کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
روزنامه گاردين چاپ بريتانيا، در شماره چهارشنبه ۳ ماه مه، مقاله ای به قلم طارق علی، از انديشمندان مسلمان بريتانيا، درباره مناقشه هسته ای ايران و چشم انداز رويارويی غرب با اين کشور انتشار داده است.
طارق علی در تشريح اهميت ايران در شکل گيری سياست های منطقه ای می نويسد تاکنون آنچه که مانع از اين شده که بحران عراق به صورت يک شکست کامل برای آمريکا درآيد همکاری آشکار رهبران مذهبی ايران بوده است.
طارق علی در توجيه اين نظريه می گويد که سياست خارجی ايران که پیوستگی نداشته و برپايه فرصت طلبی بوده به جای اينکه استراتژی ضد امپرياليستی را دنبال کند نيازها و منافع حکومت روحانيون را در نظر داشته است، يک چنين سياستی در گذشته موجب همکاری عملی ايران با آمريکا در افغانستان و عراق شد.
به عقيده نويسنده مقاله در جريان جنگ ايران و عراق، حکومت اسلامی ايران برای جنگ باعراقی که ازحمايت بريتانيا و آمريکا برخوردار بود به هيچوجه ابايی از خريدن اسلحه از اسرائيل نداشت و پس از اشغال عراق توسط نيروهای به رهبری آمريکا، رژيم ايران به اين اميد که فراهم آوردن امکانات برای سقوط صدام حسين و ملا عمر ممکن است مفری برای ايران باشد در صدد برآمد که موضع انعطاف ناپذيرتری در قبال برنامه هسته ای اش اختيار کند.
طارق علی با ذکر اين که به نظر می رسد دولت بوش يک حمله بدون خطر به ايران را چه مستقيما و چه به وسيله اسرائيل که رئيس جمهور ايران را بيمار روانی و هيتلر دوم خوانده، مد نظر قرار داده ، اين سئوال را مطرح می سازد که اصولا چرا آمريکا يک چنين بحرانی را به وجود آورده است و با توجه به اينکه ايران تنها درحال دست يابی به ابتدائی ترين تکنولوژی لازم برای توليد پائين ترين درجه امکانات برای دفاع هسته ای است دليل موضع جنگ طلبانه آمريکا در قبال اين مسئله چيست؟
نويسنده گاردين به توجيه نگرانی های ايران می پردازد و می گويد آمريکا دارای يک رشته پايگاه هايی در کشورهای نزديک به ايران ازجمله قطر، ترکيه، افغانستان،عراق و ازبکستان است و توانايی انباشتن سلاح های هسته ای در اين پايگاه ها را دارد. ايران با توجه به تجربه تاريخی خود يعنی دست داشتن آمريکا در سرنگون کردن دولت دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ و نيز کمک آمريکا به عراق در جريان ۸ سال جنگ با ايران، حق دارد که احساس خطر کند.
طارق علی می گويد که برای رهبران مذهبی ايران جنگ با تروريسم موقعيت مطلوبی را فراهم آورده است. از يک طرف بهای نفت افزايش يافته و دو رژيم دشمن ايران يعنی حکومت صدام حسين و طالبان سرنگون شده اندو شيعيانی که مدتها از حمايت دولت ايران برخوردار بودند درعراق روی کار آمده اند. ولی از طرف ديگر تنش های اجتماعی در ايران افزايش يافته است و در اين چهار چوب، مسئله هسته ای يکی از معدود موضوعاتی است که موجب وحدت مردم می شود.
نويسنده گاردين يادآوری می کند که برنامه هسته ای ايران به دوره شاه باز می گردد يعنی زمانی که آمريکاييان تکنولوژی آنرا به ايران پيشنهاد کردند. در زمان آيت الله خمينی اين برنامه کنار گذاشته شد ولی بعدا با کمک روس ها احداث نيروگاه های آب سبک در بوشهر شروع شد.
در ادامه مقاله، طارق علی به شرح اتفاقاتی که به مناقشه هسته ای کنونی منجر شده می پردازد و اين که چگونه اسرائيل که در سال ۱۹۸۱ نيروگاه هسته ای عراق در شمال اين کشوررا مخفيانه و بدون هشدار قبلی بمباران کرد اکنون آشکارا از احتمال از بين بردن تسهيلات نطنز سخن می گويد.
نويسنده مقاله با انتقاد از سياست دولت محمود احمدی نژاد می نويسد که واپس نگری بنيادگرايان در ايران که مظهر آن انکار هولوکاست و تهديد از بين بردن اسرائيل بود نمی تواند پايه يک سياست خارجی باشد و برای مقابله با دشمنانی که در برابر ايران صف کشيده اند نه به مانورها و فرصت طلبی هايی که بر اساس منافع آنی رهبران مذهبی قرار دارد، بلکه به يک استراتژی که دورنگری و هوشمندی از اجزای آن باشد نياز است.
طارق علی در تشريح مشکلات کنونی دولت ايران می گويد هموار کردن راه برای سقوط طالبان و نيز رژيم بعث در عراق و ورود نيروهای آمريکايی به اين کشورها امکان فراغتی را برای ايران فراهم نياورده است. معاون وزارت خارجه آمريکا از افزايش فشار بر ايران صحبت کرده و شائول موفاز، وزير دفاع اسرائيل گفته است که اسرائيل بهيچوجه وجود يک ايران دارای توانايی هسته ای را تحمل نخواهد کرد. از سوی ديگر هيلاری کلينتون سناتور آمريکايی نيز دولت پرزيدنت بوش را متهم کرده است که تهديد از جانب ايران را کم اهميت جلوه می دهد و از چين و روسيه خواسته است که تحريم هايی عليه ايران اعمال کنند. پرزيدنت شيراک نيز از استفاده فرانسه از سلاح های هسته ای عليه يک چنين" دولت شروری" سخن گفته است.
نويسنده گاردين در بخش پايانی مقاله می گويد که البته شايد تمام اين تهديدها فقط برای ترساندن ايران باشد تا تسليم شود ولی اگر اين سياست موثر واقع نشود آيا غرب خود را درگير جنگ تازه ای خواهد کرد؟ طارق علی معتقد است که اگر پاسخ به اين سئوال مثبت باشد در آن صورت ميدان نبرد ممکن است از دجله تا آمودريا گسترش يابد بدون اين که تضمين برای پيروزی وجود داشته باشد.