به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

گزارش يك ترور


*شرح عمليات ترور دكتر قاسلمو و قتل دکتر کسری وفاداری توسط سه تن از نامزدهاى كنونى انتخابات رياست جمهورى: هاشمى رفسنجاني، محسن رضايي، احمدى نژاد

روشنگرى: گزارش زير شرح روزنامه "انقلاب اسلامی" است:
"در اين قسمت اول ، نقش رفسنجانی و حميد احمدی نژاد و محسن رضائی در قتلهای قاسملو و قادری و فاضل رسول ، از زبان کسی که مجری اين ترورها بوده است، مي‌خوانيد وقتل دکتر کسری وفاداری در پاربس در ١٨ مه ٢٠٠٥.
سه نامزد رياست جمهوری ،‌هاشمی رفسنجانی و محسن رضائی و حميد احمدی نژاد در قتل قاسملو و فاضل رسول و قادری دخالت مستقيم داشته‌اند از زبان کسی مأمور کشتن ﺁنها شد:

شرح مأموريتی را مي‌خوانيد که از سوی خامنه‌ای ، از طريق‌هاشمی رفسنجانی به محسن رضائی و از طريق او به فرمانده سپاه قدس و به تيمهای مأمور مذاکره با قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان و دو تيم ترور داده شده است. مأموری که مأموريت خويش را شرح مي‌کند، ناصر تقی پور است. او کسی است که به اتفاق عسگري، مأموريت قتل قاسملو و فاضل رسول و عبد الله قادری را انجام داده است. تقی پور، پيش از ﺁنکه کشته شود، در مي‌يابد که قصد حذف او را دارند. از اين رو، شرح مأموريت را به دوست خود به امانت مي‌سپرد. به او مي‌گويد: اگر از مأموريت زنده بازگشتم ، شما ماجرا را فراموش مي‌کنيد چنانکه گوئی کلمه‌ای از ﺁن را نشنيده‌ايد. اما اگر کشته شدم ، شما ﺁن را منتشر کنيد. در اواخر زمستان گذشته ، دوست او که از ايران گريخته بود، نزد ﺁقای بنی صدر رفت و ماجرا را به او گفت.
پيش از ﺁنکه شرح اقدامی را بخوانيد که ﺁقای بنی صدر در اين ربطه بعمل ﺁورد، شرح مأموريت را بخوانيد:

در اواخر سال ١٣٨٠، يکی از افسران سپاه پاسداران ، بنام ناصر تقی پور، اطلاعاتی در اختيار من گذاشت. او از من خواست در صورت بروز هر اتفاقی برای او، اين اطلاعات را منتشر کنم. دليل اين کار خود را چنين گفت: احتمال دارد توسط تشکيلات سپاه قدس – او خود يکی از افسران ارشد ﺁن بود - ، به دليل اختلافاتی که با فرماندهی سپاه پيدا کرده‌ام ، به دليل , حفظ اسرار امنيتی نظام ,، تصفيه فيزيکی شوم. درک او صحيح بود. چرا که بعد از مدتی ، بهنگام غواصی در رود کارون ، به قتل رسيد. عضو ديگر تيم، عسگری نيز در سال ١٣٨٢، هنگام ورود به محل کار خود ، تير خورد و کشته شد. گفتند: به دليل بي‌احتياطی دژبان هدف گلوله قرار گرفته است!
تا اين زمان ، امکان انتشار اين اطلاعات را نيافته بودم. اينک ﺁن را يافته ام، اينها را به شرح زير انتشار مي‌دهم:
* , در سال ١٣٦٧ ، مأموريتی از سوی رئيس جمهوری وقت ،‌هاشمی رفسنجانی به سپاه قدس ابلاغ شد. زيرا عمليات برون مرزی بر عهده سپاه قدس بود. قبل از تشکيل , اطلاعات رهبری , ، مأموريتها ، پس از تصويب رهبري، توسط رياست جمهوری ابلاغ مي‌شدند. حتی پيش از رسيدن رفسنجانی به مقام رياست جمهوري، بلحاظ ﺁنکه جانشين فرمانده کل قوا بود، مأموريت‌ها از سوی او ابلاغ مي‌شدند. هر مأموريت، از طريق فرمانده کل سپاه که محسن رضائی بود به فرمانده سپاه قدس ابلاغ مي‌شد.
موضوع اين مأموريت حذف فيزيکی رهبران حزب دموکرات کردستان بود. علت ﺁن خطرناک بودنشان برای جمهوری اسلامی بود.
* طراح عمليات ، يکی از اعضای ارشد سپاه قدس ، بنام حاج غفور بود. او اينک رئيس حراست صدا و سيمای جمهوری اسلامی است. بنا بر طرح، عمليات در دو مرحله مي‌بايد انجام مي‌گرفت و انجام گرفت: در مرحله اول ، پيشنهاد گفتگو و رسيدن به توافقی بر سر مسئله کردستان، از سوی دولت به دکتر عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دموکرات ، داده شد. در اين مرحله مي‌بايد توافقی صوری انجام مي‌گرفت. در مرحله دوم ، چند ماه بعد، مي‌بايد گفتگوها و توافق نهائی انجام و توافقنامه امضاء مي‌شد. ترور رهبران حزب دموکرات کردستان در اين مرحله مي‌بايد انجام مي‌گرفت. چرا طرح دو مرحله بود و ترور در مرحله دوم مي‌بايد انجام مي‌گرفت ؟ زيرا مي‌بايد رژيم را طالب صلح و حل مسئله جلوه گر مي‌ساخت و مخالفان حل مسئله کردستان را در معرض اتهام قرارمی داد.
* سه تيم تشکيل شدند: ١ – تيم مذاکره کننده که حاج غفور ، با نام مستعار امير منصور بزرگيان ، عضو ﺁن و رابط با دو تيم ترور بود. ٢ – دو تيم ترور ، يکی مرکب از ناصر تقی پور و عسگری و ديگری به سرپرستی حميد احمدی نژاد. رابطه تيم اول به سفارت ايران در وين، احمدی نژاد شد. اسلحه را او از سفارت گرفت و به دو عضو تيم ترور داد.
* برابر طرح ، مذاکرات اول در ٢٨ و ٣٠ دسامبر ١٩٨٨ ، در وين ، پايتخت اتريش انجام گرفت. ٧ ماه بعد، در ژوئيه ١٩٨٩ ، مذاکرات دوم، باز در وين بعمل ﺁمد.
ناصر تقی پور و عسگری ، يک هفته پيش از تاريخ مذاکره ، از طريق امارات متحده عربی ، با گذرنامه‌های اروپائی ، وارد اتريش مي‌شوند. اسلحه و نيازمنديهای ديگر ﺁنها را سفارت ، توسط احمدی نژاد در اختيار ﺁنها قرار مي‌دهد. اطلاع در باره محل و ساعت مذاکره را حاج غفور به ﺁنها اطلاع مي‌دهد.
هيأت کرد چندين بار زمان و محل مذاکره را تغيير دادند. اين کار مشکلاتی را ببار ﺁورد. تيم ترور از هيأت مذاکره کننده خواست تا ممکن است زمان گفتگو را طولانی کند تا فرصت مناسب برای اجرای مأموريت قتل بدست ﺁيد. اين فرصت ، بعد از ظهر ١٣ ژوئيه ١٩٨٩ بدست ﺁمد. يک عضو هيأت مذاکره کننده بنام مصطفوی درب را باز گذاشت و من و عسگری ، بدون هيچ مشکلی وارد محل مذاکره شديم و بسوی رهبران حزب دموکرات کردستان، قاسملو و قادری و نفر سوم بنام فاضل ( کرد عراقی و استاد دانشگاه در وين ) ، ﺁتش گشوديم. قاسملو حتی فرصت بلند شدن از صندلی را نيز پيدا نکرد. او و دو تن ديگر به قتل رسيدند. بعلت تاريک بودن محل مذاکره، جعفری شاهرودی ( از اعضای تيم مذاکره و از فرماندهان سپاه ) نيز زخمی شد.
من و عسگری به سرعت محل قتل را ترک گفتيم و از اتريش خارج شديم. جعفری شاهرودی را به بيمارستان منتقل کردند. او را بعد از ٢٤ ساعت ، در پی دخالت سفارت جمهوری اسلامی ، ﺁزاد کردند و او به سفارت رفت و در ﺁن پناه جست. بعد از مدتی هم به ايران بازگردانده شد.
* در جلسه توجيه که پيش از رفتن به مأمورين ، در تهران تشکيل شد، حاج غفور توجيه کننده اعضای سه تيم بود. احمدی نژاد مشکلاتی را که ممکن بود با ﺁنها روبرو شويم، طرح مي‌کرد و حاج غفور پاسخ مي‌داد. در پايان ، حاج غفور گفت: ترتيب همه چيز داده شده است. از لحاظ اتريش هم با مشکلی روبرو نمي‌شويم. مي‌رويم و مأموريت را انجام مي‌دهيم و ﺁب هم از ﺁب تکان نمي‌خورد. در عمل ، دولت اتريش ، برای حفظ روابط دوستانه با ايران ، همکاری لازم را در انتقال اعضای هيأت به ايران ، بعمل ﺁورد. پليس اتريش نيز پی گيری جدی نکرد.
* ناصر تقی پور بمب گذاری در دکان نوار فروشی فاضلی در لندن را نيز انجام داده است. قصد از بمب گذاری کشتن فاضلی بود اما به جای او فرزند او کشته شد.
* حاج غفور در انتقال تکنولوژی اتمی ، از کشورهای تازه به استقلال رسيده ﺁسيای ميانه ، از جمله قزاقستان به ايران ، نقش مهمی بازی کرده است.

گزارشی که خوانديد ، به ﺁلمانی ترجمه شد و در اختيار دکتر پيتر پيلس ، نماينده مجلس اتريش و از رهبران حزب سبزها، قرار گرفت. دکتر پيلس کسی است که از زمان وقوع قتلهای وين بطور پيگير پيرامون ﺁن تحقيق مي‌کند. او عضو کميسيون امنيت مجلس اتريش نيز هست.
دکتر پيلس خواست تا به لحظه عمل ، گزارش قتلها از زبان مأمور قتلها ، انتشار پيدا نکند، هم بخاطر پرهيز از خطر جانی و هم بلحاظ جلوگيری از اقدام پيشگيرانه رژيم ايران و مقامات اتريش. او ، باتفاق يک گروه تلويزيونی ، جمعه ٢٠ مه ، به فرانسه ﺁمد و در محل سکونت بنی صدر، با شاهد بمدت ٢ ساعت ، سئوال و جواب کرد. او جواب‌ها را با تحقيقهائی که در اتريش انجام گرفته بودند، مي‌سنجيد. سرانجام گفت اين شهادت نکات مبهم را رفع کرد و حالا مي‌دانيم چگونه اين قتلها سازمان داده شده‌اند و ايران و اتريش ، هر يک ، چه کرده‌اند.
گروه تلويزيونی فيلمی از گفتگوهای دکتر پيلس با بنی صدر تهيه و مصاحبه‌ای با بنی صدر بعمل ﺁورد که در ٢٣ مه، شب هنگام در اتريش پخش کرد.
دکتر پيلس در ٢٣ مه، در اتريش ، کنفرانس مطبوعاتی ترتيب داد و در ﺁن از جمله گفت: من هر کار که بتوانم مي‌کنم تا تعقيب قضائی ﺁمران و مأموران قتلها از سر گرفته شود.
او شاهد جديد را , شاهد
D , ناميد و از زبان ناصر تقی پور گفت: دستور قتل از سوي‌هاشمی رفسنجانی و محسن رضائی داده شده است و احمدی نژاد تيم دوم ترور را تشکيل مي‌داده است. اين سه تن، اينک نامزد رياست جمهوری در انتخابات ماه ژوئن هستند.
اتحاديه اروپا بايد بداند که در انتخابات رياست جمهوري، رقابت ميان تکنوگراتهای ميانه رو نيست. بلکه ميان کسانی است که در قتلهای سياسی يا ﺁمر بوده‌اند و يا مباشر.
من شهادت , شاهد
D , را با مدارکی که در باره قتلها، از بايگانی پليس بدست ﺁورده ام، مقايسه کرده ام. نه تنها شهادت دقيق است بلکه واجد اطلاعات جديد و دقيقی است که تعقيب قضايی سه نامزد رياست جمهوری و مأموران قتل را ميسر مي‌کنند. هويت شاهد را ﺁقای بنی صدر ، رئيس جمهوری سابق ايران، تأييد کرده است.
تقی پور برای , شاهد
D , توضيح داده است که حکومت اتريش ، بخاطر حفظ روابط سياسی – اقتصادی با ايران ، همکاری کرده و مانع از خروج اعضای سه تيم از اتريش نشده است.

قتل دکتر کسری وفاداری ، در پاريس:

در ١٨ مه ٢٠٠٥ ، دکتر کسری وفاداری را در خانه اش با کارد کشتند. او استاد دانشگاه بود و در باره اش اين اطلاعات را تحصيل کرده ايم:
* نامزد رياست انجمن زردشتيان ايران مي‌شود و اکثريت بزرگی نيز به او رأی مي‌دهند اما رژيم مانع از رياست او مي‌شود.
* چند سال پيش ، در لندن ، سميناری تشکيل شد. او از شرکت کنندگان در اين سمينار بود. بهنگام ورود، شخصی مي‌‌آيد و به او مي‌گويد صحبتی با شما دارم. او را به کناری مي‌کشد و در ﺁنجا ، چند تن محاصره و از محل خارجش مي‌کنند. تا پايان مدت سمينار نگاهش مي‌دارند و به او اخطار مي‌کنند اگر بار ديگر در اين گونه سمينارها شرکت کند، به اخطاری ساده از اين نوع، اکتفا نخواهند کرد.
* او در زمينه دفاع از حقوق انسان نيز فعال بود.