به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

جهانی سازي، اقتدارگرايی و دمکراسی

 

تجارت آزاد و عادلانه
برگردان: حسين توسلی

 

روشنگری / http://www.roshangari.net

اروپا در هفته گذشته شاهد مقاومت ميليونی مردم در برابر قوانين اقتدار گرايانه ای بود که نوعی از جهانی سازی به همراه می آورد. نوام چامسکی منشاء اين گرايش روز افزون به اعمال اقتدار خودکامه در حوزه اقتصادی را فاش می کند. چامسکی می گويد طرفدار جهانی سازی است، اما اينجا فريبی در کاراست: حق متعلق به انسانی است که گوشت و پوست و خون دارد، نه...
گفتگوی چامسکی با ماريا احمد از
Global Agenda را که در ماه ژانويه امسال صورت گرفته در زير می خوانيد.

محض اطلاع بگويم که من طرفدار جهانی سازی هستم. اين حقيقتی است که چپ و جنبش کارگری از بدو شکل گيری خود در دوره مدرن طرف جهانی سازی بوده است. به اين دليل است که می گويند هراتحاديه ای يک بين الملل ,انترناسيونال, است. به اين دليل است که پيش از اين هم تلاشهای ناکام متعددی برای شکل دادن به يک انترناسيونال صورت گرفته,و نيز به همين دليل است که اين از نظرمن مسلم است، و مکررا هم نوشته ام، که جنبش عدالتخواهی جهانی که در چند سال اخيرشکل گرفته، وگردهمايی های ساليانه اش در ,پورتو الگره, و ,مومبی , و يا هرجای ديگر (که اکنون به صورت فوروم های اجتماعی محلی تکثير يافته اند) شايد بتوانند بذرهای انترناسيونال واقعی باشند. اين جهانی سازی ی ست که حقوق انسانهای واقعی را در اولويت می گذارد. انسان های واقعی با پوست و گوشت و خون شان.

به واقع پرشورترين مدافعان جهانی سازی کسانی هستند که در فوروم اجتماعی جهانی و مشتقات آن از قبيل گردهمايی های ,
Via Campesina, (شبکه جهانی زارعان، م) شرکت می کنند.

من کسی را نمی شناسم که مخالف جهانی سازی يعنی به هم پيوستگی جهانی چه از نظر اقتصادی چه از هر نظر ديگرباشد، به جز شايد معدودی منزويان دوآتشه. پس ميتوان گفت که در يک سطحی هم کارگران وهم شرکت ها، در طرفداری از جهانی سازی توافق دارند، البته جهانی سازی در مفهوم تکنيکی آن و نه در مفهوم مکتبی آن که بردفاع از هم پيوستگی حقوق سرمايه گذاران بنا شده و به ,قرارداد تجارت آزاد, و معجون پيچيده ای از آزادی سازی/ حفاظت گرايی انجاميده که مانع کنترل دمکراتيک بر سياست می شود.

سوال اين است که کدام نوع جهانی سازی بايد صورت بگيرد. هيچکس حق ندارد معنای خاص و مناسب خود را بر اين اصطلاح تحميل کند. جهانی سازی ای که حقوق مردمی را در اولويت قرار ندهد، بديهی است که به خودکامگی منجر می شود، شايد از نوع اليگارشيک و يا الگو پليستيک* آن، که بر پايه تمرکز شديد قدرت دولتی – خصوصی بنا شده و عمدتا در برابر مردم پاسخگو نيست.

سرمايه هيچ حقی ندارد
من نمی فهمم که چگونه رويشان می شود در مورد ,تجارت آزاد, حرف بزنند. گذشته از نقض آشکار آزادی تجارت در قوانين سازمان تجارت جهانی (برای مثال، تضمين های قيمت گذاری انحصاری در حدی که مشابه آن را در تمام تاريخ اقتصاد نمی توان يافت )، معنای اين چيست که واحد های سياسی که بطور تعيين کننده ای بر بخش ديناميک دولت برای توسعه اقتصادی تکيه دارند (از قبيل ايالات متحده) دارند، وارد ,قراردادهای تجارت آزاد, بشوند؟

اين مقولات چنان فريبکارانه فرمول بندی شده اند که بدون باز کردن شبکه ی بغرنجی از افسانه سازی های عقيدتی نمی توان پيش رفت.

من با ,آدام اسميت,، فيلسوف اقتصادی قرن هجدهمي، موافقم که حرکت آزاد مردم يکی از اجزاء پايه ای آزادی تجارت است، امادر مورد حرکت آزاد سرمايه موضوع کاملا متفاوت است. برخلاف انسانی که از پوست و گوشت و خون ساخته شده، سرمايه هيچ حقی ندارد، حداقل بر اساس معيارهای روشنگری/ ليبرال کلاسيک. به محض اينکه مبحث آزادی حرکت سرمايه را پيش بکشيم، بايد بااين واقعيت روبرو شويم که اگرچه انسان ها حداقل به لحاظ حقوقی برابرند، در يک جامعه عادلانه بحث سرمايه واقعيت را لاپوشانی می کند: ما از صاحبان سرمايه صحبت می کنيم که طبيعتا از قدرتی به شدت نابرابر برخوردارند.

در دنيای واقعی حرکت آزاد سرمايه، به دلايل روشنی که مدت هاست همه از آن اطلاع دارند، محدوديت بنيادی برای دمکراسی بوجود می آورد. صحبت کردن از سرمايه و نيروی کار چنان که گوئی اين دو با هم برابرند، آنقدر گمراه کننده است که هر گونه گفتگوی معقولی را ناممکن می سازد.

جهانی سازی عادلانه
برای پيشبردجهانی سازی عادلانه، پيش از هر چيز بايد مسايل مربوط کنترل دمکراتيک/ يا اقتدارگرايانه، توزيع، مبادله، اطلاعات و امثال آن را روشن کرد. همه اين ها پيش شرط يک بحث معقول در مورد تعامل در ورای مرزهاست. البته اگر اين را مفروض بگيريم که حتی در جهانی انسانی نيز مرزها بايد وجود داشته باشد ,به نظرمن که نبايد وجود داشته باشد، ولی اين خود يک مبحث بزرگ ديگر است.,
بحث اشکال جهانی سازی عادلانه، با مسايل بسيار زياد و پر اهميتی گره خورده است.

همين امر، هرچند در مقياسی بسيار فرعی تر، در مورد سرمايه گذاری های خارجی در کشورهايی مطرح است که از دستاوردهای مبارزات ديرينه مردمی در حوزه حقوق پايه اي، از جمله حقوق کارگری محرومند.
کورپوراسيون امريکايی ,وال مارت, که کالاهايش را از ورای مرزها وارد ميکند و مردم کارگر فقط تا حد معينی در کالای ارزان منفعت دارند. دشواری هايی که کارگران در اين رابطه پيدا می کنند، روشن است. مثال های زياد ديگری در اين مورد وجود دارد.
قدرت اقتصادی چين يک موضوع پيچيده ی ديگر است. يک مساله اين است که بخش عمده ای از ظرفيت توليدی آن در تملک سرمايه خارجی ست، بويژه در حوزه هايی که به تکنولوژی مدرن مربوط می شود. مساله ديگر اينکه شکاف بسيار عميق و فزاينده ای در چين وجود دارد.

گذشته از اين مسايل تعيين کننده، جنبش عدالت اجتماعی بايد قويا از رشد اقتصادی چين، و هر جای ديگر حمايت کند، و می کند، اما به هما ن معنا که از رشد اقتصادی در اينجا [ ايالات متحده ] حمايت می کند: يعنی نه به بهای در هم شکستن مردم کارگر و رها کردن زارعين تا در فلاکت بپوسند، يا به بهای انهدام محيط زيستی که نوادگان ما بايد بتوانند از زندگی شايسته ای در آن برخوردار باشند.

------------------------------------------------


*الگو پليستيک: بازاری با فروشنده های معدود که قيمت ها و گردش بازار به ناگزير تحت تابعيت تصميم آن ها قرار می گيرد.
منبع:
http://www.zmag.org/jan26_2006chomskydavos.pdf