به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

علی فلاحیان: اكنون مشاور دولت احمدی نژاد هستم

 

همشهری ماه:

هیچ تفاوتی با گذشته نكرده است؛ همان خنده‌ها‌ و همان لحن آرام. آن قدر آرام كه بعضی وقت‌ها‌ صدایش را نمی‏شنوم. شاید لازمه كار اطلاعاتی این است. كسی كه قریب یك دهه از عمرش را در صدر امنیتی ترین وزارت خانه دولت گذرانده، قاعدتا با آن فضا خو بگیرد. شمرده سخن می‌گوید: چرا این قدر اصرار داشتید كه با من مصاحبه كنید؟ هیچ كس اندازه شما اصرار نكرده بود. به شوخی می‌گوید: مصاحبه با من پول خوبی برای همشهری خواهد داشت؟ شوخی اش را انكار می‌كنم، اما جاذبه اش را برای مخاطبان پیگیر دنیای سیاست نمی‏شود كتمان كرد، چرا كه هر گاه نام فلاحیان به میان می‌آید، همه نگاه‌ها‌ متوجه می‌شود؛ گوش‌ها‌ هم تیز. هر چند آرام حرف می‌زند، اما خیلی راحت و در عین حال شفاف و صریح. به نظر می‌آید از همه چیز اطلاع دارد. مثلا می‌فهمم آخرین كتاب داریوش شایگان را خوانده است و كتاب سیر تكاملی بانكداری در ایران با رویكرد بدون ربا روی میزش است؛ یعنی قرار است خوانده شود. اكنون مشاور دولت هستم. این پاسخ صریح علی فلاحیان در پاسخ به سوال من است كه: حاج آقا الان چه كاره اید؟ در كنار آن، موسسه فرهنگی فلاح را بنیاد گذاشته كه آموزش قرآن می‌دهد و هم چنین آموزش مجازی. اضافه می‌كند: نگران نباشید همه چیز عیان است؛ ثبت وزارت ارشاد را هم داریم!

 

×به نظر شما مهم ترین تحولی كه در سال 84 در جامعه ایرانی رخ داد، چه بود؟
- انتخابات ریاست جمهوری.


×چرا؟
- به دلیل این كه تحولی در مدیریت كشور به وجود آمد و دیدگاه‌ها‌ی جدیدی برای اداره كشور مطرح شد. مدیریت قبلی با زبان دیگری با دنیا صحبت می‌كرد،هم در ابعاد اقتصادی و هم امنیتی و سیاسی، اما مدیریت جدید با ایده‌ها‌ و رویكردهای جدید وارد عمل شده است. در مسائل داخلی، كسانی كه با این دولت همكاری می‌كنند با كسانی كه با دولت قبلی كار می‌كردند متفاوتند. پس انتخابات ریاست جمهوری، مجموعه ای از تحول دیدگاه‌ها‌، سیاست‌ها‌ و همچنین مدیریت‌ها‌ است.


×چه شد مردم به این نتیجه رسیدند كه این تحول باید به وجود بیاید؟
- در ابعاد خارجی مردم تصورشان این بود كه می‌شود با گفت وگو حقوقمان را بگیریم؛ ولی بعد مثل خیلی از كشورهای دیگر متوجه شدند گفت وگو شگردی است كه دولت‌ها‌ی غربی برای سركارگذاری ملت‌ها‌ از آن استفاده می‌كنند و حاضر به رعایت محور حق در آن نیستند. آن‌ها‌ همچنان می‌گویند سیاست، تحلیلی است از قدرت. چون ما قدرتمان بیشتر است، شما بایستی حرف شنوی تان بیشتر باشد. می‌گویند ما كاری به حق نداریم، چون حق به مقوله اخلاق برمی گردد. می‌گویند ما قدرتمان بیشتر است؛ پس قدرت سیاست و اقتصادشان بیشتر است. البته ادعا می‌كنند و ابدا در واقع چنین نیست.
گفتمان امام این بود كه رابطه نابرابر است... رابطه گرگ و میش است... آن‌ها‌ چون فرهنگشان در گفت وگو، ناشی از توانشان است، پس سیاستشان متأثر از قدرت است و اگر قدرت را بشكافیم سر از سیاست درمی آورد؛ یعنی به هر میزانی كه شما قدرت داشته باشید می‌توانید كار و سیاست‌ها‌یتان را جلو ببرید.
بنابراین گفتمان تأثیر چندانی در تصمیم گیری سیاستمداران جامعه ندارد. در رابطه با بخش‌ها‌ی خبری، سیاسی، تحلیلی و اجتماعی گفت وگو كمی تأثیر دارد، اما در تصمیم گیری‌ها‌ تأثیری ندارد. مردم دیدند این روش هیچ فایده ای نكرد.
در بعد داخلی كسانی تصورشان این بود كه ما می‌توانیم كشور را با مدل‌ها‌ی غربی جلو ببریم. آن‌ها‌ مدتی مدل‌ها‌ را به كار گرفتند و پیشرفتی نداشتیم. مردم گفتند بیاییم به خود بازگردیم. هر كسی شعار داد، به هر میزانی كه می‌توانست شعارهای اسلامی و بومی داد.


×خب، خیلی‌ها‌ این شعار را دادند!
- نه... بازگشت به خود و توان خود و الگوهای داخلی و استقلال و حتی جمله بومی كردن به صورت اغراق آمیز است.
شاید باید تعدیلش كرد تا قابل تطبیق با واقعیت امروز صنعت باشد. بقیه شعارها، روشنفكری بود. آن هم از تیره روشنفكرانی كه همچنان آبشخورشان چشمه‌ها‌ی فرهنگ غرب است.


×حتی اصول گرایان؟
- اصول گرایان در صحنه نبودند، غیر از آقای احمدی نژاد چه كسی اصول گرا بود؟


×بالاخره نامزدهای دیگری هم بودند؛ از طرف شورای هماهنگی، جناح‌ها‌ و احزاب اصول گرا...
- نه. آقای لاریجانی بودند كه او هم در بعضی قسمت‌ها‌ خوب بود. مثلاً اینكه بحث‌ها‌ی دولت الكترونیك را مطرح كرد. البته آقای قالیباف از او هم جلوتر رفت. اصول گرایان او را آوردند تا شعارهای اصول گرایی بدهد؛ آمد شعارهایی داد كه به تعبیری روشنفكران نسل جدید را جذب كند؛ اما اصول گرایان را هم از دست داد.


×به نظر شما چه شد مردمی كه 8 سال پیش به نوعی روشنفكرترین نامزد را در دوم خرداد برگزیدند بعد از 8 سال به كسی رأی دادند كه اصلاً ادعای روشنفكری نمی‏كرد و حتی به اصول گرایانی كه كمی زمینه روشنفكری داشتند، رأی ندادند؟
- طبیعی است. یك جریان با یك سری ایده‌ها‌ می‌آید و جنگ روانی راه می‌اندازد و مردم را جذب می‌كند، اگر به انتظارات مردم جواب ندهد، مردم روی گردان می‌شوند. آن‌ها‌ نتوانستند مطالبات مردم را پاسخ دهند. خودشان هم قبول دارند؛ اعلام شكست كردند.


×یعنی مطالبات مردم عوض شد؟
- بله. چیزی در مورد مصر در خاطرم هست كه مركز روشنفكری جهان عرب است. بنیان‌ها‌ی روشنفكری در مصر ساخته و پرداخته می‌شود. شاید كشورهای دیگر عرب هم این طور باشند، ولی توان مصر زیادتر است. یك بار با یك سیاستمدار عرب صحبت می‌كردم كه چرا مصر به طرف بنیادگرایی می‌رود، گفت ما شعار دنیایی دادیم و گفتیم خوش بختی در این دنیا است. بعضی‌ها‌ هم اندیشه شان تغییر كرد و رفتند دنبال این كه بالاخره دنیایشان آباد شود. بعد دیدند دنیایشان آباد نشد. گفتند حالا چرا آخرتمان را هم از دست بدهیم؟ پس برگردیم به طرف همان بنیادگراها تا دست كم آخرتمان را داشته باشیم.


×اما مردم ما در این انتخابات بیشتر دنیا را انتخاب كردند! بیشتر دغدغه معیشت و این حرف‌ها‌ بود.
- نمی‏خواهم بگویم چرا مردم ما تصمیمشان عوض شد؛ می‌خواهم بگویم وقتی عده ای شعارهایی می‌دهند كه اگر بشود خوب می‌شود و بعد می‌بینند نشد، می‌گویند برویم سراغ فكرهای دیگر.


×خب، این به نظرتان خوب است یا بد؟ این فكر نشد یك فكر دیگر؟
- چه كنند؟ كار دیگری نمی‏توانند بكنند. اصلاً بشر درونش ابتكار و تغییر عقیده هست. وقتی از این راه نمی‏شود از یك راه دیگر می‌رود. این طبع بشر است. كاری نمی‏شود كرد.


×برای نظام این چیز بدی نیست كه همه گزینه‌ها‌ آزمایش شوند؟
- مادامی كه به چهار محور اساسی انقلاب كه دفاع از مستضعفان جهان، مبارزه با استكبار جهانی، حاكمیت دینی و قسط اسلامی است ضربه وارد نشود، برای نظام بد نخواهدشد.


×این شعارها جهانی است نه داخلی!
- این شعارهای امام است. اصلاً انقلاب ما براساس این چهار شعار به وجود آمده و ادامه خواهدداشت.
مادامی كه در همین محورها حركت شود، اشكالی ندارد. ولی اگر از این محورها خارج شود، مثلاً به جای مبارزه با استكبار، تعامل با استكبار باشد، نه.


×مگر تساهل بد است؟
- بله؛ با استكبار بله، حتماً بد است.


×تعریف استكبار؟
- كسانی كه می‌خواهند با تكیه بر قدرت و ثروت، حرفشان را به دیگران تحمیل كنند. حالا حرفشان اگر حرف حق باشد اشكالی ندارد؛ ولی می‌خواهند حرف ناحقشان را تحمیل كنند. طاغوت همین است. یعنی از حد خودش خارج می‌شود. این تعریف لغوی است. تعریف واقعی اش را بخواهیم بگوییم یعنی نظام سلطه ای امریكا و اروپا. استكبار همین است.


×باید چه كنیم؟ مبارزه كنیم؟
- بله. به وضوح می‌بینیم كه باید مبارزه كنیم.


×مذاكره چه طور؟ بهتر از مبارزه است؟
- مذاكره هم می‌تواند یك نوع مبارزه باشد. مبارزه ضرورتاً این نیست كه بیاییم و بجنگیم. همین كه از مستضعفین دفاع می‌كنیم مبارزه است. جمعیت جهان شش میلیارد است. دو میلیاردش از این نظام سلطه بهره مندند و راضی، ولی چهار میلیارد دیگر ناراضی اند. ما با تكیه بر همین تعداد در مذاكراتمان و در تعامل اقتصادی مان مبارزه می‌كنیم.


×می توانیم از همه این چهار میلیارد نفر استفاده كنیم؟
- به اندازه ای كه توان و وقت و انرژی بگذاریم، بله. امام از این انسان‌ها‌ی آماده خیلی استفاده كرد. امام سهم زیادی از این چهار میلیارد نفر را تحت تاثیر قرار داد. عده آزادی خواهی كه الان در جهان خیلی تبلور پیدا كرده، در آفریقا و در خود امریكای لاتین هم ظهور بروز دارد.


×معنی این نتیجه همان سیاست است؟
- شهید مطهری می‌گوید نمی‏توانیم بگوییم بروز نهضت‌ها‌ و تحولات اجتماعی مربوط به یك عامل است؛ عوامل متعددی وجود دارد. به یقین نهضت امام هم در آن تأثیر داشته. اما این كه بگوییم حتماً همه عوامل به وجود آورنده اش است، بدون تحقیق و غیرمنصفانه است. به طور كلی می‌توان گفت عوامل زیادی وجود دارد. نهضتی كه امام به وجود آورد در تفكر مستضعفین جهان چه در آسیا، چه در آفریقا و اروپا و امریكا تأثیر زیادی داشت. شما ببینید؛ در حركت‌ها‌ی آزادی خواهانه سراسر جهان تأثیر مهمی به جا می‌گذارد. در مذاكراتی كه خود من حضور داشتم، خیلی از مردم بعد از انس با ما، عكس امام را نشانمان می‌دادند. در سنگال به شهر كوچكی رفتیم. جمعیت عجیبی از مردم همه به دنبال عكس امام بودند. این تأثیر دارد دیگر. حالا اگر كسی می‌خواهد منكرش بشود، بشود.


×به نظرتان در طول 27 سال در این روند حركت كرده ایم؟
- بله. ما كه موفقیم. ما در تمام محورهایی كه امام ترسیم كرده، پیشرفت بسیار خوبی داشته ایم.


×معیار ارزیابی شما چیست؟
- یك موقعی قبل از انقلاب، ایران ژاندارم منطقه بود و نفت ارزان صادر می‌شد. انقلاب باعث شد سازوكارهای قدیمی به هم بریزد. حداقل در بخش نفت می‌توان پیشرفت‌ها‌ را دید. درزمان رژیم گذشته، جز مقطعی كه در منطقه بحران ایجاد شد، نتوانستند به بالا رفتن قیمت نفت امیدوار باشند؛ ولی به بركت انقلاب وامام، اوضاع خیلی متحول شده است. پول‌ها‌یی كه به ایران و به كشورهای عربی و اسلامی آمد، زندگی را در این كشورها زیرو رو كرد. حالا اگر كسی می‌خواهد نادیده بگیرد، بگیرد! ولی واقعیت است. تمام كشورهای منطقه باید شكرگزار امام باشند. این یك تحول است برای مبارزه با استكبار و گرفتن حقوق مستضعفین.
نهضت امام تأثیرش به گونه ای بود كه مردم دنیا، آن‌ها‌یی كه به دنبال حق و آزادی بودند، احساس كردند ادیان بهتر جواب می‌دهند. آن زمان سوسیالیزم چهره ای ضد اخلاق و دین داشت ولی، شعار جذاب عدالت می‌داد. خب، مردم فهمیدند دین هم شعار اخلاق می‌دهد و هم شعار عدالت. تبعیت و تعصبی كه نسبت به سوسیالیزم وجود داشت شكست.
در بعد مسائل فرهنگی، غربی‌ها‌ مسأله سكولاریسم را راه انداختند. ارزش‌ها‌ی مدرنیته را حاكم كردند. بعد گفتند غیر از آزادی و دموكراسی، چیزی ارزش بنیادی ندارد. پست مدرنیست‌ها‌ حرفشان این بود كه مدرنیسم نمی‏تواند بشر را نجات دهد. غرب دچار بحران هویت شد چون آنها قانون اساسی شان را براساس ارزش‌ها‌ی مدرنیسم نوشته بودند. قانون اساسی هر كشوری یك سری تعاریف از ارزش‌ها‌ استوار می‌شود.


×مشروعیت یا مقبولیت؟
- مشروعیت. كلاً یك سری ارزش‌ها‌ در رابطه با تعریف آزادی، حقوق انسان، حقوق زن و عدالت در قانون اساسی می‌آید؛ تعریفی كه این‌ها‌ را براساس این نظام می‌نویسند. حالا اگر بیایند بگویند تعاریفی كه كرده ایم نادرست بوده، بحران ایجاد می‌كند و فرو می‌ریزد.
می خواهی از آن نظام دفاع كنی، می‌بینی ارزش‌ها‌یش فرو ریخته و مردم قبولش ندارند. الان همین طور شده؛ اروپاییان بی دین تر از امریكایی‌ها‌ هستند، تنها 32 درصد مردم مسیحی هستند، 16 درصد به كلیسا می‌روند و از آن طرف در آمریكا 80 درصد.
در اروپا می‌گویند ما با ارزش‌ها‌ و آموزه‌ها‌ی دینی مان مبارزه كرده ایم. اگر از آموزه‌ها‌ی دینی مثال بزنیم منظور احترام به پدر و مادر، احترام به معلم، احترام به كشیش و نظایر این‌ها‌ست. با این‌ها‌ مبارزه كردند و گفتند اصلاً این حرف‌ها‌ را ول كنید. در همین مسأله آزادی؛ تفسیر بدی از آزادی كردند. حالا چه شد؟ همان‌ها‌یی كه شعارشان این بود كه ممنوع، ممنوع است، یعنی اصلاً هیچ چیز نباید ممنوع باشد، حالا می‌گویند در سال‌ها‌ی گذشته بنیان خانواده پاشیده شده است! خانم‌ها‌ یا آقایانی كه دوتا سه بار ازدواج كرده اند، بچه‌ها‌ی مختلفی از پدران و مادران مختلف به جا گذاشته اند كه دچار ناسازگاری اند. شعار زن برابر مرد باعث شد جای این‌ها‌ عوض شود. آقایان در خانه ظرف بشورند، كارهای خانه را بكنند و خانم‌ها‌ در بخش‌ها‌ی مدیریتی و صنعتی مشغول شوند.


×و این لزوماً بد است یا نه؟
- به نظر من لزوماً بد است.


×چرا؟ بالاخره هر كدام توانایی‌ها‌یی دارند. هیچ كسی هم نمی‏تواند منكر فعالیت‌ها‌ و توانایی‌ها‌ی زنان شود!
- نه. خود این‌ها‌ می‌گویند دیگر... می‌گویند خانم‌ها‌ مهم ترین جلوه شان در جامعه مهر و محبت و زیبایی است. مادر خانواده وقتی زندگی را برای شوهر و بچه اش گرم و لذت بخش می‌كند كه اخلاق خوب داشته باشد، زیبا باشد، شاداب باشد. در روایات ما آمده كار زیاد به خانم‌ها‌ تحمیل نكنید. اگر غیر از كارهای شخصی كار زیادی به خانم‌ها‌ تحمیل نكنیم، برای اخلاقشان بهتر است. زیبایی شان مداوم تر خواهدبود؛ شاداب تر خواهند ماند و خانه شما یك خانه گرم است. آقا از سر كار می‌آید، فرزندان از مدرسه می‌آیند، با صحبت و خنده می‌تواند خسته نباشید بگوید. حالا اگر آن خانم، خودش هم یك كسی را بخواهد كه خستگی او را برطرف كند، دیگر بد از بدتر می‌شود. می‌گویند خانه شده است جهنم. اگر شما به فرانسه بروی، خانه محل اصلی زندگی بچه‌ها‌ نیست؛ زندگی‌ها‌ هتلی شده و بنیان خانواده‌ها‌ از هم پاشیده است.
خانم‌ها‌ نباید جایشان را با آقایان عوض كنند. ساختمان بدنی شان هم همین را می‌گوید. این تصور می‌شود كه اگر خانم‌ها‌ در خانه لباس بشورند، ظرف بشورند و جارو كنند، بالاتر از این است كه بروند رئیس یك اداره شوند؛ نه، در اسلام این نیست كه خانم‌ها‌ این كارها را بكنند؛ جزو وظیفه خانم‌ها‌ نیست. ولی تربیت فرزند یقیناً بالاتر از این است كه خانمی در فروشگاه كار كند. مسلماً تربیت نسل آینده بالاتر از این است كه مثلاً پرونده بخواند و جواز ساختمان صادر كند.
شوهرداری به این معنا كه وقتی شوهر به خانه می‌آید، زن او را به لحاظ روحی و روانی به گونه ای شاداب نگه دارد كه فردا كارآیی اش بالاتر باشد.
همه اش هم اقتصادی فكر نكنیم. شوهر از زندگی لذت ببرد، زن هم از زندگی لذت می‌برد. ولی آن جا می‌گویند حرمت كشیش از بین رفته؛ احترام پدر و مادر از بین رفته؛ می‌گویند شعارهایی كه برای آزادی داده ایم غلط بوده. حتی شعارهای ملی گرایی شان هم غلط از آب درآمده. اگر به كسی بگویی تو فرانسوی هستی یا انگلیسی یا آلمانی، مجبور است بگوید من اروپایی هستم. الان هم می‌گویند من جهانی هستم. ارزش‌ها‌ از بین رفته، پس كل نظام از بین می‌رود. وقتی آمار جرم و جنایت به حد غیرقابل كنترل می‌رسد، امنیت هم از بین می‌رود.
دو سه سال پیش در كنفرانسی كه در سوییس برگزار شد شنیدم كه 16 میلیون بچه نابالغ مورد تجاوز واقع شده اند. خشونت وحشتناك است. بنابراین الان توجه به آموزه‌ها‌ی دینی برای زندگی دنیایی است.
چه كسی تبلیغ كرد دین هم می‌تواند زندگی خوب بیاورد؟ نمی‏خواهم بگویم در كتاب‌ها‌ نبود؛ كی دوباره این حرفها را آورد روی آنتن؟


×چه كسی آورد؟
- امام. او تجدید حیات دینی كرد. آموزه‌ها‌ی دینی را دوباره در دنیا مطرح كرد. امام كه مطرح كرد، میلیون‌ها‌ نویسنده و گوینده بر روی این موضوع تبلیغ كردند كه نظام دینی حتی برای زندگی دنیایی بهتر پاسخ می‌دهد.اصلاً نمی‏شود آموزه‌ها‌ی پیامبران را از زندگی دنیایی حذف كرد. اگر حذف كنیم دنیا به جنگلی از حیوانات درنده تبدیل می‌شود. قراردادهای اجتماعی قادر به كنترل انسان نیست. این‌ها‌ چیزهایی است كه ما در آن‌ها‌ پیشرفت كرده ایم. حالا خانم آلبرایت هم بیان می‌كند چه كسی می‌گوید ما مخالف اسلامیم؟
اسلام بیشترین رشد را در امریكا دارد، دارد فریاد می‌زند كه اسلام دارد گسترش پیدا می‌كند. این كه در فرانسه طرفداران لائیسم می‌گویند روسری مخالف آموزه‌ها‌ی لائیسم است، برای چه می‌گویند؟ می‌گویند این یك برگه تبلیغاتی است. روسری را برگه تبلیغاتی می‌دانند.
آن جا وقتی دختران یكدیگر را به خاطر نداشتن دوست پسر تحقیر می‌كنند و دائماً مورد تعرض پسران در كوچه و بازار قرار می‌گیرند، یك دفعه می‌بینند یك عده دختر پیدا شدند كه امنیت دارند و می‌توانند روسری شان را برای هر كسی برندارند. دختران در اروپا برای همه آرایش می‌كنند. انتخابی ندارند؛ پس امنیتی هم ندارند. اما وقتی می‌بینند می‌توانند خودشان انتخاب كنند و مجبور نیستند با یك عده ای دوست شوند و اصلاً دوست پسر ارزش نیست، مخالف آموزه‌ها‌ی لائیسم است دیگر. این دارد اتفاق می‌افتد. دلیلش این است كه می‌گویند روسری جرم است. یك آگهی تبلیغاتی است. پس معلوم است كه تأثیر داشته است.


×شما گفتید در داخل و خارج تحولاتی حاصل شد و مردم زمینه‌ها‌ی روشنفكری را كمتر پسندیدند. در نگاه به خارج چه طور؟ اشاره كردید مردم مردی را انتخاب كردند كه هم در داخل و هم برای خارج حرف‌ها‌ی متفاوتی زد. یعنی با این حساب كل سیاست‌ها‌ی نظام در دولت‌ها‌ی قبل اشتباه بوده؟
- از نظر من خطا بوده. قبلاً هم گفته ایم كه خطاست. البته نه سیاست‌ها‌؛ سیاست گفتمان و تساهل.


×كجا گفته اید؟
- من از اول مخالف بودم. این همه علیه من تبلیغات كردند، شما به گوشتان نرسید؟
اروپایی‌ها‌ از امریكایی‌ها‌ بدترند. اینها خیلی زبلند، خیلی هم با ما مخالفند. من با سیاست نزدیك شدن به این‌ها‌ همواره مخالف بودم.


×شما هشت سال در دولتی بودید كه سیاستش در همین راستا بود. می‌شود گفت در كلیدی ترین وزارتخانه‌ها‌ بودید و می‌توانستید سیاست‌ها‌ی خارجی را جهت دهی كنید.
- ما پی گیری می‌كردیم. می‌گفتیم كه تشنج زدایی را قبول داریم، ولی این كار را قبول نداریم؛ وعده‌ها‌ی این‌ها‌ دروغ است. وقتی می‌گویند ما می‌خواهیم با ایران از حربه چماق و هویج استفاده كنیم، ما را تحقیر می‌كنند. این حرف‌ها‌ یعنی چه؟ نباید اروپایی‌ها‌ با چنین ادبیاتی با ما مواجه شوند. ما اصلاً نباید قبول كنیم؛ نباید اجازه زدن چنین حرف‌ها‌یی را به آنها بدهیم. ولی خب، یك عده ای بودند و می‌گفتند باید كوتاه بیاییم. خب، كوتاه آمدنش اگر نتیجه می‌داد خوب بود. نتیجه نمی‏داد.


×و در نهایت دولت كدام سیاست را دنبال كرد؟ سیاست شما یا سیاست افراد مقابل شما را؟
- البته وزارت خارجه سیاست ما را قبول نداشت. آقای دكتر ولایتی هم این را گفته كه سیاست خودشان را دنبال كردند.


×سیاست تعامل را پیگیری كردند؟
- وزارت خارجه هم در دولت‌ها‌شمی و هم در دولت خاتمی، بیشتر معتقد به تعامل بودند و آن را پی می‌گرفتند.


×شما موافق تعامل نبودید؟
- نه. با تعامل موافق نیستم. چون امكان ندارد.


×نفس تعامل هم خوب نیست؟ همه دنیا با هم تعامل می‌كنند، حالا ما می‌گوییم بد است؟
- نه. این‌ها‌ نفس تعامل را قبول ندارند. می‌گویند شما باید بچه‌ها‌ی خوبی باشید به حرف‌ها‌ی ما گوش دهید. حرفشان این است كه می‌گویند شما طفل دبستانی ما هستید.


×و برای این مدعا مصداقی هم دارید؟
- بله. همین‌ها‌یی كه گفتم. می‌گویند مگر شما نمی‏دانید قدرت ما بیشتر از شماست؟ شما به اندازه ای كه قدرت دارید حرف بزنید. امتیازاتتان به اندازه توانایی تان.


×به نظر شما حرف بدی است؟
- بله. حرف بدی است.


×هر كس به اندازه زور و توانش حرف بزند!
- اگر قرار باشد زور باشد، من طرفدار زورمداری نیستم. ما طرفدار حق هستیم. می‌گوییم هر كس به اندازه ای كه حق دارد، حتی اگر آدم ضعیفی باشد، باید از او طرفداری كرد. اصلاً اصل اسلام این است كه معیار حق و باطل است. ثروت و زور، معیار حق و باطل نیست. حق و باطل تطبیق افكار شما و اعتقادات شما با حق است. حق هم آموزه ای است كه انبیا از طرف خدا آوردند. بشر به خوبی آن‌ها‌ شهادت می‌دهد؛ به راستی، دوستی، برابری، برادری، عطوفت كه آموزه‌ها‌ی انبیا است.
می گویند آمریكا چون قدرت دارد می‌تواند چندین بار كره زمین را منفجر یا آلوده به میكروب كند. می‌تواند سلاح داشته باشد و می‌تواند آن را افزایش دهد، ولی ایران حتی برای استفاده صلح آمیز هم نمی‏تواند این انرژی را داشته باشد.


×این را ما می‌گوییم؛ آنها كه این تصور را ندارند.
- آن‌ها‌ هم می‌توانند كنترل كنند. ما به آن‌ها‌ می‌گوییم بیایید و در مراكز تولیدی ما شریك باشید یا ناظرباشید. تشعشعات اتمی هم قابل كنترل است. سنسورهایی وجود دارد كه هر جا بیش از اندازه تشعشع وجود داشته باشد، حتی اندازه اش را هم به راحتی می‌گیرند.


×حالا به نظر شما قابل كنترل است؟
- بله. وقتی شما سنسور داشته باشید قابل كنترل است. چون تشعشعات رادیواكتیویته بادوام است و به زودی از بین نمی‏رود. به خاطر همین است كه برای دفن زباله‌ها‌ی هسته ای می‌روند ته دریا را سوراخ می‌كنند و محفظه‌ها‌ی بسیار بزرگ سربی را آنجا می‌گذارند تا رادیواكتیویته محیط زیست را آلوده نكند.


×پس چرا در این مدت این‌ها‌ متوجه فعالیت‌ها‌ی ایران نشده بودند؟
- خب، فعالیت‌ها‌ی ما در این حد نبوده...


×پس چرا یك دفعه این همه جار و جنجال شد؟
- جار و جنجالش به خاطر این بود كه آنها نمی‏توانستند تصور كنند ما بتوانیم قطعات حساس را بسازیم. فكر می‌كردند ما چند تا سانتریفیوژ قاچاقی از دنیا خریده ایم. فكر ساخت و تكثیر سانتریفیوژ را نمی‏كردند. بعد كه دیدند ما این دانش را پیدا كردیم، مخالفت كردند. می‌گویند بله، ما می‌توانیم كنترل كنیم اما اگر شرایط خاصی پیش بیاید، سانتریفیوژهایی كه می‌توانست سه درصد را تغلیظ كند، تا 70 درصد هم غنی سازی می‌كند. چند بار این كار را تكرار كنید، می‌شود.


×حركت به سمت هسته ای شدن از چه زمانی شروع شد؟
- برنامه اش قبل از انقلاب بود. اروپایی‌ها‌ پول‌ها‌یش را گرفتند و بعد گفتند چون وقتی میله‌ها‌ی سوخت می‌سوزد، خاكسترش و جرم بحرانی آن قابلیت این را دارد كه به سرعت تبدیل به سلاح اتمی شود، ما به ایران نمی‏دهیم. از همان قبل از انقلاب هم ندادند و بازی درآوردند.


×یعنی كار متوقف بود؟ پس تعدد مراكز و كارخانه‌ها‌ی مختلف در كشور و بحث اراك و نطنز اصفهان از كی شروع شد؟
- بعد از انقلاب ما مستقل شدیم و گفتیم حالا كه نمی‏دهید سوخت نیروگاه‌ها‌ را خودمان تهیه می‌كنیم. حالا كه این همه سرمایه گذاری شده، ناچاریم، سوخت‌ها‌ی فسیلی هم محدودند. وقتی پس از 50 سال سوخت‌ها‌ی فسیلی تمام می‌شود، همه شان نیروگاه هسته ای دارند، برقشان درست است، زندگی شان درست است؛ بعد ایران باید خاموش باشد؟


×در دوران شما، در این مورد همكاری كردید یا نه؟ اصلاً وزارت شما مستقل بود؟
- بالاخره وزارت اطلاعات هم در مورد وظایفی كه برعهده اش بوده كاركرده است. من نمی‏دانم منظور شما چه كاری است. وزارت اطلاعات بیشتر وظیفه اش تأمین امنیت و جاسوسی علمی است. یقیناً یك سری كارهایی كرده است.


×من هنوز جواب آن سؤالم را نگرفته ام. به هر حال دو وزارتخانه اطلاعات و امور خارجه، ارگان‌ها‌ی حساسی هستند. چه طور می‌شود سیاست‌ها‌یشان با هم تطابق نداشته باشد؟
- وزارت خارجه بیشتر جنبه تشریفاتی و دیپلماسی رسمی دارد، ولی دیپلماسی پنهان در همه جای دنیا به عهده وزارت اطلاعات است.


×اصلاً می‌شود دیپلماسی رسمی تعامل باشد، دیپلماسی پنهان چیز دیگری؟
- نه، بعضی وقت‌ها‌ جنبه رسمی كاربرد دارد. ولی در مسائل استراتژیك، دیپلماسی پنهان كاربرد دارد. رییس جمهور و دولت این‌ها‌ را تركیب می‌كنند. ما با بعضی كشورها دیپلماسی پنهان داشتیم. مثلا با روسیه. با كشورهای عربی دیپلماسی پنهان بیشتر داشتیم؛ با كسانی كه در كشورها برای مسوولانشان تصمیم سازی می‌كنند، حرف می‌زدیم. اما دیپلماسی رسمی اصلاً نمی‏تواند با آن‌ها‌ صحبت كند؛ چون باید با معادل خود صحبت كند، مثلاً سفیر با سفیر و یا یك رده بالاتر.


×مؤثر هم بودید؟
- یقیناً مؤثر بودیم.


×نمونه ای هم از این تأثیرگذاری تان دارید؟
- باید اول بررسی كنم، نمونه ای كه می‌خواهم بگویم عوارض نداشته باشد. دیپلماسی پنهان بوده و حالا می‌خواهم آشكارش كنم. باید فكر همه چیزش را بكنم. اما خب، خاطرات زیادی دارم.


×به نظرتان در بحث هسته ای روندی كه نظام پیش گرفته، روند صحیحی است؟ با توجه به این كه شما زمانی در وزارت اطلاعات بودید هم همین عقیده را داشتید این سؤال را می‌پرسم.
- بله. اما نباید قبل از این كه چرخه سوخت كامل شود، اعلام می‌كردند.


×پس چرا اعلام كردند؟
- می‌گویند اشتباه كردیم اعلام كردیم. من شنیدم خود آقای خاتمی گفته اشتباه كردم. ما كاری كه كرده ایم باید گزارش بدهیم. حالا كه نكردید، چرا آمدید گفتید؟


×بحث جاسوسی مطرح است و می‌گویند قبل از اعلام، اصلاً قضایا لو رفته بود؟
- جاسوسی تأثیر خودش را دارد. وقتی قضیه ای لو می‌رود، سرویس اطلاعاتی یا مرجعی كه گزارش را می‌گیرد، باید مراحل ارزیابی منبع و خبر را طی كند. یعنی كار جاسوسی نمی‏تواند تحول ایجاد كند و باور صددرصد درست كند. ممكن است بگویند منبع به خاطر پول دروغ گفته یا اصلاً مطلب را اشتباه فهمیده. جاسوسی تأثیر محدود خودش را دارد، ولی وقتی اعتراف كنی كار تمام است. مثل دادگاه می‌ماند. متهم اگر خودش اعتراف كند، پایان دادرسی است. ولی


×اگر شهود بگویند، جلسات دادگاه زیادی باید برگزار شود تا قاضی به علم برسد. ولی این كار را نباید می‌كردند.
پس چرا كردند؟ اصلاً چه لزومی به اعلامش بود؟

- از خودشان بپرسید كه اعلام كردند. اگر این كار را انجام می‌دادیم بایستی اعلام می‌كردیم، چون عضو
NPT بودیم. بچه‌ها‌ی وزارت اطلاعات این طور می‌گفتند كه مثلاً شما می‌خواستید بروید مشهد، حالا رسیدید گرمسار. معنا ندارد بگویید در مشهد هستیم. وقتی رسیدید مشهد به NPT اعلام كنید. البته تحقیقات صلح آمیز بوده و اشكالی نداشته است.
بعد می‌گوییم ما این كار را كرده ایم، می‌گویند خب، شما این دانش را دارید. خواهش می‌كنیم كه این دانش را داشته باشید، ولی ما از این به بعد برایتان سوخت تولید می‌كنیم. الان می‌گویند چرا ما اجازه دهیم شما چرخه سوختتان تكمیل شود؟ بعد به شما سوخت بدهیم. الان می‌توانیم گران تر بفروشیم و اذیتتان كنیم. روس‌ها‌ چرا رأی ندادند و اذیت كردند؟ به دلیل این كه می‌گویند ما می‌خواستیم به شما سوخت بدهیم. شما اگر دانش ساخت هر قطعه و هر ماشینی را داشته باشید، وقتی با طرف خارجی صحبت می‌كنید تا یك چهارم هم تنزل قیمت پیدا می‌شود. وقتی می‌دانند ندارید دو برابر و پنج برابر می‌فروشند. غرب به دنبال منافعش است. اصلاً چه كسی انتظار دارد كه اروپایی‌ها‌ طبق قواعد بین المللی بیایید چرخه سوخت ما را تكمیل كنید؟ حالا شما می‌توانید بسازید؟ بیایید بنشینید ما برایتان تولید صنعتی می‌كنیم تا بیشتر رعایت شود و تخلفی نشود. خودشان می‌گویند مگر ما مغز خر خورده ایم كه بیاییم چنین امتیازی را به شما بدهیم. وقتی می‌گوییم مبارزه است، مبارزه لزوماً تیر و تفنگ و موشك نیست. در بیوشیمی و در پلیمر هم اذیت می‌كنند و دانشش را نمی‏دهند.
هفت كشور صنعتی می‌گویند پلیمر، دانش هسته ای و بیولوژی و كلاً دانش‌ها‌یی كه خیلی پیشرفته است را به بقیه كشورها ندهید. نه تنها به ما، به غیر از هفت یا هشت كشور صنعتی داده نمی‏شود تا هم چنان سلطه تكنولوژی و اقتصادی داشته باشند.


×نظر وزارت اطلاعات در مورد این قضیه چه بود؟ معتقد بودند نباید اعلام می‌شد؟
- بله.


×به رغم تغییر و تحولاتی كه در وزارت اطلاعات رخ داده بود؟
- بله. اینها چیزهای كارشناسی است. ما از دید كارشناسانه به این موضوع رسیده بودیم.بدنه كارشناسی با اعلام مخالف بوده است.


×سیر منطقی مواضع چه طور بوده؟ آیا سیر درستی طی كرده است؟
- چاره ای نبود. باید این راه را می‌رفتیم.


×پس چرا این قدر غیرخطی؟ یعنی ما دو تیم دیپلماسی داشتیم با دو نوع زاویه دید!
- بله. بالاخره این نتیجه اش از این ناشی می‌شود كه شما چه قدر از اوضاع و احوال جهان آگاهی دارید. از نظر قوانین كه همه ما باید به دنبال حفظ منافع كشور باشیم و همیشه باید به سود و زیانمان نمره بدهیم. آن زمان این طور فكر كردند كه اگر آن‌ها‌ فهمیدند ما كارهایی كرده ایم، دیگر معنی ندارد امتیاز بدهیم.


×چه كسانی فهمیدند؟
- تمام دولت‌ها‌یی كه در این مسأله دخیل هستند.


×پس چرا بازتاب مواضع همان‌ها‌یی است كه قبلاً بود؟
- برای این كه می‌خواهند منافعشان بیشتر تأمین شود. اروپایی‌ها‌ با ما این قرارداد را داشتند. الان زورشان می‌آید كه ما بدهیم به روسیه. ایران اینجا اورانیوم دارد. فرانسوی‌ها‌ ناراحتند. خب، وضعیت ایران هم خیلی متفاوت است با گذشته.


×چه طور متفاوت است؟ از چه جهت؟
- الان نمی‏توانند به ایران بیایند.


×چرا؟
- به دلیل مسائل ژئوپلتیك منطقه. ما خیلی هزینه كردیم. بعضی‌ها‌ هم به ما انتقاد داشتند. ما در منطقه خیلی هزینه كردیم.


×ما منظورتان نظام است یا وزارت اطلاعات؟
- منظورمان حتی دولت نیست، نظام را می‌گویم. در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین هزینه شد. یك روزی این كشورها تهدیدی علیه ما بودند. الان ثباتشان مرهون تعامل ما با این‌ها‌ست.


×شما هزینه دادید یا امریكایی‌ها‌؟
- امریكایی‌ها‌ جنگ را راه انداختند. برای این كه توان ما را ساقط كنند. سیاستشان این بود كه ایران بایستی تضعیف شود و غیر دینی شود و بعد با آن تعامل كرد. البته در دوران جنگ خیلی هزینه كردند. طبیعی است كه اگر بتواند، در دورانی كه هزینه می‌دهد، امتیاز هم بگیرد.
مثلاً در مورد مردم عراق كه اكثرشان شیعه هستند، تعامل ما برایمان هزینه داشت. بعد از این كه امریكایی‌ها‌ آمدند، تصورشان این بود كه چون مردم را از دست صدام نجات می‌دهند، كلاً مردم طرفدار امریكا می‌شوند. ولی بعد دیدند زمینه نفوذ ایران زیاد است. حداقل شیعیان آن جا نقش برتر دارند.
هزینه‌ها‌یی كه شد جواب داد. یعنی الان ما نقش اساسی را در امنیت مردم بازی می‌كنیم. اگر ما را تحریك كنند، مشكل است. در افغانستان تمام زورشان را زدند. ما خیلی در افغانستان هزینه كردیم؛ امریكایی‌ها‌ آمدند میوه اش را بچینند و دولتی را طرفدار خود كنند، ولی كور خواندند. بالاخره مجلس آن جا هم از گروه‌ها‌ی مجاهد دوران جنگ تشكیل شده است. پس ما آن جا هم نفوذ داریم. در فلسطین تصورشان این بود كه با ساختن با ساف و فتح مسأله فلسطین را تمام می‌كنند، ولی حماس پیروز شد. حماس به لحاظ معنوی و مواضع سیاسی بیشتر به ایران نزدیك بود. در لبنان همین طور. حالا این‌ها‌ می‌گویند ایران در این مناطق نفوذ دارد. محور ایران الان قدرتمند است. فقط ایران، تأثیرگذار در منطقه است. تحریك كردن این موضوع، هزینه اش خیلی زیاد است و عوارضش برای استكبار غیرقابل پیش بینی است.
ایران قدرتمند است و به هر كس باید به اندازه قدرتش توجه شود. پس به ایرانی كه وزنه اش سنگین است، باید بها داد.


×پس شما هم به همان بحث قدرت رسیده اید كه با هر كس به اندازه قدرتش برخورد شود!
- نه. ما قبول نداریم. طرفمان قبول دارد. قوانین بازی را طرف مقابل هم باید قبول داشته باشد. این از باب الزام خصم است به آن چیزی كه اعتقاد دارند. آنها می‌گویند باید ما به این كشور امتیاز دهیم. ما نمی‏گوییم چون ما وزنه مان سنگین است باید به ما امتیاز بدهید. آن‌ها‌ می‌گویند چون وزنه ایران سنگین شده، باید به او امتیاز داد.


×پایان ماجرای بحث هسته ای چه می‌شود؟ بحث هسته ای جزیی است از یك كل دیگر.
- بحث هسته ای چیز خیلی مهمی نیست كه الان دارند در دنیا روی آن مانور می‌دهند.


×چرا مهم نیست؟ پس چه چیزی مهم است؟
- مهم این است كه چهار شعاری كه گفتم روز به روز قدرتمندتر شود. وقتی می‌بینید ونزوئلا اعلام می‌كند من دوست ایران هستم، این یعنی این كه ما داریم روز به روز جلوتر می‌رویم.


×یك زمانی كوبا هم همین طور بود، ولی او هم برگشته...
- خب، همه چیز دنیا همین طور است. موجی است؛ رفت و برگشتی است. تحولات داخلی هم موجی است، ولی این برگشت به معنای این نیست كه همه چیزهایی كه به دست آمده دو مرتبه برمی گردد. آرام آرام دارد جلو می‌رود. ما آرمان گرا هستیم. معتقدیم قرن 21، قرن امام خمینی است.


×آرمان گرا یا واقع گرا؟
- آرمان گرا هستیم. ما می‌گوییم قرن 21 قرن آموزه‌ها‌ی دینی است. قرن تأثیرگذاری افكار امام خمینی است.
در ماجرای هسته ای چرا روسیه سراغ ایران می‌آید، اما هر روز موضعش با روز قبل متفاوت است؟
- خیلی روشن است. چرا آمریكا می‌رود و گروه‌ها‌ی طرفدار خود را در اوكراین، گرجستان و قرقیزستان تقویت می‌كند و دولت‌ها‌ را عوض می‌كند. اوكراین كشور استراتژیك روسیه بوده است. خیلی از سیاستمداران شوروی، اوكراینی بوده اند.


×یعنی ایران در راستای اهداف روسیه قرار دارد؟
- در راستای اهداف كه بگوییم خیلی جالب نیست؛ چون خیلی هم این طور عمل نكرده اند. مثلاً فرض كنید روسیه آمد گاز را به روی بعضی كشورها بست. ما رفتیم گاز دادیم. نه... این جور نیست. ولی ما همواره این را می‌گفتیم كه محور مسكو، ایران و پكن باید تقویت شود تا جلوی زورگویی امریكایی‌ها‌ را بگیریم. اگر بخواهیم این طور شود باید سیاست این كشورها هماهنگ شود. مسائل خارجی مطلق و به اصطلاح سفید و سیاه نیست.روسیه به ما رای منفی می‌دهد، علتش این است آقای بوش پول زیادی برایش می‌گذارد. برای پروژه مشترك تولید سوخت هسته ای چون سوخت هسته ای هم الان در دنیا مشكل دارد. برای به دست آوردن سوخت هسته ای با هزینه كمتر، بودجه زیادی می‌دهند كه مشتركاً با مسكو سوخت تولید كنند؛ این امتیاز است. یا مثلاً بعضی كشورها به پكن می‌گویند اگر رأی منفی دادید نگران سوختتان نباشید، ما به تان می‌دهیم.
این طور نیست كه شما سیاست‌ها‌یتان را براساس منافع روسیه تنظیم كنید؛ آن‌ها‌ هم این طور نیستند، ولی وجوه مشتركی بین ما هست و این وجوه مشترك باید روز به روز تقویت شود.


×شما می‌فرمایید ما آرمان گرا هستیم، می‌خواهم بدانم در دنیای كنونی چه قدر این آرمان گرایی وجهه خواهدداشت؟
- خیلی؛ به خاطر این كه ارزش‌ها‌ی ماندگار، ادبیات ملت‌ها‌ و ارزش‌ها‌ی دینی آن‌ها‌ست. بقیه ارزش‌ها‌ فرو ریخته؛ اصلا محصول دانش تجربی فرو ریخته است.


×ولی هنوز منافع اقتصادی حرف اول را می‌زند.
- نه. دانش اقتصادی هم حرف می‌زند. بستگی به زرنگی دیپلماسی دارد. ما در این شرایط هستیم. این شرایط مثل شرایط بازی فوتبال است؛ چند طرف دارد. هم آن طرف یار زیاد دارد هم این طرف. تا در ایران صحبت می‌شود، می‌گویند در این مذاكره باید مثلاً شورای امنیت یا وزارت اطلاعات صحبت كند. در صورتی كه در دنیا باید تیمی بازی كرد. همه ما باید این بازی را بكنیم و بعد امتیاز را بگیریم. آقای احمدی نژاد درست می‌گوید. می‌گوید: اگر به ما رأی ندادید، بدانید ما تعامل نخواهیم داشت.


×آیا به منزوی شدن ما نخواهد انجامید؟
- این راه، راه درستی است. در ماجرا همیشه كه نباید ما امتیاز بدهیم؛ امتیاز می‌گیریم، امتیاز می‌دهیم. ایشان بالاخره دارد قواعد بازی را رعایت می‌كند. بعد كه قواعد بازی حاكم شد و كارشناسی عمل كرد، وقت حرف زدن است.


×آرمان گرایی در این تاكتیك‌ها‌ كجاست؟
- آرمان‌ها‌ بستر ایجاد می‌كند. اساساً می‌گویند آرمان‌ها‌ روحیه می‌سازد و روحیه از لحاظ جنگی سه چهارم عده و عُده است. آرمان‌ها‌ به یك ملت روحیه می‌دهد. وقتی احساس می‌كنید ملت ایران به عنوان یك ملت قهرمان، شجاع و مبارز و ملتی است كه توانسته هم رشد اقتصادی داشته باشد، هم مشكلات داخلی اش را حل كند و هم با جنگ دست و پنجه نرم كند، در افكار عمومی جوانان دانشگاهی همه دنیا، از ملت ما یك ملت بزرگ می‌سازد.
این، بستر می‌سازد. حتی ممكن است خیلی از آن سیاست مدارانی كه در مقابل ما قرار می‌گیرند تحت تأثیر این مسائل قرار بگیرند. اگر ارزش‌ها‌ی اخلاقی بر رفتار ملت ما حاكم باشد و به عنوان یك ملت اخلاقی در دنیا مطرح باشیم، خیلی قابل احترام است.
آقای برژینسكی همین را می‌گوید. جوانان ایرانی به دلیل این كه اعتقاد به آخرت دارند و معتقدند زندگی ابدی شان آن جاست، اگر مقابل جوانان امریكایی كه فكر می‌كنند همه لذتشان در دنیا است واقع شوند، حتماً پیروز می‌شوند. ما به دنبال حكومت در دنیا نبوده ایم. حكومت برای این بوده كه بتوانیم ارزش‌ها‌ی اخلاقی را حاكم كنیم. امام حسین (ع) می‌فرمایند من به دنبال قدرت طلبی نیستم. دنبال ثروت اندوزی هم نیستم. من آمده ام در جهان خوبی را حاكم كنم. چون خداوند صالحین را دوست دارد.


×پایان همین ماجرای كوچك هسته ای چیست؟
- سؤال‌ها‌یی كه شما می‌كنید بستگی به نوع برخورد ما، دنیا و معادلات سیاسی و واقعیت‌ها‌ی اقتصادی منطقه دارد. ولی در جمع بندی اگر فكر می‌كنید جنگ می‌شود، مثل بعضی‌ها‌ كه ترسیده اند جنگ شود و رفته اند در دوبی خانه خریدند. جنگ نمی‏شود، چون خود آقای بوش گفت با ایران جنگ نمی‏كنیم.


×ولی مدلی كه طی می‌شود همان مدل عراق است.
- بله. همان مدل است، ولی برای هدف دیگری است. آن چیزی كه امریكایی‌ها‌ گفته اند حتی تحریم هم نیست. گفته است من برای ایجاد دموكراسی به جهان لشكركشی نمی‏كنم. بنابراین بودجه ای تقاضا نكرده. این هماهنگ شدن با گروهی از نوع محافظه كارهاست كه می‌گویند ما اشتباه كردیم رفتیم. تروریسم مثل لانه زنبور می‌ماند. ما رفته ایم نزدیك لانه زنبور، سیخ هم در لانه زنبور كرده ایم؛ نباید این كار را می‌كردیم. می‌گویند ما از دور باید اذیت كنیم.
ما كه می‌گوییم ام القرای اسلام هستیم.


×جداً هستیم؟
- ام القری به معنای سرزمین بودن نیست. ما الان بیشتر مسائل دینی و اسلامی را منتشر می‌كنیم. عربستان هم به اندازه ما اخبار دینی منتشر نمی‏كند. حالا بعضی‌ها‌ می‌خندند می‌گویند شما ام القری هستید؟ مگر پیامبر چه گونه بود؟ ام القری بود. از آنجا در دنیا تبلیغ دینی می‌كرد. خوب ما هم داریم می‌كنیم. حتی من معتقدم از نظر حجمی تبلیغات ما خیلی عالی است. البته می‌تواند عالی تر باشد. آن كسانی كه در ایران توان فكر كردن و صحبت كردن و نوشتن دارند، نباید مأیوس باشند.
حالا امریكا می‌گوید تحریم هوشمند و اخلال هوشمند؛ هر تحریمی كه فایده ندارد. باید جاسوس‌ها‌ و جامعه شناسان ما تحقیق كنند كه ما چه كنیم حكومت ایران از دین فاصله بگیرد. این كار اگر نفروختن بنزین باشد یا حتی منجر به این شود كه ما به ایران هواپیما بفروشیم خب می‌فروشیم. همیشه این را می‌گویند كه ایران بیش از حد قدرتمند شده. یك دولت مذهبی است كه ذاتاً با ما كه سكولار هستیم، حكومت غیردینی بنیاد كرده ایم مخالف است. ولی چون قدرتمند است نمی‏توانیم زیادی زور بگوییم.
باید در دو جهت كار كنیم. تضعیفش كنیم، غیرمذهبی اش كنیم و بعد بنشینیم و با او تعامل كنیم. حالا شما نباید اجازه بدهید تضعیفتان كند. حتی اگر مذهب را قبول ندارید.
آن‌ها‌ می‌خواهند اخلال هوشمند كنند. این جاست كه ملت ایران به تعبیر امام باید اجزای اطلاعات شوند. ما باید ببینیم آنها روی چه موضوعی كار می‌كنند و قبل از این كه بتوانند كاری كنند خودمان را از آن نظر واكسینه كنیم.


×و آرزویتان برای سال 85 ؟
- آرزوی یك روحانی معمولاً می‌تواند این باشد كه مردم دیندار باشند. بیشتر با خدا ارتباط داشته باشند؛ اخلاق در جامعه ما حاكم باشد و حكومت اسلامی قدرت و نفوذش بیشتر باشد. آرزو می‌كنم مبارزانی كه در دنیا برای آزادی كار می‌كنند، قدرتمند شوند و ملت‌ها‌ی مستعضف بیشتر بتوانند حقوقشان را بگیرند. دلمان می‌خواهد برنامه اقتصادی در جهت رشد باشد.


×این‌ها‌ آرزوی یك روحانی است یا یك مقام مسوول؟
- نه. آرزوهای خودم است. دلم می‌خواهد سیاست‌ها‌ی اقتصادی مان با اسلام بیشتر مطابق باشد.


×و به نظر شما می‌شود؟
- اگر همه كمك كنند بله. ولی اگر بعضی از كارشناسان از كارشناسان غربی پیروی كنند نه!


×در این دولت به نظر می‌رسد همه می‌خواهند یكسان بیاندیشند. حداقل وزارتخانه‌ها‌ی اطلاعات و خارجه كه یكسان می‌اندیشند.
- باید بسترهایش را به وجود بیاورند و كارشناسی كنند. الان ما در طرح بودجه مشكل داریم. سیستم بانكی الان مشكل دارد و تورم وجود دارد. جمهوری اسلامی برایشان قانون تنظیم كرده تا در جهت رشد و توسعه حركت كنند، متأسفانه بانك‌ها‌ به این افتخار می‌كنند كه بیشترین سود را دارند. هزینه واسطه گری شان خیلی زیاد است؛ این‌ها‌ بد است.


×یعنی كارهای این دولت خوب نبوده ؟
نه. این‌ها‌ از دولت‌ها‌ی پیش است؛ الان در جهت كاهش است. همین كه دولت آمد گفت نرخ بهره را پایین می‌آوریم، این در جهت كاهش تورم است.


×حرف آخر؟
- نگرانی من این است كه خدای نكرده نخبگان جامعه ما، فكرشان با ارزش‌ها‌ وآرمان‌ها‌ی انقلاب تطبیق نكند؛ این برای ملت ایران یك خسارت بزرگ است. اگر كسانی كه سخن می‌گویند و نفوذ دارند برای وحدت ملی تلاش كنند، اگر همه یك صدا باشند و در جهتی كه امام تعیین كرده حركت كنند، سرعت پیشرفت مردم زیادتر می‌شود. در هر صورت ما پیروزیم؛ اما چه خوب است این پیروزی زودتر و گسترده تر و بدون خسارت به دست آید.
اگر همه ملت پشت سر رهبر باشند، حالا او هر كه می‌خواهد باشد؛ قوی تر حرف می‌زند و امیدوارتر به جلو می‌رود. ولی اگرفرضا افراد حرف‌ها‌ی بی ربط بزنند و گوش به حرف ماهواره‌ها‌ بدهند، حضرت علی هم باشد می‌گوید پیروزی با شما مثل این است كه آدم بخواهد با شمشیر شكسته پیروز شود. برای من این یك مسأله ناگفته است و ابعاد گسترده ای دارد.

 

منبع: سایت امروز