کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
ديكتاتورها درس تاريخ نمي خوانند!
شهروند - شماره ۱۰۷۶ / ۲ ژوين ۲۰۰۶
حسن زرهي
ديروز بود انگار كه چهلم
كشته شدگان قم در تبريز با
تظاهرات بزرگي پاس داشته شد و هزاران تبريزي به خيابانها
ريختند و عليه استبداد شعار
دادند. بيست و هشت سال پيش تبريزي ها از جور حكومت آن
زمان به جان آمدند و روز سه
شنبه 29 بهمن ماه 1356 اين به جان آمدگي را به فرياد
تبديل كردند. اما ديكتاتور
وقت هم مثل همه ي ديكتاتورها درس تاريخ نخوانده بود. آن
روز هم حاكمان زمان به جاي
هر اقدام عقلاني و انساني شايسته اي در برابر آن تظاهرات
واكنشي نشان دادند كه حالا
و امروز توسط اين يكي ديكتاتور تاريخ نخوانده و تاريخ
ندانسته تكرار مي شود.
براي آنان كه يادشان رفته
است، واكنش آن زمان حكومت نسبت
به تظاهرات تبريز كه مجسمه
ها را مردم سرنگون كرده بودند و چند سينما در آتش سوخته
بود و كارخانه پپسي كولا
خاكستر شده بود (اينها در تائيد اين خشونت ها نيست كه
خاطره و يادآوري تاريخ است
و بس) در پاسخ به پرسش خبرنگاري كه از حوادث تبريز
پرسيده بود، شاه چنين گفته
بود:
«شورشگران تبريز از اهالي
آذربايجان نبودند و از
آن طرف مرز آمده بودند تا
امنيت آذربايجان را به خطر بيندازند!»
و يا در برابر
اعتراضات به حق مردم در
همان دوره، تظاهرات فرمايشي توسط عوامل حكومتي و يا
مزدبگيران روستايي و غير
روستايي تدارك ديده مي شد و از تظاهرات صدها هزار نفري
مردم و اعتراض هاي واقعي
آنان در رسانه هاي زير نگين حكومت يا خبر و گزارشي منتشر
نمي شد، و يا اگر مي شد با
آميختگي و آلودگي به دروغ و تهمت و بزرگ نمايي منفي و
مخالف مصالح ملي منتشر مي
شد و گمان مي رفت مردم فريب اين بازي ها را خواهند خورد و
از حقيقت امر خبر نخواهند
شد.
جالب است كه رژيم امروز هم
دارد همان ناداني
تاريخي را تكرار مي كند.
حالا هم هزاران و شايد صدها هزار تظاهر كننده ي مخالف رژيم
مي شوند عوامل بيگانه و
مزدور و اوباش و هر چه نسبت ناروا و نادرست است مي گيرند،
تا شايد ديكتاتور ديگري در
خيال خوش به اين باور برسد كه مردم دروغهاي او را از
حقيقتي كه خود بخشي از آن
هستند، بيشتر باور خواهند كرد.
كسي نيست به حضرات
حالي كند مگر مي شود توي
روي مردم به آنان دروغ گفت، آنهم از حادثه و واقعه اي كه
خود گوشه اي از آن بوده اند.
حالا نه تنها دولتي ها و
رسانه ها و بلندگوهاي
وابسته ي آنان كه به اصطلاح
نمايندگان مجلس هم به بهانه هاي حمايت از به قول خودشان
«هموطنان آذري» خطاب به اين
يكي رهبر ديكتاتور امروزيشان مي نويسند: «به ايشان
اطمينان مي دهيم كه فرزندان
غيرتمند خطه آذربايجان با بيداري و هوشياري كامل، توطئه
هاي تفرقه افكنانه دشمنان
نظام اسلامي را خنثي نموده و هرگز در دامي كه آمريكاي
فتنه گر گسترده است قرار
نخواهند گرفت.»
در همين حال قربانعلي دري
نجف آبادي
دادستان كل كشور مدعي شده است كه
تظاهركنندگان تبريز عناصر «فرصت طلب و اغتشاش گر»
هستند و بايد با آنان
«قاطعانه» برخورد كرد. پس از آنكه محمود احمدي نژاد رئيس
جمهوري رژيم در تلويزيون
سراسري ايران مدعي مي شود كه آمريكا براي ايجاد تفرقه قومي
در ايران توطئه مي كند و به
بيان روشن ايشان تظاهرات تبريز را به توطئه آمريكايي ها
نسبت ميدهد، دادگستري و
نيروي انتظامي دولت او اعلام مي كنند كه بيش از پنجاه نفر
را در ارتباط با تظاهرات
تبريز بازداشت كرده اند.
اينها همه حكايت از مردودي
آقايان در درس تاريخ دارد.
اينهم گونه ي ديگري از فرمايشات به اصطلاح نمايندگان
مجلس: «... و عده اي با
اهداف سياسي خاص به دنبال بهره برداري از احساسات پاك مردم
بوده و در صدد ايجاد تفرقه
و اختلاف و ناامني در جامعه هستند. ما (32 نماينده ي
مجلس) ضمن محكوم كردن
هرگونه حركت فتنه انگيز و ايجاد ناامني، از مردم ولايتمدار و
غيرتمند آذربايجان
خواستاريم با الهام از پيام روشنگرانه رهبر عزيز انقلاب فرزندان
غيرتمند آذربايجان در مقابل
توطئه تفرقه افكنان، هوشيارانه عمل مي كنند.» اينها
عينا همان دروغ ها و مدح و
ثناهايي است كه برخي از گردانندگان آن يكي ديكتاتوري از
شاه مي كردند.
همانطوري كه شاه بعدها در
مصر اعتراف كرد نصيري و هويدا به او
دروغ گفته بودند و تظاهرات
مردم در شهرهاي ايران را شورش توده اي ها وانمود كرده
بودند كه از آن سوي مرزها
آمده بودند.
اينها نشان مي دهند كه در
آن سرزمين، هم
در آن دوران و هم در اين
ديكتاتوري همچنان اصل و پايه امور بر دروغ و دغل و پاچه
خاري و ستايش هاي نادرست
استوار است و آقاي خامنه اي هم دارد خودش را به خواب
خرگوشي مي زند و از ستايش
هاي مشتي دروغگوي نادان كيف مي كند و گوش و چشمش را به
روي حقايق آن سرزمين بسته
است.
حضور جمهوري اسلامي به دليل
عدم شايستگي و
توانايي اش در بر آوردن
حقوق و خواسته هاي مردمان ايران از هر سم و زهري مهلك تر
است. چرا كه آنان با بي
كفايتي خود روز به روز بر نارضايي مردم ايران مي افزايند و
به جاي رسيدگي به خواسته
هاي به حق مردمان ايران كه حق برخورداري تحصيل به زبان
مادري است، و در کنار آن
شناختن زبان فارسی به عنوان حلقه اتصال و اشتراک تمام مردم
ايران، سرباز مي زنند و نه
تنها اين، كه مردمان ايران را به تجزيه طلبي و جدايي
خواهي متهم مي كنند. امري
كه به هيچ ذهن و فكر ايراني خطور نمي كند.