کارگران
کودکان
زنان هنر
و ادبیات
لطیفه
تصاویر
کامپیوتر
سایت های دیگر
اخبار روز از پیک ایران
خلاصه اخبار رادیو فردا
خارجی
آرشیو
صفحه
نخست
______________________________________________________________
حکايت خشم و سرخوردگی روشنفکران
مسعود نقره کار
تاريخ
جنبش روشنفکری و روشنگری ما، تاريخ تکرار شکست و خطا و لغز ش است.
انقلاب بهمن يک نمونه است، که در اَن جنبش روحانيت بار ديگر جنبش روشنفکری و
روشنگری را شکست داد. روحانيون و پيروان شان، ربايندگان و برندگان اين انقلاب "عدو"
ای شدند شايد "سبب خير" تا جنبش روشنفکری و روشنگری عليرغم لطمات سختی که متحمل شد،
لغزش ها، خطاها و ضعف هايش را جدی بگيرد و در راستای از ميان برداشتن اَن ها گام
بردارد.
در به شکست کشاندن جنبش روشنفکری و روشنگری، و حضور جان سخت خطاها، لغزش ها وضعف ها
در اين جنبش عوامل متعدد تاريخي، اجتماعی ، سياسی، فرهنگی، اقتصادی و بطور کلی ساخت
و بافت جامعه نقش ايفا کرده اند، که در اين مقاله کوتاه جای پرداختن به آنها نيست.
فقط اشاره واربه برخی از عواملی که سبب ساز شکست، و پيدائی و جان سختی خطاها، لغزش
ها و ضعف ها بوده و هستند، اشاره می کنم؛
1. نهاد مذهب
2. نهاد سلطنت يا پادشاهي
3. موقعيت جغرافيائی و سيطره جوئی برخی از کشورها (روسيه، انگليس و امريکا)
4. نفوذ پاره ای ايدئولوژی ها (انواعی از "مارکسيسم" و انواعی از غرب گرائی)
5. روشنفکر و روشنگر ستيزی عامه مردم و برخی از "روشنفکران"
6. فقدان تماس مستقيم و موثر روشنفکران و روشنگران با مردم
7. برخی از ويژگی های روانی و رفتاری روشنفکران و روشنگران همچون: بی تعادلی، حس
ممتاز بودن
(خودبزرگ بينی، خودمحوری، خود حق بينی...)، بدفهمی مقوله ها و مفاهيم فلسفی، سياسی،
فرهنگی و... ناهمخوانی گفتار و کردار و...
شکست ها، خطاها، لغزش ها و ضعف های جنبش روشنفکری و روشنگری در دوره های مختلف
(برای نمونه در دوره ی مشروطيت، دوره ی رژيم پهلوی، و دوره ی حکومت اسلامی) پيامد
های متعدد و مختلفی داشته است که يکی از اَنها بروز خشم، سرخوردگی، ياس و حس تنها
ماندن و تنهائی در برخی از روشنفکران و روشنگران و جريان های روشنفکری و روشنگری
ست.
برای نمونه صادق هدايت يکی از اين نوع روشنفکران و روشنگران است. وضعيت جنبش
روشنفکری و روشنگری، نابسامانی های اجتماعی، سياسی و روابط انسانی ناهنجار در
جامعه، و در ميان بسياری از روشنفکران و روشنگران، زخمهائی شدند که خوره وار به جسم
و جان هدايت بعنوان يکی از درخشان ترين چهره های داستان نويسی و يکی از برجسته ترين
روشنفکران و روشنگران چنگ زدند، و سر انجام جان اش را ربودند. رد پای خشم،
سرخوردگی، ياس و تنهائی در زندگی، اَثار و مرگ هدايت اَشکارتر از اَن است که بتوان
ناديده از کنارشان گذشت، ياس و تنهائی که اينگونه خشمگين و تلخ بيان اش کرده است؛
کشوری داريم مانند خلا
ما در اَن همچون حسين در کربلا
ويژگی ای که در زندگی، اَثار و حتی انتخاب نوع مرگ در بسياری از روشنفکران و
روشنگران سياسی، فلسفی و فرهنگی می توان ديد. اين نوع خشم و سرخوردگی و ياس در برخی
از جريان های سياسی و فلسفی و فرهنگی جامعه مان نيز وجود داشته و دارد، که در چرائی
ی پيدائی، حيات و سرانجام و پايان فعاليت برخی از احزاب و سازمان های سياسی در صد
ساله ی اخير تاريخ ميهنمان به وضوح قابل رويت هستند.
در اين ميان پيامدهای انقلاب بهمن، به ويژه حمايت ميليونی مردم و پاره ای از
روشنفکران و روشنگران مذهبی و غيرمذهبی از دشمنان روشنفکری و روشنگری، يعنی از
مرتجع ترين و وحشی ترين جناح های روحانيت، و حمايت از امثال خمينی ها و رفسنجانی
ها، ونيز وضعيت جامعه و ناهنجاری های روابط انسانی در جامعه، و اَنچه بر جنبش
روشنفکری و روشنگری رفته و می رود بار ديگر بسياری از روشنفکران و روشنگران و جريان
های روشنفکری و روشنگری را در آستانه ی خشم، سرخوردگی، ياس و حس تنها ماندن و جدا
افتادن از جامعه و مردم قرار داده است، پديده ای که نه فقط از مشکلات اين جنبش
نخواهد کاست بلکه بر اَنها خواهد افزود.
متاسفانه اخيرا "برخی از روشنفکران و روشنگران لبه ی تيز خشم، سرخوردگی و ياس خود
را بسوی مردمی گرفته اند که در انتخابات نهمين دور رياست جمهوری شرکت، و يا اَن را
تحريم کردند. اين برخوردهای تحقيراَميز و سرزنش کننده نسبت به مردم و ديگر جريان
های اجتماعی نوعی" گم کردن سوراخ دعا "ست. بايد بپذيريم که مسئوليت فاجعه ی شکست
های جنبش روشنفکری و روشنگری و لطماتی که اين شکست به جامعه زده و می زند، و نيز
انتخاب رهبری امثال احمدی نژاد ها، متوجه جنبش روشنفکری و روشنگری ميهنمان نيز هست.
ضعف جنبش روشنفکری و روشنگری ايران بيانگر و نشان قدرقدرتی جنبش روحانيت و ديگر
جنبش های ارتجاعی نيست، اين واقعيت تلخ بيش از هر چيز بيان و نشان ضعف جنبش
روشنفکری و روشنگری ست. عواملی که سبب بروز اين ضعف هستند را بايد از ميان برداشت،
عواملی که بسياری از آنها به خود روشنفکران و روشنگران و ويژگی های روانی و رفتاری
اَنان نيز برمی گردد، که تداوم خشم، سرخوردگی، ياس، گوشه گيری و شانه خالی کردن از
زير بار نقد و نفی، و عدم پذيرش مسئوليت خطاها، اشتباها و ضعف ها نمونه هائی از اَن
هاست.