه 50 برخاسته
اند (جنبش فدايی،راه کارگر...) بقيه کمابيش سکوت اختيار کرده اند، يا با نوشتن چند
سطر، بيشتر به منظور گوشزد کردن ايرانی بودن کردها،با شتاب از کنار آن گذشته اند با
نگاهی به سايتهايی چون "ايران امروز، خبر نامه گويا (اخبار مربوط به کردستان کاملأ
جانبی است)، حزب سبز (13 مرداد با نوشته ای کوتاه)، حزب توده، جبهه دموکراتيک مردم
ايران، سازمان جمهوری خواهان ملی ايران، ملی مذهبي، اصلاح طلبان…." ميتوان به راحتی
علت اين سکوت معنی دار را فهميد. چرا که کردها در چهارچوب باورها، برنامه ها و
آرزوهای آنها نمی گنجند، بلعکس جنبش و آمال و آرزوهای آنها کاملأ مزاحم و دردسر ساز
است. بعينه ميتوان ديد،که اين خواست های عاطفی و فکری آنها است که هسته اصلی اين
موضع گيری سياسی ـ اجتماعی يا حتی خبررسانی آنها را تعيين می کند نه ژستهای مد روز
و برنامه نويسی های مردم پسند،که زمانی اهداف سوسياليسم علمی و انديشه های انسان
دوستانه کارل مارکس، و يا شعارهايی از قبيل حکومت عدل علي، ميهنی آباد و دموکراتيک
بود که اين روزها مردم سالاری و حقوق بشر و غيره جايگزين آن ها شده است. با توجه به
اين ها ميتوان دريافت، که آنها عميقأ بر اين باورند، که فقط آنها برنامه ريز و مجری
حرکت بسوی دموکراسی بوده و مرزهای حقوق شهروندی را برای جامعه تعيين و تبيين می
نمايند، هم چنانکه سابقأ راه رسيدن به سوسياليسم يا قله ها ی ترقی اجتماعی و
اقتصادی و... تنها در انحصار آنها بود. بنابر اين همگان بايد گوش بفرمان آنها
باشند، در غير اينصورت نيستی شان به از هستی شان..
حتی آنها بهتر ميدانند که چه چيزی برای چه کسی خوب يا مضر است؟ کدام حرکت بايد
انجام بگيرد! آنها انسانها را آنچنان که هستند بر نمی تابند، بلکه بايد آنچنان
باشند که آنها را راضی و خشنود گرداند، جنبش و خواستهايشان به سمت و سويی حرکت کند
که در نهايت مهر تاييدی بر برنامه و خواستهای آنان باشد، در غير اينصورت، بسته به
توان, آنها را حذف، مهار يا فيلتره می کنند. زندگی انسان و شهروندی قابل دفاع
است،که مرا در راه رسيدن به آرمانهايم ياری رساند، تائيدی بر صحت افکار و عقايدم
باشد. کاری که بطور روز مره توسط رسانه ها و دول غربی نهادينه شده و به اجرا در
ميآيد: خبر به درد بخور و خبر به درد نخور…
از طرف ديگر مسئله خودی و غير خودی نيز در اين ميان عميقأ نقش قابل توجهی دارد، به
قول "اريک فروم" بايد با چشم سوم ديد با گوش سوم شنيد. برای نمونه کمتر کسی منکر
مبارزات بر حق و موثر آزاديخواه در بند "اکبر گنجي" است، اما آنچه قابل تامل است،
آن عواطف و احساساتی است که جان آدمی را نرخ گذاری ميکند و قيمت آن رابسته به خود و
ايدالهای خود می سنجد. جان صدها شهروند کرد آنقدر ارزش ندارد،که حتی اخبار آن را در
شکلی ساده و بيغرضانه انعکاس بدهند؟ با توجه به اينکه در حال حاضر نود در صد حجم
سايت هايشان به اکبر گنجی اختصاص دارد آنها موفق شدند که تقريبأ موضوع اکبر گنجی را
جهانی سازند،کاری که در خور تقدير است، اما هيچگاه در مورد کشتار کردها چنين نکرده
و نخواهند کرد. آنها قلبأ و عاطفأ با مردم فارس زبان احساس نزديکی بمراتب بيشتری
ميکنند تا با غيرفارس زبانان. توجه به عربها به خاطر نفت آنها است و به کردها برای
تأمين امنيت و آسايش مناطق مرکزی.
اين منش، اين نگرش و متد فراگير، جا افتاده و ديرپا، در روابط انسانی محدود به
ديروز يا امروز نيست، محدود به ايدئولوژی معينی هم نيست، سلاحی است همگانی و
جهانشمول مشخصه و شناسنامه مشترک همه نيروهای اجتماعی است که برای دستيابی به
امتيازات اجتماعی اعم از قدرت، ثروت، جايگاه، ارج و احترام اجتماعی، و درشکل غايی
خود "برتری" بر غير خوديها و در عاليترين مرحله بر همگان، بکار ميبرند.
شخصيتهای منفرد يا متشکل در احزاب و دستجات در پيوند تنگاتنگ با جامعه و در کنش و
واکنش مداوم با نيروهای همسو يا مخالف خود, پيروزی ها و ناکامی هايی را می آزمايند
که منجر به پيدايش ديد تاريخی ــ اجتماعی خاصی می شود که از پتانسيل و بار عاطفی
بسيار بالايی برخوردار است. اگر قبلا محرکه اوليه به جنبش در آمدن آنها حقيقت خواهی
و عدالت خواهی بود، اکنون حفظ به ظاهر اين دستاورد مشخص يا تابلوی خود ساخته، مقدم
بر همه چيز شده است.
وابستگی به اين تابلوی خود آفريده، تا بدانجا می رسد که به تنها دريچه ارتباطی با
جهان موجود تبديل ميشود, عدول از اين محدوده حتا اگر به قيمت نابود کردن همنوعان
خود يا چشم پوشی بر آنها نيز تمام شود, غيرممکن ميگردد ،به جرأت ميتوان گفت نازی
ها، کماليست ها، پان ايرانيست ها، پان عربها، انواع و اقسام طيف های اسلامگرايان،
طيف هايی از چپ مثل چپ فئودال (بقول آقای حشمت) يا چپ کلاسيک (توده)... از اين دسته
هستند. آنچه مشخصه همه آنها بدون استثناء، در درون يا خارج از حاکميت است، ناچيز
بودن جان آدمی (چه خودی ،چه غير خودی) در مقابل تحقق اهداف، باورها و برنامه هايشان
می باشد. سکوت توأم با رضايت در مقابل پايمال کردن وحشيانه حقوق انسانی و بنيادين
مردم کرد نيز در همين راستا است.
امروزه به طور يقين پرفروشترين کالای جهان کالای دمکراسی است و بی گمان همه برای
يارگيری و به خدمت در آوردن نيروها، سرمايه و تعداد بيشتری از افراد جامعه، آن را
در ويترين های خود به نمايش می گذارند، اما بی شک بخش اعظم آن ساختگی و بنجل است و
ميتوان آن را به اشکال گوناگون در بوته آزمايش گذاشت.
آيا اين جماعت قلبی برای عشق ورزی به انسان و بهروزی او دارند يا سری پر سودا برای
رسيدن به قله های قدرت و افتخار و فرمانروايی بر همنوعان خود؟ برای ادراک آن، هوش و
ذکاوت زيادی لازم نيست.
حتی آنها تلاَش نمی نمايند تا از کالای بنجل خود چيزی هم به کردها بفروشند و از اين
نمد کلاهی برای خود بدوزند؟؟
چراکه نفوذ در ميان کردها، بدلايل بر همگان معلوم، فقط به نيروهای سياسی کرد محدود
گشته است و بنابر اين نه تنها در آنجا چيزی گيرشان نميآيد، مزيد بر آن طيف های ملی
گرای خودی را نيز از دست ميدهند.