|
______________________________________________________________
انواع افسردگی و علائم و درمان آن
افسردگی اختلالی است که بر تفکر،
خلق، احساسات، رفتار و سلامت جسمی شما تأثير می گذارد. پيش از اين عقيده بر اين بود
که « تمام آن در سر شماست » و اگر واقعاً تلاش کنيد .
می توانيد خود را از آن رها کنيد. امروزه پزشکان می دانند که افسردگی
نوعی ضعف نيست و شما به تنهايی نمی توانيد آن را درمان کنيد. افسردگی يک اختلال
پزشکی با زمينه شيميايی يا زيست شناسی است .گاهی اوقات يک زندگی پر استرس محرکی
برای افسردگی می شود. در ساير موارد به نظر می رسد که افسردگی بدون يک علت تعيين
شده مشخص و بطور خود بخودی روی می دهد.
افسردگی، بدون توجه به علت آن چيزی بيش از یک حالت محزون و یا یک خمودگی درآماتیک
است .
افسردگی می تواند تنها يک بار در زندگی فرد اتفاق بيفتد . به هر حال اغلب به صورت
حملات تکراری در طول زندگی با دوره های بدون افسردگی در بين آنها اتفاق می افتد يا
می تواند وضعيتی مزمن باشد که نيازمند يک درمان پيوسته در طی زندگی باشد.اين اختلال
بيش از
۱۸
ميليون آمريکايی را در تمام سنين و نژادها مبتلا کرده است.
داروهايی که در دسترس هستند، حتی در مورد افسردگی های بسيار شديد ايمن و مؤثر
هستند. با درمان مناسب، بسياری از افرادی که افسردگی شديد دارند، در عرض چند هفته
بهبودی مي يابند و می توانند به فعاليتهای طبيعی روزانه خود باز گردند .
علايم و نشانه ها
دو نشانه شاخص افسردگی که نشانه های کليدی برای تشخيص محسوب می شوند در زير
آورده شده اند .
- از دست دادن علاقه به امور روزمره طبيعي
شما علاقه و خوشحالی خود را در فعاليتهايی که قبلاً از آنها لذت می برديد
از دست
می دهید. اين مورد « بی لذتی » ناميده می شود .
- خلق افسرده
شما احساس غم يا نااميدی، بی فریادرسی می کنيد و امکان دارد نوبت های گريه
داشته باشيد از ديد پزشکان يا ساير مراقبين بهداشتی که افسردگی را تشخيص می دهند،
علاوه بر موارد فوق بيشتر علائم و نشانه هايی که در زير آورده شده اند نيز می تواند
در بيشتر روزها و یا تقريباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند
.
- اختلالات خواب
خواب زياد يا مشکلات حين خواب می تواند علامتی باشد مبنی بر اينکه شما
افسرده هستيد. بيدار شدن در نيمه شب يا صبح زود و ناتوانی در به خواب رفتن دوباره
معمول هستند .
- اختلال در فکر کردن يا متمرکز شدن
ممکن است برای تمرکز کردن يا تصميم گرفتن دچار زحمت شويد و مشکلاتی با
حافظه خود داشته باشيد .
- کاهش وزن يا وزن گيری قابل توجه
کاهش يا افزايش وزن و وزنگيری يا کاهش وزن بدون توجيه می تواند نشاندهنده
افسردگی باشد .
- پرخاشگری يا کاهش حرکات بدن
ممکن است بی قرار، پرخاشگر، تحريک پذير و زود رنج به نظر برسيد. يا ممکن
است اينطور به نظر برسد که کارهايتان را با سرعت آهسته انجام می دهيد و به سوالات
به آهستگی و با صدای یکنواخت پاسخ می دهيد .
- خستگی
ممکن است احساس کسالت و فقدان انرژی را تقريباً هر روز داشته باشيد .
ممکن است صبح هنگام به اندازه زمانی که در شب قبل به رختخواب می رفتيد احساس خستگی
کنيد .
- اعتماد به نفس پايين
ممکن است احساس بی ارزشی کنيد و احساس گناه شديد داشته باشيد .
- کاهش علاقه به فعاليت جنسی
اگر پيش از ظهور افسردگی از نظر جنسی فعال باشيد، ممکن است کاهش قابل
توجهی در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسی احساس کنيد .
- افکار مرگ
ممکن است ديدگاه منفی نسبت به خود، موقعيت خود و آينده خود داشته باشيد .
ممکن است افکار مرگ، مردن و خودکشی داشته باشيد .
افسردگی می تواند شکايات جسمی گسترده ای را نيز مانند خارش عمومی، تاری
ديد، افزايش تعريق، دهان خشک، مشکلات گوارشی ( سوء هاضمه، يبوست و اسهال ) سردرد و
کمر درد ايجاد نمايد .
کودکان، نوجوانان و بالغين ممکن است به طور متفاوتی به افسردگی واکنش
دهند. در اين گروهها ممکن است نشانه ها اشکال مختلف داشته باشد يا با ديگر وضعيتها
پوشانده شود .
انواع اصلی افسردگی شامل موارد زير است :
- افسردگی اساسی
اين نوع از اختلال خلق بيش از دو هفته پايدار می ماند . نشانه ها می
تواند، شامل : احساس عظيم غم و سوگ، از دست دادن علاقه و خوشحالی در فعاليتهايی که
معمولاً برايتان لذتبخش است و احساس گناه و بی ارزشی باشد. اين نوع افسردگی می
تواند باعث کم خوابی، تغيير اشتها، خستگی شديد و مشکل شدن تمرکز شود. فسردگی شديد
می تواند خطر خودکشی را افزايش دهد.
- ديستايمی Dysthymia
نوع خفيف تر اما مداوم تر افسردگی است. اين نوع حداقل دو سال و اغلب بيش
از ۵
سال دوام می آورد. علايم و نشانه ها معمولاً ناتوان کننده نيستند و دوره های ديس
تايمی می تواند با
دوره های کوتاه مدت احساس طبيعی بودن جا به جا شود. ابتلا به ديس تايمی شما را در
خطر بيشتر برای افسردگی اساسی قرار می دهد .
- اختلالات تطابقی
اگر فردی که محبوب شماست فوت کند، شغلتان را از دست بدهيد يا تشخيص سرطان
برای شما گذاشته شود بسيار طبيعی است که احساس فشار، غم، عصبانيت يا لبريز شدن کنيد
. در نهايت بسياری افراد با پايان استرسهای زندگی به حالت اوليه باز می گردند. اما
بعضی خير،اين چيزی است که بنام اختلال تطابقی خوانده می شود. زمانی که پاسخ شما به
يک حادثه يا واقعيت پراسترس باعث ايجاد علائم افسرگی می شود . بعضی افراد در پاسخ
به يک حادثه منفرد دچار اختلال تطابقی می شوند. به نظر می رسد اين مشکل در ديگران
از ترکيبی از عوامل استرس زا ریشه دارد. اختلال تطابقی می تواند حاد باشد ( کمتر از
۶
ماه دوام بياورد ) يا مزمن
باشد ( به مدت طولانی تری باقی بماند ) .
پزشکان اختلالات تطابقی را براساس اينکه علايم و نشانه های اوليه به صورت
افسردگی يا اضطراب باشند طبقه بندی می کنند .
اختلالات دو قطبی
داشتن دوره های عود کننده افسردگی و سرخوشی(مانيا = شيدايی) مشخص کننده
اختلال دو قطبی است.از آنجا که اين وضعيت احساسات را در هر دو
@
افسردگی – شيدايیAسر
طيف (قطب ها) درگير می کند، اختلال دو قطبی يا اختلال ناميده می شود . شيدايی بر
قضاوت اثر می کند و باعث گرفتن تصميمات غير هوشمندانه می شود . بعضی افراد مراحلی
از افزايش خلاقيت و نوآوری در طی مرحله شيدايی دارند. تعداد حملات هر حمله در هر يک
از قطبها ممکن است مساوی نباشد .
بعضی افراد ممکن است چندين حمله افسردگی پيش از مرحله شيدايی داشته باشند
يا بالعکس.
اختلالات خلقی فصلی
اختلالات خلقی فصلی شکلی از افسردگی است که به تغييرات فصل و فقدان تماس
با آفتاب مربوط است .
ممکن است باعث بروز سردرد، تحريک پذيری و سطح پايين انرژی شود .
بسياری افراد با افسردگی علايم اضطراب را هم نشان می دهند . اضطرابی که
بعد از سن ۴۰
سالگی ايجاد شود اغلب به افسردگی مربوط است تا يک مشکل مستقل .
علتها
هيچ علت منفردی برای افسردگی وجود ندارد. اين بيماری غالباً شکل خانوادگی
دارد . کارشناسان معتقدند که يک حساسيت ژنتيکي در ترکيب با عوامل محيطی مانند استرس
يا بيماری جسمی می تواند باعث ايجاد يک عدم تعادل در مواد شيميایی مغز با نام
نوروترانسميترها شود که موجب افسردگی می شود . به نظر می رسد عدم تعادل بين سه
نوروترانسميتر – سروتونين، نوراپی نفرين و دوپامين – با افسردگی مرتبط باشد.
دانشمندان کاملاً نمی دانند که چگونه عدم تعادل در نور و ترانسميترها می
تواند علائم و نشانه های افسردگی را ايجاد کند. به طور قطع مشخص نيست که آيا
تغييرات نوروترانسميترها علت افسردگی است يا نتيجه آن .
عواملی که
با افسردگی مربوط هستند شامل موارد زير است :
ارث : محققين چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده
اند، آنان به دنبال ژنهايی مي گردند که با ساير اشکال افسردگی مرتبط باشند . اما
همه افرادی که سابقه فاميلی افسردگی را دارند به اين اختلال دچار نمی شوند .
استرس : وقايع پراسترس زندگی، به ويژه از دست دادن يا تهديد به از دست دادن يک فرد
محبوب با شغل می تواند محرک افسردگی باشد .
داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهايی که جهت کنترل فشار خون
استفاده
می شوند، قرصهای خواب يا قرصهای جلوگيری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در
بعضی افراد ايجاد کنند .
بيماريها : ابتلا به يک بيماری مزمن، مثل بيماری قلبی، سکته مغزی، ديابت، سرطان يا
آلزايمر باعث
می شود که شما در خطر بيشتری برای افسردگی قرار بگيرد. مطالعات يک ارتباط ثابت
نشده بين افسردگی و بيماری قلبی را نشان می دهد . افسردگی در بسياری افرادی که حمله
قلبی داشته اند اتفاق می افتد . افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بيشتری
برای مرگ در سالهاي اول پس از سکته قلبی قرار دهد . ابتلا به کم کاری تيروئيد حتی
اگر خفيف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود .
شخصيت : صفات شخصيتی خاصی مانند اعتماد به نفس پايين و وابستگی شديد، بدبينی و
حساسيت در برابر استرسها می تواند شما را مستعد افسردگی نمايد .
افسردگی پس از زايمان : احساس خفيف ناراحتی که معمولاً چند روز تا چند هفته پس از
زايمان اتفاق می افتد در مادران مسئله شايعی است. در اين زمان ممکن است احساس
ناراحتی، عصبانيت، اضطراب، تحريک پذيری و کاهش ظرفيت کنيد. فرم شديدتری از
baby blues
افسردگی پس از زايمان ناميده می شود که آن هم تازه مادران را گرفتار می کند .
الکل، نيکوتين و سوء استفاده از مواد : کارشناسان تصور می کردند افراد افسرده الکل،
نيکوتين و داروهای تغيير دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگي استفاده می
کنند . اما در واقع استفاده از این مواد می تواند با افسردگی و اختلال اظطرابی
مرتبط باشد .
رژيم غذايی: کمبودهای اسيد فوليک و ويتامين
B۱۲
می تواند باعث ايجاد نشانه های افسردگی شود. سطوح پايين هر دو ماده مغزی با پاسخ
ضعيف تری به داروهای ضد افسردگی همراه هستند .
عوامل خطر
افسردگی تمام سنين و تمام نژادها را مبتلا می کند. ميزان افسردگی در ميان
افراد متأهل، بخصوص مردان متأهل و افرادی که ارتباطات طولانی مدت دارند کمتر است.
اين ميزان در بين افراد مطلقه و کسانی که تنها زندگی می کنند بيشتر است . احتمال
عدم تشخيص افسردگی در افراد سن بسيار بيشتر است .
زنان دو برابر بيش از مردان افسردگی را تجربه مي کنند. گرچه مردان احتمال
کمتری نسبت به زنان برای افسردگی دارند، اين اختلال بين
۳
تا ۴
ميليون مرد آمريکايی را مبتلا ساخته است. تفاوتهای جنسيتی تا حدی می تواند ناشی از
علل بيولوژيک مثل هورمونها و تغييرات متفاوت سطح
وروتر انسميترها باشد .
چه وقت بايد به
دنبال توصيه پزشکی رفت
اگر علاقه کمی به فعاليتهای لذت بخش در خود احساس می کنيد، اگر احساس غم ، نا
اميدي، خستگی يا بی ارزشی مي کنيد و اگر عادات خواب و خوراک شما به ميزان زيادی
تغيير کرده، پزشک خود را ببنيد تا مشخص کنيد که آيا افسردگی داريد يا خير. اگر کسی
را می شناسيد که شخصات افسردگی را نشان می دهد، او را تشويق به دريافت کمک کار
شناسانه کنيد .
غربالگری و تشخيص
براي تشخيص افسردگی، پزشک معاينه بالينی شامل: آزمايشاتی برای رد کردن وضعيتهايی که
می توانند علايم تقليد کننده افسردگي را ايجاد کنند انجام دهد .
اگر پزشک شما علايم افسردگی شديد را می بينيد يا به احتمال خودکشی مشکوک است می
تواند شما را به متخصص روانپزشک ارجاع کند يا حتی بستری فوری را توصيه کند .
پزشک يا روانپزشک تشخيص افسردگی را براساس علائم و نشانه های مشخص بيماری بعلاوه
حضور علائم و نشانه هايی که معمولاً همراه با افسردگی هستند می گذارند.
عوارض
افسردگی يک بيماری جدی است که می تواند آثار وخيمی برفرد و خانواده به جا گذارد.
افسردگی درمان نشده می تواند منجر به مارپيچ نزولی ناتوانی، وابستگی و خودکشی شود.
ميزان خودکشی در مردان ۴
برابر بيشتر از زنان است، گرچه زنان بيشتر اقدام به خودکشی می کنند. ميزان خودکشی
پس از ۷۰
سالگی در مردان افزايش می يابد، و اين ميزان پس از
۸۵
سالگی بيشتر است .
علايم هشدار خاصی می تواند نشاندهنده افسردگی شديد و احتمال خودکشی باشند. با جديت
هر درمانی را برای پیشگیری از خودکشی به کار گيريد حتی اگر فرد تحت درمان افسردگی
است. اگر هر يک از علائم خطر زير را مشاهده کرديد با يک پزشک يا درمانگاه روانی
تماس بگيريد.
- (pacing
) آرامش، رفتار پرخاشگرانه ، تغييرات خلقی زياد و بيخوابی براي چند شب متوالی.
- تهديد يا عمل به آسيب جسمی يا خشونت .
- تهديد ديگر نيازیA
يا @
ديگر برايم اهميت نداردAيا
صحبت در مورد مرگ يا خودکشی مانند: .@نيست
بيش از اين نگران من باشی
- افت فعاليتها و ارتباطات .
- کارهايی مانند خداحافظی با دوستان، نوشتن وصيت نامه يا … .
- بهبود ناگهانی خلق پس از يک دوره افسردگی .
- رفتار خطرناک غير طبيعي مانند خريد يا حمل اسلحه يا رانندگی … .
درمان
ساخت داروهای ضد افسردگی و داروهای تثبيت کننده خلق درمان افسردگی را
بهبود بخشيده است. داروها می توانند علائم افسردگی را برطرف کنند و در بسياری از
انواع بيماری تبديل به خط اول درمان شده اند. روان درمانی هم می تواند بخشی از
درمان باشد که به شما کمک می کند با مشکلات دائمی خود که افسردگی را تحريک می کند
يا به آن دامن می زند کنار بياييد. ترکيبی از داروها و يک دوره کوتاه روان درمانی
در صورتيکه افسردگی خفيف يا متوسط داشته باشيد، معمولأ با دارو يا درمان الکترو شوک
آغاز می شود. به محض اينکه بهتر شويد روان درمانی می تواند مؤثرتر واقع شود.
پزشکان عموماً افسردگی را در دو مرحله درمان می کنند. درمان حاد دارويی
به برطرف کردن علائم تا آنجا که شما احساس خوب بودن پيدا کنيد کمک می کند. به محض
اينکه علائمتان برطرف شود، رمان نگهدارنده مشخصاً بامدت
۶
تا ۱۲
ماه براب پيشگيری از عود ادامه داده می شود.
حتی اگر احساس می کنيد حالتان خوب است و به فعاليتهای معمولتان بازگشته
ايد، بسيار مهم است که داروهايتان را مصرف کنيد. در افراد بسياری که يک حمله داشته
اند، حمله مجدد افسردگی اتفاق می افتد، اما ادامه درمان به مدت حداقل
۶
ماه به ميزان زيادی خطر عود فوری را کم می کند، اگر در بيش از دو مورد حمله قبلی
افسردگی داشته ايد، امکان دارد که پزشکتان درمان طولانی مدت با ضدافسردگی ها را
پيشنهاد بدهد .
مراقبت از خود
با آغاز درمان ضد افسردگی شما همچنان بايد به طور روزانه کنترل شويد در
اينجا چند رهنمود آورده شده است .
مرتبأ پزشک خود را ببينيد: پزشک پيشرفت شما را ارزيابي مي کند، شما را حمايت و
تشويق می کند و داروهای شما را در صورت لزوم تعديل می کند.
داروهای خود را دريافت کنيد: پيدا کردن دارويی که برای شما بهترين باشد، ممکن است
نياز به چندين بار امتحان داشته باشد. امکان دارد چند هفته طول بکشد تا نتيجه را
ببينيد. وقتی احساس بهتر بودن کرديد هم به مصرف داروهايتان همانگونه که توصيه شده
است ادامه دهيد.
تنها نمانيد: سعی کنيد در فعاليتهای طبيعی شرکت کنيد .
از خود مراقبت کنيد: يک رژيم سالم داشته باشيد و ميزان مناسبی خواب و ورزش داشته
باشيد . ورزش می تواند به درمان بعضی اشکال افسردگی، برطرف شدن استرس و آرام شدن
شما کمک کند.
از الکل و داروهای تفريحی پرهيز کنيد: سوء استفاده از الکل و داروها از بهبود شما
جلوگيری می کند يا سرعت آن را کند می نماید.
---------------------------
منبع: سايت پزشکان بدون مرز